حضرت امیرالمؤمنین (ع) و مسجد نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

حضرت امیرالمؤمنین (ع) و مسجد - نسخه متنی

حسین احمدی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

حضرت اميرالمؤمنين (ع) و مسجد

نويسنده :

حسين احمدى

مقدمه

شايد کسى به اندازه حضرت على (ع) محشور و مأنوس نبوده است چرا که همانندى براى او در مولدش نيست و همچنين همانندي براى او در محل شهادتش هم نيست که گويى از بدايت تا نهايت زندگى خود را با مسجد بوده است و خدا ارزش و اهميت او را در انس با مسجدش قرار داده است لذا تنها در خانه اى که حضرت رسول (ص) به مسجد را مسدود نکردند تنها در خانه حضرت على (ع) بود.

وَ سَدَّ الْأَبْوَابَ إِلَّا بَابَهُ

اين نير به نوعى اهميت به حضرت على (ع) است و از طرفي هم ثابت مي کند که مسجد جايگاه والايى در دين اسلام داشته است به طوريکه شايسته است انس با مسجد را در رابطه با تمام معصومين (ع) بررسى نمود و مسجد را از منظر آن اسوه هاي ايمان و تقوا نگريست لذا بر آن شدم تا در اولين قدم مسجد را از ديدگاه حضرت على (ع) بررسى کنم و علاوه بر سخنان حضرت علي (ع) از انس ايشان با مسجد نيز تحقيقى داشته باشم و اين مختصر نوشته فتح بابى باشد تا در مورد تمام معصومين (ع) اين تحقيق صورت گيرد و به رشته تحرير درآيد. که مسلماً مفيد براى جامعه بشريت خواهد بود تا بهترين پايگاه و مرکز براى رشد و تربيت خود و خانواده و جامعه را مسجد در نظر گيرند و در اين مورد تأمل بيشتري بنمايند.

انس بن مالک مي گويد: روزى رسول خدا (ص) فرمودالْجَنَّةُ مُشْتَاقَةٌ إِلَى أَرْبَعَةٍ مِنْ أُمَّتِى بهشت به چهار نفر از امت من اشتياق دارد. تا آنکه مي گويد، عمر، عثمان و ابوبکر از ترس نبودن خودشان اين سؤال را از حضرت نکردند که اين چهار نفر کيانند. امام على (ع) پرسيدند و پيامبر در حالى که با انگشت به على (ع) اشاره مي کردند، سه بار فرمودند: سوگند به خدا نخستين نفر از آن چهار نفر تو هستي. حضرت على (ع) عرض کردند: پدر و مادرم به فدايت، آن سه نفر ديگر کيانند؟ پيامبر (ص) فرمودند: آن سه نفر ديگر عبارتند از: سلمان، ابوذر و مقداد. به معناى ديگر، بهشت به وجود اين بزرگان در درون خود افتخار مي کند. چنانکه مريم (ع) را براى وضع حمل از مسجد الاقصى بيرون کردند. فاطمه بنت اسد (ع) را دعوت به درون خانه خدا نمودند و ديوار مستجار شکافته شد و اين از افتخارات مسجد است لذا براى نام مقاله ام اين افتخار را به مسجد دادم و اين عنوان «انس مسجد با اميرالمؤمنين(ع)» انتخاب نمودم تا اين تحمل نکردن فراق على (ع) در بدو تولد نيز از جانب مسجد کاملاً واقع گردد. در اينجا از زحمات بي دريغ همسرم که مرا در اين تحقيق بسيار يارى نمودند کمال تشکر دارم.

ولادت و شهادت از مسجد

چون مولد حضرت على (ع) نزديک شد، فاطمه بنت اسد به کعبه پناه آورد و با نداى پروردگارش ديوار مستجار شکافته شد و او وارد کعبه شد و فرزند بي نظير و بى بربل خويش را در آنجا به دنيا آورد لذا در روايات آمده که کسى که به اين نقطه پناه آورد آمرزيده مي شود. پس ولادتش در مسجد الحرام و در پناه خانه امن خدا واقع گرديد همانگونه که انتهاى مقصد دنيوي اش نيز در محراب مناجات مسجد کوفه بود. امام على (ع) بسوى مسجد روانه شد. طبق معمول دو رکعت نماز خواند و سپس بالاى بام رفت تا اذان بگويد. با صداى بلند اذان گفت که صدايش به گوش تمام ساکنان کوفه مي رسيد. سپس از بام پايين آمد و به محراب رفت و مشغول نماز نافله صبح شد وقتى که خواست سر از سجده اول رکعت اول بر دارد ابن لعين شمشير را بر فرق مقدس آن حضرت زد و آن امام را در حال عبادت و خواند ن نماز در مسجد کوفه شهيد نمود. چه زيباست که انسان در حال عبادت شهيد شود و بگويد « فزت و رب الکعبه » آرى فقط آنهايى اين را مي گويند که مي دانند رستگارى واقعى چيست.

بدين گونه حضرت على (ع) ولادت و شهادتشان در دو مسجد از چهار مسجدى که خود آنها را به چهار قصر بهشتى دنيا توصيف نموده بود واقع گرديد. در طول اين مبدأ و مقصد، حشر و نشر ايشان با مسجد بود چنانکه در مباحث بعدى ذکر خواهد شد که حضرت على (ع) مشکلات مردم را در مسجد حل و فصل مي نمودند و تنها در خانه ايشان بود که به مسجد باز مي شد « و سد الابواب الا بابه »

انفاق در مسجد

« إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذينَ آمَنُوا الَّذينَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُون » «سرپرست و رهبر شما، تنها خداست و پيامبر او و آنها که ايمان آورده اند و نماز را بر پا مي دارند و در حال رکوع، زکات مي پردازند» روزى رسول خدا (ص) در مسجد مدينه، نماز ظهر مي خواند، على (ع) نيز حاضر بود، فقيرى وارد مسجد شد و از مردم خواست که به او کمک کنند، هيچ کس به او چيزى نداد. دل فقير شکست و عرض کرد «خدايا گواه با من که من در مسجد رسول خدا (ص) در خواست کمک کردم ولى هيچ کس به من کمک نکرد». در اين هنگام على (ع) که در رکوع نماز بود، با انگشت کوچکش اشاره کرد، فقير به جلو آمد و با اشاره على (ع) انگشتر را از انگشت على (ع) بيرون آورد و رفت. رسول خدا (ص) پس از نماز به خدا متوجه شد و عرض کرد: پروردگارا برادرم موسى از تو تقاضا نمود: « رَبِّ اشْرَحْ لِى صَدْرِى وَ يَسِّرْ لِى أَمْرِى وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِى يَفْقَهُوا قَوْلِى وَ اجْعَلْ لِى وَزِيراً مِنْ أَهْلِى هارُونَ أَخِى اشْدُدْ بِهِ أَزْرِى وَ أَشْرِكْهُ فِى أَمْرِي » «سينه مرا گشاده دار، کار مرا آسان کن و گره از زبانم بگشا تا سخن مرا بفهمند و وزيرى از خاندانم براى من قرار بده، برادرم هارون را، به وسيله او پشتم را محکم گردان، و او را در کار من شريک کن» پس از اين پيامبر اسلام عرض کرد:

