حضرت اميرالمؤمنين (ع) و مسجد
نويسنده : حسين احمدى مقدمه
شايد کسى به اندازه حضرت على (ع) محشور و مأنوس نبوده است چرا که همانندى براى او در مولدش نيست و همچنين همانندي براى او در محل شهادتش هم نيست که گويى از بدايت تا نهايت زندگى خود را با مسجد بوده است و خدا ارزش و اهميت او را در انس با مسجدش قرار داده است لذا تنها در خانه اى که حضرت رسول (ص) به مسجد را مسدود نکردند تنها در خانه حضرت على (ع) بود. وَ سَدَّ الْأَبْوَابَ إِلَّا بَابَهُ اين نير به نوعى اهميت به حضرت على (ع) است و از طرفي هم ثابت مي کند که مسجد جايگاه والايى در دين اسلام داشته است به طوريکه شايسته است انس با مسجد را در رابطه با تمام معصومين (ع) بررسى نمود و مسجد را از منظر آن اسوه هاي ايمان و تقوا نگريست لذا بر آن شدم تا در اولين قدم مسجد را از ديدگاه حضرت على (ع) بررسى کنم و علاوه بر سخنان حضرت علي (ع) از انس ايشان با مسجد نيز تحقيقى داشته باشم و اين مختصر نوشته فتح بابى باشد تا در مورد تمام معصومين (ع) اين تحقيق صورت گيرد و به رشته تحرير درآيد. که مسلماً مفيد براى جامعه بشريت خواهد بود تا بهترين پايگاه و مرکز براى رشد و تربيت خود و خانواده و جامعه را مسجد در نظر گيرند و در اين مورد تأمل بيشتري بنمايند. انس بن مالک مي گويد: روزى رسول خدا (ص) فرمودالْجَنَّةُ مُشْتَاقَةٌ إِلَى أَرْبَعَةٍ مِنْ أُمَّتِى بهشت به چهار نفر از امت من اشتياق دارد. تا آنکه مي گويد، عمر، عثمان و ابوبکر از ترس نبودن خودشان اين سؤال را از حضرت نکردند که اين چهار نفر کيانند. امام على (ع) پرسيدند و پيامبر در حالى که با انگشت به على (ع) اشاره مي کردند، سه بار فرمودند: سوگند به خدا نخستين نفر از آن چهار نفر تو هستي. حضرت على (ع) عرض کردند: پدر و مادرم به فدايت، آن سه نفر ديگر کيانند؟ پيامبر (ص) فرمودند: آن سه نفر ديگر عبارتند از: سلمان، ابوذر و مقداد. به معناى ديگر، بهشت به وجود اين بزرگان در درون خود افتخار مي کند. چنانکه مريم (ع) را براى وضع حمل از مسجد الاقصى بيرون کردند. فاطمه بنت اسد (ع) را دعوت به درون خانه خدا نمودند و ديوار مستجار شکافته شد و اين از افتخارات مسجد است لذا براى نام مقاله ام اين افتخار را به مسجد دادم و اين عنوان «انس مسجد با اميرالمؤمنين(ع)» انتخاب نمودم تا اين تحمل نکردن فراق على (ع) در بدو تولد نيز از جانب مسجد کاملاً واقع گردد. در اينجا از زحمات بي دريغ همسرم که مرا در اين تحقيق بسيار يارى نمودند کمال تشکر دارم. ولادت و شهادت از مسجد
چون مولد حضرت على (ع) نزديک شد، فاطمه بنت اسد به کعبه پناه آورد و با نداى پروردگارش ديوار مستجار شکافته شد و او وارد کعبه شد و فرزند بي نظير و بى بربل خويش را در آنجا به دنيا آورد لذا در روايات آمده که کسى که به اين نقطه پناه آورد آمرزيده مي شود. پس ولادتش در مسجد الحرام و در پناه خانه امن خدا واقع گرديد همانگونه که انتهاى مقصد دنيوي اش نيز در محراب مناجات مسجد کوفه بود. امام على (ع) بسوى مسجد روانه شد. طبق معمول دو رکعت نماز خواند و سپس بالاى بام رفت تا اذان بگويد. با صداى بلند اذان گفت که صدايش به گوش تمام ساکنان کوفه مي رسيد. سپس از بام پايين آمد و به محراب رفت و مشغول نماز نافله صبح شد وقتى که خواست سر از سجده اول رکعت اول بر دارد ابن لعين شمشير را بر فرق مقدس آن حضرت زد و آن امام را در حال عبادت و خواند ن نماز در مسجد کوفه شهيد نمود. چه زيباست که انسان در حال عبادت شهيد شود و بگويد « فزت و رب الکعبه » آرى فقط آنهايى اين را مي گويند که مي دانند رستگارى واقعى چيست. بدين گونه حضرت على (ع) ولادت و شهادتشان در دو مسجد از چهار مسجدى که خود آنها را به چهار قصر بهشتى دنيا توصيف نموده بود واقع گرديد. در طول اين مبدأ و مقصد، حشر و نشر ايشان با مسجد بود چنانکه در مباحث بعدى ذکر خواهد شد که حضرت على (ع) مشکلات مردم را در مسجد حل و فصل مي نمودند و تنها در خانه ايشان بود که به مسجد باز مي شد « و سد الابواب الا بابه » انفاق در مسجد
« إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذينَ آمَنُوا الَّذينَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُون » «سرپرست و رهبر شما، تنها خداست و پيامبر او و آنها که ايمان آورده اند و نماز را بر پا مي دارند و در حال رکوع، زکات مي پردازند» روزى رسول خدا (ص) در مسجد مدينه، نماز ظهر مي خواند، على (ع) نيز حاضر بود، فقيرى وارد مسجد شد و از مردم خواست که به او کمک کنند، هيچ کس به او چيزى نداد. دل فقير شکست و عرض کرد «خدايا گواه با من که من در مسجد رسول خدا (ص) در خواست کمک کردم ولى هيچ کس به من کمک نکرد». در اين هنگام على (ع) که در رکوع نماز بود، با انگشت کوچکش اشاره کرد، فقير به جلو آمد و با اشاره على (ع) انگشتر را از انگشت على (ع) بيرون آورد و رفت. رسول خدا (ص) پس از نماز به خدا متوجه شد و عرض کرد: پروردگارا برادرم موسى از تو تقاضا نمود: « رَبِّ اشْرَحْ لِى صَدْرِى وَ يَسِّرْ لِى أَمْرِى وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِى يَفْقَهُوا قَوْلِى وَ اجْعَلْ لِى وَزِيراً مِنْ أَهْلِى هارُونَ أَخِى اشْدُدْ بِهِ أَزْرِى وَ أَشْرِكْهُ فِى أَمْرِي » «سينه مرا گشاده دار، کار مرا آسان کن و گره از زبانم بگشا تا سخن مرا بفهمند و وزيرى از خاندانم براى من قرار بده، برادرم هارون را، به وسيله او پشتم را محکم گردان، و او را در کار من شريک کن» پس از اين پيامبر اسلام عرض کرد: « اللهم اشرح لي صدري- و يسرلى امري- و اجعل لى وزيراً من اهلي- علياً، اشدد به ازري- و اشرکه به ظهرى » «پروردگارا سينه مرا گشاده دار، کار مرا آسان گردان، و وزيرى از خاندانم برايم قرار بده که على (ع) باشد، بوسيله او پشتم را محکم کن». هنوز سخن پيامبر (ص) به پايان نرسيده بود که جبرئيل نازل شد و اين آيه (55 سوره مائده) را نازل کرد : إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذينَ آمَنُوا الَّذينَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُون . «سرپرست و رهبر شما، تنها خداست و پيامبر او و آنها که ايمان آوردند و نماز را به پا مي دارند و در حال رکوع، زکات مي پردازند» به اين ترتيب، ولايت و رهبرى على (ع) پس از پيامبر از سوى خدا و در مسجد خانه خدا اعلام گرديد. و نيز در شأن نزول آيه 9 سوره حشر آمده است که: هنگام نماز عشاء بود، مسلمين در مسجد مدينه براى اداى نماز با پيامبر (ص) جمع شده بودند، نماز جماعت خوانده شد، پس از نماز، هنوز صف هاى نماز برقرار بود که مردى از ميان صف برخاست و بر حاضران گفت: «من مردى غريب و گرسنه هستم، از شما تقاضاى غذا دارم. پيامبر (ص) فرمود: از غربت و غريبي، سخن مگو که با ياد آن، رگهاى قلبم بريده مي شود، بدانکه افراد غريب، چهار گروه هستند: 1- مسجدى که در ميان قوم و قبيله اى باشد ولى در آن نماز نخوانند. 2- قرآنى که در دست مردم باشد و آن را نخوانند. 3- دانشمندى که در ميان جمعيتى قرار گيرد ولى مردم به او بي اعتنا باشند و او را تنها بگذارند. 