شاذَروان - کعبه و مسجدالحرام در گذر تاریخ نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

کعبه و مسجدالحرام در گذر تاریخ - نسخه متنی

محمد طاهر کردی مکی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

شاذَروان

شاذروان، همان برآمدگى هايى است كه در اطراف خانه خدا قرار دارد، و آن بخشى از كعبه است كه توسط قريش از ساختمان كعبه كاسته شد و هم اكنون همانند پوششى اطراف خانه را در برگرفته است. شاذروانِ كنونى از ساختههى سلطان مراد چهارم در هنگام ساختمان كعبه در سال 1040 هجرى است.

بنابراين، شاذروان همان سنگ مايلى است كه بخش تحتانى ديوار كعبه را تا روى زمين پوشانيده است، به اضافه بخشى كه در مقابل حجراسماعيل به صورت پلّهى ساخته شده است كه ارتفاع آن از سطح زمين بيست سانتيمتر و عرض آن چهل سانتيمتر است. اين پله جايگاه مردمى است كه برى دعا و تضرع به درگاه الهى بر روى آن مى ايستند و سينه و شكم خود را بر كعبه قرار مى دهند و دستان را بر بالى سر خود و بر ديوار كعبه مى گذارند. علت آنكه در اين قسمت شاذروان قرار داده نشده، اين است

كه در بنى ابراهيم(عليه السلام)از كعبه تا نيمه حجراسماعيل جزو خانه كعبه بوده است كه در ساختمان قريش به علّت كمبود مال حلال از خانه كاستند و بر حجر افزودند.(77) همچنين در پايين درِ كعبه، شاذروان قرار داده نشده و به صورت پلهى صاف به طول 345 سانتيمتر ساخته شده است كه مردم در ملتزم بر آن مى ايستند و به درگاه خداوند دعا و زارى مى كنند.

در صفحه 105 كتاب «الرحلة الحجازيه» نوشته «بتنونى » در مطلبى با عنوان «نخستين سازنده شاذروان» چنين آمده است:

به نظر من شاذروان از ساختههى حَجّاج بوده كه آن را جهت استحكام خانه كعبه در مقابل تأثير باران و سيل بنا كرد و دليل آن اصطلاح شاذروان است كه بر آن قرار دادهاند; زيرا در زمان حَجاج تعدادى كارگر ساختمانى ايرانى برى ساختمان كعبه به مكه آمدند و اين اصطلاح كه كلمهى است فارسى ، از آن تاريخ بر آن اطلاق شده است.

در كتاب «اغانى » از ابن سريح نقل شده است كه اصطلاح شاذروان و ميزاب هر دو از كلمات فارسى بودهاند و از هنگامى كه تعدادى كارگر ايرانى به دستور ابنزبير جهت ساختمان كعبه به مكه آمدند، در بين مردم رواج يافت.

ازرقى در كتاب «اخبار مكه» تاريخ مشروحى از شاذروان را بيان مى كند كه نكات زير از آن نقل مى شود:

1ـ اصل شاذروان ابتدا به وسيله خزاعيان هنگامى كه امر مكه و كعبه در دست آنان بود، جهت محافظت كعبه از سيل، در اطراف آن ساخته شد كه اين كيفيت تا زمان ساختمان قريش از كعبه باقى ماند.

2ـ بدون شك، شاذروان با اين كيفيت از ساخته ابن زبير در ساختمان كعبه است; زيرا نامبرده پس از كشف پى هى اوّليه ساختمان كعبه، آن را بدين صورت كه هم اكنون ملاحظه مى شود بر روى زمين بنا كرد.

حجّاج نيز در ساختمان و تغييرات خود در كعبه، به شاذروان تعرضى نكرد بلكه اضافات آن را از سوى حجر اسماعيل به حالت اوليه برگرداند و درِ غربى كعبه را مسدود كرد. و نيز درِ شرقى را همانند ساختمان قريش از سطح زمين بالا برد و ديگر بخشهى كعبه را بر بنى ابن زبير باقى گذارد.

3ـ درگاه درِ شرقى و درگاه درِ غربى كعبه را به اندازه يك وجب از سطح زمين بالاتر بردهاند و به گفته صريح ازرقى ، بر روى سطح زمين قرار ندادهاند.

تعداد بنا و مرمّتهى شاذروان در طول تاريخ

1 ـ شاذروان (با كيفيت و ويژگى كنونى ) در سال 64 هجرى به وسيله عبدالله ابنزبير ساخته شد.

2ـ در اواخر قرن سوم هجرى (در زمان جدّ ازرقى ) شاذروان را به وسيله گچ و مرمر پوشانيدند.

3ـ طبق گفته فاسى ، در سال 542 هجرى ، بعضى از بخشهى شاذروان تعمير و مرمّت شد.