« اللهم اشرح لي صدري- و يسرلى امري- و اجعل لى وزيراً من اهلي- علياً، اشدد به ازري- و اشرکه به ظهرى » «پروردگارا سينه مرا گشاده دار، کار مرا آسان گردان، و وزيرى از خاندانم برايم قرار بده که على (ع) باشد، بوسيله

او پشتم را محکم کن». هنوز سخن پيامبر (ص) به پايان نرسيده بود که جبرئيل نازل شد و اين آيه (55 سوره مائده) را نازل کرد : إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذينَ آمَنُوا الَّذينَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُون . «سرپرست و رهبر شما، تنها خداست و پيامبر او و آنها که ايمان آوردند و نماز را به پا مي دارند و در حال رکوع، زکات مي پردازند» به اين ترتيب، ولايت و رهبرى على (ع) پس از پيامبر از سوى خدا و در مسجد خانه خدا اعلام گرديد. و نيز در شأن نزول آيه 9 سوره حشر آمده است که: هنگام نماز عشاء بود، مسلمين در مسجد مدينه براى اداى نماز با پيامبر (ص) جمع شده بودند، نماز جماعت خوانده شد، پس از نماز، هنوز صف هاى نماز برقرار بود که مردى از ميان صف برخاست و بر حاضران گفت: «من مردى غريب و گرسنه هستم، از شما تقاضاى غذا دارم. پيامبر (ص) فرمود: از غربت و غريبي، سخن مگو که با ياد آن، رگهاى قلبم بريده مي شود، بدانکه افراد غريب، چهار گروه هستند:

1- مسجدى که در ميان قوم و قبيله اى باشد ولى در آن نماز نخوانند.

2- قرآنى که در دست مردم باشد و آن را نخوانند.

3- دانشمندى که در ميان جمعيتى قرار گيرد ولى مردم به او بي اعتنا باشند و او را تنها بگذارند.

4- اسيرى که در ميان کافران خدا نشناس باشد. سپس پيامبر (ص) رو به جمعيت کرد و فرمود « کيست در ميان شما که عهده دار مخارج زندگى اين مستمند شود، تا شايستگى بهره مندى از فردوس بهشت گردد؟» در ميان جمعيت، امام على (ع) برخاست و اعلام آمادگى براي رسيدگى به امور آن خانواده کرد. دست فقير را گرفت به خانه اش برد و جريان را به فاطمه (عليها السلام) گفت: در خانه غذايى جز به اندازه يک نفر نبود، با اينکه على و فاطمه و فرزندانشان گرسنه بودند و على (ع) در آن روز، روزه بود و هنگام افطار، نياز به غذا داشت. فاطمه جريان را به عرض علي (ع) رساند. در عين حال، على (ع) فرمود: «آن طعام را حاضر کن» فاطمه غذا را حاضر کرد، على (ع) به آن غذا نگاه کرد، ديد اندک است، با خود گفت: اگر از آن غذا بخورم، مهمان سير نمي شود و اگر از آن نخورم مهمان از آن غذا نخواهد خورد و يا غذا براى مهمان ناگوار خواهد شد. طرحى به نظر على (ع) رسيد و آن اين بود که به فاطمه زهرا آهسته فرمود: «چراغ را روشن کن ولى در روشن کردن چراغ، دست به دست کن و طول بده، تا مهمان از غذا بخورد و سير شود» و خود على (ع) نيز دهانش را مي جنبانيد و وانمود مي کرد که غذا مي خورد و فقير بي آنکه متوجه شود، به طور کامل غذا خورد و سير شد و کنار نشست و باز از غذا ماند. خداوند به آن غذا برکت داد. همه افراد خانواده از آن خوردند و سير شدند. صبح وقتى که على (ع) براى اداي نماز به مسجد رفت، پيامبر (ص) از او پرسيد: با مهمان چه کردي؟ آيا غذايش دادي؟ على (ع) عرض کرد: آرى سپاس خداوند را که کار به نيکوئى انجام شد. پيامبر (ص) به على (ع) فرمود: خداوند به خاطر مهمان نوازى تو و اشتغال به چراغ و نخوردن غذا تعجب کرد و جبرئيل اين آيه را در شأن شما خواند : وَ يُؤْثِرُونَ عَلى أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ كانَ بِهِمْ خَصاصَةٌ . « آنها تهيدستان را بر خودشان مقدم مي دارند، اگر چه نياز سخت به آن غذا داشته باشند». و تنها آيه اي که عامل واحدى داشت و امر به صدقه دادن کرد آيه 12 سوره مجادله است که حضرت على اين صدقه را به مسجد به فقير داد . « يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِذا ناجَيْتُمُ الرَّسُولَ فَقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيْ نَجْواكُمْ صَدَقَةً ذلِكَ خَيْرٌ لَكُمْ وَ أَطْهَرُ فَإِنْ لَمْ تَجِدُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحيمٌ .

مسجد از نگاه على (ع)

رعايت بهداشت در مسجد :

حفظ احترام خانه خدا ايجاب مي کند از ريختن آب دهان و اخلاط سينه و بينى در مسجد خوددارى شود. در حديثي از اميرالمؤمنين (ع) آمده است: (کسى که به احترام مسجد از ريختن اخلاط سينه و بينى در آن خوددارى کند، در روز قيامت با سرور و شادمانى در حالى که کتاب اعمالش را در دست راست دارد خداوند را ملاقات مي کند. مسجد، هنگامى که کسى در آن خلط مي اندازد، از درد و ناراحتى به خود مي پيچد، همانگونه که اگر يکى از شما را با چوب خيزران بزنند از درد به خود مي پيچيد.) وارد شدن به مسجد براى کسى که دهان و يا ديگر اعضاي بدن او بدبو باشد، مکروه است، بلکه اگر وارد شدن با چنين حالتى باعث آزار و اذيت مؤمنان شود حرام است. در روايتى از اميرالمؤمنين آمده است: «کسى که غذاهاى بدبو خورده نبايد وارد مسجد شود».

دستگيري مسجد از مسجديان

در روايات از معصومين(ع) آمده است که مسجد در روز قيامت از آنان که وى را معطل و بي رونق گذاشته اند، به خداوند شکايت مي کند. گلايه مسجد، نسبت به همسايگان خود شديدتر است. ولي مسجد همانگونه که از بي مهري ها شکايت مي کند از همدمان و مأنوسان خود شفاعت و دستگيرى مي کند. حضرت على (ع) در توصيف مسجد بزرگ کوفه مي فرمايند: «گويا مي بينم اين مسجد در روز قيامت در حالى که دو جامه احرام شبيه به محرمان بر اوست، حضور مي يابد و براى اهل خود و نماز گزارانش شفاعت مي کند و شفاعت او مورد پذيرش خداوند قرار مي گيرد.» گرچه اين سخن امام على (ع) درباره مسجد کوفه است ولى مي توان گفت هر مسجد ديگرى نيز خانه خداست و در آخرت با چهره اى متناسب با همان جهان آشکار مي شود و به دستگيرى از دلدادگان خود مي پردازد.

فوايد علمي، اخلاقي، تربيتى رفت و آمد به مسجد

در حديث مشهورى از اميرالمؤمنين فوايد علمي، اجتماعى رفت و آمد به مسجد بدين گونه بيان شده است: «کسي که به مسجد رفت وآمد مي کند، دست کم يکى از امور هشت گانه زير نصيب او مي شود. اول: برادرى دينى که در راه خدا از او سود مي برد، دوم: دانش نو و تازه، سوم: فهميدن آيه اى از آيات قرآن، چهارم: شنيدن گفتارى که او را به هدايت رهنمون شود، پنجم: رحمت الهى که انتظار آن را داشته است، ششم: سخنى که او را از گمراهى باز دارد، هفتم: ترک گناه به سبب روح خشيت و خدا ترسى (که در سايه آمد و شد به مسجد پيدا کرده است) هشتم: ترک گناه به علت شرم از برادران دينى که در مسجد به آنان پيوند خورده است).

متن عربى حديث بالا چنين است که با تعبير « وَ كَانَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع يَقُولُ مَنِ اخْتَلَفَ إِلَى الْمَسَاجِدِ أَصَابَ إِحْدَى الثَّمَانِ أَخاً مُسْتَفَاداً فِي اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَوْ عِلْماً مُسْتَطْرَفاً أَوْ آيَةً مُحْكَمَةً أَوْ رَحْمَةً مُنْتَظَرَةً أَوْ كَلِمَةً تَرُدُّهُ عَنْ رَدًى أَوْ يَسْمَعُ كَلِمَةً تَدُلُّهُ عَلَى هُدًى أَوْ يَتْرُكُ ذَنْباً خَشْيَةً أَوْ حَيَاءً » بيان گرديده است. اين امر گوياى آن است که حضرت تأکيد خاصى بر مفاد اين حديث داشته و بارها آن را براى مردم بيان مي نموده اند. همچنين اميرالمؤمنين عليه السلام از پيامبر اکرم (ص) نقل مي کنند که: «خداوند متعال بهشت را بر هر شخص فحاش بي آبرو و کم شرمى که توجهى به گفته هاى خود و آنچه ديگران در مورد او مي گويند ندارد، حرام کرده است. اگر حال چنين شخصى را خوب بررسى کنى خواهى يافت که يا زنازاده است و يا اينکه شيطان در انعقاد نطفه او شريک بوده است. عرض شد اى رسول خدا، آيا شيطان در اين امر نيز با مردم مشارکت مي کند؟ رسول خدا (ص) فرمودند: آيا گفت: خداى عزوجل را نخوانده اى که خطاب به شيطان مي فرمايد: و با آنان در مال و فرزندانشان مشارکت کن».

اخلاص در رفت وآمد به مسجد:

انگيزه هاي افراد در رفت وآمد به مسجد متفاوت است. گروهى براى به دست آوردن ثواب و پاداشهاى اخروى به مسجد رو مي آورند. برخى نيز تنها از آن رو که حضور در مسجد رضايت و خشنودى خداوند را در پى دارد، به مسجد مي شتابند. قصد و نيت اينان والاتر و جايگاهشان ترد خدا در ؟؟/ است. اميرالمؤمنين (ع) که همه وجود خويش را در برابر به دست آوردن رضايت و خشنودى خداوند فروخته است، به پيروان خويش مي آموزد که براى رضاى خدا در مسجد حضور يابند. در حديثى از آن حضرت آمده است: «براى من نشستن در مسجد از نشستن در بهشت برتر است، زيرا نشستن در بهشت رضايت نفسم را به دنبال دارد، حال آن که نشستن در مسجد مايه رضايت و خشنودى پروردگار است». همچنين اميرالمؤمنين در گرماگرم کار و تلاش براى ساختن مسجد پيامبر اين شعرها را مي سرود؟{{

لا يستوى من يعمر المساجدا




  • يدأب فيه قاعداً و قائماً
    ومن يرى عن الغبار حائداً



  • ومن يرى عن الغبار حائداً
    ومن يرى عن الغبار حائداً



«آنان که مساجد خدا را آباد مي کنند و پيوسته در اين راه مي کوشند با کسانى که از خاک و غبار مسجد دورى مي گزينند، يکسان نيستند». احتمالا اين واقعه مربوط به ساخت مسجد نباشد چون در روايت امده :

يوم الخندق و ذلك أنه مر بعمار بن ياسر و هو يحفر الخندق و قد ارتفع الغبار من الحفر فوضع كمه على أنفه و مر، فقال عمار




  • لا يستوى من يبنى المساجد
    كمن يمر بالغبار حائدا
    يعرض عنه جاحدا معاندا



  • فيصلى فيها راكعا و ساجدا
    يعرض عنه جاحدا معاندا
    يعرض عنه جاحدا معاندا



فالتفت إليه عثكن فقال يا ابن السوداء إياى تعني، ثم أتى رسول الله ص فقال له لم ندخل معك لتسب أعراضنا، فقال له رسول الله ص قد أقلتك إسلامك فاذهب درحالى که از نويسنده مقاله مطلب ديگرى اورده شده}}مصحح

شيوه برخورد با افراد گريزان از مسجد

از امام صادق (ع) نقل شده است: «به اميرالمؤمنين (ع) خبر رسيد که گروهى براى نماز در مسجد حاضر نمي شوند. على (ع) در اين باره فرمود: گروهى براى نماز جماعت در مسجد حاضر نمي شوند. اينان حق ندارند با ما هم غذا شوند و طرف شور و مشورت قرار گيرند يا رابطه ازدواج با ما داشته باشند. همان گونه که حق استفاده از بيت المال مسلمانان را نيز ندارند جز آن که در نماز جماعت ما حضور يابند. اگر آنان از شيوه ناپسند دست بر ندارند، نزديک است دستور دهم خانه هاى آنان را بسوزانند. آنگاه امام صادق (ع) فرمود: مسلمانان از هم غذا شدن و ازدواج با چنين کسانى خوددارى کردند تا اين که در نماز جماعت مسلمانان شرکت نمودند». اين گونه سخنان، تهديدى است در کنار آن همه بشارتهاى فراوان، سخنانى است برخاسته از دلسوزى و عطوفت آنها نسبت به انسانها، تا شايد افراد دين گريزان از مسجد شيوه نادرست خود را رها کنند و با حضور مسجد به فضيلتهاى ارزشمند آن دست يابند. فقها نيز مفاد آن را مخصوص به زمان اميرالمؤمنين (ع) ندانسته و فرموده اند: «مستحب است انسان با کسى که در مسجد حاضر نمي شود غذا نخورد و در کارها با او مشورت نکند و همسايه او نشود و از او زن نگيرد و به او زن ندهد». اين تحريم اجتماعى نيز در حقيقت مرتبه اي از امر به معروف و نهى از منکر است که به منظور وادار نمودن ديگران به کار خير صورت مي گيرد.