4- اسيرى که در ميان کافران خدا نشناس باشد. سپس پيامبر (ص) رو به جمعيت کرد و فرمود « کيست در ميان شما که عهده دار مخارج زندگى اين مستمند شود، تا شايستگى بهره مندى از فردوس بهشت گردد؟» در ميان جمعيت، امام على (ع) برخاست و اعلام آمادگى براي رسيدگى به امور آن خانواده کرد. دست فقير را گرفت به خانه اش برد و جريان را به فاطمه (عليها السلام) گفت: در خانه غذايى جز به اندازه يک نفر نبود، با اينکه على و فاطمه و فرزندانشان گرسنه بودند و على (ع) در آن روز، روزه بود و هنگام افطار، نياز به غذا داشت. فاطمه جريان را به عرض علي (ع) رساند. در عين حال، على (ع) فرمود: «آن طعام را حاضر کن» فاطمه غذا را حاضر کرد، على (ع) به آن غذا نگاه کرد، ديد اندک است، با خود گفت: اگر از آن غذا بخورم، مهمان سير نمي شود و اگر از آن نخورم مهمان از آن غذا نخواهد خورد و يا غذا براى مهمان ناگوار خواهد شد. طرحى به نظر على (ع) رسيد و آن اين بود که به فاطمه زهرا آهسته فرمود: «چراغ را روشن کن ولى در روشن کردن چراغ، دست به دست کن و طول بده، تا مهمان از غذا بخورد و سير شود» و خود على (ع) نيز دهانش را مي جنبانيد و وانمود مي کرد که غذا مي خورد و فقير بي آنکه متوجه شود، به طور کامل غذا خورد و سير شد و کنار نشست و باز از غذا ماند. خداوند به آن غذا برکت داد. همه افراد خانواده از آن خوردند و سير شدند. صبح وقتى که على (ع) براى اداي نماز به مسجد رفت، پيامبر (ص) از او پرسيد: با مهمان چه کردي؟ آيا غذايش دادي؟ على (ع) عرض کرد: آرى سپاس خداوند را که کار به نيکوئى انجام شد. پيامبر (ص) به على (ع) فرمود: خداوند به خاطر مهمان نوازى تو و اشتغال به چراغ و نخوردن غذا تعجب کرد و جبرئيل اين آيه را در شأن شما خواند : وَ يُؤْثِرُونَ عَلى أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ كانَ بِهِمْ خَصاصَةٌ . « آنها تهيدستان را بر خودشان مقدم مي دارند، اگر چه نياز سخت به آن غذا داشته باشند». و تنها آيه اي که عامل واحدى داشت و امر به صدقه دادن کرد آيه 12 سوره مجادله است که حضرت على اين صدقه را به مسجد به فقير داد . « يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِذا ناجَيْتُمُ الرَّسُولَ فَقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيْ نَجْواكُمْ صَدَقَةً ذلِكَ خَيْرٌ لَكُمْ وَ أَطْهَرُ فَإِنْ لَمْ تَجِدُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحيمٌ . مسجد از نگاه على (ع)
رعايت بهداشت در مسجد :
حفظ احترام خانه خدا ايجاب مي کند از ريختن آب دهان و اخلاط سينه و بينى در مسجد خوددارى شود. در حديثي از اميرالمؤمنين (ع) آمده است: (کسى که به احترام مسجد از ريختن اخلاط سينه و بينى در آن خوددارى کند، در روز قيامت با سرور و شادمانى در حالى که کتاب اعمالش را در دست راست دارد خداوند را ملاقات مي کند. مسجد، هنگامى که کسى در آن خلط مي اندازد، از درد و ناراحتى به خود مي پيچد، همانگونه که اگر يکى از شما را با چوب خيزران بزنند از درد به خود مي پيچيد.) وارد شدن به مسجد براى کسى که دهان و يا ديگر اعضاي بدن او بدبو باشد، مکروه است، بلکه اگر وارد شدن با چنين حالتى باعث آزار و اذيت مؤمنان شود حرام است. در روايتى از اميرالمؤمنين آمده است: «کسى که غذاهاى بدبو خورده نبايد وارد مسجد شود». دستگيري مسجد از مسجديان
