فصل دهم در آستانه دوزخ نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فصل دهم در آستانه دوزخ - نسخه متنی

علی محمد اسدی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

فصل دهم در آستانه دوزخ

پايان برزخ

ثواب و عذاب قبر -چنانكه بيان شد- همچنان ادامه دارد تا اينكه مدتى پيش از برپايى قيامت بزرگ، حادثه شگفتى عالم را فرامى گيرد؛ زمين و آسمان را به لرزه در مى آورد؛ موجودات را دستخوش مرگ مى نمايد و نظام هستى را دگرگون مى سازد.

پس از مدتى، در آغاز برپايى قيامت، انقلابى شگفت تر از انقلاب پيشين صورت مى پذيرد و تمام موجودات را در پيشگاه خدا حاضر مى كند!

اين دو حادثه بزرگ به امر خدا، توسط «اِسرافيل» فرشته مأمور برپايى قيامت انجام مى گيرد. مرحله نخست كه سبب فناى جهان هستى مى شود «نفخه اماته» و مرحله دوم كه سبب زنده شدن موجودات و برانگيختن انسانها از قبر مى شود «نفخه احياء» ناميده مى شود.

به آياتى در اين باره توجه فرماييد:

(وَ اِنْ مِنْ قَرْيَةٍ اِلّانَحْنُ مُهْلِكُوها قَبْلَ يَوْمِ القِيامَةِ) (1)

هيچ شهر و ديارى در روى زمين نيست، مگر آنكه پيش از فرا رسيدن قيامت، هلاك شوند.

(كُلُّ مَنْ عَليْها فانٍ وَ يَبْقى وَجْهُ رَبِّكَ ذُوالْجَلالِ وَاْلاِكْرامِ) (2)

هر كه و هر چه روى زمين هست، دستخوش مرگ و فناست. زنده و جاودان، تنها ذات خداى بزرگ و با عظمت است.

(كُلُّ نَفْسٍ ذائقَةُ المَوتِ ثُمَّ اِلَيْنا تُرْجَعُونَ) (3)

هر نفسى، شهد مرگ را مى چشد و پس از آن بازگشتشان به سوى ماست.

(وَ يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ فَفَزِعَ مَنْ فِي السَّمواتِ وَمَنْ فِي الْاَرْضِ) (4)

روزى كه در «صور» دميده شود، همه ترسان و هراسان، مدهوش مرگ گردند.

(ثُمَّ اِنَّكُم بَعْدَ ذلِكَ لَمَيِّتونَ ثُمَّ اِنَّكُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ تُبْعَثُونَ) (5)

باز (در جهان برزخى) همگى خواهيد مُرد و سپس در روز قيامت، برانگيخته مى شويد.

(وَنُفِخَ فِي الصُّورِ فَصَعِقَ مَنْ فِي السَّمواتِ وَ مَنْ في الأَرْضِ اِلّا مَنْ شاءَاللَّهُ ثُمَّ نُفِخَ فيه اُخرى فَإِذاهُم قيامٌ يَنْظُرُونَ) (6)

چون در «صور» دميده شود، جز عده اى (كه مراد فرشتگان مقرب الهى است) همه يكباره مدهوش مرگ شوند؛ سپس، بارديگر در «صور» دميده شود كه ناگاه همه برخيزند و تماشاگر -حيات دوباره- باشند.

(ما يَنْظُرُونَ اِلّا صَيْحَةً واحِدةً تَاْخُذُهم وَهُمْ يَخِصِّمُونَ فَلايَسْتَطيعُونَ تَوْصيةً وَلا إلى اَهْلِهم يَرْجِعُونَ وَنُفِخَ فِي الصُّورِ فَاِذاهُم مِنَ الأَجْداثِ اِلى رَبِّهم يَنْسِلُونَ) (7)

چون صيحه نخست دميده شود، به ناگاه مرگ همه را فرا گيرد؛ در حالى كه آن لحظه با هم به گفت وگو مشغول بودند و فرصت سفارش و بازگشت به طرف خانواده خويش را ندارند. پس از مدتى، براى بار ديگر در صور دميده مى شود كه به سرعت همه به سوى خداى خويش مى شتابند.

