تولد خدا در جهان پساصنعتی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

تولد خدا در جهان پساصنعتی - نسخه متنی

استفان ویگت؛ مترجم: کامبیز پارتازیان

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اينترنت در عصر پسامدرن

(همزيستي دين با فناوري مجازي در غرب از ديدگاه انديشمندان غربي)

مترجم : شهريار شجاعي پور

11 اسفند، 1382

اشاره

دانستن اين نکته که دين و مسايل معنوي در زمان بروز و ظهور فنآوري مدرن مجازي و عصر اينترنت در جوامع غربي در چه وضعيتي قراردارند و آيا جايگاه دين و معنويت در جامعه غربي نسبت به دوره قبل از اين فن آوري ضعيف گرديده يا تقويت شده است، مي تواند جالب توجه و قابل تامل باشد و ديدگاه جديدي از جامعه غربي در عصر جديد به ما بنماياند. بر همين اساس آشنايي با نحوه تعامل اين دو با يکديگر بخصوص از ديدگاه يک عالم و انديشمند مسيحي، خالي از لطف نخواهد بود .مقاله زير که بر گرفته از مجله on religion است به اين موضوع مي پردازد.

_ جهان امروز كه با واژه «پسامدرن» - كه بسيار هم مورد سوءاستفاده واقع شده _ توصيف گرديده، جهاني «پساصنعتي» نيز هست. فضايي كه در آن، ظاهرا دين و مفاهيم ديني خود را بگونه اي شگفت انگيز تحت تاثير علم و تکنولوژي مي بيندولي آيا واقعا اينگونه است؟

