چنان كه در كتابهاى فقهى و اصولى معروف است اگراه از عنوانهاى ثانوى است و سبب برداشته شدن احكام اولى مى گردد ولى بى گمان پيدايش اين عنوان سبب برداشته شدن همه احكام اولى نمى شود; زيرا پاره اى از اين احكام به دليل اهميتى كه دارند با هيچ يك از عنوانهاى ثانوى درخور برداشتن نيستند.امام در اشاره به اين نكته مى نويسد:ربّ مورد يتحقق الاكراه باول وجوده بحيث لو أوجد معه طلاقا او عتاقا يحكم بالبطلان ولكن لايمكن رفع اليد معه عن الادلة الاولية فيما اذا احرز المقتضى فيه مع اهمية كما لو اكره على هدم الكعبة وقبر النبى(ص) والائمة(ع) او على احراق المصحف او على رد القرآن او تأويله بما يقع الناس به فى الضلالة او على ابطال حجج اللّه او على بعض القبائح العقلية والموبقات الشرعية.)چه بسا موردى كه در نخستين وهله وجودش اكراه تحقق مى يابد به گونه اى كه در آن حالت همسر خود را طلاق دهد يا بنده خود را آزاد سازد كار اوباطل است ولى هرگاه وجود مقتضى در احكام اولى و اهميت آنها احراز شود نمى توان به خاطر اكراه از آن احكام چشم پوشيد و دست برداشت مثل اين كه اكراه شود بر از بين بردن كعبه و قبر پيامبر(ص) و امامان عليهم السلام يا سوزانيدن قرآن يا رد آن يا تأويل كردن آن به گونه اى كه مردم را به گمراهى اندازد يا اين كه اكراه شود بر باطل كردن دليلها و حجتهاى الهى يا بر پاره اى از كارها كه از نگاه عقل زشت است و در شرع سبب كيفر است.
تقيه محدوده و هدف از آن
تا آن جا كه بررسيها و كندوكاوها نشان مى دهد در ميان تمام محققان پيشين و پسين كه درباره تقيه به بحث پرداخته اند كسى به دقت و باريك انديشى امام خمينى به قسم بندى تقيه توجه نكرده است. ايشان براى تقيه تقسيمهاى گوناگونى چند در نظر گرفته است.19 آن چه در زير مى آيد ترسيمى از آنهاست:1. تقيه به حسب ذات آن:تقيه از روى ترستقيه مدارايىترس از زيان بر جان يا آبرو مال خودترس از زيان بر ديگر مؤمنانترس از زيان بر حوزه اسلام2. تقيه به حسب تقيه كننده:تقيه انسانهاى معمولىتقيه سران دينى و غيردينى جامعه3. تقيه به حسب كسانى كه از آن ها تقيه مى شود:تقيه از كافران و نامسلمانانتقيه از پادشاهان و حاكمان اهل سنتتقيه از فقها و قضات اهل سنتتقيه از عوام اهل سنتتقيه از پادشاهان يا عوام شيعه4. تقيه به حسب چيزهايى كه در آنها تقيه مى شود:تقيه در انجام حرامتقيه در ترك واجبتقيه در ترك شرط و جزا يا انجام مانع و قاطعتقيه در عمل برابر موضوع خارجىهمان گونه كه از بخش بنديها و قسم بنديهاى تقيه نيز روشن مى شود هدف از تقيه هميشه حفظ جان و مال و دورى از خطر و ضرر نيست بلكه مى توان هدف مهم تر را از آن حفظ مذهب و بازدارى از فروپاشى آن دانست. امام راحل اين قسم تقيه را در برابر افشا مى گيرد و در بيان اهميت آن مى نويسد: