مقدّمه يا پيشگفتار
بندگانيم و به درگاه خدا آمدهايم
ما كه گِرد يكى خانه طوافى داريم به
ما نه مشتاق به سنگيم و نه وابسته به گِل به
آرزومندى و درويشى وبى سامانى
كولهبار گنه از كوه صفا سنگينتر خالى
از سر خاكِ غريب حَسَن و امّالبنين
خون جگر، شِكوهكنان، سوى خدا آمدهايم
چون فقيران به تمناى نوا آمدهايم
گِدايى به سرِ خوان خدا آمدهايم
وصال تو به سر نى كه به پا آمدهايم
جمع در ما و به اميد غنا آمدهايم
از غير و در اين جا به پناه آمدهايم
خون جگر، شِكوهكنان، سوى خدا آمدهايم
خون جگر، شِكوهكنان، سوى خدا آمدهايم