رجعت نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

رجعت - نسخه متنی

ستاد پاسخگویی به مسائل دینی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

رجعت

پرسش : رجعت به چه معنا مى باشد؟

پاسخ : شيعه اماميه معتقد است که پس از ظهور حضرت مهدى (ع) وتشکيل حکومت عدل الهى در سرتاسر جهان، گروهى از اولياى الهى ودوست داران خاندان رسالت، وبرخى از معاندان ودشمنان خاندان وحى که از دنيا رفته اند، به دنيا باز مى گردند. اولياى الهى وصالحان با ديدن حاکميت حقّ وعدل در گستره گيتى شادمان مى شوند. ونيز پرتويى از ثمرات ايمان واعمال صالح خود را در دنيا مشاهده مى نمايند. معاندان ودشمنان اهل بيت: نيز بخشى از جزاى اعمال ناشايست خود را در اين دنيا مشاهده کرده وبه کيفر آن خواهند رسيد.

پرسش : سابقه اعتقاد به رجعت از چه زمانى است؟

پاسخ : اعتقاد به رجعت از مباحث ريشه دارى است که اعتقاد به آن از خصوصيات مکتب اهل بيت: است. گر چه اصل اين عقيده سرچشمه اى قرآنى داشته ودر احاديث رسول خدا (ص) نيز به آن اشاره شده است. لذا با مراجعه به کتاب هاى تراجم اهل سنّت مشاهده مى نماييم که از اماميه با اين اعتقاد ياد مى کنند. در بين اصحاب امامان نيز مشاهده شده که با مخالفان خود بر سر اين عقيده مباحثات زيادى داشته اند. که از آن جمله به مباحثات مؤمن الطاق با ابوحنيفه مى توان اشاره کرد.

به همين جهت در طول تاريخ اسلام، علماى شيعه سعى زيادى در راه تثبيت اين عقيده داشته اند به حدّى که برخى در اين باره کتاب تأليف کرده اند.

شيخ صدوق؛ مى فرمايد: «قول صحيح آن است که رجعت در ميان امت هاى پيشين بوده است، وپيامبر (ص) فرمود: هر آنچه در بين امّت هاى پيشين اتفاق افتاده در اين امّت نيز اتّفاق خواهد افتاد، پس واجب است که در اين امّت نيز رجعت باشد».( اعتقادات صدوق، ص 42ù41)

شيخ مفيد؛ مى فرمايد: «خداوند متعال گروهى از امّت محمّد (ص) را بعد از وفاتشان وقبل از روز قيامت محشور خواهد نمود، واين عقيده مختصّ به آل محمّد: است وقرآن نيز بر آن شاهد مى باشد».( المسائل السروية، ص 32 ؛ بحارالأنوار، ج 53، ص 136)

سيد مرتضى مى فرمايد: «از اعتقادات شيعه آن است که خداوند متعال هنگام ظهور امام مهدى (ع)، گروهى از شيعيان را که از دنيا رفته اند باز مى گرداند تا به ثواب يارى ونصرت آن حضرت نايل شده ودولت او را مشاهده نمايند. همچنين گروهى از دشمنان را باز مى گرداند تا انتقامش را از آنان بستاند».( رسائل الشريف المرتضى، ج 1، ص 25)

پرسش : آيا رجعت از ضروريات تشيع است؟

پاسخ : اصل اعتقاد به رجعت مطابق رأى گروهى از علماى اماميه از ضروريات مذهب به حساب مى آيد؛

شيخ حرّ عاملى مى فرمايد: «همانا ثبوت رجعت نزد همه علماى معروف ومصنفين مشهور از ضروريات مذهب اماميه به حساب مى آيد، وحتى عامه نيز از اين موضوع باخبرند».( الايقاظ من الهجعة، ص 60)

مرحوم مجلسى مى فرمايد: «همانا اعتقاد به رجعت در همه عصرها مورد اجماع شيعه بوده، واين مسأله مانند خورشيد در وسط روز معلوم است».( بحارالأنوار، ج 53، ص 123)

علامه طباطبايى؛ مى فرمايد: «روايات رجعت از طريق اهل بيت: به تواتر معنوى به ما رسيده است».( الميزان، ج 2، ص 107)

گرچه در معناى «رجعت» بين علما اختلاف شده وبرخى آن را به معناى رجعت دولت گرفته اند، امّا در اصل عقيده به رجعت اتفاق است، بلکه معناى معهود آن، که همان بازگشت به اين دنيا در عصر ظهور است، معناى مشهور نزد علماى شيعه است.

پرسش : چرا متکلمين بحث از رجعت را در علم کلام مطرح مى کنند؟

پاسخ : عوامل مختلفى در بحث از رجعت در علم کلام وجود دارد که به برخى از آنها اشاره مى کنيم:

1 - رجعت از امور اعتقادى است که در روايات بسيارى به آن اشاره شده است.

2 - رجعت با مسأله امامت ارتباط دارد؛ زيرا به اين نکته اشاره دارد که امامان شيعه مورد ظلم وتعدى قرار گرفته اند ولذا در عصر حکومت حضرت مهدى (ع) بازگشته وحکومت خواهند کرد.

3 - رجعت از آنجا که از علايم قيامت ومربوط به معاد است لذا در عقايد بحث مى شود.

4 - رجعت زمينه ساز اعتقاد به معاد است، زيرا همان گونه که غيبت صغرا زمينه ساز غيبت کبرا وهموار کننده آن بود، قيامت صغرا نيز که همان رجعت است هموار کننده قيامت کبرا خواهد بود.

5 - رجعت با مسأله ثواب وعقاب نيز ارتباط دارد، زيرا در آن نشانه هايى است از عقاب وثواب براى کسانى که در کمال کفر ويا ايمان به سر برده اند.

پرسش : درباره رجعت چه ديدگاه هايى وجود دارد؟

پاسخ : در مورد رجعت در اين دنيا ديدگاه هايى وجود دارد:

1 - رجعت همانند تمثّلاتى است براى ارواح مؤمنين وائمه اهل بيت: که از دنيا رفته اند ودوباره روح آنان ظهور کرده، تصرفاتى در اين عالم خواهند نمود.

اين تفسير گر چه به برخى از فلاسفه از قبيل: شاه آبادى ورفيعى قزوينى نسبت داده شده ولى با ظواهر ادله سازگارى ندارد.

2 - مقصود از رجعت، ظهور امام زمان (ع) و رجوع او به مردم به جهت اقامه توحيد وعدل است. اصل اين معنا گرچه صحيح است ولى اطلاق رجعت بر آن، خلاف ظاهر ادله است.

3 - مقصود از رجعت، رجوع عده اى از اموات به اين دنيا به جهت مصالحى خاص در عصر حکومت حضرت مهدى (ع) است. اين قول رأى مشهور وموافق ظواهر ادله مى باشد.

پرسش : آيا دليل عقلى بر ضرورت رجعت وجود دارد؟

پاسخ : برخى از بزرگان براى اثبات ضرورت رجعت به ادله اى عقلى تمسک کرده اند. اينک به برخى از آنها اشاره مى کنيم:

دليل اول: قسر دائم يا اکثرى محال است

تقرير دليل:

الف. روح ونفس ناطقه، علاقه تام به بدن عنصرى دارد ولذا هر گاه بعد از مرگ توجه آن به بدن طبيعى به نحو کامل حاصل شود، زندگى جديد ممکن است.

ب. هر حقيقت، خاصيّت واثرى دارد، لذا پيامبر وامام داراى قوه تکميل وتعليم نسبت به جميع بشر است تا روز قيامت.

ج. در حکمت به اثبات رسيده که قسر دائمى يا اکثرى محال است، يعنى هر طبيعت وحقيقتى، محال است که در هيچ وقت يا در اکثر اوقات از خاصيتش محروم گردد.

نتيجه اينکه رجوع پيامبر وامامان: به دنيا از آنجا که در زمان حياتشان نسبت به تعليم عموم بشر به فعليت نرسيده، ضرورى است.

دليل دوم: ضرورت تداوم راه مصلحان

تقرير دليل:

الف. هر شخص انقلابى که درصدد برپايى نهضتى بزرگ در سطح جامعه است، احتياج به جانشينانى دارد که اصول ترسيم شده از ناحيه او را تبيين وتطبيق نمايند، ولذا بعد از پيامبر (ص) دوازده امام: منصوب شدند.

