ستایش نامه شیخ زین العابدین مازندرانی به میر حامد حسین هندی (قدس سرهما) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ستایش نامه شیخ زین العابدین مازندرانی به میر حامد حسین هندی (قدس سرهما) - نسخه متنی

حسن فخرالشریعه

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ستايشنامه شيخ زين العابدين مازندرانى به مير حامد حسين هندى ـ قدّس سرّهما.

به كوشش حسن فخرالشريعه

پس از تأليف و نشر كتاب پر ارج و كم نظير«عبقات الأنوار»، عالمان بزرگى به ترويج آن پرداختند و در تحسين مؤلف آن ستايشنامه ها، تقريظها و نامه ها نگاشتند و چكامه ها سرودند. تعدادى از آن نامه ها با عنوان«سواطع الأنوار فى تقريظات عبقات الأنوار» به اهتمام سيد مظهر حسن در پنجاه و شش صفحه در لكنهو به سال 1304 قمرى منتشر شد و سپس همراه با تقريظهايى ديگر، به كوشش مولوى سيد مظفر حسين به سال 1323 قمرى، در همانجا و در صد و بيست و چهار صفحه به چاپ رسيد.

در ميان بزرگانى كه با نگاشتن نامه ها و تقريظها«عبقات» و مؤلف ارجمندش را ستوده اند مى توان از اين عالمان بزرگ ياد كرد: شيخ الشريعه اصفهانى، حاجى ميرزا ابوالفضل تهرانى، شريف العلماء خراسانى، حاجى ملااسدالله خويى، صدرالافاضل دهدشتى، سيد محمدحسين شهرستانى، ميرزا محمد حسن شيرازى، حاج سيد اسماعيل صدر، حاج آقا مير قزوينى، سيد ريحان الله كشفى، شيخ زين العابدين مازندرانى و حاج ميرزا حسين نورى ـ قدّس اللّه اسرارهم .

پيش از اين در مجله«نورعلم»(شماره48، آذر و دى1371) دوازده نامه از مرحوم محدث نورى خطاب به مير حامدحسين به چاپ رسيد و اكنون ـ به تناسب ويژه نامه غدير ـ نامه عالم گرانمايه، شيخ زين العابدين مازندرانى را تقديم مى كنيم و در پى آنيم كه به خواست خداوند سبحان، در فرصتهاى آتى شمارى ديگر از تقريظهاى عالمان قدرشناس را زينت بخش اوراق كنيم.

پيش از تقديم اصل نامه، ذكر شرح حالى مختصر از صاحب«عبقات» و مرورى كوتاه بر زندگانى و احوال مرحوم مازندرانى، درخور است.

الف ـ مير حامد حسين

استاد محمدرضا حكيمى مى نويسد:

علاّمه شيخ آقابزرگ تهرانى، درباره مير حامد حسين هندى، چنين مى نويسد: «سيد ميرحامد حسين بن سيدمحمدقلى… موسوى نيشابورى هندى، از بزرگترين متكلمان و عظيمترين عالمان متبحّر شيعه در اوايل اين سده، در لكنهو به سال 1246(هـ.ق) زاده شد. در همانجا نزد پدر خويش، جناب سيدمحمدقلى موسوى ـ كه از عالمان بزرگ بود ـ درس خواند و تربيتى نيكو يافت، و مبادى علوم و علم كلام و عقايد را از پدر فرا گرفت. فقه و اصول را نزد سيدحسين نقوى(از عالمان هند) بياموخت. حكمت و معقول را نزد سيدمرتضى بن سيدمحمد، و ادبيات را نزد مفتى سيدمحمدعباس تحصيل كرد.

ميرحامدحسين عالمى پر تتبّع بود و پر اطّلاع، و محيط بر آثار و اخبار و ميراث علمى اسلامى. او در اين تتبّع و احاطه به مرتبه اى رسيد كه هيچ كس از معاصران او و متأخران، بلكه بسيارى از عالمان قرون پيشين نيز به پايه او نرسيدند. همه عمر خويش را به بحث و پژوهش در اسرار اعتقادات دينى و حراست اسلام و مرزبانى حوزه دين راستين بگذرانيد.

من در سده هاى اخير كسى را نمى شناسم كه در اين راه چونان او جهاد كرده و كوشيده باشد، و همه چيز خويش را در راه استوارى حقايق مسلم دينى از دست داده باشد. چشم روزگار، در سرتاسر آباديها و اعصار، در پژوهش و تتبّع، در فراوانى اطلاّع، در دقّت نظر و هوش، در حفظ و ضبط مطالب، كسى چنان او نديده است.

