خورشيد سامراء
موسي فقيه حقاني السلام عليکما يا وليي الله و يا نوري الله في ظلمات الارض1 هنگامي که امام علي بن محمد (ع) معروف به هادي و ابن الرضا به دستور متوکل عباسي و بوسيله «يحيي بن هرثمه بن اعين » از مدينه ، شهر پيامبر، به سامراء احضارگرديدند روح تازه اي در کالبد پايتخت نظامي عباسيان دميده شد. سامراء که سُرَّمَن راي نيز مي گويندش هر چند ديدن طبيعت اش هر بيننده اي را مسرور مي کند، اما بافت جمعيتي و شرايط نظامي حاکم بر آن در کنار خشونت و سبعيت متوکل عباسي زندگاني را در آن بسيار سخت ساخته بود. مرد محبوب مدينه که پاکترين و راستگوترين خلق بود روزهاي سختي را در پادگان نظامي عباسيان پيش روي داشت . سامراء دوازده سال پيش از آن که به قدوم مبارک ابوالحسن ثالث امام علي النقي (ع ) متبرک گردد به عنوان پايتخت عباسيان برگزيده شد. تندخويي و درازدستي مماليک ترک که در اطراف معتصم عباسي گرد آمده بودند مردم بغداد را به ستوه آورد، لذا معتصم از خوف شورش مردم به سامراء رفت و آنجا را به پايتختي برگزيد و از آن پس خراب آباد سامراء، مسکن هشت تن از خلفاي بني العباس گرديد. تا اينکه در 279 قمري رو به افول نهاد و به سرعت به قصبه اي تبديل شد. از اين پس به آن ساءمن رأي (بدا بر آنکه آن را ببيند) گفتند. سامراء چون به ظلم آباد شد، شوکتش ديري نپائيد. شهري که در عرض شش سال از 221 تا227 قمري عمارتهايش بر عمارتهاي با شکوه بغداد تنه مي زد در دوران متوکل عباسي به اوج خود رسيد، بقاياي قصرهاي اين شهر نمادي ازدوران سراسر ظلم متوکل عباسي است که در دوران او و به دستور وي کربلاي معلي و حرم حسيني تخريب و زمين آن شخم زده شد. و از عبرتهاي بزرگ الهي اينکه خليفه ظالم در دنيا و آخرت خانه خراب گرديد. متوکل نه ماه بيشتر در قصر تازه تأسيس خود در کنار سامراء، که موسوم به قصر جعفري و متوکليه شد اقامت نکرده بود که به دست پسر خود منتصر کشته شد و کاخ و آباديهاي اطراف آن ويران گرديد. اين پايان ماجرا نبود، پايتخت در 279 قمري دوباره به بغداد منتقل شد و سامراء به کلي متروک گرديد و جز مشهد امامين همامين (عليهماالسلام ) و حريم آن و سرداب و محله کرخ جايي معمور نماند. امام هادي (ع ) که دوران سخت متوکل را در سامراء گذرانده بود، سه خليفه ديگر عباسي به نامهاي منتصر، مستعين و معتز را نيز در خراب آباد سامراء ديد و سرانجام در 254 قمري به دستور معتز به شهادت رسيد و خاک سامراء که با حضور آن حضرت شرافت يافته بود، جسم آن حضرت را در بر گرفت . حسن بن علي (ع ) در غم شهادت پدر گريبان چاک کرد و او را در خانه خود غسل داد و دفن کرد. امام هادي اين خانه را که مدفن ايشان شد از دليل بن يعقوب نصراني خريده بود. امام حسن عسکري که پس از پدر عهده دار امامت شيعيان شده بود با ياد خاطرات غم بار پدر روزهاي سختي را در سامراء گذراند. خوب بياد داشت که هنگام ورود پدر، متوکل دستور داد آن بزرگ را درکاروانسراي گدايان جاي دادند .سالهاي سخت گيري بر زوار حسين (ع ) و تخريب حرم مطهر سيدالشهداء در 236 قمري قلب امام عسکري را مي فشرد و به ياد مي آورد که پدر هنگام شدت بيماري در دوره متوکل به محمدبن حمزه مي گفت که : با احتياط کسي را به حاير حسيني (ع) بفرستيد تا براي من دعا کند و نيز شنيده بود که پدر در پاسخ سوال علي بن بلال که از سر تعجب پرسيده بود: او خود حاير است ، او را با حاير حسيني (ع )چکار؟ فرموده بود: من دوست دارم براي من دعا نمايند در آنجا که خدا دوست مي دارد او را در آنجا بخوانند.2 و اين در شرايطي بود که قبر سيدالشهداء به دستور متوکل عباسي شخم زده شده بود. فرا خواندن امام به مجلس متوکل در حالتي که خليفه عاصي بر خدامست بود و از امام مي خواست که براي او شعر بخواند، حبس امام و کندن قبر در مقابل ديدگان آن حضرت ، آماده کردن غلامان زنگي براي قطعه قطعه کردن ذريه زهرا (س )، پياده کشاندن فخر آسمان و زمين به دنبال خود و وزيراش فتح ابن خاقان براي خوارنمودن آن حضرت و... وقايعي بود که يادآوري آنها قلب امام عسکري را مي آزرد و اين در حالي بود که آن بزرگ که معروف به ابومحمد زکي ، هادي ، عسکري و ابن الرضا بود خود روزگار خوشتري نداشت .