ب. مطابق روايات شيعه وسنّى امامان بعد از پيامبر (ص) تا روز قيامت دوازده نفرند.

ج. امام دوازدهم، حضرت مهدى (ع) بزرگ ترين قيام کننده جهانى است که با هدف برپايى حکومت عدل توحيدى در سطح جهان قيام خواهد نمود.

د. اين گونه قيام، نياز به آمدن اشخاصى بعد از او دارد که ادامه دهنده راه او در زمينه تبيين وتطبيق منويات واصول نهضت او باشند که همانند او از مقام عصمت برخوردارند.

نتيجه: ضرورت رجعت اهل بيت:.

دليل سوم: فطرى بودن رجعت

تقرير دليل:

الف. ضرورت حکومت عدل عالمى، فطرى بشر است.

ب. عمر حضرت بعد از ظهور عادى خواهد بود، زيرا اصل در عدم اعجاز است.

ج. مطابق قاعده وروايات، مدت حکومت عدل توحيدى طولانى خواهد بود.

د. بايد کسانى باشند مثل خود حضرت که ادامه دهنده راه او هستند.

نتيجه: ضرورت رجعت.

غير از اين ادلّه عقلى، جهات ديگرى وجود دارد که اعتقاد به رجعت را ضرورى مى سازد:

1 - وجود روايات فراوان در موضوع رجعت.

2 - رجعت، با مسأله امامت گره خورده واشاره به مظلوميّت اهل بيت: دارد.

3 - رجعت، زمينه ساز اعتقاد به معاد است واعتقاد مردم را به قيامت کبرا هموار مى سازد.

4 - عقيده به رجعت، اثر ترتيبى در جامعه دارد، زيرا از آنجا که عصر ظهور به مانند بهشت روى زمين است که در آن انسان هاى بسيار خوب وبسيار بد رجعت مى کنند، لذا اين عقيده مشوّق انسان بر کار خوب است تا به اين فضيلت يعنى زندگى در بهشت زمين در عصر ظهور با رجعت نايل آيد.

پرسش : آيا قرآن به رجعت کسانى به اين دنيا اشاره نموده است؟

پاسخ : در قرآن به رجعت به معناى رجوع کسى به اين دنيا در موارد زيادى اشاره شده است. اينک به برخى از نمونه هاى آن اشاره مى کنيم:

1 - خداوند متعال مى فرمايد: «أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ خَرَجُوا مِنْ دِيارِهِمْ وَهُمْ أُلُوفٌ حَذَرَ المَوْتِ فَقالَ لَهُمُ اللَّهُ مُوتُوا ثُمَّ أَحْياهُمْ»؛ «آيا نديديد کسانى را که از ترس مرگ از ديار خود بيرون رفتند که هزاران تن بودند، خداوند فرمود: بميريد، همه مردند سپس آنان را زنده کرد.»( سوره بقره، آيه 243)

آيه اشاره به زنده شدن هفتاد هزار خانوار دارد که بر اثر طاعون از دنيا رفته بودند».( درالمنثور، ج 1، ص 311 ؛ جامع البيان، ج 2، ص 797)

2 - خداوند مى فرمايد: «فَقُلْنَا اضْرِبُوهُ بِبَعْضِها کَذلِکَ يُحْيِى اللَّهُ المَوْتى وَيُرِيکُمْآياتهِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ»؛ «پس دستور داديم که پاره اى از اعضاى آن گاورا بر بدن کشته بزنيد تا ببينيد که خداوند اين گونه مردگان را زنده خواهد نمود وقدرت کامل خويش را آشکار خواهد ساخت، شايد شما به خرد درآييد.»( سوره بقره، آيه 73)

آيه مربوط به کشته بنى اسرائيل است که به قدرت خداوند زنده شد.( در المنثور، ج 1، ص 79 ؛ جامع البيان، ج 1، ص 509)

3 - خداوند مى فرمايد: «وَإِذْ قُلْتُمْ يا مُوسى لَنْ نُؤْمِنَ لَکَ حَتّى نَرَى اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْکُمُ الصّاعِقَةُ وَأَنْتُمْ تَنْظُرُونَ × ثُمَّ بَعَثْناکُمْ مِنْ بَعْدِ مَوْتِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ»؛ «وبه ياد آريد وقتى را که گفتيد: اى موسى! ما به تو ايمان نمى آوريم مگر آنکه خدا را آشکارا ببينيم، پس صاعقه سوزان بر شما فرود آمد وآن را به چشم خود مشاهده کرديد. سپس شما را بعد از مرگ برانگيختيم، باشد که خدا را شکر گزاريد.»( سوره بقره،آيات 56و55)