بهشت، پاداش مسجديان

انسان مسجدي، يک بهشتى عادى نيست. او پرچمدار بهشتيان است و ديگران پشت سر او وارد بهشت مي شوند. از برخى روايات استفاده مي شود که مسجديان در بهشت، همنشين صديقان و شهيدان هستند و با پيامبران بزرگي همچون داوود همدمند. اميرالمؤمنين در نهج البلاغه مي فرمايد: «براى جانهاى شما بهائى جز بهشت نيست، پس آن را جز به بهشت مفروشيد». از روايات استفاده مي شود يکى از عوامل دستيابى به اين گوهر گرانبها، رفت وآمد به مسجد است. سکونت در جوار عرش الهى در فرداى قيامت و کسب مغفرت گناهان از خداوند متعال، يکى ديگر قوايد و آثار رفت وآمد به مسجد است. در اين باره از حضرت على (ع) نقل گرديده است: « تَحْت ظِلِّ الْعَرْشِ يَوْمَ لَا ظِلَّ إِلَّا ظِلُّهُ رَجُلٌ خَرَجَ مِنْ بَيْتِهِ فَأَسْبَغَ الطُّهْرَ ثُمَّ مَشَى إِلَى بَيْتٍ مِنْ بُيُوتِ اللَّهِ لِيَقْضِيَ فَرِيضَةً مِنْ فَرَائِضِ اللَّهِ فَهَلَكَ فِيمَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ ذَلِكَ وَ رَجُلٌ قَامَ فِى جَوْفِ اللَّيْلِ بَعْدَ مَا هَدَأَتِ الْعُيُونُ فَأَسْبَغَ الطُّهْرَ ثُمَّ قَامَ إِلَى بَيْتٍ مِنْ بُيُوتِ اللَّهِ فَهَلَكَ فِيمَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ ذَلِكَ ». «مردى که طهارت را نيکو به جاى مي آورد آنگاه به سوى خانه اى از خانه هاى خداوند گام بر مي دارد تا نماز واجبى را به جاى آورد در زير سايه عرش الهي است در آن روزى که هيچ سايه اى جز سايه عرش نيست. و با اين کار گناهان او آمرزيده مي شود و همين طور است شخصى که در دل شب در حالى که مردم به خواب رفته اند طهارت خويش را نيکو به جاى مي آورد به سوى خانه اي از خانه هاى خداوند حرکت مي کند».

مسجد و وحدت

از گفتار پيشوايان دينى به خوبى استفاده مي شود وحدتى که مسجد بايد عامل پيدايش و مظهر آن باشد وحدت قلبهاست يعنى وحدتى که با صفا و صميميت دلهاي نمازگزاران همراه باشد. اميرالمؤمنين (ع) مي فرمايد: «از فراوانى مسجدها و گردهمائى مردمى که بدنهاى آنها به يکديگر نزديک و قلبهايشان از هم دور است مغرور نشويد».

نقش فرهنگى مسجد در زمان غيبت امام معصوم (ع)

امروزه عنصر «هنر» بيشتر در معمارى و بناى مسجد بکار رفته شده است. حال آنکه جا دارد از اين ابزار در راستاى آموزش، هدايت و تبليغ بهره بردارى شود. نتيجه اين شيوه زيانبار آن است که در سراسر کشورهاى اسلامى مساجد فراواني ديده مي شود که از نظر بنا و ساختمان مجلل و آباد است ولي نشانى از هدايت تربيت و گسترش فرهنگى اسلامى در آن نيست. امير المؤمنين على (ع) با ديدگان تزيين خود اين پديده دردآور را از سالها قبل پيشگوئى نموده و فرموده است: «زمانى فرا مي رسد از قرآن تنها خطى و از اسلام تنها نامى بر جاى مي ماند. در آن زمان مساجد از نظر بنا و ساختمان آباد است، ولى نشانى از هدايت در آن نيست، در آن زمان اهل مسجد و آباد کنندگان آن بدترين مردمند. مساجد مرکز فتنه ها و آشوبهاست و گمراهي هاى جامعه و بشر در اهل مسجد دارد. کسانى را که از فتنه ها روى گردانند با زور در آن وارد مي کنند و هر کس در رفتن درنگ نمايد، با اجبار داخل مي کنند. خداوند متعال مي فرمايد: به ذات خودم سوگند که چنين مردمى را آن چنان دچار فتنه و سردرگمى کند که بردباران در آن سرگردان و حيران شوند. آنگاه على (ع) فرمود: اينک اين کار صورت گرفته است و ما به خاطر غفلت و بي توجهى از خداوند آمرزش مي طلبيم». در جاي ديگر مي فرمايند: « ان القوم اذا رفعوا مساجدهم فسدت اعمالهم » آنگاه که مردم مساجد بلند بنا کنند، اعمال آنان تباه گشته است. اين روايت موجود نبود

مقايسه آباد کنندگان مسجد با جهادگران راه خدا

از ديگر نکات قابل توجه در ارتباط با تعمير و آباد کردن مساجد آن است که قرآن شريف دراين زمينه ما را به اين حقيقت والا راهنمائى مي نمايد که آباد کنندگان مساجد الهى با آن که از فضيلتى والا برخوردارند، اما بايستى از فخر فروشى به مجاهدين فى سبيل الله خوددارى کنند. در «الدر المنشور» آمده است که ابونعيم در کتاب «فضائل الصحابه» و ابن عسکر روايت کرده اند که: عباس و شبيه (متولى بيت الحرام نشسته بودند و به يکديگر فخر مي ورزيدند. عباس گفت: من از تو برترم زيرا من عموى پيامبر و وصى پدر او و ساقي حاجيانم. شبيه گفت: ولى من از تو برتر و شريفترم، زيرا من امين خدا بر خانه او و خزينه دار آن هستم. اگر تو از من بهترى چرا تو را امين ندانست. در اين ميان على (ع) بر آنان وارد شد. عباس و شبيه داستان را براى آن حضرت نقل کردند. اميرالمؤمنين (ع) فرمود: ولى من از شما دو نفر برترم، زيرا من اولين کسى هستم که ايمان آورده و در راه خدا هجرت نموده ام. آنگاه هر سه نفر به محضر رسول خدا (ص) شرفياب شده و ماجرا را براى آن حضرت بازگو نمودند. پس از چند روز پيک وحى بر آن جناب نازل شد، آنان را طلبيد و اين آيات را بر آنان تلاوت نمود: « أَ جَعَلْتُمْ سِقايَةَ الْحاجِّ وَ عِمارَةَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ كَمَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ جاهَدَ في سَبيلِ اللَّهِ لا يَسْتَوُونَ عِنْدَ اللَّهِ وَ اللَّهُ لا يَهْدِى الْقَوْمَ الظَّالِمين ». «آيا سيراب کردن حاجيان و آباد ساختن مسجدالحرام را همانند کار کسي قرار مي دهيد که به خداوند و روز قيامت ايمان آورده و در راه حق تعالى جهاد کرده است و اين دو هرگز در نزد خداوند يکسان نيستند و خداوند انسهاى ستم پيشه را هدايت نمي کند آنان که به خداوند ايمان آورده و در راه حق تعالى با مال و جان خويش جهاد مي کنند، در راه خدا از منزلتى والاتر برخوردارند و هم ايشان رستگارند». اين آيه به آيه «سقايت» معروف گرديده است و به همه مسلمانان در تمامى اعصار مي آموزد که برترين ملاکها، تقوا، جهاد، ايمان و هجرت در راه خداوند متعال است.