4ـ به گفته فاسى در سال 636 هجرى بنى آن تعويض گرديد.

5ـ فاسى همچنين گويد: در سال 661 هجرى تغييرات مجدّدى در شاذروان داده شد.

6ـ و باز فاسى مى گويد: در سال 670 هجرى بار ديگر در ساختمان شاذروان تغييراتى دادند.

7ـ ابن فهد گويد: شاذروان در سال 838 هجرى به وسيله سودون محمدى مرمّت شد.

8ـ بنا بهگفته ابن فهد، در محرم سال 846 هجرى نيز شاذروان تعمير شد.

9ـ در ساختمان كعبه، در سال 1040 هجرى كه در دوران سلطان مراد چهارم (خليفه عثمانى ) صورت گرفت، تغييراتى در ساختمان شاذروان داده شد كه شروع آن در روز يازدهم شعبان همان سال بوده و در تاريخ سوم رمضان سال ياد شده به پايان رسيد.

10ـ در سال 1098 هجرى به فرمان احمد پاشا، سنگ چخماق جايگزين كليه سنگهى پيشين شاذروان شد.

گفتنى است كه از زمان صحابه تاكنون تغييرات زيادى در وضعيت ساختمانى و كيفيت قرار گرفتن سنگهى شاذروان انجام گرفته است; در اوايل دهه اوّل سال 670 هجرى شاذروان به صورت پله بوده كه گاه بعضى از عوام در هنگام طواف بر روى آن حركت مى كردهاند تا اينكه پس از آن، ساختمان شاذروان تغيير پيدا كرد و به شكل كنونى آن در آمد، بطورى كه هيچ كس نمى تواند به هنگام طواف، روى آن حركت كند.

قطعه هاى مرمر بر روى شاذروان

در شاذروان كنار درِ خانه خدا و در سمت راست آن، هشت قطعه سنگ مرمر در كنارِ هم قرار داده شده است كه رنگ آنها زرد متمايل به قرمز مات بوده و بر روى آنها نقش و نگارهى بسيار زيبايى حك شده است. اين قطعه سنگها، همانند سنگى كه در زير ناودان در حجراسماعيل قرار داده شده، بسيار قيمتى و گرانبهاست. تمامى اين هشت قطعه سنگ، از نظر حجم، تا حدودى نزديك به هم هستند كه به يكديگر متّصل شدهاند. هريك از قطعات آنها مستطيل شكل بوده كه بزرگترين آنها 33 سانتيمتر و به عرض 21 سانتيمتر مى باشد. و همگى آنها در بالى شاذروان به صورت مربعى با ضلع 74 سانتيمتر در كنار هم قرار گرفتهاند.

«به نظر مى رسد هنگام تجديد ساختمان مطاف، در سال 631 هجرى ، اين سنگها در اينمحل قرار داده شده باشند.» اين مطلب برروى سنگبى كبودى كه در زير هشت قطعه سنگ ياد شده قرار دارد، نوشته شده است. اين سنگ نبشته از سنگ مرمر كبودى است كه طول آن 69 سانتيمتر و عرض آن 32 سانتيمتر مى باشد و در پايين شاذروان، عمود بر كف مطاف قرار گرفته است.

قدمتوپيشينه اينهشتقطعه وسنگ نبشتهكبودِ زيرآن، بهحدود 768سال مى رسد. اين قطعه سنگها از گرانبهاترين آثار اسلامى موجود در مسجدالحرام به شمار مى آيند.

اندازه شاذروان، تعداد سنگها و نيز تعداد حلقههى آن

نووى در كتاب «تهذيب الأسماء واللغات» مى نويسد:

«شاذروان بنى لطيف و ظريفى است كه به ديوار خانه كعبه متّصل است. ارتفاعش از سطح زمين گاه دو وجب و در بعضى نقاط 5/1 وجب مى باشد و عرض آن گاهى به 5/2 و گاه به 5/1 وجب مى رسد.»

ابراهيم رفعت پاشا در «مرآة الحرمين» آورده است:

«ارتفاع شاذروان در سمت شمالى كعبه به پنجاه سانتيمتر و عرض آن به 39 سانتيمتر مى رسد. و ارتفاع آن در سمت غربى 27 سانتيمتر و عرضش هشتاد سانتيمتر است. ارتفاع شاذروان در سمت جنوب به 24 سانتيمتر و عرضش به 87 سانتيمتر مى رسد. در سمت شرقى خانه كعبه ارتفاع شاذروان 22 سانتيمتر و عرض آن 66 سانتيمتر است.»

در حال حاضر (سال 1385 هجرى ) سنگهى شاذروان از مرمر سفيد محكم و استوارى در اندازههى كوچك و بزرگ و متوسط تشكيل شده است. تعداد سنگهى شاذروان در اطراف كعبه در قرن سوم هجرى يعنى در دوران ازرقى 68 عدد بوده است كه اين تعداد، مربوط به سه ديوار كعبه مى باشد.