در دوران فرعوني معتمد عباسي ، فرعون زمان از تولد موسي آل محمد (ص ) بيمناک بود لذا مراقبتها نسبت به بيت حضرت عسکري شدت گرفت ، معتمد راه چاره را در به شهادت رساندن امام عسکري دانست ، لذا آن حضرت به دستور او مسموم و در بامداد هشتمين روز از ماه ربيع الاول سال 160 هجري پس از راز و نيازي عاشقانه به جوار معبود شتافت . نماز را امام عصر بر پيکر پدر اقامه کرد و در هجوم مأموران فرعون براي دستگيري موسي زمان ، يوسف زهرا (س ) در سرداب ومحل عبادت پدران خود به چاه غيبت فروشد و شرافت آن مکان افزون گرديد. جسم پاک امام حسن عسکري نيز در همان خانه و در کنار قبر مطهر امام علي النقي (ع ) به خاک سپرده شد و پس از آن اجساد مطهر نرجس خاتون مادر امام عصر (عج )، حکيمه خاتون عمه آن امام غايب از نظر و نيز جده مادر امام حسن عسکري و حسين بن علي الهادي در آن مکان مقدس به خاک سپرده شد و خاک سامراء نيز مانند خاک بقيع و مدينه ، نجف و کربلاء و مشهد امام رضا (ع ) براي شيعيان تقدس يافت .قبور آن بزرگان زيارتگاه شيعيان آل محمد (ص ) شد و سامراءي ويران به سبب شرافت مدفونين آل الله در آنجا محل توجه شيعيان قرار گرفت و همين اندکي باعث آباداني سامراء گرديد. ناصرالدوله حمداني يعني همان «ابومحمدحسن بن ابي الهيجاء عبدالله بن محمد حمدان بن حمدون تغلبي » صاحب موصل اولين کسي است که بر قبر شريف امامان در سامراء قبه ساخت وبراي ضريح پرده کشيد و گرداگرد سامراء ديوار کشيد و اطراف خانه امامان (ع ) عمارات و ابنيه ساخت . پس از او احمدبن بويه معروف به معزالدوله سومين سلطان آل بويه در337 قمري به تعمير آن مکان شريف همت گماشت . عضدالدوله ديلمي نيز اين افتخار راداشت تا در 368 قمري به تعمير قبور امامين همامين عسکريين (ع ) اقدام نمايد.3 در دوره صفويه گنبد و صحني براي مرقد امامان در سامراء ساخته شد. در 1198ق احمدخان دنبلي حاکم مردم دار خوي که 30 سال بر آن خطه حکومت کرده بود به قصد تعمير و توسعه بارگاه عسکريين (ع ) در سامراء برادر همسر خود ميرزا محمد رفيع فرزند ميرزا شفيع مستوفي الممالک را به همراه تعدادي معمار و کارگر به سامراء اعزام کرد تا عمارت جديدي به سان عمارت نجف بر روي قبور ائمه (ع ) بسازند.4 ممانعت برخي از اهل عراق از کار هيئت اعزامي احمدخان نزديک بود به درگيري منجر شود که با جلب نظر سليمان پاشا والي بغداد هيئت توانست کار خود را در سامراء آغاز کند. احمدخان دنبلي در توطئه اي شوم توسط برادرزادگان خود در 1200 قمري به قتل رسيد. ظاهرا ًمحرک ترور وي آقا محمدخان قاجار بود. به اين ترتيب کار ساختمان صحن سامراء يک سال متوقف شد. اما سرانجام حسينقلي خان فرزند احمدخان دنبلي پس از کنترل اوضاع و سرکوب مخالفان و قاتلان پدر خود، ميرزا جعفر وزير را که پسر ميرزا رفيع سابق الذکر بود به سامراء اعزام کرد و او نيز در طي دو سال عمارت آنجا را از قبيل صحن و مناره و رواق وصفه و ايوان و سرطاق و پيش طاق بنا کرد. اين اقدامات تا 1207 قمري به طول انجاميد و بارگاه عسکريين (ع ) وضعيت مناسبي پيدا کرد. از خاندان دنبلي چندتن از جمله احمدخان دنبلي ، کلبعلي خان پسر احمدخان ، سلمان خان ، نظرعلي بيگ خان پسراحمدخان در آن مکان مقدس مدفون هستند. با توجه به عادات اهالي سامراء به بهره برداري از ارادت شيعيان نسبت به اهل بيت (ع ) در راستاي ارضاي آزمنديهاي خود در عين بي توجهي به نگهداري و حفاظت از بارگاه عسکريين (ع ) لازم بود هر از چند گاهي شيعيان عاشق خود دست به کار شده و از حريم با صفاي اهل بيت (ع ) حفاظت نمود و در تعمير و نگهداري آن بکوشند. اديب الملک که خود در 1273 قمري جهت زيارت به عتبات عاليات مشرف شده بود مي نويسد: تا به حال سه دفعه از هندوستان به جهت طلاکردن گنبد مطهر ]طلا[ آورده اند، ليکن به اين مصرف نرسيده و از ميان رفته مگر به قدر يک کمربند در دوره گنبد طلا شده است و مابقي از گچ سفيد است . 