_ واقعيت اينست که ما در جهاني زندگي ميکنيم، به نيايش مي پردازيم و مي گرييم كه داراي نظام هاي مخابراتي پيشرفته و تكنولوژي مدرن است، جهاني ديجيتالي و گيج كننده كه در حال تغيير دادن همه چيز است.معنويت و دين ، به سادگي زندگي ديجيتالي و تكنولوژي مدرن را مي پذيرد و دين يك همزيستي شگفت آور با «فرهنگ مجازي» را به نمايش مي گذارد.شايد، دليل اين امر آن است كه _ به دور از تضعيف حساسيت هاي ديني _ با استفاده ازتكنولوژي هاي پيشرفته ارتباطي تبليغ معارف ديني بسيارآسان گشته و فضايي جديد فراهم آمده است: يك فضاي سيبرنتيكي cyber space براي پنداشت ديني. زيرا اگر دين، احساس ما رادر خصوص واقعيت تغييرداده و موجب مي شود كه احساس از پيش تنظيم شده ما در خصوص امر واقعي (real) و امر ممكن (Possible) _ به واسطه اينكه در معرض چيزي فراواقعي قرار گرفته ايم _ تغيير کند؛ انقلاب ارتباطاتي نيز توانسته است در مورد «واقعيت مجازي» با ضربه زدن (click) به موس، قدرت «ديدن» پايگاه هاي اطلاعات رساني (sites) در فضاي سيبرنتيكي را به ما ببخشد و بر مفاهيم ديني بيفزايد. ما دگرگوني در احساس خويش را _ در مورد آنچه كه واقعي است _ آغاز كرده ايم. اما آيا اين، همان چيزي نيست كه هر شخصيت ديني _ از انبياي يهودي تا مبلغان تلويزيوني انجيل _ روياي تحقق آن را در سر داشته اند؟آيا ظهور اين امر پايان تسلط واقعيت مادي و گشودن ديدگان ما _ به گونه اي ديگر _ با گستره اي فراتر از واقعيت، كه محدوده هاي تحميل شده بر ما به واسطه «حضور» و «فعليت» رااز بين مي برد،نيست؟ آيا اين همان چيزي نيست كه از هنگامي كه موسي(ع) تبر خويش را به دست گرفت و به سوي گوساله طلايي رفت (چون سامري سعي داشت تعالي خداوند را با موضوعي فيزيكي بيالايد) قصد انجامش را داشته است؟ اما چگونه ممكن است كه تا نهايي ترين حد، به خدا عشق بورزيم در حالي كه همچنان به تكنولوژي مدرن نيز عشق مي ورزيم و از مضامين غيرواقعي، مجازي و خيالي تكنولوژي هم لذت مي بريم؟ چه نوع ارتباط باطني فيمابين خدادوستي و تكنولوژي دوستي، فرشتگان و تكنولوژي هاي كامپيوتري، دين و شركت هاي اينترنتي روي داده است؟ارواح مجازي اگر فيلسوفان، مشاوران سرمايه گذاري بودند؛ ما همگي مفلس مي شديم. آنها از قرن ?? به اين سو، با اطمينان و قاطعيت ما را متقاعد ساختند كه خدا پايان يافته است يا به زودي چنين خواهد شد. آنان گفتند: دست كم اين است كه الوهيت و خداجويي ديگراحساس نمي شود و به سختي مي توان انتظار داشت كه احساس خداجويي و گرايش به معنويت به اندازه يك هفته دوام بياورد. اما امروزما در سپيده دم قرن ?? هستيم و دين، همچنان زنده و شاداب باقي است و بر خلاف گفته نيچه که:«خدا مرده است))نه تنها خدا نمرده است، بلکه ايمان و اقرار به خدابه رشد خويش ادامه مي دهد،و امروز نه تنها در جهان سوم و كشورهاي توسعه نيافته- در آنجا که روزهايي هست كه تنها چيزي كه شما مي انديشيد، فرو افتادن بر زانوان است و دعا جهت مداخله اراده خداوند در گره گشايي از مشکلاتتان- بلكه همچنين در ايالات متحده جايي كه مطابق آخرين نظرسنجي ها، ثروتمندترين مردم (برطبق برخي مطالعات حدود ?? درصد) ادعا مي كنند كه معتقد به خدايند و ايمان و اعتقاد ديني در همه جنبه هاي زندگي آنهاشكوفا است. از اعضاي وصله پوش آكادمي دين در آمريکا گرفته تا مردم عادي و كشيش ها. امروزه شمار حيرت انگيزي از مردم ادعا مي كنند كه به فرشتگان معتقدند و آمار بينندگان برنامه هاي مذهبي تلويزيوني همچون«لمس شده بوسيله يك فرشته» Touched by an Angle بسيار بالاست . بيشتر مردم به خدا اعتقاد دارند و طبق نظر سنجيها بيشتر مردم همچنين اعتقاد دارند كه به آسمان خواهند رفت. شايدفروش کتاب «استفن كينگ» در خصوص حوادث خارق العاده و ماوراالطبيعه که چندين بار اورا ميليونر ساخت جالب توجه باشد. هركس كه ذائقه اي براي اين گونه امور داشته باشد، مي تواند پي درپي داستان هاي قابل توجهي درباره همه نوع حوادث نامتعارف و مداخله در زندگي هاي مردمان، از زبان كساني بشنود كه مهمان ميزگردهاي هر روزه تلويزيوني هستند. از هر كتاب فروشي زنجيره اي مثل «بوردرز» يا «بارنز و نوبل» كه بازديد كنيد، تقريباً به همان اندازه كه در مورد آخرين و جديدترين نسخه ويندوز مايكروسافت، كتاب پيدا مي كنيد، به كتاب هايي در مورد مسايل معنوي و مذهبي نيز برمي خوريد. حاصل پژوهش جديدي كه در موضوع «فرشتگان» از پايگاه اطلاعاتي آمازون به عمل آمد، ???? عنوان بود كه همگي به سادگي برسر يك ريزتراشه نصب مي شوند. به علاوه شما مي توانيد تنها با يك تقه بر موس كامپيوترتان، هر يك از اين كتاب ها را بي درنگ خريداري كنيد. با اين تقه بر موس، سيگنالي از اين سو به آن سوي فضاي مجازي، براي يك فروشگاه مجازي كتاب مي فرستد كه «حاوي» ميليون ها كتاب است! سرعت ارسال پيام نيز به اندازه سرعت نور يا سرعت خارج شدن روح از جسم است. بدين سان، ما با يك وضعيت حيرت انگيز يا بهتر بگوييم غيرممكن روبه رو مي شويم: شكوفايي همزمان علم و دين.