تعداد اين سنگها در دوران ما (سال 1385 هجرى ) 64 عدد است، اما با توجه به اينكه اين هشت قطعه مرمر زرد، آنچنان در كنار هم قرار گرفته است كه در شمارش، يك قطعه به نظر مى رسد. اگر بخواهيم آنها را هشت قطعه بشماريم، تعداد سنگهى شاذروان به 71 قطعه مى رسد.

اين هشت قطعه سنگ مرمر، در پايين درِ كعبه بر روى شاذروان قرار داده شده است.

حلقههى شاذروان از جنس مس زرد بسيار محكم، تشكيل شده كه پرده كعبه به وسيله اين حلقهها، در جى خود ثابت گرديده و حركت باد، آن را جابج نمى سازد. تعداد حلقههى ياد شده(80) 48 عدد است.

در اينجا اين پرسش پيش مى آيد كه اين سنگ به چه منظور در اين محل قرار گرفته است كه از نظر رنگ و كيفيت و بهى آن باديگر سنگهى حجر اسماعيل تفاوت دارد. مطلب بدين قرار است كه در سال 241 هجرى ، عبدالله بن عباس بن محمد هاشمى دستور داد كه قطعهى از سنگ مرمر سنگفرش شده بر حجر اسماعيل برداشته شود و جهت نماز خواندن و سجده كردن بر آن به عنوان تبرك ارسال گردد. بنابراين در موسم حج سال ياد شده، اين سنگ برداشته شد

و بنده او احمد بن طريف دو قطعه سنگ مرمر سبز رنگ را كه جزو گرانبهاترين سنگهى موجود در مصر بود، برى حجر اسماعيل هديه فرستاد. دو قطعه سنگ مرمر فرستاده شده يكى به رنگ سفيد بود كه بر سطح ديوار حجر در مقابل ناودان قرار داده شد و قطعه سنگ دوم كه به رنگ سبز بود در ميانه حجر اسماعيل در زير ناودان بر زمين نهاده شد. پس از آن در سال 283 هجرى سنگ مرمر سفيدى كه بر روى ديوار حجر قرار داشت، به كنار سنگ سبز زير ناودان تغيير مكان داده شد

و آن را در ناحيه مزبور سنگفرش كردند به طورى كه هر شخص تصوّر مى كند كه اين دو سنگ يك قطعهاند، در صورتى كه اين سنگ مرمر از يك جنس ولى دو قطعه به هم چسبيده هستند. قطعه نخست آن به شكل بيضى است كه رأس آن به سوى خانه كعبه و رأس ديگرش قطع شده است. قطر كوچك آن 45 سانتيمتر و قطر بزرگ 64 سانتيمتر است. قطعه دوّم به شكل نيم دايرهى بود كه قطر آن 79 سانتيمتر و از چهار قطعه تشكيل شده است. اين چهار قطعه در بعضى نقاط فرو رفتگى دارند كه اين فرورفتگى ها طبيعى به نظر مى آيند; زيرا بيش از 1158 سال از قدمت آن گذشته و در طول اين ساليان دراز، مسلمانان بر آن نماز گزاردهاند.

از دير زمان، رسم بر اين بوده است كه همواره از سوى بزرگان و اميران، بخصوص پادشاهان، قطعهها و هدايى نفيس و گرانسنگى را به عنوان هديه به اشرف بقعهها و مكانها; يعنى كعبه معظمه ارسال مى داشتند تا از خود در آن مكان نمى به يادگار باقى گذارند.

شايان ذكر است كه زير ناودان در حجر اسماعيل، يكى از بهترين و بافضيلتترين مكانهى حِجر به شمار مى آيد; زيرا روايات بسيارى در اين باره به دست ما رسيده است; از آن جمله روايتى است از حضرت زين العابدين، على بن حسين بن على (عليه السلام)كه فرمود: بهترين مكان استجابت دعا و نيايش، زير ناودان كعبه است و نيز ازرقى از عطاء بنبى رباح نقل كرده است كه گفت:

«مَنْ قامَ تحتَ مشعب الْكعبة فَدَعا. استجيب له و خرج من ذنوبه كَيَوم وَلَدَتْهُ اُمُّه»

«هركس در زير مجرى ناودان كعبه بايستد و دعا كند، خداوند دعا و استغاثه او را استجابت مى كند و گناهان گذشتهاش را همانند روز ولادتش پاك مى كند.»

همچنين در روايتى از ابن عباس نقل شده است كه گفت:

«صلّوا في مصلّى الأخيار، و اشربوا من شراب الأبرار، قيل له ما مصلّى الأخيار؟ قال: تحت الميزاب و قيل ما شراب الأبرار؟ قال: ماء زمزم».