حضور زنان در مسجد

بر اساس شواهد، يکى از مسلمات تاريخى آن است که زنان در عصر پيامبر(ص) در مسجد حاضر شده و نماز جماعت را با آن حضرت به جاي مي آورده اند. اميرالمؤمنين (ع) مي فرمايند: « كُنَّ النِّسَاءُ يُصَلِّينَ مَعَ النَّبِيِّ ص فَكُنَّ يُؤْمَرْنَ أَنْ لَا يَرْفَعْنَ رُءُوسَهُنَّ قَبْلَ الرِّجَالِ لِضِيقِ الْأُزُرِ » . زنان، نماز را با پيامبر (ص) به جاى مي آوردند و چون لباس مردان کوتاه بود به زنان دستور داده شده بود که قبل از مردان سر از سجده بر ندارند. اين حديث گوياى اين است که نظر اسلام بر آن است که زنان نيز از فضايل و برکات مسجد برخوردار باشند. البته مشروط بر آنکه آنان در مسير رفت وآمد به مسجد و نيز در خانه خدا کاملاً حجاب و عفت اسلامي را رعايت نمايند.

به گونه اى که آمد و شد آنان در راستاى سالم سازى و رشد و تعالى خود و جامعه اسلامى باشد.

عشق ورزيدن مسجد به مؤمنين

در سايه تکامل رابطه انسان موحد با مسجد، اين تنها مؤمن نيست که به مسجد عشق مي ورزد، بلکه مسجد و اجزاى آن نيز متقابلاً به مؤمن و نمازگزارى که با آمد وشد خود موجبات رونق و آبادانى او را فراهم کرده است، عشق مي ورزد و در فراق او مانند کسى که گم شده اى دارد، محبوب خويش را انتظار مي کشد . اميرالمؤمنين (ع) در اين زمينه مي فرمايند : « إِنَّ الْمَسْجِدَ يَشْكُو الْخَرَابَ إِلَى رَبِّهِ وَ إِنَّهُ لَيَتَبَشْبَشُ مِنْ عُمَّارِهِ إِذَا غَابَ عَنْهُ ثُمَّ قَدِمَ كَمَا يَتَبَشْبَشُ أَحَدُكُمْ بِغَائِبَهِ إِذَا قَدِمَ عَلَيْهِ

». «مسجد خراب از خرابى خود به خداوند متعال شکايت مي کند و اگر آباد کنندگان او مدتى غايب شوند و مجدداً باز گردند آنچنان خوشحال مي شود که يکى از شما گم شده اى داشته باشد و سپس به او باز گردد».

انسانهاي مسجدى مانع نزول عذاب الهى

علاوه بر آنکه در برخى از روايات، صريحاً اهل مسجد را انسانهائى فرخنده و مبارک به شمار آورده اند، در پاره اى ديگر از روايات وجود انسانهاى مسجدى را مايه رفع بلا و تأخير در نزول خشم و غضب الهى بر جامعه شناخته اند. اميرالمؤمنين (ع) نيز در حديث ديگرى در همين زمينه مي فرمايند : « إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَيَهُمُّ بِعَذَابِ أَهْلِ الْأَرْضِ جَمِيعاً حَتَّى لَا يَتَحَاشَى مِنْهُمْ أَحَداً إِذَا عَمِلُوا بِالْمَعَاصِى وَ اجْتَرَحُوا السَّيِّئَاتِ فَإِذَا نَظَرَ إِلَى الشِّيبِ نَاقِلِى أَقْدَامِهِمْ إِلَى الصَّلَاةِ وَ الْوِلْدَانِ يَتَعَلَّمُونَ الْقُرْآنَ رَحِمَهُمُ اللَّهُ فَأَخَّرَ ذَلِكَ عَنْهُمْ

». «آنگاه که اهل زمين در نگاه و بديها غوطه ور شوند، خداوند متعال قصد مي کند تمامى آنان را بدون استثنا دچار عذاب نمايد، ولي با توجه به وجود جوانانى که براى نماز (بسوى مسجد) گام بر مي دارند و نيز نونهالانى که در حال ياد گرفتن قرآن هستند به تمامى اهل زمين رحم نموده و عذاب آنان را به تأخير مي اندازد».

توقف در «مسجد» و «بازار»

فقها يکى از مستحبات مسجد را زودتر از همه به مسجد رفتن و ديرتر خارج شدن از آن ذکر نموده اند و بالعکس در باب آداب تجارت، سبقت جستن در رفتن به بازار و پس از همه خارج شدن را نامطلوب دانسته اند. در اين زمينه روايات ذيل که گوشه اى از اسرار منعوضيت بازار را بيان مي کند، قابل توجه است: « محمد بن على بن الحسين قال: قال اميرالمؤمنين (ع): جَاءَ أَعْرَابِيٌّ مِنْ بَنِى عَامِرٍ إِلَى النَّبِيِّ ص فَسَأَلَهُ عَنْ شَرِّ بِقَاعِ الْأَرْضِ وَ خَيْرِ بِقَاعِ الْأَرْضِ فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ ص شَرُّ بِقَاعِ الْأَرْضِ الْأَسْوَاقُ وَ هِيَ مَيْدَانُ إِبْلِيسَ يَغْدُو بِرَايَتِهِ وَ يَضَعُ كُرْسِيَّهُ وَ يَبُثُّ ذُرِّيَّتَهُ فَبَيْنَ مُطَفِّفٍ فِى قَفِيزٍ أَوْ طَائِشٍ فِى مِيزَانٍ أَوْ سَارِقٍ فِى ذَرْعٍ أَوْ كَاذِبٍ فِى سِلْعَةٍ فَيَقُولُ عَلَيْكُمْ بِرَجُلٍ مَاتَ أَبُوهُ وَ أَبُوكُمْ حَيٌّ فَلَا يَزَالُ مَعَ ذَلِكَ أَوَّلَ دَاخِلٍ وَ آخِرَ خَارِجٍ ثُمَّ قَالَ ع وَ خَيْرُ الْبِقَاعِ الْمَسَاجِدُ وَ أَحَبُّهُمْ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَوَّلُهُمْ دُخُولًا وَ آخِرُهُمْ خُرُوجاً مِنْهَا ». شيخ صدوق عليه الرحمة از اميرالمؤمنين (ع) نقل مي کند که حضرت فرمودند: مردي اعرابى از بنى عباس به محضر پيامبر (ص) مشرف شد و از آن حضرت در مورد بدترين و بهترين مکانهاى زمين سؤال کرد رسول خدا (ص) فرمودند: بدترين مکانهاى زمين بازارهاست که جولانگاه شيطان است. شيطان هر روز صبح پرچم خود را در بازارها افراشته و بساط خود را در آنجا قرار مي دهد. آنگاه فرزندان خود را در ميان بازار منتشر مي کند. (در نتيجه) يکى در وزن کردن کم فروشي مي کند، ديگرى در اندازه گيرى دچار سرقت مي شود، آن يکى در مورد کالا دروغ مي گويد. شيطان به فرزندان خود مي گويد: مردى که پدرش مرده است را رها نکنيد که پدرش هنوز زنده است! شيطان، خود همواره اولين کسى است که به بازار وارد و آخرين نفرى است که خارج مي شود. آنگاه رسول خدا (ص) فرمودند: و بهترين مکانهاى زمين، مساجد است و محبوبترين اهل مسجد نيز کسانى هستند که قبل از همه به مساجد داخل و پس از همه، خارج مي شوند.