ما در جهاني زندگي مي كنيم كه پيچيده ترين دستاوردهاي علمي و تكنولوژي مدرن، نه تنها با دين سنتي، بلكه همچنين با خشك ترين عقايد ديني و يا با معنويت عصر جديد و عقيده به همه انواع پديده هاي باورنكردني نيز همزيستي دارند. اما اين موج تزهد به اين اندازه محدود نمي شود.هر چند بيشتر مردم به خداوند معتقدند و عده زيادي از آنها عقايدي سنتي دارند اما ظهور و انتشار اين همه مشربها و فرق غيرسنتي و غريب ديگر كه رخ داده، نيزپديده جالبي است. همزيستي حير ت انگيز دين و علوم تكنولوژي در جهان پسادنيوي بر طبق نظر فيلسوفان اثبات گراي قرن ??، هيچ كدام از اين امور، سنتي يا حاشيه اي( جريانهاي ديني اصلي يا ناشناخته ) نمي بايستي تا به امروز ادامه حيات مي دادند. رشدو گسترش سريع علم و تكنولوژي قرار بود كه فرجام دين كهنسال را اعلام نمايد. اما چرا باپيشرفت سريع تحقيقات علمي، هم اديان سنتي وجديد گوناگون شکوفايند. همه اين ها همچون تداوم يك امر در مقابل مدرنيته است. هنگامي كه به دين مي رسيم، مي بينيم كه دو جريان رقيب مدرنيته _ يعني روشنگري و رمانتيسيسم _ هر دو بر خطايند. فلسفه روشنگري با سرخوردگان و دلسردان توده، دچار سرخوردگي و دلسردي شد.،آن مردان روشنگر سرسختي كه مطمئن بودند تصورات ديني به مانند قارچ هايي هستند كه در نور عقلانيت علمي، فاسد خواهند شد و از بين خواهند رفت. اما رمانتيك ها كه نمايانگر روي ديگر سكه روشنگري بودند نيز كمتر بر خطا نبودند. رمانتيك ها، هراسان و سوگوار «فرار خدايان» در حمله تكنولوژي مدرن بودند. نكته اي كه مجدداً در قرن بيستم، مارتين هايدگر- فيلسوف آلماني - مطرح كرده بود. اما هايدگر و رمانتيك ها هر دو در فكر «تكنولوژي هاي دودآلود» چركين بودند نه در فكر جهان مدرن پساصنعتي «تميز» كه به روشني الكترون است و به تلاشي بيش از تقه بر يك موش واره نياز ندارد. رقابت كهن تكنولوژي و دين، در معادن خاك آلود و كارخانه هاي كثيف انقلاب صنعتي شكل گرفته نه در جهان فضاي مجازي پساصنعتي. اما آنچه امروز سلامتي ما را جداً با تهديد مواجه مي كند ، بيماري ريوي نيست بلكه بيماري سندرم حاد درد مچ يا ضعف بينايي است که به واسطه نشستن در مقابل كامپيوتر _ در سراسر روز _ ايجاد مي گردد. امروزه، هنگامي كه ما بر امواج الكترونيكي اي سوار مي شويم كه از سيم هاي غيرقابل مشاهده جهان وسيع مجازي نشات مي گيرند، به مانند ارواح پاك اوج مي گيريم، به سهولت سفر مي نماييم و با سرعتي خيره كننده تمام فاصله هاي حيرت آور را مي پيماييم. ما تصور قديمي در خصوص «ماده» را با عنوان اينكه ماده چيزي است متراكم، گنگ، سخت و پرسروصدا كه فضا را اشغال مي كند و بيكار و منتظر نشسته تا جنباننده اي حركتش دهد (ارسطو)، يا چيزي كه آنقدر به شكلي احمقانه و بي معني حركت مي كند تا چيز ديگري متوقفش نمايد (نيوتن) _ و در هر مورد فاقد هوش و حواس براي انجام عملي قائم به خويش است _ احمقانه و بي ارزش جلوه مي دهيم. امروزه ما مي آموزيم كه چگونه از شر ماده خلاص شويم. ما ديگر نيازي به فروشگاه هاي خرده فروشي فيزيكي كه به فروش اجناس خود مي پردازند، نداريم. همچنين محتاج آن نيستيم كه در جست وجوي ماشيني با قيمت بهتر، خود را با زحمت فراوان از اينجا بدانجا كشيم، و نيز لزومي ندارد كه تند و تند به كتابخانه برويم، از پلكان هاي آنجا بالا و پايين رويم و قفسه هاي متعدد و گرد گرفته آنجا را جهت يافتن كتابي زيرورو نماييم. خير، هنگامي كه ما مي توانيم در عرض چند ثانيه سوار بر امواج اينترنت شويم و تنها با يك تقه كتابي را سفارش دهيم، يا حتي متن مورد نظر خويش را از يك پايگاه داده هاي الكترونيكي بارگذاري نماييم، ديگر آن كارها را نخواهيم كرد. فرهنگ لغات طبقه بندي شده انگليسي آكسفورد، اكنون آن لاين است، در حالي كه هر چيزي كه دانش پژوهان در خصوص آباي كليسا نيازمند دانستنش هستند، تنها با يك تقه بر كامپيوترشان به بانک اطلاعاتي مسيحي Patrologia Latina وPatrologia Greeca دسترسي مي يابند. حتي دايره المعارف بريتانيكا نيز در قالب جريان الكترون ها فشرده شده و در فضاي مجازي اينترنتي قرار گرفته است. اين داير ه المعارف اينترنتي با قفسه هاي بلوطي رنگ حيرت انگيزي جابه جا شده كه همه ?? جلد كاغذي آنرا در بر ميگيرد.