راه رسيدن به قرب خدا عبادت است[1]
نويسنده: سيد اصغر ناظم زاده قمى از مجموع آنچه تاكنون گفتيم به اين نتيجه رسيديم كه: اولا: انسان موجودى است كه بايد با سير و حركت اختيارى به كمال نهايى برسد. ثانيا: هدف اصلى انسان قرب به خداست. ثالثا: سير و حركتى كه به سوى چنين مقصد والايى انجام مى گيرد يك سير باطنى است كه از اعماق روح و دل انسان آغاز مى شود و اگر نيروهاى طبيعى و حركتهاى جسمانى مثل زيارت كعبه و خانه خدا و زيارت پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم و امامان عليهم السلام هم مطرح است، در واقع اينها فقط ابزارهايى اند كه در رسيدن به كمال نهايى مورد استفاده قرار مى گيرد. حال با توجه به اين مقدمات تنها راه صحيح براى رسيدن به اين مقصد، بندگى خدا و پرستش معبود واقعى اوست و هيچ كار و فعاليتى براى بندگى خدا غير از عبادتش كه در دستور شرع مبين به نام «واجبات» و «مستحبات» آمده است عبادت و پرستش نمى باشد. منظور ما از عبادت تنها كارهايى نيست كه قصد قربت شرط صحت آن است مثل نماز و روزه بلكه مراد از عبادت تمام كارهايى است كه مورد رضايت الهى باشد كه انسان آنها را با قصد تقرب انجام دهد؛ چه قصد تقرب شرط صحت آن باشد مثل عبادات، يا قصد تقرب شرط صحت آن نباشد بلكه شرط كمال و ثواب در آنهاست مثل كار كردن، كشاورزى، صنعتگرى، كارگرى، شستشو و ملاقات بيماران و بستگان، مدرسه سازى و خلاصه همه كارهاى روزمره انسان. در قرآن كريم گاهى به نحو كلى به اين حقيقت اشاره مى كند: «و ما خلقت الجن و الإنس إلا ليعبدون؛ [2] جن و انس را نيافريديم مگر براى اين كه مرا پرستش كنند» يعنى هدف از خلقت كه رسيدن انسان به كمال مطلق باشد، تنها از راه عبادت است. «و أن اعبدونى هذا صراط مستقيم؛ [3] مرا پرستش كنيد، اين است راه راست.» و گاهى راه سعادت و فلاح را با ذكر عبادتهاى خاص مشخص مى كند: «قد أفلح من تزكى * و ذكر اسم ربه فصلى؛ [4] رستگار كسى است كه تزكيه كرد، و به ياد خدا بود (همان حالت قلب و توجه الى الله است) پس نماز خواند» يعنى تزكيه به ياد خدا بودن است و براى رسيدن به ياد خدا نماز گزاردن است. «...وأقم الصلاةلذكرى؛ [5] نمازبخوان براى آن كه به ياد من باشى» البته نماز هدف نيست، بلكه ذكر و ياد خدا بودن هدف است منتهى نماز تجلى آن ذكر قلبى است. درباره زكات چنين آمده است: «خذ من أموالهم صدقة تطهرهم و تزكيهم بها...؛ [6] از اموال آنان زكات دريافت كن تا اين زكات موجب شود خودشان پاك شوند و تزكيه گردند» يعنى دادن زكات از اموال، دل انسان را پاكيزه مى كند، نه مال را، زيرا مال مانع رشد است و با دادن آن، مانع برداشته مى شود و تزكيه حاصل مى گردد. قرآن كريم درباره انفاق مى فرمايد: «لن تنالوا البر حتى تنفقوا مما تحبون...؛ [7] هرگز به نيكى نمى رسيد تا از آنچه دوست داريد انفاق كنيد» يعنى پيراهن كهنه، غذاى مانده و دور ريختنى را به فقير دادن، باعث تزكيه نمى شود، بايد همان چيزى را كه خود دوست مى دارى به فقير بدهى تا تزكيه حاصل شود. و نيز درباره روزه مى فرمايد: «يا أيها الذين آمنوا كتب عليكم الصيام كما كتب على الذين من قبلكم لعلكم تتقون؛ [8] بر شما روزه نوشته شد چنان كه بر پيشينيان نوشته شده شايد به تقوا برسيد» كسى كه ساعتها در روزهاى گرم تابستان از آشاميدنى و خوردنيهايى كه به آن خو گرفته است دل بكند به تقوا مى رسد زيرا تقوا همان حفاظت نفس از فساد و تباهى است. خلاصه تمام عبادتهايى كه اسلام براى مسلمين تشريع نموده اعم از واجب و مستحب انسان را به كمال معنوى مى رساند و نمونه كامل اين سالك الى الله پس از پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم على بن ابى طالب عليه السلام است كه در تزكيه نفس و تحمل مشكلات در راه عبادت و رضاى خداى متعال، و نيز از نظر مبارزه با خواسته هاى نفسانى انسان كامل و نمونه بشريت بوده است. [1]. على (ع) آينه عرفان، ص 219. [2]. الذاريات (51) آيه 56. [3]. يس (36) آيه 61. [4]. اعلى (87) آيات 14و 15. [5]. طه (20) آيه 14. [6]. توبه (9) آيه 103. [7]. آل عمران (3) آيه 92. [8]. بقره (2) آيه 183.