همسايه مسجد کيست؟

هر چند تأکيد و تشويقهائى که در زمينه رفت و آمد به مسجد صورت گرفته، عمومى و همگانى است اما در مورد همسايه مسجد، تأکيد بيشترى به عمل آمده و روايات فراوانى در اين زمينه وارد شده است . اميرالمؤمنين بارها اين جمله را بيان مي فرمودند که : « لَيْسَ لِجَارِ الْمَسْجِدِ صَلَاةٌ إِذَا لَمْ يَشْهَدِ الْمَكْتُوبَةَ فِى الْمَسْجِدِ إِذَا كَانَ فَارِغاً صَحِيحاً ». همسايه مسجد اگر مانعى برايش نبوده و سالم باشد و با اين حال براى نماز واجب در مسجد حاضر نشود نمازش مقبول درگاه الهى نخواهد بود». در برخي روايات، همسايه مسجد را چهل خانه از هر طرف ذکر نموده اند. در حديثى از اميرالمؤمنين (ع) آمده است : « حَرِيمُ الْمَسْجِدِ أَرْبَعُونَ ذِرَاعاً وَ الْجِوَارُ أَرْبَعُونَ دَاراً مِنْ أَرْبَعَةِ جَوَانِبِهَا حَرِيمُ الْمَسْجِدِ أَرْبَعُونَ ذِرَاعاً وَ الْجِوَارُ أَرْبَعُونَ دَاراً مِنْ أَرْبَعَةِ جَوَانِبِهَا

». « حريم مسجد چهل ذراع و همسايه هاى آن چهل خانه از چهار طرف است». کسانى که صداى اذان را مي شنوند نيز همسايگان مسجد معرفى شده اند . اميرالمؤمنين (ع) مي فرمايند : « لا صلاة لجار المسجد الا فى المسجد الا ان يکون به عذر او به علة فقيل: و من جار المسجد يا اميرالمؤمنين؟ قال: من سمع النداء ». « همسايه مسجد چنانچه عذر بيماري نداشته باشد، نمازش جز در مسجد مقبول درگاه الهى نخواهد بود. از آن حضرت (ع ) سؤال شد: همسايه مسجد چه کسانى هستند؟ فرمودند: کسى که صداى اذان را بشنود ».

سيماي مسجد

از برخى روايات استفاده مي شود که ساختن مناره و گلدسته براي مساجد در زمان نبى اکرم (ص) رايج نبوده و اين امر بعدها در ميان مسلمين رايج شده است. در روايات از بلند ساختن مناره نهى شده است. امام صادق (ع) مي فرمايند : « أَنَّ عَلِيّاً ع مَرَّ عَلَى مَنَارَةٍ طَوِيلَةٍ فَأَمَرَ بِهَدْمِهَا ثُمَّ قَالَ لَا تُرْفَعُ الْمَنَارَةُ إِلَّا مَعَ سَطْحِ الْمَسْجِدِ ». «على (ع) به مناره اي بلند برخورد نمودند فرمان داد تا آن را خراب کنند آنگاه فرمودند: مناره را بايستى هم سطح با پشت بام مسجد ساخت». همچنين در حديث ديگرى از ايشان در مورد ساختن کنگره براى مسجد آمده است: اميرالمؤمنين عليه السلام در کوفه، مسجدى را که داراى کنگره بود مشاهده نمود، فرمودند: اين مسجد مانند معابد يهود و نصارى است. مسجد را بايستى صاف و بدون کنگره ساخت. در روايات آمده که هنگامى که قائم آل محمد (عج) قيام کنند، کنگره هر مسجدى در روى زمين را ويران مي کند. ساختن محراب نيز به شکل متداول در زمان ما که تنها ايجاد اثري بر روى ديوار مسجد است و يا همراه با مقدارى کمي فرو رفتگى در ديوار مي باشد و از آن براي تعيين سمت قبله استفاده مي شود، کراهتى ندارد، بلکه آنچه در کتب فقهى به عنوان يکى از مکروهات بناى مسجد، شمرده شده ساختن (محراب داخل) براى مسجد است. امام صادق (ع) روايت مي کنند که: « عن على (ع) أَنَّهُ كَانَ يَكْسِرُ الْمَحَارِيبَ إِذَا رَآهَا فِى الْمَسَاجِدِ وَ يَقُولُ كَأَنَّهَا مَذَابِحُ الْيَهُودِ » «اميرالمؤمنين (ع) هنگامى که در مساجد به محرابى برخورد مي نمودند آن را شکسته و مي فرمودند: اينها شبيه به کشتارگاههاى يهود است».

محلي در خانه به عنوان مسجد

قرار دادن محلى درخانه به عنوان نمازخانه نه تنها بلا مانع است بلکه مستحب نيز مي باشد. پيامبر اکرم (ص) و ائمه هدى (ع) در روايات به ساختن چنين مکانى در خانه توصيه فرموده اند. امام صادق (ع) مي فرمايند : « كَانَ عَلِيٌّ ع قَدْ جَعَلَ بَيْتاً فِي دَارِهِ لَيْسَ بِالصَّغِيرِ وَ لَا بِالْكَبِيرِ لِصَلَاتِهِ وَ كَانَ إِذَا كَانَ اللَّيْلُ ذَهَبَ مَعَهُ بِصَبِيٍّ لَا يَبِيتُ مَعَهُ فَيُصَلِّى فِيهِ » . «اميرالمؤمنين عليه السلام در خانه خود اتاقي متوسطى را که بزرگ و کوچک نبود به عنوان محل نماز قرار داده بودند شبها براى نماز خواندن، طفل کوچکى را که نمي خوابيد با خود به اتاق برده و نماز مي خواندند». از برخى روايات استفاده مي شود که علت به همراه بردن طفل آن است که تنها بودن انسان در خانه و اتاق مکروه است.

مساجدي که نام على (ع) فرين و متبرک به آنان است :

1- مسجدالحرام :

مسجدالحرام که خانه کعبه در آن قرار دارد برترين مسجد خدا بر روي زمين است. قرآن کريم در آيات فراوانى با عظمت و احترام از آن ياد کرده است و کفار و مشرکين را از تصدى امور آن و حتى ورود به آن ممنوع کرده است. چنين جايگاه مقدس و با فضيلتى محل تولد حضرت على (ع) است. محل تولد جانشين و وصى پيامبر و بر حق ترين انسان بعد از اوست.

