خليفه سلطان (سلطان العلماء) فقيه و وزير اعظمِ عصر صفوى
على رضا كريمى سلسله صفويه هم چون ديگر خاندان هاى حكومت گر در ايرانِ قبل از صفويه, كشور را بيش تر از دو طريق نظامى و ادارى اداره مى كردند. اين دو بازو پيوسته روش اداره كشور در هر كدام از حكومت هاى عربى, تركى و فارسى بود كه در ايران به قدرت رسيدند. اما تفاوت محسوسى كه سلسله صفويه با حكومت هاى ديگر در بُعد ديوانى داشت در انتخاب وزير اعظم ها بود. خاندان هاى پيشين اگر چه خود از خاستگاه هاى متعددى نظير عرب, ترك, مغول و فارس بودند, خاستگاه وزراى آن ها معمولاً ثابت يعنى فارسى بود. امّا در دوره صفويه خاستگاه وزراى آن به علل متعدد, گوناگون بود. اين خاستگاه ها كه تركى, اقوام قفقازى و فارسى بود به لحاظ صنفى نيز شامل نظامى, ديوانى, روحانى و ايلى بودند.اين پديده يكى از عوامل استحكام و استمرار دولت صفوى بود, زيرا در هنگام بروز بحران ها يا مشكلات خاص, وزراى اعظم, كه بعد از شاه عباس اول نقش عمده و اساسى را در حل اين معضلات داشتند, به تناوب و تناسب از ميان خاستگاه ها و اصناف مزبور انتخاب مى شدند. انتخاب خليفه سلطان به وزارت نيز در همين راستا قابل تبيين است.
شرح حال
علاء الدين سيد حسين بن رفيع الدين يكى از سادات و فقهاى شهير عصر شاه عباس اول بود. وى از جانب پدر با 29 واسطه نسب خود را به حضرت على بن الحسين(ع) مى رساند.1از جانب مادر از سادات شهرستان بود.2 اسلاف پدرى خليفه سلطان پيوسته از سادات مازندران بودند3 امّا پدرش رفيع الدين جزو سادات معروف اصفهان بود4. اين كه نسل چندم از اسلاف وى در اصفهان متوطن گشته و به سادات اين شهر معروف گشتند دقيقاً معلوم نيست امّا اسكندر بيك مى نويسد: [ميرزا رفيع الدين محمد كه پدر خليفه سلطان است] اباً عن جد در دارالملك صفاهان [صاحب] املاك و رقبات بوده اند.)5 و در جاى ديگر مى نويسد: (امير نظام الدين نامى از اجداد ايشان از حوادث ايام به صفاهان آمده بود.6سيد حسين معروف به خليفه سلطان در سال 1001 هـ . ق7 و در شهر اصفهان8 متولد شد. بسيارى از اسلاف وى از بزرگان مذهبى و سياسيِ اَزمنه متفاوت بودند; اسلاف متأخر وى پيوسته به سادات خليفه مشهور بودند.9 جدّ او از علماى متبحّر زمان خود بود10 و پدرش رفيع الدين (الحق به وفور فضل و كمال موصوف و ذات ملك صفاتش به سلامت نفس و حقانيت و خيرانديشى معروف) بود. وى سيدى فاضل, سليم النفس, ملكْ خصال و از علوم معقول و منقول بهره ور وآگاه بود.11 او بعد از فوت قاضى سلطان كه منصب صدارت داشت به سال 1026 هـ . ق از طرف عباس اول به منصب مزبور منصوب شد12 و مستقلاً به تمشيت امر صدارت پرداخت13 و (رتبه مصاهرت و مهردارى توقيعات مباركه حضرات چهارده معصوم, كه به ميرزا رضى تعلق داشت) به وى محول گشت.14 او در ايام تصدى منصب مزبور (در كمال ديانت و بى طمعى و حقانيت و پرهيزكارى سلوك مى نمود والحق مسند صدارت را ازين صفات حسنه زينت افزود.)15 او از زمره كسانى بود كه پس از فوت عباس اول در مازندران و حمل جنازه او به كاشان در رأس تدفين و تكفين كنندگان وى بود.16 رفيع الدين سرانجام در زمان صفى از صدارت معزول شد و پس از مدتى درگذشت17.