5 همو وضعيت حرم شريف و سامراء را در 1273 قمري چنين توصيف مي نمايد: جناب امام حسن عسکري و جناب امام علي النقي سلام الله عليهما و نرجس خاتون در يک سرداب که بالاي سرداب يک ضريح است و سه صورت قبر، مدفون مي باشند. و در زير پاي ايشان حليمه خاتون دختر امام علي النقي عليه الاسلام است که ضريح وي از يک طرف چسبيده به ضريح مبارک امامين است . و بقعه هيچ يک از ائمه به بزرگي اين بقعه مبارک نيست و گنبد منور نيز بزرگ تر از گنبدهاي سايرائمه هدي عليه التحيه والثناست ... يک ايوان بزرگ دارد از طرف قبله و يک کفش کن . اصل بناي گنبد و صحن ازصفويه بوده است ليکن احمدخان دنبلي تعمير نموده است . و ضريح مقدس از پولاداست و ميان بقعه مطهر تا دو ذرع از ديوار سنگست که نصب نموده اند و از دو ذرع به بالا تا سقف ، آيينه است . و بارگاه مبارک بسيار باشکوه است و دو منار در دو طرف گنبد مطهر است که هريک تخميناً بيست ذرع است . و صحن مبارک از حسب طول وعرض ، نود ذرع در نود ذرع است . در برابر ايوان ، در ميان صحن مبارک ، مرحوم آصف الدوله چاهي کنده و حوضي درست کرده که مردم وضو بگيرند. و يک ساقيه نيز سرکاره والده آقاخان محلاتي در ميان صحن مبارک درست کرده که آب از شطمي کشيده و مي ريخته ، به ميان صحن مي آمده است و همه کس از آنجا آب برمي داشته اند. ليکن اين اوقات اسباب آوردن آبش بهم خورده است و آب نمي آيد وصحن ديگر در پشت سر است که آن نيز چهل وپنج ذرع طول و همان قدر عرض دارد.ليکن از آن صحن راه به بقعه مطهر ندارد، بايد داخل صحن بزرگ شد و از کفش کني که از در قبله وارد مي شوند، داخل ايوان و بقعه مطهره مي گردند. آنقدر خدام آنجا بي ادب مي باشند و احترام نمي دارند که هر وقت داخل صحن مبارک مي شدم ، البته يا خر و يا سگ و تازي در آنجا بود که بيرون مي کرديم . همه خدام چارياري مي باشند... چهل نفر خدام است و هر وقت که زوار زياد مي آيد همه اهالي آنجا خادمي هستند با احتشام . به طورهاي مختلف پول از مردم مي گيرند و عذر از هيچ کس نمي پذيرند. خود ديدم که دو طرف در را گرفته به زواران مي گفتندکه اول پول بده بعد برو زيارت کن . تغير زياد به او کردم و گفتم اي مردود دست از زوار بردار و کمتر شرارت کن . بالجمله حاکم و کليددار و پسرش را تحريص و ترغيب به اذيت خدام بي ادب مي نمودم و باب زيارت براي زوار مي گشودم تا اين که کار به جايي رسيد که خدام در آن ده روز توقف ، يک مرتبه صحن مبارک را جاروب کردند و خاکروبه اش را بيرون بردند.6 ايواني که چاه غيبت آن حضرت در آنجاست تخميناً دو ذرع و نيم طول و دو ذرع عرض دارد و چنان مي نمايد که مجموع آن ايوان از چوب منبت بوده چنان که قدري از آن باقيست ، و کتيبه دور که به خط کوفي نوشته اند باقيست . و چاه در اول چاه نبوده است بلکه چون محل غيبت بوده است ، از کثرت برداشتن خاک به جهت تيمن و تبرک ، تخميناً به قدر دو ذرع گود است . يک سنگي از مرمر تراشيده اند مربع و بردر چاه گذاشته اند. و اکثر اتراک که فارسي نمي دانند و به زيارت مي روند، از نفري يک قمري ]مي گيرند[، در وقتي که سر به ميان چاه مي کنند و در ضمن زيارت مي گويند: يا صاحب الزمان اينها زوار بدي هستند، پول نمي دهند ]و[ ما را خوشحال نمي کنند و به عينه اتراک همين عبارتها را مي گويند. و آن ايوانچه از براي سرداب مبارک مثل صندوقخانه مي باشد. و اصل سرداب چهار ذرع عرض و هفت ذرع طول دارد و در پشت سرداب از براي کسي که رو به قبله ايستاده باشد يک سرداب ديگر است که نماز زيارت را چه زن و چه مرد، در آنجامي کنند. و از کرياس تا بالا که داخل مسجد مي شوند، بيست پله دارد. و آن مسجد را مرحوم محمدعلي ميرزا ساخته است . و گنبد مسجد از کاشي است و آن مسجد صحني ندارد. و از کفش کن که داخل مي شوي ايواني است و از ايوان روبه قبله داخل مسجد مي شود. و از طرف دست چپ سرداب مبارک است . و صحن مبارک مسجدو سرداب صاحب الزمان ، عرضاً و طولا هفتاد ذرع است . ]سامره[ به قدر سي صد خانوار جمعيت دارد و ربع فرسنگ دوره قلعه سامرء است ، ليکن همه قلعه معمور نيست . و ديوار قلعه سامره را محمدشاه هندي ، از گچ و آجر ساخته اند و برجهاي بسيار محکم به دورش انداخته . سه دروازه دارد: يکي دروازه بغداد است و ديگري دروازه شريعه است و عرب جائي از شط را مي گويند که از آنجا مردم آب برمي دارندزيرا که از همه جاي شط نمي توان آب برداشت ، و ديگري دروازه قاعد است که متعلق به اسم قبيله ]اي[ از عرب است .7 «اهالي سامره چون شيطانند و از دوستان ابي سفيان . هميشه چهار پنج فرسنگ زوار را استقبال مي کنند و مردم را فريب مي دهند. چون به زواري مي رسندمي گويند من مهماندار شما هستم و از شوق مهمانداري زوار هميشه هستم . آب هرچه بکار داريد مي دهم و هيزم هرچه صرف نمائيد منت نمي نهم ، کرايه خانه من هميشه از ديگران کمتر است و جو و کاهم از همه کس ارزانتر. بجز من که سيد اولادپيغمبرم ، همه مردم چهارياري هستند و از زحمت دادن به زوار دلخوش و مستند.