هنگاميکه شما در يك نوشتار اينترنتي با يك متن hypertext مواجه مي شويد، في الواقع دعوت شده ايد به اينكه پهنه فضاي مجازي اينترنتي خود را بگسترانيد، صفحه اي كه در حال خواندنش هستيد را ترك كنيد، خويشتن را از محدوده اتاقي كه در آن نشسته ايد فراتر بريد، در طول درياها سفر نماييد، وارد يك كتابخانه قديمي شويد و يا برخي سايت ها را كشف كنيد كه تنها به اندازه يك نقطه و يا يك تقه بر موش واره از شما دور هستند. ما مي توانيم بدون اينكه حتي يك سانتي متر بدن هاي سنگين و پرچربي خويش را حركت دهيم، از اين سو به آن سوي فضا سفر نماييم، به درون ليست كركره اي برويم، نسخ خطي قديمي لاتين را از كتابخانه هاي دوردست فرا بخوانيم، يا صداي مردمي را بشنويم كه با سيستم واژه پرداز خودمان درباره شان مي نويسيم و يا چهره شان را هم ببينيم. ما تلفن هاي همراه خود را به دست مي گيريم، به جايي مي رويم كه سيگنال ها به راحتي از ديوارهاي ضخيم عبور مي كنند و ما را بلادرنگ با سرتاسر قاره ها و اقيانوس هاي پهناور پيوند مي دهند و اينها همه در حالي است كه ما در حال گشت وگذار در مراكز خريد هستيم و يا سعي مي كنيم با دست ديگرمان فرمان اتومبيل را بگيريم (تعجبي ندارد كه ميزان تصادف هم بالا مي رود). اين تكنولوژي هاي ماهواره اي از فضا به احساس ما جريان يافته اند: آنها احساسي از كار و زندگي را در خصوص يك سياره چرخان برانگيخته اند كه به دور خورشيد مي چرخد. آنها احساس ذاتي ماقبل كوپرنيكي ما _ در خصوص اينكه زمين ثابت و مسطح است را برمي آشوبند. ما بدون زحمت ليسيدن يك تمبر، براي مردم سرتاسر جهان كه در مكان ها و زمان هاي مختلفي واقع شده اند، نامه الكترونيكي mail -e مي فرستيم. ما آرام آرام از فربهي واقعيت هاي مادي مي كاهيم و اين كار را به واسطه امواج الكترون ها كه با شتاب به اين سو و آن سو مي روند، انجام مي دهيم. اين امواج با يك سيليكون كوچك و غيرقابل تصور كه بدن هاي متراكم و سنگين ما را تا بي نهايت با خود به جاهاي دوردست در سوي ديگر كره زمين، بالا يا پايين آن مي برند. ما انقباض بدن هايمان را به زمين زير پايمان و فضاي احاطه كننده اي كه ما را در بر گرفته است، درهم شكسته ايم و به آنها اجازه داده ايم كه با سرعتي الكترونيكي در سراسر فضا به پرواز درآيند. اگر هايدگر دوست داشت مصرعي را از «فردريش هولدرلين» - شاعر رمانتيك آلماني- نقل كند: «انسان، شاعرانه بر زمين سكني گزيده»؛ ما امروزه به جريان بزرگتري از سفر مجازي اينترنتي در اطراف زمين دست يافته ايم. ما روشي را براي تقليد از فرشتگاني كه براي آزادي پولس مقدس و پطروس رسول از زندان مداخله كردند (اعمال رسولان، باب ? عبارت ??، باب ?? عبارت ?)، پيشگويي مي كنيم و بدن هاي خويش را در قالب رشته هاي نازكي كه از جسم جامد ديوارها عبور مي كنند، عرضه مي نماييم. به مانند مشاهده رستاخيز عيسي كه حواريون را وحشت زده كرد. نتيجه آنست که مجادله كهن ميان ذهن و ماده به سرعت كهنه مي شود. عصري كه در شرف تكميل پروژه ژنوم انساني است، چگونه مي تواند همچنين شاهد نظريه تكامل به عنوان يك درس اجباري در برنامه هاي زيست شناسي دبيرستان ها باشد، همگي اين مطالعات بدين منظوراست كه جايي را براي آموزش آفرينش باوري و نيز داستان چگونگي نشات گرفتن ما از دو انسان كه در پرتو فريب ابليس ترغيب شدند ميوه ممنوعه را بخورند، باز كند؟ امروزه روشنفكران شگفت زده شده اند كه مردم چگونه اين عقايد و مفاهيم را در مغزهايشان فرو مي كنند؟ چرا خدا نمرده است _با آنکه تصور مي رفت كه چنين شود _ چرا خدا به سرنوشت هيئت و نجوم بطلميوسي دچار نشد؟ بخشي از پاسخ شايداين باشد كه تكنولوژي هاي ارتباطي پيشرفته، عملاً به تضعيف ((ماده باوري كهن ))پرداخته و به ميزان زيادي از ثبات و پايداري جدي، فشرده و سنگين جهان مادي کاسته اند.

/ 1