دين و دنيا - دین و دنیا (1) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

دین و دنیا (1) - نسخه متنی

صادق لاریجانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

دين و دنيا

صادق لاريجانى

سكولاريزم را مى توان از ابعاد مختلف مورد تامل و تحقيق قرارداد. يكى از عمده ترين اين ابعاد, بعد تاريخى آن است. از اين منظر, سكولاريزم, كه اجمالا به معناى جدايى دين از دولت است, پديده اى است كه در سير تحول فكرى و اجتماعى و سياسى غرب رخ داده است.به لحاظ تاريخى يكى از عمده ترين عوامل اين جدايى, عملكرد كليساها و نحوهء سيطرهء پاپ ها در غرب بوده است. بسيارى از نويسندگان مسلمان ادعا كرده اند كه طرح مسئله سكولاريزم يا علمانيت در جهان اسلام وجهى ندارد, چون اين پديده در اصل پديده اى غربى است و در فضاى كليسايى و پاپى پديد آمده است و منشا آن ادعاى وساطت پاپ ها بين خلق و خالق بوده است و چون در اسلام چنين امرى وجود ندارد, بنابراين طرح و رد اين گونه جدايى دين از سياست, در اسلام بى معناست. ولى حق اين است كه سكولاريزم سواى هرگونه ارتباط تاريخى, يك نظريه فلسفى سياسى است, در اين صورت محققان مسلمان هم طبعا بايد به آن توجه كنند و سلبا يا اثباتا راى خود را در باب آن بازگويند.

اما اين تز فلسفى سياسى چيست؟

دو صورت مختلف براى آن مى توان تصويركرد: 1ـدين از دولت جداست و آموزه هاى دينى هيچ نوع سياستى را در بر ندارند 2ـ دين از شئون دنيوى انسان جداست و ادارهء اين شئون اعم از سياسى, اجتماعى و اقتصادى به خود انسان ها واگذاشته شده است.

همان طور كه پيداست تز دوم كلى تر از تز اول است و لذا طبعا نوع استدلال هايى كه در دفاع از آن يا عليه آن طرح مى شوند مى توانند با استدلال هايى كه در دفاع از تز اول (يا عليه آن) به كار مى روند فرق كنند. در اين نوشتار سكولاريزم به همان معناى موسع آن مطمح نظر است.

با توجه به اين نكته كه سكولاريست ها به دنبال آن هستند كه استدلال هايى مبنى بر امتناع دخالت دين در شئون دنيا اقامه نمايند, ابتدا پاره اى از تصويرهاى مربوط به دخالت دين در شئون دنيايى را طرح مى كنيم و سپس به بررسى نقدهاى مدافعان سكولاريزم نسبت به اين تصويرها, مى پردازيم.

مقدمه

به عنوان مقدمه بحث تبيين نقش معرفت هاى عملى در ادارهء جامعه ضرورى است.

ادارهءجامعه از سنخ فعل آدمى است و بدين سان به معرفت هاى عملى نياز دارد. انسان هنگامى كه به تنظيم روابط اجتماعى و سياسى و اقتصادى جامعهء خويش مى پردازد, طبعا به اين فكر مى افتد كه چه بايد بكند چه چيزهايى آرمان نهايى را تشكيل مى دهند به چه وسيله اى مى تواند اين آرمان هاى نهايى را تحصيل كند.

بسيارى از فيلسوفان معتقدند انسان در هر فعل اختيارى متوجه غايت و هدفى است.

حتى در افعالى كه عرف آن ها را پوچ و عبث مى پندارد, در نهايت غايت مند است غايتى كه ممكن است خيالى باشد نه واقعى. درواقع سخن اين متفكران اين است كه ارادهء آدمى بدون تصوير غايت و هدف حركت نمى كند و بالفعل نمى شود.

ممكن است اين سخن مورد قبول همه واقع نشود ولى در هر حال نمى توان انكاركرد كه افعال عقلانى آدمى بايد موجه به غايات و اهداف باشند. حتى اگر بپذيريم كه در افعال عبث هيچ نوع غايتى تصوير نمى شود, نمى توانيم انكاركنيم در افعال عقلانى: افعالى كه مى خواهند متصف به عقلانيت شوند, بايد نوعى توجيه به لحاظ غايت ها و ارزش ها و صلاح ها و ملاك ها پيداكنند. ادارهء جامعه از اين قبيل است. مقصود از ادارهء جامعه, هرگونه ادارهء آن نيست مقصود اداره اى است كه عقلانى باشد: انسان هاى عاقل آن را بپذيرند و اين چنين پديده اى رخ نمى دهد مگر آن كه ادارهء جامعه به ارزش ها و آرمان ها و بايدهاى عقلى و اخلاقى موجه باشد.

در توجيه عقلانى و اخلاقى افعال به دو نوع معرفت و قضاوت نيازمنديم:

اول ـ معرفت غايات, آرمان ها, ارزش ها و بايدها و نبايدها: اين نوع معرفت يا قضاوت معيارىnormative) ) است. در اين كه معرفت هاى معيارى, چگونه معرفتى هستند, بحث هاى مهم و پرنزاعى در فلسفهء اخلاقEthics))وجود داشته و دارد. برخى اين گونه قضاوت ها را انشايى مى دانند, برخى ديگر اعتبارى گروه سومى آن ها را تكوينى مى دانند. و خود اين دستهء اخير در تصوير تكوينى بودن آن بسيار مختلف اند. دوم- معرفتى متعلق به راه تحصيل اين ارزش ها و هدف ها: اين نوع معرفت بدون ترديد معرفت معيارى نيست. هم چون معرفت هاى ديگرى است كه به تكوينيات تعلق مى گيرد.

رابطهء وسايل و غايات رابطه اى تكوينى و على معلولى است و لذا كشف از آن ها كار علم و فلسفه است (اگر كه چنين توانايى در آن ها وجود داشته باشد) نه علوم معيارى.

/ 13