(يَوْمَ تَرْجُفُ الرَّاجِفةُ تَتْبَعُها الرَّادِفَةُ) (8)

روزى كه (با نفخه نخست) جهان به لرزه افكنده شود و (نفخه ديگرى) از پى آن درآيد.

با دميدن «نفخه نخست» دنيا متلاشى و حيات برزخى نيز پايان مى پذيرد. مدت زمان فاصله بين «نفخه نخست» تا «نفخه دوم» به روايتى چهل سال و به روايتى ديگر چهارصدسال است. در اين فاصله، تمام انسانها -چه در دنيا و چه در برزخ- مى ميرند و در خاموشى و سكوت قرار مى گيرند؛ حتى فرشتگان مقرب الهى: ميكائيل(فرشته روزى رسان)، جبرئيل(فرشته وحى رسان)، اسرافيل(فرشته قيامت رسان) و عزرائيل(فرشته مرگ رسان) به تدريج ميرانده مى شوند.

امام صادق(ع) در اين باره فرمود: هنگامى كه خدا اهل زمين را مى ميراند، پس از آن به تدريج اهل آسمانها را مى ميراند؛ سپس نوبت به فرشتگان الهى: ميكائيل، جبرئيل، اسرافيل و عزرائيل مى رسد، پس از آنكه پروردگار تمام موجودات را مى ميراند، آنگاه گويد: (لِمَنِ الْمُلْكُ الْيَوْمَ للَّهِ ِ الْواحِدِ القَهَّارِ) (9) كجايند ستمگران؟ كجايند مشركان؟ كجايند متكبران؟(كه مرا انكار مى كردند)...». (10)

حكيم و مفسر الهى، مرحوم «علامه طباطبايى» درباره دومرحله بودن مأموريت اسرافيل، چنين مى گويد:

«حكايت صور و دو نفخه اش، حكايت شيپورى است كه در لشكرها براى كارزار به كار مى برده اند. بار اول در صور دميده مى شود كه ساكت شويد و براى حركت آماده گرديد!

سپس، براى بار دوم در صور دميده مى شود كه برخيزيد! حمله!

بنابراين، صور، حقيقتى است موجود كه داراى دو گونه صيحه مى باشد: صيحه ميراننده و صيحه زنده كننده.

نكته قابل توجه در آيات نفخ صور اين است كه خداوند در مورد ميراندن، لفظ صَعِقَ را به كار برده نه موت؛ شايد از اين باب باشد كه موت بر خروج روح از بدن اطلاق مى گردد؛ در حالى كه حكم نفخ، همه موجودات آسمان و زمين را در بر مى گيرد». (11)

نشانه هاى قيامت

بر اثر دو بار دميدن «اسرافيل» در صور، زمين، كوهها، آسمان و ستارگان، متلاشى و كلّ نظام هستى از هم پاشيده مى شود.

قرآن از اين علائم، به عنوان نشانه هاى فرا رسيدن قيامت ياد مى كند:

«روزى كه از زلزله پى درپى، زمين به كلى خرد و متلاشى شود». (12)

«زمين، در آن روز، سخت به حركت و لرزه درآيد و كوهها به سختى متلاشى گردند و مانند ذرات گرد در هوا پراكنده شوند». (13)

«روزى كه زمين به سرعت شكافته شود و جمع آورى خلق بر ما سهل و آسان باشد». (14)

«روزى كه زمين فعلى به زمين ديگرى تبديل شود و تمام خلق در پيشگاه خداى يگانه توانا، حاضر شوند». (15)

«روزى كه زمين و كوهها به لرزه درآيد و تل ريگى شده و همچون موج روان گردد». (16)

«به ياد آر! چون بار نخست در صور دمند، زمين و كوهها همه خرد و متلاشى شوند». (17)

«در آن روز، كوهها همچون سراب گردند». (18)

«در آن روزِ ترس و هراس، مردم همچون ملخ به هر سوى پراكنده شوند و كوهها مانند پشمِ زده شده، متلاشى گردند. (19)

«روزى كه آسمان، سخت به جنبش درآيد و كوهها تند به گردش آيد». (20)

«هنگامى كه آفتاب تابان، تاريك شود و ستارگان آسمان تيره گردند و كوهها در برخورد با هم قطعه قطعه شوند». (21)

«وقتى كه ستارگان همه خاموش، آسمان از هم شكافته و كوهها پراكنده شوند». (22)

