احمد صابرى همدانى پس از پيروزى انقلاب اسلامى ايران به رهبرى امام خمينى (قدس سره) , واژه ها و موضوعاتى شايع و رايج شد, كه پيش از آن يا وجود نداشت مانند: سپاه پاسداران و بسيج, امداد امام و مانند آن و يا مردم با آن واژه ها مانوس نبودند, مثل: ولايت فقيه و خبرگان, مستضعف, مستكبر, محارب, مفسد فى الارض, كه ريشهء قرآنى و اسلامى دارند. بعضى چنين مى پندارند كه اين واژه ها هم از پديده هاى انقلاب است و پيش از آن نبوده است, حال آن كه انقلاب را ولايت فقيه به وجود آورد و عامل اصلى پيروزى انقلاب اسلامى در ايران, عقيدهء مردم فداكار به ولايت فقيه و مرجعيت بود. اگر موضوع ولايت فقيه و اعتماد مردم به آن در ميان نبود, اين حركت اسلامى مردمى هم مانند ديگر حركت هاى پيش از آن ناموفق بود. اكنون دربارهء محورى ترين اين اصطلاحات يعنى ولايت فقيه, بحث مى كنيم. در اين باره پرسش فراوان است: ولايت فقيه چيست و نقش خبرگان در تعيين رهبرى چگونه است؟ آيا انتخاب آنان به ولايت فقيه و رهبريت مشروعيت مى دهد, يا يك امر عادى و عرفى است و از ديگر فقهاى واجد شرايط رهبرى و ولايت فقيه,سلب صلاحيت نمى كند؟ به اين پرسش, پاسخ هاى فراوانى داده شده و كتاب ها و مقاله هاى زيادى درباره آن نوشته شده است. نويسندهء مقاله پيش از انقلاب اسلامى در ايران رساله اى به نام الهدايه الى من الولايه از درس هاى استاد بزرگوارم, مرجع عظيم الشان آيت الله العظمىآقاى گلپايگانى (قدس سره) براى اولين بار در حوزه علميه قم نوشتم كه پس از تبعيد حضرت امام, آن را چاپ كردم. آن بحث ها معمولا مخاطبان خاصى دارد ولى براى عموم بايد روش ديگرى را انتخاب كرد و روشن ساخت كه اطاعت از ولى فقيه و دخالت او در امور اجتماعى يك امر قانونى نيست بلكه دينى و مذهبى است كه ريشهء قرآنى و اسلامى دارد و صدها سال پيش از پيروزى انقلاب اسلامى در ايران مورد توجه بزرگان و پيروان خاندان رسالت بوده است.