سندى از دورهء صفويه
عليرضا كريمى مشخصات ظاهرى سند اين سند كه مربوط به دورهء شاه سليمان صفوى است در ذى القعده الحرام سال 1097 صادر گرديده است. موضوع اين سند, انتصاب فردى به اسم ميرزا هدايت جابرى به مقام وزارت بيگلربيگى شيروان است كه با خط نستعليق بسيار خوش و مذهب نگاشته شده است. بالاى سند داراى مهر بزرگ شاه سليمان صفوى است. اين سند اكنون در سازمان اسناد ملى ايران با كد تنظيم 13001 نگهدارى مى شود.فوايد اين سند
گذشته از استفادهء ادبى كه از سند مزبور مى توان نمود, به لحاظ تاريخى و سياسى نيز فوايد بسيار بر آن مترتب است. اين سند گوياى تمركز قواى ادارى است كه در دورهء وزارت عظماى شيخ عليخان زنگنه (1080ـ 1100) وزير معروف شاه سليمان صفوى به وجود آمده بود. اين وزير با ايمان و كاردان براى نظارت و كنترل بيش تر بر ولايات ايران كه به طريق نظام ممالك (در مقابل خاصه) اداره مى شدند, قدرت حكام و بيگلربيگيان را محدود و مقيد نموده بود. يكى از سياست هاى او براى اين منظور, انتصاب مقامات مهم در ايالت هاى از نوع ممالك از سوى مركز بوده است. شيخ عليخان به اين وسيله ضمن آن كه يك حاكم يا بيگلربيگى را كه در تيول يا منطقهء تحت اداره اش كنترل مى نمود, با تقسيم وظايف و مشخص نمودن چهارچوب وظايف وزير و حاكم و تمييز و روشن نمودن آن از يكديگر به ادارهء هرچه بهتر امور آن ايالت و اجراى عدالت و كمك به رشد و توسعهء اقتصادى و... در ميان مردم ساكن آن كمك مى رساند.متن سند
فرمان همايون, شرف نفاذ يافت آن كه بنابر عنايت بى غايت شاهانه و شفقت بى نهايت پادشاهانه, دربارهء شرافت و وزارت و معالى1 پناه نجائب2 و عزت و عوالى دستگاه3 نظاما للشرافه والوزاره والنجابه والمعالى, ميرزا هدايت الله جابرى, از ابتداى بارس ئيل وزارت و رتق و فتق مهمات سركار عالى جاه بيگلربيگى الكاء4 شيروان را به مشاراليه شفقت و مرحمت فرموده ارزانى داشتيم كه به واجبى5 به امر مزبور و لوازم آن قيام و اقدام نموده, در معمورى و آبادانى الكاء و ترفيه6 حال رعايا و برايا7 و انتظام امور ايل و قشون, دقيقه(اى) فوت و فرو گذاشت نكرده چنان نمايد كه كمال سويت 8 و راستى در ميان رعايا و برايا مرعى و مسكوك بوده, از احدى حيف و ميل و زيادتى به عجزه و زيردستان واقع نشود و عالى جاه بيگلربيگى و امراى كرام تابين9 او و سادات عظام و كلانتران و ملكان جزو و ارباب10 و اهالى و كدخدايان و عموم رعايا و متوطنين11 و جمهور12 سكنه محال تيول عالى جاه مشاراليه شرافت و وزارت پناه مومى اليه را وزير به استقلال آن سركار دانسته, موقوف شعور13 او داد و ستد مداخل و مخارج و ساير امور ننموده, دست تكفل14 او را در امور وزارت آن سركار قوى و مطلق دانند و سخن و صلاح حسابى او كه در باب ضبط و ربط معاملات و تكثر زراعات و آراستگى قشون و آبادى ملك و ترفيه حال رعايا گويد تجاوز نكنند و رسوم امر مزبور را كه در جزو مقرر و معمول بوده و مهم سازى15 وزرا نموده اند و قبل از اين به سبب عدم تعيين وزير مقرر شده بود كه هرساله انفاد16 درگاه معلى نمايند سال به سال به مشاراليه واصل سازند كه هرساله مبلغ دويست تومان را از آن جمله به جهت ديوان ضبط نمايد و شرافت و وزارت پناه مشاراليه به موجبى كه در باب وزراى امراى عظام مقرر فرموده ايم هر سه سال نسخهء منقحه 17 بر اسامى و مواجب قشون و جمعى كه در هر سال اخراج و متوفى و عوض جماعت مزبوره در چه تاريخ كه ملازم شده باشند درست, و عالى جاه بيگلربيگى مهر نموده , به درگاه جهان پناه فرستد كه بعد از ملاحظه در دفاتر خلود 18 ثبت و ضبط مسئول شود و مبلغ دويست تومان مزبور را در سركار ضابطهء ابوالجمع وزير مشاراليه و سال به سال به اسم او حواله نمايند و تتمه را مخصوص مومى اليه دانند و درين باب قدغن دانسته هر ساله حكم مجدد طلب ندارند و چون پروانچه به توقيع 19 وقيع رفيع منيع اشرف, مزين و محلى گردد اعتماد و اعتبار نمايند و در عهده شناسند. تحريرا فى شهر ذى قعده الحرام سنه10971. معالى: منزلت, خصلت ممتاز, شرافت, شرف.
2. نجائب: نجيبه, نجيب.
3. عوالى دستگاه: عالى جاه.
4. الكاء: منطقه, ناحيه.
5. به واجبى: چنان كه بايد, كاملا.
6. ترفيه: در رفاه داشتن, آسايش دادن.
7. برايا: خلايق, آفريدگان.
8. سويت: برابر, عدالت.
9. تابين: پيروان, سربازان.
10. ارباب: ملاكين.
11. متوطنين: ساكنان.
12. جمهور: همه.
13. شعور: ادراك و آگاهى.
14. تكفل: متعهدشدن ,كفالت كردن.
15. مهم سازى: كارسازى.
16. انفاد: فرستادن.
17. منقحه: تهذيب شده.
18. خلود: هميشگى, جاويد.
19. توقيع: امضا.