«هنگامى كه آسمان شكافته شود و ستارگان فروريزد و آب درياها روان گردد و مردم از قبرها برانگيخته شوند». (23)

«آنگاه، روز حادثه شگفت فرا رسد و بناى مستحكم آسمان سست گردد و سخت درهم شكافد». (24)

«روزى كه چشمهاى خلق از وحشت و هول خيره بماند؛ ماه تاريك شود و ميان خورشيد و ماه جمع گردد. در آن روز انسان گويد: به كجا پناهنده شوم!؟ هرگز، پناهگاهى براى فرار نيست». (25)

«هنگامى كه درياها شعله ور گردند». (26)

«اى مردم! خدا ترس و پرهيزكار باشيد كه زلزله روز قيامت، بسيار حادثه بزرگ و سختى است». (27)

«هنگامى كه زمين به سخت ترين زلزله خود به لرزه درآيد و همه بارهاى سنگين درون خود را از دل خاك بيرون افكند». (28)

«در هنگام آن روز بزرگ، خواهى ديد كه هر زن شيرده، طفل خود را از شدت ترس به فراموشى سپرد و هر زن آبستن بار رحم را بيفكند و مردم را از وحشت آن روز، بدون مستى، مست و مدهوش بنگرى و عذاب خدا سخت است». (29)

«در آن روز سخت، دلها هراسان شود و (مردم از ترس) چشمها به زير افكنند». (30)

«در آن روز، مردم از قبرها پراكنده بيرون آيند تا (نتيجه كردار) خود را ببينند». (31)

ورود به قيامت

پس از پايان پذيرفتن دوران سكوت و خاموشى، اسرافيل به امر خدا براى انجام مرحله دوم مأموريت خود زنده مى شود. وقتى او شيپور آماده باش را به صدا درآورد، تمام انسانها از قبرهايشان برانگيخته شده و به پيشگاه پروردگار هستى بخش فراخوانده مى شوند.

خروج از قبر، يكى از هولناك ترين ساعات آدمى است؛ زيرا شديدترين لحظات عمر انسان سه هنگام است:

1 - هنگام تولد.

2 - حين مرگ.

3 - موقع برپايى قيامت.

به آياتى در اين باره توجه فرماييد:

«روز موعود كه فرا رسد، گروهى از انسانها بسيار پريشان و سرگردان گردند و سپس همگان در صحراى قيامت اجتماع كنند». (32)

«برخى گويند: واى بر ما! چه كسى ما را از خوابگاه مرگ برانگيخت»؟! (33)

«مردم، گروه گروه به صحراى قيامت وارد مى شوند». (34)

«آن روز، براى كافران روز بسيار سختى است». (35)

«در آن روز، بدكاران با چشم كبود محشور مى شوند». (36)

«در آن روز، فرشتگان بر نيك و بد آدميان گواهى مى دهند». (37)

«در آن هنگام، پيوندها و خويشى ها قطع گردد و كسى از ديگرى حالش را نپرسد». (38)

به چند روايت در اين باره توجه فرماييد:

رسول خدا(ص) فرمود: «همه مردم (غير از اهل تقوا) در روز قيامت، برهنه محشور مى شوند». (39)

رسول خدا(ص) فرمود: «خداوند تعالى ده گروه از امت من را در روز قيامت از صفوف مسلمانان جدا مى كند و قيافه هايشان را تغيير مى دهد.

اين ده گروه عبارتند از:

1 - سخن چينان(كه به شكل ميمون در مى آيند).

2 - حرام خواران (كه به شكل خوك در مى آيند).

3 - رباخواران(كه وارونه وارد محشر مى شوند).

4 - حاكمان جور(كه كور به عرصه محشر مى آيند).

5 - افراد خودخواه و خودپسند(كه گنگ و كر محشور مى شوند).

6 - عالمان بى عمل (كه زبانشان را مى جوند و چرك از دهانشان بيرون مى آيد).

7 - آزاردهندگان همسايه(كه با دست و پاى بريده وارد مى شوند).

8 - سعايت كنندگان (كه به شاخه اى از آتش، آويزان گردند).

9 - شهوت رانها و كسانى كه خمس و زكات خود را نمى پردازند(كه با بويى بدتر از مردار وارد محشر مى شوند).