2- مسجد کوفه :

همان گونه که مکه حرم خدا و مدينه حرم پيامبر (ص) است، کوفه هم حرم اميرالمؤمنين است. بر پايه حديثى از على (ع)، دعاى گرفتاران در اين مسجد مستجاب است. اين مسجد مقدس در طول تاريخ پيوسته مورد توجه بندگان صالح خدا و اولياى بزرگ او بوده است. مسافر مي تواند در مسجد کوفه همچون مسجدالحرام و مسجدالنبى و مسجدالاقصى که از برترين مساجد خدا بر روى زمين هستند نماز خود را تمام بخواند، (اميرالمؤمنين اين چهار مسجد را چهار قصر بهشتى دنيا توصيف نموده است). از روايات استفاده مي شود که اين حکم الهي، سرى از اسرار خداوند است. در حديثى از حضرت على (ع) آمده است: «اگر مردم قصايل و برکات اين مسجد را مي دانستند از راههاى دور حتى با عبور از روى برفها هم که شده خود را به آن مي رساندند، گويا مي بينم که اين مسجد در روز قيامت مانند محرمى که دو جامه احرامى بر تن دارد حاضر مي شود و براى اهل خود و نمازگزارانش شفاعت مي کند و شفاعت او مورد پذيرش قرار مي گيرد.

هيچ مؤمنى نيست مگر اين که در اين مسجد حضور يافته و يا مشتاق و دلداده حضور در آن است». اين مسجد جايگاه شهادت و عروج آن حضرت بوى محبوبش است و همچنين جايگاهى اصلى براى پاسخ به سؤالات و مشکلات مردم و رسيدگى و قضاوت ميان آنها بوده است. از جمله آن حادثه بيت الطشت و دکة القضاء است. دکة القضاء کانچه اى بود که در آنجا حضرت على (ع) بر روى آن مي نشستند و قضاوت و حکم مي نمودند و در آن موضع ستون کوتاهى بوده که بر آن آيه کريمه « ان الله يأمر بالعدل و الاحسان » نوشته شده بوده است و بيت الطشت همان محلي است که معجزه اميرالمؤمنين (ع) ظاهر گرديده است در باب دخترى باکره و بي شوهر که يک وقتى در ميان آب بوده که زالوئى در شکمش داخل شده و کم کم از مکيدن خون بزرگ شده بود و شکم آن دختر را نيز بزرگ کرده بود برادران دختر گمان بردند که او حامله است و خواستند او را بکشند براى حکم او را نزد اميرالمؤمنين (ع) آوردند. حضرت امر فرمود، در جانب مسجد پرده کشيدند و آن دختر را در پي آن پرده نشانيدند و قابله کوفه را امر فرمود که او را تفتيش کند. قابله پس از تفتيش عرض کرد يا اميرالمؤمنين اين دختر آبستن است و فرزند در شکم دارد پس حضرت امر فرمود طشتى مملو از لجن آوردند و دختر را بر روى آن نشانيدند. آن زالو هنگاميکه بوى لجن را شنيد از شکم آن دختر بيرون آمد و بدين ترتيب يکى ديگر از جلوه هاى حقانيت حضرت على و اسرار امامت او ثابت گرديد.

3- مسجد رد الشمس يا شمس

اين مسجد بر تپه مرتفعى در شرق مسجد قبا واقع شده و چون خورشيد در اولين زمان طلوع به اين مسجد مي تابيده نام «شمس» بر خود گرفته است. بعضى آن را با مسجد فضيخ اشتباه گرفته اند. اما بر اساس آنچه که شيعه معتقد است اين مسجد مکان بازگشتن خورشيد براى اقامه نماز عصر حضرت على (ع) بوده يعني حادثه «الشمس» در اين مکان رخ داده است. گويند: رسول خدا (ص) در اين مکان بر زانوى على (ع) به خواب رفتند، هنگامى که بيدار شدند، خورشيد غروب کرده بود. آن حضرت به على (ع) گفتند: آيا نماز عصر خوانده اي؟ على (ع) گفت: خير، پيامبر (ص) دست به دعا برداشته و فرمودند: «خدايا! اگر على در طاعت تو و رسول تو است خورشيد را بر او بازگردان» اسماء گويد: «من ديدم که خورشيئ پس از غروب کردن بر کوهها و زمين نورافشانى کرد و على (ع) نماز عصر را به جا آورد. بعضى نيز گفته اند: اين اتفاق در خيبر رخ داده است. . {همانطور که ميدانيم و از واضحات است اين روايت نه در اينجا که منبعى ندارد بلکه در کتب روايى هم ضعيف و به قول اساتيد مان اين روايت جسارت است به مقام حضرت امير سلام الله عليه}{مصحح}

4- مسجد مباهله يا مسجد الاجابه

امام مسلم در صحيح از عامرين سعد روايت کرده است: رسول خدا (ص) روزى به مسجد «بنى معاويه» وارد و پس از اقامه نماز به دعا پرداختند، دعاى آن حضرت طولانى شد. پس از پايان دعا، در پاسخ به سؤال ما در مورد طولانى شدن دعا فرمودند: از خداوند سه چيز خواستم که دو خواسته را به من عطا فرمود و يکى را منع کرد. اين مسجد به سبب اجابت دعاى رسول خدا (ص) به «الاجابة» معروف شد. پيامبر (ص) در همين مکان براى «مباهله» با «مسيحيان نجران» و به منظور روشن ساختن حقانيت خود و دين اسلام، همراه اهل بيت يعنى على (ع)، فاطمه (ع)، حسن (ع) و حسين (ع) حضور يافتند. در اين حادثه مهم و تاريخي، مسيحيان نجران با مشاهده آثار روحانى و معنوى و چهره مصمم و صادقانه اهل بيت رسول خدا (ص) حاضر به مباهله نشده و به پرداخت جزيه تن دادند. بديهى بود که براى اين عده بر حق بودن پيامبر اکرم (ص) از اين رو مسلم بود که اگر کسى نسبت به ادعاى خود شک داشته باشد هيچگاه بهترين و نزديکترين عزيزان خود را به معرض خطر نمي اندازد زيرا در مباهله، دو طرف به يکديگر نفرين کرده و از خداوند نابودى طرف ناحق را طلب مي کنند. از اين رو مسيحيان که در ادعاى خود نيز سست بودند ترسيده و تسليم شدند. موقعيت کنوني اين مسجد در سمت راست شارع ستين (ملک فيصل کنوني) قرار دارد.