استاد سيد حسن صدر در كتاب«تكمله» گفته است: مير حامد حسين در رده بزرگترين متكلمان است و عظيمترين عالمان نام آور دين، و استوانه هاى استوار منطق و استدلال. او عمر خويش را در يارى ايمان و نگهبانى شريعت جدّش، مهتر پيامبران و امامان و راهنمايان، بگذرانيد و دين را با تحقيقهاى ارجمند خويش يارى كرد، و با دقّت نظرهاى والاى خود، و با آن برهانهاى پيامبرانه، و آن منطق و استدلال على مانند، و آن احتجاجها كه چونان احتجاجهاى امام على بن موسى الرضا بود. و بدين گونه روشن ساخت كه باب هفتم «تحفه اثناعشريه» خطابه هايى است ياوه، و عباراتى است هذيانى كه مردم جهان به آنها مى خندند… و ميرحامدحسين را كراماتى بوده است مشهور، و افتخاراتى معروف….1

استاد حكيمى همچنين به نقل از«الغدير» علامه امينى، درباره ميرحامدحسين مى نويسد:

اين سيد پاكِ بزرگوار، چونان پدر قديس خويش، يكى از شمشيرهاى آخته خداست برسر دشمنان حق، و درفش پيروزى حقيقت است و دين، و آيتى بزرگ است از آيات خداى سبحان. خداوند به دست او حجت را تمام كرد، و راه راست حق را آشكارا ساخت. اما كتاب«عبقات» او بوى خوش آن، از كران تا كرانِ جهان وزيد، آوازه اين كتاب، خاور و باختر جهان اسلامى را گرفت. هر كس اين كتاب را ديد، ديد كه معجزه اى است روشن و روشنگر كه هيچ باطلى و نادرستى در آن راه نخواهد داشت. ما از اين كتاب پرارج و علم دانش فراوانى كه در آن گرد آمده است استفاده بسيار برديم. از اين رو سپاسهاى پياپى خويش را به پيشگاه او و پدر گرامى اش تقديم مى داريم، و از درگاه خدا براى آنان پاداشهاى بزرگ وبسيار مى طلبيم. 2

مؤلف«ريحانةالأدب» درباره او نگاشته است:

… و از مراجعه به كتاب«عبقات» او مشكوف مى گردد كه از صدر اسلام تا عصر وى احدى در فنّ كلام، خصوصاً در باب امامت، بدان منوال و نمط تصنيفى نپرداخته و حاج ميرزا محمد حسن شيرازى و شيخ زين العابدين مازندرانى و اكثر اكابر وقت، تقريضات بسيارى بر آن كتاب نوشته اند. و عالم جليل شيخ عباس هندى شيروانى، رساله مخصوصى موسوم به«سواطع الانوأر فى تقريضات عبقات الأنوار» تأليف[كرده] و تا بيست و هشت تقريظ از حجج الاسلام طراز اول نقل[نموده]، و در بعضى از آنها تصريح شده براينكه به بركت آن كتاب، در يك سال، جمع كثيرى شيعه ومستَبصِر شده اند.

و مخفى نماند كه اين كتاب«عبقات» در امامت و ردّ كلمات باب امامت كتاب«تحفه اثناعشريه» مولوى شاه عبدالعزيز بن ولى الله دهلوى، عامى متعصب است كه جمله اى از احاديث متواتره وارده در امامت حضرت امير المؤمنين را انكار نموده است. و مير حامد حسين در اين كتاب« عبقات»، متواتر بودن آنها وصحت سند آنها و وثاقت رُوات آنها را ـ موافق كتب رجال و احاديث خود اهل سنت ـ به طرز عجيب و ابتكارى بى سابقه ثابت و مبرهن مى نمايد… و بر شخص متفطّن خبير، واضح و آشكار است كه اين همه احاطه و وسعت نظر، جز به تأييدات خداوندى و عنايات حضرت ولى ّعصر ـ عجّل الله فرجه ـ صورت امكانى عادى ندارد….3

ب ـ شيخ زين العابدين مازندانى

صاحب«ريحانةالادب» درباره نگارنده اين نامه، يعنى مرحوم مازندرانى مى نويسد:

شيخ زين العابدين بن مسلم بار فروش مازندرانى، عالمى است ربّانى، فقيه صمدانى، از اكابر علماى اماميه اوايل قرن حاضر چهاردهم هجرى، از تلامذه صاحب جواهر و صاحب ضوابط و سعيدالعلماى مازندرانى، با حسن تقرير و بيان، بين معاصرين خود ممتاز، جلالت علمى او در تمامى اقطار در نهايت اشتهار و مرجع تقليد جمعى وافر از شيعيان هند و عراق و ايران بوده و از تأليفات اوست:«ذخيرةالمعاد»، «زينةالعباد»، «مناسك الحج» و غير اينها. وفات او در شانزدهم ذوقعده سال هزار و سيصد و نهم هجرت واقع گرديد….4

/ 5