بيچاره زوار را به زبان بازي و زمانه سازي به خانه مي آورد. وقت کاه و جو کشيدن ونان و ملزومات ديگر خريدن ، آن شخص استقبال کرده و به خانه آورده ابداً نزديک نمي آيد و ديگري به روي آن زوار باب محبت مي گشايد تا وقت حرکت ، مي گويدحساب آنچه اخراجات گرفتي تمام کن و به رفتن اقدام . زوار بيچاره دل خوش است که نرخ هرچيزي همان است که در صحرا به او گفته اند و از او چيزي ننهفته اند. چون حساب مي کند ده مقابل قرار اول از او مي گيرند و به هيچ وجه عذر او رانمي پذيرند. وقتي که صاحب خانه به ميل خاطر خود پول از آن زوار گرفت ، به رفتن مأذون است . اولا معطل و سرگردان و دل خون تا بر وفق دل خواه نقدي نشمارد نتواند قدم بيرون بگذارد.»8 ده سال پس از سفر اديب الملک به عتبات عليرضاخان عضدالملک پيشخدمت خاصه ناصرالدين شاه مأموريت يافت چهارصد صندوق خشت طلا اهدايي و نذرناصرالدين شاه را جهت مطلا کردن گنبد عسکريين (ع ) به عراق ببرد. سفر وي در ذيقعده 1283 آغاز شد و موفق گرديد خشتهاي طلا را در کاظمين تحويل جناب شيخ عبدالحسين تهراني (شيخ العراقين) بدهد. 9 شيخ وظيفه داشت علاوه بر مطلا کردن گنبد نسبت به احداث مناره و انجام تعميرات در حرم مطهر سامراء اقدام نمايد که بخش عمده اين اقدامات توسط آن مرحوم در زمان حيات اش تحقق يافت . عضدالملک پس از تحويل خشتهاي طلا، جهت زيارت ساير اعتاب مقدسه واقع در عراق به کربلاي معلي ، نجف اشرف و سامراء نيز مشرف مي شود. وصف سامراء و وضعيت حرم مطهر را در 1283قمري از قلم او مي خوانيم : اما صحن مقدس و حرم مطهر امامين الهمامين عسکريين صلوات الله عليهما را، که احمدخان دنبلي ساخته ، بسيار خوش وضع و خوش روح است . ليکن اطراف صحن طاق نما است . حجره ندارد و در جلو رواق و حرم مطهر ايواني است روي باز، شبيه ايوان مبارک نجف منار نداشته ، حال جناب شيخ عبدالحسين سلمه الله تعالي ــ در دو طرف ــ از تنخواه ديوان اعلي دو مناره بنا نموده و آن مناره ها را با صبهه طاق نماهاي صحن کاشي کرده اند. بي نهايت تعريف دارد. مثل مينا مي نمايد و آن روز از مناره ها هريک به قدر ده ذرع ساخته بودند. گنبد مبارک از ساير گنبدهاي مشاهد مشرفه بزرگ تر است و حرم مطهر از جميع حرمهاي محترمه وسيع تر است .حضرتين عسکريين سلام الله عليهما و نرجس خاتون مادر حضرت قائم (ص ) در يک ضريح مرادف يکديگرند و حليمه خاتون زيرپاي حضرت امام حسن عسکري عليه السلام است . ضريح بزرگ [از] فولاد است و ضريح حليمه خاتون را تنکه برنج کوفته اند. چهل چراغ مبارک اعلي حضرت اقدس شهرياري روحنا فداه ، درب حرم منور، در ميان رواق آويخته و کوچک در کمال نظم و آراستگي نگاه داشته است ونهايت شکوه دارد. دور گنبد مبارک را هفت هشت رديف از خشتهاي منور هديه همايوني نصب نموده اند که تخميناً چهارهزار خشت کار شده بود.10 در زاويه آن صحن مقدس ، ميان شمال و مغرب صحن کوچک تر است و درطرف جنوب آن صحن کوچک مسجدي است مشتمل بر ايوان و رواق و گنبد و در زير ستون يسار گنبد، راهي است که به سرداب حضرت قايم عجل الله فرجه مي رود.بيست و دو پله است و بعد هشتي راهي است به سرداب . عرض آن سرداب سه ذرع کم تر است و طولش چهار ذرع و نيم ميشود. در آخر سرداب شاه نشيني است که ارسي نهاده اند. چاهي در آن شاه نشين است که گويند حضرت آنجا غيبت فرموده .عقب آن سرداب به اندازه همان سرداب مسجدي است . زمين سرداب و هشتي پله ، همه را سنگ موصلي فرش کردند و ازاره اش همه کاشي است .11 در اينجا بيمناسبت نيست که ذکري از ماجراي ارسال خشتهاي طلا و مطلا نمودن نبد عسکريين(ع) به ميان آيد. در 1283 قمري ناصرالدين شاه قاجار با صدور فرماني بهعليرضاخان قاجار ملقب به عضدالملک که سمت پيشخدمت خاصگي شاه را نيز داشت و از رجال معتبر و مهم قاجاريه محسوب ميشد مأموريت داد چهارصد صندوق خشت طلا را جهت به کار بردن در گنبد عظيم حرم سامراء به عراق منتقل نمايد. فرمان شاه چنين است هو مقربالخاقان، نتيجهالامراء العظام، فدويزاده خاص دولت جاويد آيت، عليرضاخان