آيه مربوط به برخى از قوم حضرت موسى (ع) است که تقاضاى رؤيت خدا به چشم را کردند که اين خواسته سبب نزول عذاب ومرگ آنان شد ولى خداوند بار ديگر آنها را زنده کرد.( درّ المنثور، ج 1، ص 70 ؛ کشاف، ج 1، ص 27)

4 - ونيز مى فرمايد: «أَوْ کَالَّذِى مَرَّ عَلى قَرْيَةٍ وَهِىَ خاوِيَةٌ عَلى عُرُوشِها قالَ أَنّى يُحْيِى هذِهِ اللَّهُ بَعْدَ مَوْتِها فَأَماتَهُ اللَّهُ مِائَةَ عامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ»؛ «يا به مانند آن کسى که به دهکده اى گذر کرد که خراب وويران شده بود، گفت: به حيرتم که خداوند چگونه اين مردگان را دوباره زنده خواهد کرد، پس خداوند او را صد سال ميراند وسپس زنده اش کرد.»( سوره بقره، آيه 259)

آيه مربوط به يکى از انبياى الهى است که پس از صد سال دوباره زنده شد.( کشاف، ج 1، ص 295 ؛ درالمنثور، ج 1، ص 331 ؛ جامع البيان، ج 3، ص 40)

5 - خداوند از حضرت عيسى (ع) حکايت کرده که فرمود: «وَأُحْيِى المَوْتى بِإِذْنِ اللَّهِ»؛ «من مرده را به اذن خدا زنده مى کنم.»( سوره آل عمران، آيه 49)

طبرى مى گويد: «حضرت عيسى (ع) مردگان را با دعايش زنده مى کرد». مطابق روايات نبوى که هر آنچه در امت هاى پيشين اتفاق افتاده در اين امت نيز واقع خواهد شد، مسأله رجوع به دنيا بعد از مرگ در اين امت نيز امرى واقع شدنى است.( جامع البيان، ج 3، ص 375)

پرسش : چه آثارى بر اعتقاد به رجعت مترتب است؟

پاسخ : در اعتقاد به رجعت، آثار وفوايد بسيارى مترتب است از آن جمله:

1 - از آن جهت که عصر ظهور به مانند بهشت روى زمين است، واز طرفى ديگر مفاد روايات، رجعت مخصوص انسان هاى بسيار خوب وبسيار بد به اين دنيا است، لذا اين اعتقاد، انسان را تشويق مى کند تا بکوشد ومصداق انسان خوب گردد تا بتواند در عصر ظهور وحکومت حضرت مهدى (ع) به اين فضيلت نايل آيد.

2 - از آنجا که انسان قبل از ظهور بايد زمينه ساز ظهور مهدى (ع) باشد لذا بحث از رجعت اثر تربيتى وجنبه عملى دارد.

پرسش : آيا رجعت با عقل وفلسفه سازگارى دارد؟

پاسخ : برخى معتقدند که رجعت با عقل وفلسفه ناسازگارى دارد:

1 - اشکال عقلى

ولى اللَّه دهلوى مى گويد: رجوع معصيت کاران به جهاتى است:

الف. به جهت عذاب، که اين ظلم است، زيرا عذاب آنها در آخرت است، وتکرار آن در دنيا ظلم به حساب مى آيد.

ب. به جهت اذيت وآزار اوست، که در قبر تحقق يافته ولذا دوباره با رجعت عبث وبيهوده است.

ج. به جهت اظهار خيانت آنها به مردم است، که اين جهت در زمان وعصر آنها سزاوارتر است تا مردم آن عصر عبرت بگيرند.

د. با رجعت نيکان لازم مى آيد که به جهت دو بار مردن اذيت شوند.( تحفه اثنى عشريه، ص 484)

اولاً: عذاب کافران وگناه کاران بعد از رجعت از جمله عقوبات آنها به حساب مى آيد که مصلحت اقتضا کرده بخشى از آن در اين دنيا صورت پذيرد. پس محظور عقلى در بين نيست.

