تحليلي كلي براقتصاد ايران پس از انقلاب و دورنماي آينده آن(در پرتو انديشه امام خميني قدسسره )1(1) - تحلیلی کلی براقتصاد ایران پس از انقلاب و دورنمای آینده آن در پرتو اندیشه امام خمینی (قدس سره) (1) نسخه متنی
تحليلي كلي براقتصاد ايران پس از انقلاب و دورنماي آينده آن(در پرتو انديشه امام خميني قدسسره )1(1)
دكتر يداله دادگر
چكيده
تحولات اقتصادى ايران پس از پيروزى انقلاب اسلامى را مىتوان در قالب سه دوره، بررسى نمود. دوره اول، دوره تداوم انقلاب و جنگ است كه تا خرداد 1368 (عملا تا رحلت امام خمينى قدس سره) ادامه يافت. دوم، دوره تعديل و خصوصى سازى است كه به دنبال دوره اول آغاز شد و تا خرداد 1376 جريان داشت. دوره سوم، پس از انتخابات ويژه دوم خرداد 76 آغاز گرديد و هنوز در مراحل اوليه خود به سر مىبرد. مقاله حاضر درصدد است تحليلى از كاركرد دورههاى اول و دوم و دورنمايى از دوره سوم را عمدة بر اساس تفكر بنيانگذار انقلاب اسلامى ارايه نمايد. هدف كلى اين است كه نوعى تحليل شفاف از دورههاى اوليه ارايه شود و با كمك درك ضعفها و قوتهاى دورههاى اول و دوم تلاش شود اقتصاد در دوره سوم در مسير معقول و مناسبى حركت كند. مباحث اين شماره در قالب يك مقدمه و سه بخش اصلى ارايه مىشود. و بخش پايانى بحث (دور نماى آينده) در شماره آتى به نظر خوانندگان محترم خواهد رسيد.
مقدمه
در هر نوع تحول اساسي همچون انقلاب و حتي شورش عمومي و كودتا، يكي از اموري كه هم انتظار تغيير در آن مطرح است و هم معمولاً دستخوش تغييراتي ميشود، قالبهاي اقتصادي جوامع مربوطه است. حتي بسياري از تحولات و ابراز بسياري از نارضايتيها از نظامهاي قبلي و روي آوردن به افكار و ديدگاههاي جديد، داراي منشأ اقتصادي است. البته اين امر به مفهوم فقدان و يا كمرنگي ديگر انگيزهها (مانند انگيزهها و اهداف ارزشي و ديني) در انقلابهاي مختلف نميباشد. بلكه حتي در مواردي ميتوان آن دو انگيزه را همگام نيز تلقي كرد. در عين حال بايد توجه كرد كه اين موضوع به معناي مطلق بودن و يا اصالت داشتن اقتصاد نيست. نفوذ دولتها در قلب مردم بسياري از كشورها و سقوط قلبي و فيزيكي بسياري از دولتهاي ديگر از نظر مردم بيارتباط با موفقيت و يا عدم موفقيت آنها در پيشبرد اوضاع اقتصادي نبوده است. لذا هنگام افزايش معضلات اقتصادي در بسياري از كشورها، اعتراضها زمينه مييابند. معمولاً وقتي نرخ تورم يا نرخ بيكاري در كشورهاي پيشرفته بالاتر از 10 درصد ميگردد، گروههايي از مردم به هر نحو قابل قبولي عدم رضايت خود را نسبت به كاركرد دولتها بيان ميدارند. در هر صورت مردم در اين امور حساسيت جدي دارند. حتي در برخي از كشورها ارتباط محبوبيت رهبران سياسي با تلاش در تأثير گذاري متغيرهاي كلان اقتصادي به شكل معنيداري درآمده است. يعني اگر رييس جمهوري بتواند نرخ بيكاري را كم كند محبوبيت او به ميزان معيني تغيير ميكند.2جالب توجه است كه يكي از حساسيتهاي ويژه امام خميني مربوط به امور اقتصادي و امور اقتصاد اسلامي است. با استفاده از مجموعه ديدگاههاي فقهي، فتاوا و مواضع كلي و بيانات عمومي ايشان ميتوان يك سري اصول، پايهها و معيارهايي استخراج كرد كه حاكم بر امور اقتصادي در اسلام و ايران ميباشد. تكيه بر رفتار عقلايي و قانونمند دولت و بخش خصوصي عدالت اقتصادي (و اجتماعي)، استقلال اقتصادي، ساده زيستي و مبارزه با زراندوزي و امثال آن را ميتوان از جمله اين معيارها و ضوابط كلي قلمداد نمود. سزاواراست كه پس از گذشت دو دهه از انقلاب اسلامي حتيالامكان كنكاشي پيرامون همسويي و يا عدم همسويي بين كاركرد اقتصاد ايران پس از انقلاب و انديشه بنيانگذار آن صورت گيرد. يك هدف مقاله حاضر انجام نوعي بررسي مقدماتي در اين زمينه ميباشد. بديهي است در صورتي كه انديشههاي دولتمردان و مديران مؤثر اقتصادي همسويي كافي با انديشه مذكور داشته باشد، كاركردهاي مربوطه نيز همسازي قابل توجهي خواهند داشت.3