«در جايگاه نماز نيكان نماز بپاداريد و از شراب خوبان بنوشيد. پرسيدند كه جايگاه نماز نيكان و خوبان كجاست؟ پاسخ داد: در زير ناودان. پرسيدند: شراب خوبان چيست؟ گفت: آب زمزم.»

در روايتى از نبى گرامى (صلى الله عليه وآله) آمده است كه فرمود: «ما مِنْ أحد يَدْعُوا تَحْت الْميزابِ، الاّ استجيب له»; «كسى نيست كه در زير ناودان دعايى كند و خداوند دعى او را به مرحله استجابت و قبولى نرساند.»

همچنين ازرقى روايت كرده است كه پيامبر گرامى (صلى الله عليه وآله) هنگامى كه به موازات و امتداد ناودان كعبه در طواف مى رسيد، مى فرمود:

«ألّلهُمَّ اِني أسألك الراحة عند الموت و العفو عند الحساب».

سنگفرش حجراسماعيل(عليه السلام)

حجر اسماعيل همواره به وسيله آجر فرش مى شد تا اينكه برى نخستين بار به دستور ابو جعفر منصور، خليفه عباسى در سال 140 هجرى ، اين ديوار به وسيله سنگ مرمر پوشيده شد. بدينصورت كه نامبرده در آن سال به حج آمد و طواف كرد. سپس زياد ابن عبدالله حارثى را كه در آن هنگام امير مكه بود احضار كرده و به او گفت: سنگهى حجر فرسوده و قديمى شدهاند، تا طلوع آفتاب بايد ديوار حجر از سنگ مرمر پوشيده شود. به همين جهت زياد شبانه كارگرانى را اجير كرد و در زير نور چراغ پيش از رسيدن سپيده صبح كار را به پايان رسانده و تمامى ديوار حجر را از سنگ مرمر پوشانيد. پيش از آن، اين ديوار از سنگهى بيابانى ساخته شده بود.

پس ازآن، محمود المهدى خليفه عباسى در سالهى 161 هجرى ، در هنگام آغاز توسعه مسجدالحرام، دستورداد سنگ مرمر حجر راتجديدكردند. بنابراين بارديگر با سنگ مرمر بسيار زيبايى پوشانيده شد. اين مرمرها به رنگهى سفيد، سبز وقرمزبود.

حجر اسماعيل مدفن چه كسانى است؟

مكه بلدالله الأمين است و در طول تاريخ، پيامبران بسيارى پس از ساخت كعبه توسّط ابراهيم خليل(عليه السلام) و حتى شايد پيش از آن، بدان روى آوردهاند.

چنانكه در حديث آمده است: «هريك از پيامبرانى كه امت آنان هلاك مى شدند به همراه اطرافيان خود رو به سوى مكه مى گذاشتند و در آن به عبادت مى پرداختند تا اينكه مرگ به سراغ آنها آيد. گفته مى شود كه نوح، هود، صالح و شعيب(عليهما السلام) از اين گروه بودهاند و قبر آنان بين زمزم و حجر است.»

عبدالرحمان بن سابط مى گويد: از عبدالله بن حمزه سلونى شنيدم كه مى گفت: بين ركن تا مقام و تا زمزم، قبر نود و نُه پيامبر قرار دارد كه جهت حج به مكه آمده و در آنجا دفن شدهاند.

حضرت اسماعيل و هاجر نيز در حجر مدفون شدهاند، همچنانكه طبق نقل ازرقى دختران حضرت اسماعيل نيز آنجا مدفونند.

محل دفن حضرت اسماعيل و هاجر در حجر

گفتهاند كه حضرت اسماعيل و چند تن ديگر در حِجر مدفونند امّا بايد ديد كه در كدامين نقطه آن؟

حجر مكانى بوده كه حضرت ابراهيم(عليه السلام) آن را در كنار كعبه به صورت سايبانى برى گوسفندان اسماعيل قرار داده بود. بنابراين مساحت حجر در آن زمان، به مقدار نيمى از مساحت كنونى آن بوده است; يعنى نيمى از حجر كه در مقابل ديوار نيمدايرهى قرار گرفته است; زيرا نيمه نخست حجر در مقابل ديوار كعبه و دو درِ ورودى به حجر، بدون شك بخشى از كعبه به شمار مى آيند; چون در ساختمان ابراهيم(عليه السلام) و ساختمان ابن زبير دو ورودى حِجر جزو خانه بوده است.(84) بنابراين، مكان دفن حضرت اسماعيل و مادرش هاجر و دختران شوهر نكرده او، در نيمه اول حجر يعنى در مقابل ديوار قرار دارد.

/ 34