ثانياً: اظهار خيانت گناه کاران نسبت به مردمى که در عصر آنها نبوده اند نيز مؤثر است، واگر در عصر آنها اين رجعت وعذاب صورت نگرفت به اين جهت است که مردم به اجبار والجاء نيفتند.

ثالثاً: مطابق روايات، مرگ ونزع روح نسبت به اولياى الهى خصوصاً انبيا واوصيا همانند استشمام بوى خوش است.

2 - اشکال فلسفى

مى گويند: مرگ بدون استکمال حيات وخروج از قوه به فعل حاصل نمى شود. ورجوع به دنيا بعد از مرگ در حقيقت رجوع به قوّه بعد از فعليّت است که در فلسفه بطلان آن به اثبات رسيده است.

اين اشکال در مرگ هاى طبيعى صادق است نه مرگ هاى اخترامى از قبيل قتل ومرض که حيات آنها در اين موارد به فعليت تامه نرسيده است.

پرسش : آيا اعتقاد به رجعت برگرفته از يهود است؟

پاسخ : احمد امين مصرى مى گويد: «يهود در قول واعتقاد به رجعت در تشيّع نيز تأثير داشته است».( فجر الاسلام، ص 33)

1 - اين گونه نيست که اسلام با يهوديت در همه امور مخالف باشد، ولذا پيامبر اکرم (ص) در توصيف قرآن خطاب به آنان مى فرمايد: «مُصَدِّقاً لِما مَعَکُمْ»؛ «اين قرآن تصديق کننده چيزى است که با شماست.»( سوره بقره، آيه 41)

ونيز قرآن مى فرمايد: «کُتِبَ عَلَيْکُمُ الصِّيامُ کَما کُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِکُمْ...»؛ «روزه بر شما مکتوب شد آن گونه که بر امت هاى پيشين نوشته وفرض شده است.»( بقره، آيه 183)

2 - اعتقاد به رجعت به تبع رواياتى است که از طرق اهل بيت عصمت وطهارت: رسيده است، رواياتى که فوق حدّ تواتر است.

پرسش : آيا تمام احاديث رجعت از طرق شيعه وارد شده است؟

پاسخ : اسخ : برخى از اهل سنّت اشکال مى کنند که احاديث رجعت تنها از طرق شيعه رسيده ولذا اعتبارى ندارد.

پاسخ:

1 - روايات شيعه در باب رجعت از طريق اهل بيت عصمت وطهارت است که به نصّ قرآن وحديث، کلامشان از عصمت برخوردار است، ولذا اعتقاد به آن حتى بر اهل سنّت نيز واجب است.

2 - سرّ عدم طرح اين مسأله در کتب اهل سنّت شايد به اين جهت باشد که «رجعت» تجلّى امامت امامان شيعه است، ودر حقيقت اشاره به اين نکته دارد که چون حقّ آنها غصب شده، لذا خداوند دوباره آنها را به دنيا ارجاع داده وبه ولايت کامل خواهد رسانيد.

پرسش : آيا قول به رجعت مستلزم تناسخ باطل است؟

پاسخ : برخى مى گويند: رجعت همان تناسخى است که در علم کلام به اتّفاق آراء بطلان آن به اثبات رسيده است، زيرا با رجعت، روح انسان به بدن باز مى گردد.

اين اشکال ناشى از سوء برداشت وعدم فهم دقيق معناى تناسخ است. تناسخ به معناى انتقال روح است در اين دنيا از بدنى به بدن ديگر که مباين با بدن اول است واين عمل تا پايان عمر دنيا ادامه پيدا کند. در حالى که مورد رجعت در عصر وزمان خاصّى است که در مورد برخى از اموات اتّفاق خواهد افتاد ودر آن وقت روح آنها به جسمشان منتقل خواهد شد، آن گونه که در قيامت خواهد بود.