5- مسجد براثا

مسجدي است در عراق در ميان راه بغداد به کاظمين. با آن که در طول تاريخ، فراز و نشيبهايى را طى کرده، اکنون مسجدى آباد و پابرجاست. براثا نام قبيله اى است که حتي قبل از بناى بغداد نيز وجود داشته است. اميرالمؤمنين (ع) در بازگشت از جنگ نهروان از آن جا عبور کرده و در نقطه اى از اين مسجد نماز گزارده است. بر پايه برخى از روايات، اين مسجد جايگاه نماز عينى و مادر او مريم، ابراهيم خليل و ديگر پيامبران الهى (ع) بوده است. در معجم البلدان آمده که براثا محله اى بود در طرف بغداد در قبله کرخ و جنوبي باب محول و براى آن مسجد جامعى بوده که شيعيان در آن نماز مي گذاشتند و خراب شده و گفته که قبل از زمان «راضى بالله» خليفه عباسى شيعيان در آن مسجد جمع مي گشتند و ؟؟؟ صحابه مي نمودند. راضى بالله امر کرد که ناگهانى در آن مسجد ريختند و هر که را يافتند بگرفتند و جلس نمودند و مسجد را بعد از آن خراب کرد و با زمين هموار نمود.

شيعيان اين خبر را به اميرالامراء بغداد «بحکم ماکاني» رساندند. بحکم حکم کرد با عاده بنا و وسعت و احکام آن و نوشت در صدر آن اسم راضى بالله را و پيوسته آن مسجد معمور و محل اقامه نماز بود. براثا پيش از بناء بغداد قريه اي بوده که گمان مردم آنست که على (ع) مرور کرده به آن در زمانى که به مقابله خوارج نهروان مي رفت و در مسجد جامع مذکور نماز خوانده و داخل شده در حمامى که در آن قريه بوده است و به اين براثا منسوب است ابو شعيب براثى عابد و او اولين کسى است که در براثا و در کوخى ساکن شد يعنى در خانه اى که از نى ساخته شده بود و عبادت خدا مي کرد در آن، تا اينکه بکوخ او، دخترى از اولاد مستوفيان کبار از ابناء روزگار که در قصرها تربيت و بزرگ شده بود از آنجا مي گذشت. همينکه نظرش به ابو شعيب افتاد و حال و وضع او را مشاهده نمود از آن حال خوشش آمد و جذبه ابوشعيب او را کشيد بحدى که اسير و عاشق او گرديد لاجرم در ترد آن عابد زاهد آمد و گفت من اراده کردم که خادم تو باشم گفت: تو را قبول مي کنم به شرط آنکه از اين زى و هيثت و تشريفات مجرد شوى و دورى گزيني.

آن دختر سعادتمند نيز قبول کرد و از آنچه مالک آن بود تجرد اختيار کرد و متلبس شد به لباس نساک و زاهدان و عابدان. آنگاه ابو شعيب او را تزويج نمود همينکه آن دختر وارد کوخ شد قطعه حصيرى ديد که ابو شعيب براى حفظ از رطوبت زمين آنرا در زير بدن خود افکنده، به ابو شعيب گفت: من ترد تو نخواهم آمد مگر وقتى که اين قطعه حصير را از زير خود دور افکنى زيرا که از تو شنيدم که مي گفتى زمين مي گويد : « يا بن ادم تجعل بينى و بينک حجابا و انت غداً في بطني » يعني: اى پسر آدم مابين من و خود حجاب قرار مي دهى و حال آنکه فردا در شکم من خواهى بود. پس ابو شعيب آن را دور افکند و آن دختر ترد او ماند و با هم به نيکوترين وجهى عبادت مي نمودند تا هر دو وفات کردند.

6- مسجد شجره يا مسجد «آباء علي »

اين مسجد که امروزه به نامهاى «شجره» «ذوالحليفه» «آباء علي» مشهور است يکى از مساجد بسيار مهم خارج از مدينه بوده و به عنوان يکى از ميقاتها و مساجد احرام از اهميت بسزائى برخوردار است. پيامبر اکرم (ص) پس از اقامه دو رکعت نماز در اين مکان احرام بسته و فرمودند: «لبيک، اللهم لبيک لا شريک لک لبيک ان الحمد لک و الملک، لا شريک لک لبيک» از آن جهت عامه مردم در سالهاى متمادى آن را «آباء علي» گفته اند که حضرت على (ع) براى آبيارى نخلستانها، چاههاي فراوانى در اين منطقه حفر کرده و آباء نيز اسم جمع «بئر» يعنى چاه است. فيروز آبادى که در قرن هشتم آن را توصيف کرده مي گويد: اين مسجد جز به نام آباء علي (ع) شناخته نيست.

7- مسجد غدير خم

«غدير خم» نام منطقه اى در نزديکى «جحفه» شمال غربى مکه است. در صدر اسلام حجاج عراق، شام، يمن از اين منطقه براى بازگشت به کشورهاى خود از يکديگر جدا شده و هر يک مسير خاص خود را در پيش مي گرفتند. «غدير خم» که مسجدى به همين نام در آن بنا شده، شاهد يکى از وقايع مهم و تعيين کننده در تاريخ اسلام بوده است. در سال دهم هجري، رسول خدا (ص) هنگام بازگشت از آخرين حج خود «حجة الوداع» در اين منطقه به فرمان خداوند تبارک و تعالي، حضرت على (ع) را به عنوان وصى و جانشين خود به مسلمانان معرفى مي نمودند. سمت چپ اين مسجد به سمت قبله مکان ايستادن پيامبر براى انتخاب على (ع) به جانشينى است که از ساير نقاط مسجد براى نمازگزاران افضل است. نماز در اين مسجد فضيلت بسيار دارد، زيرا مکانى است که پيامبر (ص) على (ع) را به خلافت برگيرند و حق آشکار شد. عبدالرحمن بن حجاج مي گويد: «از امام موسى کاظم (ع) راجع به نماز در مسجد غدير به هنگام مسافرت سؤال کردم. امام عليه السلام فرمودند: در اين مسجد نماز بخوان، اين مسجد داراى فضيلت است و پدرم و امام صادق (ع) نيز به نماز خواندن در اين مسجد فرمان مي داد».

8- مشاهده مشرفه

نماز خواندن در مشاهد ائمه (ع) محل قبور مطهر آنان مستحب است. اين مشاهد همان خانه هائى است که خداوند متعال، تعظيم و ذکر نام خود در آنها را رخصت داده است. بلکه مشاهد مشرفه از مساجد فضل است. در حديث وارد شده است که يک رکعت نماز در مشهد اميرالمؤمنين (ع) مساوى با دويست هزار رکعت است. همچنين نماز در روضه انبياء و جايگاه اوليا و صالحين و علما و عباد بلکه زندگان آنها مستحب مي باشد. قرآن کريم در اين باره مي فرمايد: «فى بيوت اذن الله ان ترفع و يذکر فيها اسمه يسبح له فيها بالغدو و الاصال.....» در خانه هائى که خداوند به بزرگداشت آن فرمان داده و ذکر نام خود در آنها رخصت داده است مردانى يافت مي شوند که صبحگاهان و شامگاهان خداوند را تسبيح مي کنند....

هنگامي که پيامبر (ص) اين آيه را تلاوت نمودند از آن حضرت سؤال شد: مراد از خانه ها چيست؟ فرمودند مراد خانه هاى پيامبران است. ابوبکر برخاست و گفت: اى رسول خدا! آيا خانه على (ع) و فاطمه (ع) نيز از همين خانه هاست؟ پيامبر (ص) فرمود: آري و از برترين اين خانه هاست.

/ 1