پيشخدمت خاصه به عنايات خاطر خطير ملوکانه مفتخر و مباهي بوده بداند که چون خشتهاي طلا که به جهت گنبد منور مطهر عسکريين صلواتالله و سلامه عليهما ساخته شده نظر به امانت و ديانت آن فدويزاده خاص، حمل خشتهاي مزبور را به عهده آن مقربالخاقان محول و مفوض فرموديم که با کمال نظم و درستي خشتهاي طلا را حمل نموده و در کاظمين تحويل جناب مستطاب فضايلماب، افادت و افاضت نصاب، حقايق و معارف اکتساب، قدوهالعلما و زبدهالفقها، مجتهدالعصر والزمان، شيخالمشايخ العظام، شيخ عبدالحسين سلمهالله تعالي داده که به کار ببرد. در بين راه از غلام و سرباز و فراش و مأمورين چنانچهتقصيري و خلافي ظاهر شود آن مقربالخاقان خود ماذون است که به فراخور تقصير آنها تنبيه نمايد. بايد با کمال نظم و درستي اين خدمت را به انجام رسانده درعهده شناسد حرره في شهر ذيالقعدهالحرام سنه 1283. به اين ترتيب مأموريت عضدالملک آغاز ميشود. لازم به ذکر است که شاهان قاجارعليرغم همه نواقص و کاستيها در حکومتگري و اخلاق و رفتار شخصي در حفظ شعاير شيعي و ديني تا حدودي اهتمام داشته و حداقل اينکه نسبت به مباني ديني و شعاير شيعي عناد نداشتند . لذا از اين نوع اقدامات در کارنامه اغلب آنان مضبوط است. برخلاف پهلويها که اساساً براي هدم اساس اسلام و تشيع توسط بيگانگان گماشته شدند و در اين راه همچون متوکل عباسي و وهابيون تکفيري در مقابل اقامه شعاير ديني موضعگيري نموده و نسبت به ساحت مقدس اهل بيت (ع) و شيعيان مظلوم آنان جسارت نمودند . عضدالملک سفر خود را در روز سهشنبه دوازدهم ذيالقعده 1283 آغاز نمود و در دوشنبه نهم جماديالاولي 1284 به پايان برد. منزل اول کاروان حامل خشتها پس ازخروج از تهران شهرري يا حضرت عبدالعظيم بود و از آنجا اين سفر بزرگ با همراهي سيصد نفر و هفتصد رأس چارپا آغاز گرديد. روزنامه خاطرات اين سفر توسط عضدالملک تهيه شده که اکنون در آرشيو مؤسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران نگهداريميشود. در سال 1370 شمسي اين اثر به کوشش حسن مرسلوند به چاپ رسيده است . کاروان حامل خشتهاي طلا منزل به منزل با اشکهاي ديدگان محبان اهل بيت (ع) و شيعيان آل علي (ع) استقبال و بدرقه ميشد و باشکوه هرچه تمامتر به سوي کوي جانانراه ميسپرد. با ورود کاروان به خاک عثماني مقامات عثماني و ايراني و مردم شيعه و سني به استقبال کاروان آمدند. عضدالملک خود ورود به کاظمين را چنين توصيف مينمايد : از ... قبر ابوحنيفه الي ... آستان ملايک پاسبان کاظمين عليهماالسلام، در دو جانب، و از دو طرف، شيعه و سني، سپيد و سياه و اناث و ذکور، در خارج و داخل بغداد، بر سر برجهاي قلعه و بام سرايه پاشا و ميدان درب سرايه و قهوهخانهها و قراولخانههاي دو جانب و دکاکين و زير ديوارها و بام و منظرهخانهها ــ تا کنار دجله و روي جسر و بغداد کهنه و صحراي کنار دجله ــ فيمابين بغداد و آستانه مقدسه کاظمين عليهماالسلام، از هر نوع و هر جنس ... بر دوش يکديگر برميآمدند... از جايي که مستقبلين رسيدند تا به دروازه کاظمين عليهماالسلام، قريب چهارصد قرباني کردند ... و نه آنقدر شيعيان علي بن ابيطالب عليهالسلام را طرب و نشاط احاطه کرد که توانم حکايت نمود. نواب اقبالالدوله که از اجله هنود و سرسلسله رنود عهد است، با نوابان هند بيامدند و به محض ديدن نذر همايوني، زمام اختيار از دست داده، خويشتن بر پاي استران افکندند و لجامشان ببوسيدند و کحلالجواهر غبارشان بر ديدگان کشيدند و از رفتار او وقري و شکوهي بيفزود و عظمي در دلها برفت. پس از آن جناب علامهالخبير و النحريرالبصير، محقق الدقايق و مدققالحقايق شيخ عبدالحسين سلمهالله تعالي با جمعي از علماي اعلام و فضلاي کرام برسيدند. 12 به اين ترتيب خشتهاي طلا به آيتالله شيخ عبدالحسين تهراني تحويل گرديد و کار نصب خشتهاي طلا هم به سرعت آغاز شد. گنبد حرم مطهر عسکريين همانطور که ذکر شد بزرگ ترين گنبد در بين گنبدهاي اعتاب مقدسه است. حسنالامين نويسنده معاصر و گردآورنده دائرهالمعارف الاسلاميه الشيعيه در خصوص ويژگيهاي گنبد و صحن حرم مطهر سامراء مينويسد: گنبد سامراء بزرگترين گنبد در بين گنبدهاي قبور ائمه اطهار (عليهماالسلام) است. محيط آن 68 متر و قطر آن 22/43 ميباشد. خشتهاي گنبد 72000 عدد ميباشد. در جهت جنوبي آن دو مناره وجود دارد که با کاشي پوشيده شدهبه ارتفاع 36 متر از زمين. در داخل صحن 45 ايوان وجود دارد، 16 ايوان در جانبغربي، 9 ايوان در جانب جنوبي و 20 ايوان در جانب شرقي . 