پرسش : آيا قرآن مخالف قول به رجعت است؟

پاسخ : دهلوى مى گويد: مطابق برخى ازآيات، رجعت انسان به اين دنيا امکان پذير نيست زيرا خداوند متعال درخواست کسانى را که تقاضاى رجوع به دنيا را نموده اند ردّ کرده است آنجا که مى فرمايد: «... قالَ رَبِّ ارْجِعُونِ × لَعَلِّى أَعْمَلُ صالِحاً فِيما تَرَکْتُ کَلّا إِنَّها کَلِمَةٌ هُوَ قآئِلُها وَمِنْ وَرآئِهِمْ بَرْزَخٌ إِلى يَوْمِ يُبْعَثُونَ»؛ «مى گويد: پروردگار من! مرا باز گردانيد. شايد در آنچه ترک کردم [و کوتاهى کردم] عمل صالحى انجام دهم. [ولى به او مى گويند:] چنين نيست! اين سخنى است که او به زبان مى گويد [و اگر باز گردد، کارش همچون گذشته است]، وپشت سر آنان برزخى است تا روزى که برانگيخته شوند.»( سوره مومنون،آيات 100ù99)

پاسخ:

1 - مورد بحث، رجعت گروهى خاص از مؤمنين وفاسقين است در حالى که آيه عموم واطلاق دارد، لذا مى توان اطلاق آن را به اخبار متواتر رجعت برخى از افراد، تقييد زد.

2 - ظهور آيه در تقاضاى رجوع به دنيا قبل از مرگ وهنگام ديدن ملک الموت است نه بعد از مرگ، ومورد رجعت بعد از مرگ است.

3 - آيه ظهور در عدم تحقق رجعت به دنيا با طلب کافر دارد، ومنافات ندارد که با امت هاى پيشين چنين اتّفاقى افتاده است.

4 -آيات بسيارى نص در تحقق رجعت در اين دنيا دارد، ولذا بر فرض ظهور آيه مورد نظر در عدم رجوع بايد ظهور آن را تأويل نمود، زيرا نصّ مقدّم بر ظاهر است.

5 - آيه اخصّ از مدّعى است، زيرا مربوط به درخواست رجعت از طرف کفّار است، در حالى که مورد بحث اعم است.

پرسش : آيا رجعت عمومى وهمگانى است؟

پاسخ : در پاسخ به اين پرسش بايد گفت: آنچه از روايات اهل بيت: استفاده مى شود اين است که:

1 - رجعت همانند معاد عمومى وهمگانى نيست، بلکه مخصوص کسانى است که ايمان محض وخالص يا کفر محض وخالص دارند.

امام صادق (ع) فرمود: «إنّ الرجعة ليست بعامّة وهى خاصّة لايرجع إلّا من محض الإيمان محضاً أومحض الشرک محضاً»؛ «رجعت عمومى نيست بلکه جنبه خصوصى دارد. تنها گروهى بازگشت مى کنند که ايمان خالص يا شرک خالص دارند.»( بحارالأنوار، ج 53، ص 39)

2 - رواياتى که اشاره به بازگشت افراد به طور خصوص دارد.

از امام صادق (ع) نقل شده که فرمود: «نخستين کسى که زمين براى او شکافته مى شود وبه زمين باز مى گردد، حسين بن على (ع) است».( الزام الناصب، ج 2، ص 360)

ونيز از حضرت نقل شده که فرمود: «نخستين کسى که به دنيا رجعت مى کند حسين بن على (ع) است، او به قدرى حکومت مى کند که از کثرت سنّ، ابروهايش روى ديدگانش مى ريزد».( بحارالأنوار، ج 53، ص 46)

پرسش : آيا در عصر ظهور بانوان نيز رجعت مى کنند؟

پاسخ : در عصر ظهور، يک گروه از ياوران حضرت مهدى (ع) زنانى هستند که خداوند به برکت ظهور امام زمان (ع) آنها را زنده خواهد کرد وبار ديگر به دنيا رجعت نموده ودر رکاب حضرت مهدى (ع) قرار خواهند گرفت. برخى با نام ونشان از زنده شدنشان خبر داده شده وبرخى ديگر فقط از آمدنشان سخن به ميان آمده است.

در منابع معتبر اسلامى نام سيزده زن ياد مى شود که به هنگام ظهور قائم آل محمد: زنده خواهند شد ودر لشکر امام زمان (ع) به مداواى مجروحان جنگى وسرپرستى بيماران خواهند پرداخت.( دلائل الإمامة، طبرى، ص 314)

/ 1