10 - تكبر كنندگان (كه لباسهاى آتشين بر آنها پوشند)». (40)

امام صادق(ع) فرمود: «به حساب خود رسيدگى كنيد قبل از اينكه به حسابهايتان رسيدگى شود. قيامت پنجاه ايستگاه دارد. در هر ايستگاه هزار سال -كه هر روزش پنجاه هزار سال دنياست- انسان را نگه مى دارند. مثال مردم در ايستگاه اول، مثال تير در كمان است». (41)

1 . اسراء (7) آيه 58.

2 . رحمان (55) آيه 26 - 27.

3 . عنكبوت (29) آيه 57.

4 . نمل (27) آيه 87.

5 . مؤمنون (23) آيه 15 - 16.

6 . زمر (39) آيه 68.

7 . يس (36) آيه 49 - 51.

8 . نازعات (79) آيه 6 - 7.

9 . مؤمن (40) آيه 16.

10 . «بحار»، ج 6، ص 326 - 327:

قال الصادق(ع):

«إذا أمات اللَّه أهل الأرض لبث كمثل ماخلق الخلق و مثل ما أماتَهم و أضعاف ذلك؛ ثمّ أمات أهل السماء الدنيا ثمّ لبث مثل ما خلق الخلق و مثل ما أمات أهل الأرض و أهل السماء الدنيا و أضعاف ذلك؛ ثمّ أمات أهل السماء الثانية ثمّ لبث مثل ما خلق الخلق و مثل ما أمات أهل الأرض و أهل السماء الدنيا و السماء الثانية و أضعاف ذلك؛ ثمَّ أمات أهل السماء الثالثة ثمَّ لبث مثل ما خلق الخلق و مثل ما أمات أهل الأرض و أهل السماء الدنيا و السماء الثانية والسماء الثالثة و أضعاف ذلك، في كلّ سماء مثل ذلك و أضعاف ذلك؛ ثمّ أمات ميكائيل ثمّ لبث مثل ما خلق الخلق و مثل ذلك كلّه و أضعاف ذلك؛ ثم أمات جبرئيل ثمّ لبث مثل ما خلق الخلق و مثل ذلك و أضعاف ذلك؛ ثمّ أمات إسرافيل ثمّ لبث مثل ما خلق الخلق و مثل ذلك كلّه و أضعاف ذلك؛ ثمّ أمات ملك الموت ثمّ لبث مثل ما خلق الخلق و مثل ذلك كلّه و أضعاف ذلك؛ ثمّ يقول اللَّه عزَّوجلّ: (لمن الملك اليوم) فيردّ على نفسه: (للَّه الو احد القهّار) أين الجبّارون؟ أين الّذين ادّعوا معى الهاً؟ اين المتكبرون؟».

11 . «حيات پس از مرگ» ص 44 - 55.

12 . فجر (89) آيه 21:

(اذا دكت الارض دكا دكا)

13 . واقعه (56) آيه 4 - 6:

(إذا رجت الأرض رجا وبست الجبال بسافكانت هباء منبثا)

14 . ق (50) آيه 44:

(يوم تشقق الارض عنهم سراعا ذلك حشر علينايسير)

15 . ابراهيم (14) آيه 48:

(يوم تبدل الارض غير الارض و السموات و برزوا للَّه الواحد القهار)

16 . مزمل (73) آيه 14:

(يوم ترجف الارض و الجبال و كانت الجبال كثيباً مهيلا)

17 . حاقه (69) آيه 13 - 14:

(فاذا نفخ في الصور نفخة واحدة و حملت الارض و الجبال فدكتا دكة واحدة)

18 . نباء (78) آيه 20:

(و سيّرت الجبال فكانت سرابا)

19 . قارعه (101) آيه 4 - 5:

(يوم يكون الناس كالفراش المبثوث و تكون الجبال كالعهن المنفوش)

20 . طور (52) آيه 9 - 10:

(يوم تمور السماء مورا و تسير الجبال سيرا)

21 . تكوير (81) آيه 1 - 2:

(اذا الشمس كورت و اذا النجوم انكدرت واذا الجبال سيرت)

22 . مرسلات (77) آيه 8 - 10:

(فاذا النجوم طمست و اذا السماء فرجت و اذا الجبال نسفت)

23 . انفطار (82) آيه 1 - 3:

(اذا السماء انفطرت و اذا الكواكب انتثرت و اذا البحار فجرت و اذا القبور بعثرت)

24 . حاقه (69) آيه 15 - 16:

(فيومئذ وقعت الواقعه وانشقت السماء فهي يومئذ واهية)

25 . قيامت (75) آيه 7 - 9:

(فاذا برق البصر وخسف القمر و جمع الشمس و القمر يقول الانسان يومئذٍ اين المفر)

26 . تكوير (81) آيه 6:

(و اذا البحار سجرت)

27 . حج (22) آيه 1:

(يا ايها الناس اتقوا ربكم ان زلزلة الساعة شي ءٌ عظيم).

28 . زلزال (99) آيه 1 - 2:

(اذا زلزلت الارض زلزالها و اخرجت الارض اثقالها)

29 . حج (22) آيه 2:

(يوم ترونها تذهل كلّ مرضعة عما ارضعت و تضع كل ذات حمل حملها وترى الناس سكارى و ماهم بسكارى ولكن عذاب اللَّه شديد)

30 . نازعات (79) آيه 8 - 9:

(قلوب يومئذ واجفة ابصارها خاشعة)

31 . زلزال (99) آيه 6:

(يومئذ يصدرالناس اشتاتا ليروا اعمالهم)

32 . كهف (18) آيه 99:

(وتركنا بعضهم يموج في بعض و نفخ في الصور فجمعناهم جمعاً)

33 . يس (36) آيه 52:

(قالوا يا ويلنا من بعثنا من مرقدنا)

34 . نباء (87) آيه 18:

(يوم ينفخ في الصور فتأتون أفواجا)

35 . مدثر (74) آيه 9 - 10:

(فذلك يومئذٍ يوم عسير على الكافرين غير يسير)

36 . طه (20) آيه 102:

(و نحشر المجرمين يومئذٍ زرقا)

37 . ق (50) آيه 21:

(وجاءت كل نفس معها سائق و شهيد)

38 . مؤمنون (23) آيه 101:

(فلا أنساب بينهم يومئذٍ و لايتساءلون)

39 . «المحجة البيضاء»، ج 8، ص 323:

«يبعث الناس حفاة عراة عزلا».

40 . «مجمع البيان»، ج 10، ص 423 - 424 (با تلخيص):

«يحشر عشرة اصناف من امتي اشتاتا؛ قد ميزهم اللَّه من المسلمين وبدل صورهم: بعضهم على صورة الخنازير، وبعضهم منكسون ارجلهم من فوق و وجوههم من تحت ثم يسحبون عليها، و بعضهم عمى يترددون، و بعضهم صم بكم لايعقلون، و بعضهم يمضغون السنتهم فيسيل القيح من افواههم لعابا يتقذرهم اهل الجمع، و بعضهم مقطعة ايديهم و ارجلهم، و بعضهم مصلبون على جذوع من نار و بعضهم اشدّ نتنا من الجيف، و بعضهم يلبسون جيابا سابغة من قطران لازقة بجلودهم.

فاما الذين على صورة القردة، فالقتات من الناس؛ و امّا الذين على صورة الخنازير، فاهل السحت؛ و اما المنكسون على رؤوسهم، فاكلة الربا؛ والعمى، الجائرون في الحكم؛ و الصم والبكم، المعجبون باعمالهم؛ و الذين يمضغون بالسنتهم، فالعلماء و القضاة الذين خالف اعمالهم اقوالهم؛ والمقطعة ايديهم و ارجلهم، الذين يؤذون الجيران؛ والمصلبون على جذوع من نار، فالسعاة بالناس الى السلطان؛ والذين هم اشدّ نتنا من الجيف، فالذين يتمتعوا بالشهوات واللذات و يمنعون حق اللَّه في اموالهم؛ والذين يلبسون الجياب، فاهل الفخر و الخيلاء».

41 . «المحجة البيضاء»، ج 8، ص 329:

«فحاسبوا انفسكم قبل ان تحاسبوا عليها؛ فان للقيامة خمسين موقفاً؛ كل موقف مقام الف سنة». ثم تلا (في يوم كان مقداره خمسين الف سنة). و عنه(ع): «مثل الناس يوم القيامة اذا قاموا لرب العالمين مثل السهم في العزب».


/ 1