13 حاج شيخ عبدالحسين تهراني توفيق يافته بود که با خشتهاي ارسالي از ايران گنبد عظيم سامراء را مطلا نمايد. ناصرالدين شاه چهار سال پس از ارسال خشتها خود به زيارت عتبات عاليات در عراق رفت و درباره سامراء و گنبد حضرت عسکريين چنين نوشت : وارد صحن مقدس شديم گنبد حضرت عسکريين (ع) را که طلا کردهايم. بسيار بسيارخوب و قشنگ و خوش ترکيب است. گنبد بزرگ خشت طلا زيادي برده است.حضرت سه صحن دارد. دو تا بزرگ يکي کوچکتر. صحنها را همه ما تعمير کرده ايم . طاق نماه از کاشي خوب کردهاند. به دست شيخ عبدالحسين مرحوم. اغلب تعميرات اينجا را الحمدلله تعالي، من به دست شيخ عبدالحسين مرحوم کردهام. خلاصه خدام کمي، يعني بهقدر سي نفر با سيدعلي کليددار، که ريشمحرابي سياهي، و روي آبله و ابروي سياه و چشم شهلاي سياهي دارد، با قدريعلمها در دست آمدند... . کليددار ميگفت من شيعه هستم. شيخ محمد برادر شيخ عبدالحسين مرحوم، و آخوند ميرزا محمدباقر سلماسي پسر ملا زينالعابدين سلماسي، که مدت مديدي است در اينجا توطن دارد، آمدند عالمي از شيعه همين است. در اينجا وارد به رواق و از آنجا وارد ضريح و تحت قبه عسکريين شديم. زيارت خوانده شد و تويضريح رفته، طواف مراقد مطهره به عمل آمد بعد بيرون آمده زيارت حليمهخاتون، خوانده، بعد بالاي سر، نماز ظهر و عصر خوانده شد بعد رفتيم به مقامغيبت حضرت صاحبالامر (ع). ابتدا گنبد کاشيکاري از بناهاي مرحوم محمدعلي ميرزا مرحوم حاکم کرمانشاهان زير گنبد مسجد است. تويش همه گچکاري، يادگار زيادي، باز مردم نوشتهاند. بعد دري است که داخل زيرزمين ميشود، که حضرتغايب شدهاند. بيست پله ميخورد تا پايين. بعد محوطهاي است کوچک به سقف يک روزنه دارد. بعد از آن هم محوطه مسقف کوچکي است مثل ايوان که يک روزنه درازي از بغل ديوار دارد، که روشني ميافتد و آينهکاري است.
آنجا دري است، در چوبي از بناهاي الناصر بالله خليفه عباسي که تاريخش 606 هجري قمري که ششصد و هشتاد و يک سال است پيش از اين بنا شده است . هنوز آن در بيعيب مانده، و اطراف در که تاريخ و غيره نوشتهاند، چنان خوب منبتکاري و از چوب درآوردهاند، که عقل حيران ميماند. و اين آيات و عبارات که بعضي خوانده شده است آنجا نوشتهاند (در ضلع سمت راست) بسمالله الرحمنالرحيم قل لا اسئلکم عليه اجرا الا الموده فيالقربي «سوخته است» (نزوله حسناً) دوره در: ان الله غفور شکور هذا ما امر بعلمه سيدنا و مولانا الامام المفترص طاعته علي جميع الانام،ابوالعباس احمد الناصر لدين لله، اميرالمومنين و خليفه ربالعالمين الذي طبقالبلاد احسانه و عدله و عمر العباد بره و فضله قرنالله اوامره الشريفه استمراراً بالتنحج و اليسر و جنوده بالتائيد و النصر و جعل لا يامه المخلده حداً لا يکون اجوده و لا برايه الممجده سعداً محتواً بزياده في عز يخضع له الاقدار فيطعه عواصيها و ملک خشع له الملوک ليملکه نواصيها يتولي الملوک الحسين بن سعداًالموسوي يرجوالحيات ضلع سمت چپ (فيايامه المخلده و يتمني انفاق بقيه عمره فيالدعاء لدولته المؤيده استجاب الله ادعيه فيايامه الشريفه السنيه) زير دربعد از وضع آنچه سوخته است (من سنه ست و ستمائه الهلاليه و حسبنالله و نعمالوکيل و صليالله علي سيدنا و خاتم النبين و علياله الطاهرين). اين در، پر بزرگ نيست و ترکيب در مربع بالاي در، هلالي وسط درها شبکه اي است، از چوب طول يعني ارتفاع در، تخميناً دو زرع عرض درهم بهم چنين، بعد داخل محوطه بسيار کوچکي که جاي چهار نفر آدم است، که بزور بنشيند، ميشوند. آنجا را شيخ محمد، کاشي کاري کرده است.
