بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
* (وشاورهم فى الامر فاذا عزمت فتوكل على اللّه.)14با مردم در كارها به رايزنى بپرداز پس هنگامى كه تصميم گرفتى بر خدا توكل كن.شمارى با توجه به شأن نزول آيه (الامر) را ويژه جنگ دانسته اند15 ولى بيش تر مفسران آن را ويژه جنگ ندانسته اند و آن را به امور سياسى اقتصادى فرهنگى نظامى و… گسترش داده اند:16(واجب على الولاة مشاورة العلماء فيما لايعلمون وفيما اشكل عليهم من امور الدّين ووجوه الجيش فيما يتعلق بالحرب ووجوه النّاس فيما يتعلق بالمصالح ووجوه الكتاب والوزراء والعمّال فيما يتعلق بمصالح البلاد و عمارتها.)17رايزنى حاكمان با آگاهان در چند مورد واجب است:1. در كارهايى كه دانش آن را ندارند.2. در آنچه كه از دين شناخت آن برايشان دشوار است.3. در امور جنگى سپاهيان خود.4. درباره مسائل مردم آن مسائلى كه با مصالح آنان در ارتباط است.5. درباره مسائل دبيران وزيران و كارگزاران در آنچه كه به مصالح شهرها و آبادانى آن مربوط است.بر اين اساس (الامر) مفهوم گسترده اى دارد و همه مسائل و مشكلات گوناگون جامعه: سياسى اقتصادى نظامى تربيتى و… را در بر مى گيرد18 ولى بى گمان احكام را در بر نمى گيرد. بسيارى از مفسران در ذيل آيه شريفه به روشنى اين موضوع را آورده اند. مسلمانان نيز در صدر اسلام و پس از آن قلمرو رايزنى را هيچ گاه به حوزه احكام الهى نمى گسترانده اند.19در هر صورت در آيه ياد شده هر چند خداوند به پيامبر(ص) دستور مى دهد كه با مسلمانان به رايزنى بپردازد اما پس از آن مى فرمايد:(هنگامى كه تصميم گرفتى بر خدا توكّل كن.)ظاهر آيه شريفه اين است كه: ديگران در تصميم گيرى نهايى نقشى ندارند; زيرا اگر نظر آنان اعتبار مى داشت بايد به جاى: (اذا عزمت) (اذا عزمتم) آورده مى شد.20بر اين اساس تصميم نهايى با پيامبر(ص) و حاكمان اسلامى است چه اين تصميم موافق با رأى مشاوران باشد و چه مخالف با آن.2. رواياتاز پاره اى روايات استفاده مى شود كه پيامبر(ص) و امامان(ع) هر چند با مردم به رايزنى مى پرداختند ولى خود را در چارچوب ديدگاه آنان محدود نمى ديدند و حتى گاهى بر خلاف آن نيز عمل مى كردند از باب نمونه:در آغاز حكومت امام على(ع) ابن عباس پيشنهاد كرد: به طور موقّت و كوتاه مدت معاويه را از حكومت شام بركنار نكند.آن بزرگوار پس از نپذيرفتن اين پيشنهاد فرمود:بر تو لازم است كه ديدگاه مشورتى خود را ارائه دهى و من نيز درباره آن مى انديشم پس اگر با تو مخالفت كردم بايد از من پيروى كنى.3. نكوهش پيروى از اكثريت: چگونه حاكم اسلامى را به پيروى از نظريه مشاوران واداريم در حالى كه قرآن در آيات گوناگون از پيروى (اكثريت) نكوهش كرده است:(اكثرهم لايعلمون)22 (اكثرهم لايعقلون)23 (اكثرهم فاسقون)24 (اكثرهم للحقّ كارهون)25 (مايتّبع اكثرهم اِلاّ ظنّا)26 (اكثرهم لايشكرون)27.اين آيات دلالت دارند كه بيش ترين مردم به خطا مى روند. بنابراين پيروى از بيش ترين مشاوران نه تنها واجب كه جايز نيست.