در روايات از معصومين(ع) آمده است که مسجد در روز قيامت از آنان که وى را معطل و بي رونق گذاشته اند، به خداوند شکايت مي کند. گلايه مسجد، نسبت به همسايگان خود شديدتر است. ولي مسجد همانگونه که از بي مهري ها شکايت مي کند از همدمان و مأنوسان خود شفاعت و دستگيرى مي کند. حضرت على (ع) در توصيف مسجد بزرگ کوفه مي فرمايند: «گويا مي بينم اين مسجد در روز قيامت در حالى که دو جامه احرام شبيه به محرمان بر اوست، حضور مي يابد و براى اهل خود و نماز گزارانش شفاعت مي کند و شفاعت او مورد پذيرش خداوند قرار مي گيرد.» گرچه اين سخن امام على (ع) درباره مسجد کوفه است ولى مي توان گفت هر مسجد ديگرى نيز خانه خداست و در آخرت با چهره اى متناسب با همان جهان آشکار مي شود و به دستگيرى از دلدادگان خود مي پردازد. فوايد علمي، اخلاقي، تربيتى رفت و آمد به مسجد
در حديث مشهورى از اميرالمؤمنين فوايد علمي، اجتماعى رفت و آمد به مسجد بدين گونه بيان شده است: «کسي که به مسجد رفت وآمد مي کند، دست کم يکى از امور هشت گانه زير نصيب او مي شود. اول: برادرى دينى که در راه خدا از او سود مي برد، دوم: دانش نو و تازه، سوم: فهميدن آيه اى از آيات قرآن، چهارم: شنيدن گفتارى که او را به هدايت رهنمون شود، پنجم: رحمت الهى که انتظار آن را داشته است، ششم: سخنى که او را از گمراهى باز دارد، هفتم: ترک گناه به سبب روح خشيت و خدا ترسى (که در سايه آمد و شد به مسجد پيدا کرده است) هشتم: ترک گناه به علت شرم از برادران دينى که در مسجد به آنان پيوند خورده است). متن عربى حديث بالا چنين است که با تعبير « وَ كَانَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع يَقُولُ مَنِ اخْتَلَفَ إِلَى الْمَسَاجِدِ أَصَابَ إِحْدَى الثَّمَانِ أَخاً مُسْتَفَاداً فِي اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَوْ عِلْماً مُسْتَطْرَفاً أَوْ آيَةً مُحْكَمَةً أَوْ رَحْمَةً مُنْتَظَرَةً أَوْ كَلِمَةً تَرُدُّهُ عَنْ رَدًى أَوْ يَسْمَعُ كَلِمَةً تَدُلُّهُ عَلَى هُدًى أَوْ يَتْرُكُ ذَنْباً خَشْيَةً أَوْ حَيَاءً » بيان گرديده است. اين امر گوياى آن است که حضرت تأکيد خاصى بر مفاد اين حديث داشته و بارها آن را براى مردم بيان مي نموده اند. همچنين اميرالمؤمنين عليه السلام از پيامبر اکرم (ص) نقل مي کنند که: «خداوند متعال بهشت را بر هر شخص فحاش بي آبرو و کم شرمى که توجهى به گفته هاى خود و آنچه ديگران در مورد او مي گويند ندارد، حرام کرده است. اگر حال چنين شخصى را خوب بررسى کنى خواهى يافت که يا زنازاده است و يا اينکه شيطان در انعقاد نطفه او شريک بوده است. عرض شد اى رسول خدا، آيا شيطان در اين امر نيز با مردم مشارکت مي کند؟ رسول خدا (ص) فرمودند: آيا گفت: خداى عزوجل را نخوانده اى که خطاب به شيطان مي فرمايد: و با آنان در مال و فرزندانشان مشارکت کن». اخلاص در رفت وآمد به مسجد:
انگيزه هاي افراد در رفت وآمد به مسجد متفاوت است. گروهى براى به دست آوردن ثواب و پاداشهاى اخروى به مسجد رو مي آورند. برخى نيز تنها از آن رو که حضور در مسجد رضايت و خشنودى خداوند را در پى دارد، به مسجد مي شتابند. قصد و نيت اينان والاتر و جايگاهشان ترد خدا در ؟؟/ است. اميرالمؤمنين (ع) که همه وجود خويش را در برابر به دست آوردن رضايت و خشنودى خداوند فروخته است، به پيروان خويش مي آموزد که براى رضاى خدا در مسجد حضور يابند. در حديثى از آن حضرت آمده است: «براى من نشستن در مسجد از نشستن در بهشت برتر است، زيرا نشستن در بهشت رضايت نفسم را به دنبال دارد، حال آن که نشستن در مسجد مايه رضايت و خشنودى پروردگار است». همچنين اميرالمؤمنين در گرماگرم کار و تلاش براى ساختن مسجد پيامبر اين شعرها را مي سرود؟{{ لا يستوى من يعمر المساجدا
يدأب فيه قاعداً و قائماً
ومن يرى عن الغبار حائداً
ومن يرى عن الغبار حائداً
ومن يرى عن الغبار حائداً
لا يستوى من يبنى المساجد
كمن يمر بالغبار حائدا
يعرض عنه جاحدا معاندا
فيصلى فيها راكعا و ساجدا
يعرض عنه جاحدا معاندا
يعرض عنه جاحدا معاندا