اسم ما را هم نوشته است. آنجا چراغي روشن کرده، آنجا رفتم. در آنجا يک چاهي است، دور چاه مرمر است. دهن چاه کوچک است. همين قدراست که يک نفر توي چاه برود. گودي چاه دو زرع ميشود، که حضرت آن ميانغيبت فرمودهاند. بوي عطر خوشي از توي چاه ميآمد. دو رکعت نماز آنجا کردم.قدري نشستم به شيخ محمد حکم شد شبکه مطلائي ساخته روي چاه بگذارد، کهکسي من بعد توي چاه نرود. بعد آمدم بيرون، رفتم بالاي پشتبام. گنبد را درست تماشا کرده، الحق گنبد مطهر ثاني ندارد. بسيار بسيار خوب است. از بالاي بام اطراف و توي قلعه سامره هم پيدا بود. توي قلعه بسيار خراب است. اطراف شهر قديم سامره همه خرابه است. و پيدا بود بسيار شهر قلعه بسيار خراب است. اطراف شهر قديم سامره همه خرابه است. و پيدا بود بسيار شهر عظيمي بوده است. قلعجات زيادي که همه ديوارهاي آن، و بروجش باقي است. از آجر و خشت پيدا بود...ضريح امامين از فولاد است. از بناهاي شاه سلطان حسين صفوي است . بسيارخوب ساختهاند. اول مرقد و صندوق امام عليالنقي است. دوم صندوق امام حسنعسکري، سوم در توي همين ضريح، صندوق نرجس خاتون، والده صاحبالامراست. رو به طرف مشرق، ضريح حليمه خاتون است، دختر امام محمدتقي است. چسبيده به ضريح حضرت. ضريح از برنج است. بناي گنبد حضرت و صحن و... از بناهاي احمدخان دنبلي است. توي گنبد آينه کاري خوبي است. از محمدعلي خان هندي، پادشاه لکناهور، يا وزير بوده است. گنبد مطهر از بناهاي ما است. عجب گنبدطلاي خوبي است. يک چهل چراغ هجده لاله هم از ما با روشنايي پيشکش شده است. آويزان از رواق است. قنديل و... هيچ چيز ديگر نيست، لخت است. 14 ناصرالدين شاه در سفرنامه خود اشاراتي هم به اهل سامراء و خلق و خوي آنان دارد که ذکر آن تکراري است . شاه ايران نيز از زورگيري اهل سامراء در امان نبوده و مجبور شده سيصد تومان انعام بپردازد . در 1304 قمري ابوالحسنخان اردلان (فخرالملک) سفري به عتبات دارد که با ذکر بخشي از خاطرات او که مربوط به سامراء و ملاقات با آيتالله العظمي سيد محمدحسن شيرازي ميشود به اين مقال خاتمه ميدهيم : مقارن غروب بود وارد قصبه شديم و به زيارت آستانه مقدسه شرفيابي حاصل نموده دعاي ذات ملکوتي صفات همايوني روحنا فداه را به جاي آوردم. آقا سيدعلي کليددار در ضريح مطهر را باز کرد. اصل قبر منور را زيارت کرديم. حضرت امام عليالنقي و حضرت امام حسن عسکري و حضرت نرجس خاتون، مادر حضرت صاحبالزمان عليهمالسلام در يک ضريح فولاد هستند و در پايين پا ضريح ديگر متصل به همين ضريح است که حليمه خاتون، دختر امام محمدتقي عليهالسلام مدفون است. زيارت خوانده بيرون آمديم. در صحن ديگر گنبد کاشي است، که محلغيبت حضرت صاحبالزمان عجلالله فرجه است و چاهي است که ميگويند حضرت در آنجا غايب شدهاند. زيارت خوانديم گنبد طلاي عسکريين عليهاالسلام در نوزده سال قبل از اين از جانب سني الجوانب سرکار بندگان اعليحضرت شاهنشاهي ناصرالدين شاه قاجار خلدالله ملکه به توسط عليرضا خان عضدالملک طلا شده است و هنوز گنبدي به اين عظمت و بزرگي نديدهام. خيلي با شکوه و خوب دو گلدسته کاشي دارد که يکي از آنها ناتمام است و مرحوم شيخ عبدالحسين از جانب سرکار بندگان همايوني روحنا فداه ساخته است، ناتمام است. مختصر بنايي دارد که تمام کند. صحن مطهر هم همه قبر است و فرش سنگي و سرداب ندارد. چندان تعريفي ندارد. خداوند توفيق بدهد بسازند. ضريح مطهر فولاد هم اندکي تعمير لازم دارد مختصر خرجي دارد. به اتفاق احمدخان خدمت جناب ميرزا رسيديم. اول در اتاق بيروني نشستيم که فرشهاي پاره ايي داشت. بعد از ساعتي احضار به اندرون شديم. اتاقي کوچک به چند قاليچه مفروش بود. قريب پنجاه جلد کتاب هم در طاقچهها چيده بودند خود جناب ميرزا پوستيني بر دوش انداخته بودند. عمامه مولوي بسيار کوچک سبزي بسته بودند. ريش سفيد صورت نوراني داشت. بعد از سلام و تعارفات از مسائل لازمه صحبت شد. بدواً خيلي دعا به وجود سرکار بندگان همايوني روحنا فداه نموده، واقعاً اگر مراحم ملوکانه نبود اهل تسنن امسال جناب ميرزا را خيلي اذيت ميکردند. 15 ثانياً بعضي از سؤالات را جواب فرمودند و بعضي را به سکوت گذرانيده، گريه جواب دادند. همين قدر ميدانم، به دلايل عقليه و شرعيه طوري فرمودند که اسباب حيرت شد.
آن قدر فهميدم خداوند بر ما رحم کند انشاءالله، کار و بار بنده که خيلي مغشوش است، جز فضل الهي که قلم عفو بر جرائم اين عبد ذليل کشيده شود، چاره اي ندارد والا با عدالت خداوند درست درنميآيد. با کمال ملال و تأسف بر احوال خود برخاسته به منزل آمديم و در اين ساعت از خداوند توفيق و مغفرت ميخواهم. اللهم اغفرلنا و ارحمنا و عافنا و اعفو عنا فيالدنيا و الاخره به محمد و آله. 16 روز چهارشنبه سوم اسفند ماه 1384 مصادف با 23 محرم 1427 دست ناپاک فرزندان يزيد و متوکل عباسي به فرمان اشغالگران صليبي ــ صهيوني گنبد و بارگاه امامين همامين عسکريين ) عليهماالسلام) را منفجر نموده و از بين بردند اين جنايت انساني، ديني و تاريخي ريشه در تفکرات پليد وهابيون منحطي دارد که با دستان ناپاک خود از کشتن هيچ مسلماني اعم از شيعه و سني ابا ندارند. پس از تخريب بقيع مظلوم اين بزرگترين جنايت وهابيون در حق عالم اسلامي و بشريت است. حرم ائمه معصومين در سامراء بار ديگر با شکوهتر از قبل ساخته خواهد شد تا باز ديدن گنبد طلايي عظيم آن باعث سرور قلوب مومنين گردد اما مطمئناً خانه استکبار جهاني و عوامل تکفيري آن پس از اين جنايت همانند کاخ متوکل عباسي ويرانه خواهد گرديد. انشاءالله و سيعلمالذين ظلموا اي منقلب ينقلبون .
منبع:
موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران1. درود بر شما اي دو ولي خدا و دو نور خدا در تاريکيهاي زمين . 2. ناسخ التواريخ ، جلد 8 صص 17-15 به نقل از بحارالانوار. 3. زندگاني عسکريين ، ج 2، صص 144-141. 4. تجربه الاحرار، ج 1، ص 201 و تحفه العالم ، مير عبدالطيف شوشتري ، چاپ صمد موحد، تهران ، 1363، ص 137. 6. سفرنامه اديب الملک به عتبات . به تصحيح مسعود گلزاري ، تهران ، انتشارات دادجو، 1364، ص 100. متأسفانه اکنون نيز حال سامرائيان همين گونه است در دوبار تشرّفي که 158 سال بعد از اديب الملک ، سعادت آن نصيب بنده نگارنده شد سامراء و اهل آن را حريص ، جسور و بي اعتنا نسبت به نگهداري و حفظ حرم مطهر و تأسيسات آن يافتم که عليرغم انتفاع فراوان مالي از قبل هجوم زوار به آن مکان مقدس هيچ خدمتي ارائه نمي کنند و بعضاً بي ادبانه زورگيري مي نمايند. 7. سفرنامه اديب الملک به عتبات ، به تصحيح مسعود گلزاري ، تهران ، انتشارات دادجود، 1364، صص 103-100. 8. همان ، ص 113. 9. آيت الله حاج شيخ عبدالحسين تهراني معروف به شيخ العراقين از مجتهدين معروف و زاهد عصر قاجار محسوب مي شود. او وصي ميرزا تقي خان اميرکبير بود و پس از مرگ امير بر حسب وصيت او شيخ عبدالحسين مسجد و مدرسه اي از محل ماترک امير احداث کرد که معروف به مسجد و مدرسه شيخ عبدالحسين يا مسجد آذربايجاني ها شد. او سپس به عتبات هجرت و امور بازسازي بقاع متبرکه در عتبات عاليات از سوي ناصرالدين شاه به او محول شد که در انجام اين مأموريت از هيچ کوششي فروگذار نکرد. مطلا کردن گنبد عسکريين يکي از اقدامات آن مرحوم مي باشد که به دستور ناصرالدين شاه صورت گرفت .حاج شيخ عبد الحسين تهراني در 1286 قمري در بين النهرين درگذشت . 10. مرحوم حاج شيخ عبدالحسين تهراني پس از تحويل گرفتن خشتهاي طلا در بغداد و در زماني که عضدالملک جهت زيارت قبر منور سيدالشهداء به کربلاء مشرف شده بود از پشت باغات کاظمين عبور داده و از طريق آب به سامراء منتقل نمود و بلافاصله مشغول به کار شده بود به نحوي که پس از مشرف شدن عضدالملک به سامراء مقداري از خشتها بر گنبد عسکريين (ع ) نصب شده بود. 11. سفرنامه عضدالملک به عتبات. موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران . 12. مؤسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران، سفرنامه عضدالملک به عتبات . 13. دائرهالمعارف الاسلاميه الشيعيه ، ج 13، ص 153 . 14. سفرنامه ناصرالدين شاه به عتبات . به کوشش محمدرضا عباسي ــ پرويز بديعي، سازمان (اسناد ملي ايران)، 1373 ، صص 166، 167، 170 . 15. يکي از دلايل حضور ميرزاي شيرازي در سامراء سر و سامان دادن به وضعيت حرم مطهر عسکريين بود که در غربت خاصي بسر ميبرد. حضور مرجع بزرگ شيعيان در سامراء توجه شيعيان را به آن شهر بيشتر جلبميکرد و همين باعث عمران و آباداني بيشتر شده و حاشيه امنيتياي هم براي زوار و هم حرم مطهر سامراء فراهم ميساخت. با مرگ ميرزاي شيرازي متأسفانه اين حرکت تعقيب نشد و آثار خير فرهنگي و عمراني آن بزرگمرد به سرعت رو به نابودي گذاشت. تداوم اقدام ميرزا ميتوانست سامراء را تبديل به شهري شيعينشين نمايد و اگر چنين شده بود وهابيون سلفي با آرامش کامل نميتوانستند چنين جسارتي را نسبت به حرم مطهر عسکريين روا دارند . 16. از حريم تا حرم . سفرنامه ابوالحسنخان فخرالملک به عتبات ، به کوشش محمدرضا عباسي، سازمان اسناد ملي، 1372، صص 66- 65 .