گزارش گفتگوی بین الادیان نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

گزارش گفتگوی بین الادیان - نسخه متنی

فرانکو امتو

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

گزارش گفتگوي بين الاديان

فرانكو امتو

در دي ماه سال 1374 آقاي فرانكو اُمتو پروفسور مسيحي (كاتوليك) از كشور ايتاليا در سفر به ايران به مدّت دو هفته در مراكز تحقيقاتي و پژوهشي مختلف حوزه علميه قم به گفتگو و بحثهاي علمي نشست. در يكي از اين مجالس كه به دعوت فصلنامه حوزه و دانشگاه، در محل دفتر همكاري به عمل آمد، ايشان درباره الهيات ناظر به همه اديان به سخنراني پرداخت. «الهيات ناظر به همه اديان» موضوع بحثي بود كه در كتاب در يك مقاله از آقاي ريچارد زگلين به طبع رسيده بود. در اين گزارش خلاصه‏اي از اين سخنراني به نظر شما خوانندگان گرامي مي‏رسد.

آقاي امتو ابتدا از تعريف دين شروع كرد، او معتقد بود، دين عبارتست از مجموعه حقايق و احساسات و اعمالي كه انسان را به خدا متصل مي‏كند. از طرفي در دنيا مي‏بينيم كه اديان مختلفي چنين ادعايي دارند و در بين پيروان هر يك از اديان، كم و بيش تعصب خاصي بر انحصاري بودن طريق آنان وجود دارد؛ چه اينكه قبلاً نيز ادّعا وجود داشته و تاريخ شاهد درگيريها و جنگهاي خونين بين پيروان اديان مختلف بوده است.

آقاي امتو گفت: وقتي ما سراغ قرآن مي‏رويم و قرآن را باز مي‏كنيم، مي‏بينيم كه خدا فطرت را براي انسان قرار داده و او را با فطرت خلق كرده است، در اينجا اين سؤال پيش مي‏آيد كه آيا اساسا دين براي وجود چنين انساني لازم است؟ جواب آنست كه خود قرآن، خدا را موجودي معرفي مي‏كند كه از رگ گردن به ما نزديكتر است و در اين صورت براي ارتباط با چنين خدايي آيا به دين نيازي نداريم؟ بايد گفت دين وسيله ربط خدا و انسان است و به نظر من اگر هر يك از ما در دينداري خود رنگ ديني خود را حفظ كند، يعني من مسيحي باشم و شما مسلمان شيعه و آن ديگري مسلمان سنّي و... ولي همه ما در لِواي نور خدا باشيم و به طرف او حركت كنيم؛ دعوت دين و خدا را پذيرفته‏ايم. شما يك مخروط را در نظر بگيريد كه در رأس آن خداست و در قاعده آن انسانهايي هستند كه همه به وسيله راههاي مختلفي مي‏خواهند به خدا برسند، گرچه به او نمي‏توانند برسند، الي اللّه مرجعكم جميعا. اين انسانها هر چه بيشتر به خدا (رأس مخروط) نزديك شوند، به يكديگر نيز نزديكتر مي‏شوند ولي اين نزديكي در هدف است. امّا اگر واقع بينانه بخواهم سخن بگويم، بايد بگويم به نظر من ما نمي‏توانيم به يك الهيات واحد برسيم، براي اينكه افراد راضي نمي‏شوند از اصول و فرهنگ خود دست بردارند، البته مي‏توانيم شباهت زيادي پيدا كنيم، چنانكه تحقيقاتي نيز در اين زمينه شده است. مثلاً پيترز در كتاب سه جلدي خود موارد مشابه قرآن، انجيل و تورات را كنار هم گذاشته و تبين كرده است. البته اين باعث اتحاد نمي‏شود، اتحاد وقتي به وجود مي‏آيد كه ما به خدا نزديك شويم؛ در اين صورت مردم را با اديان و فرهنگهاي مختلف، طور ديگري مي‏بينيم. يكي از موانع مهم اين نزديك، شيوع فرهنگي سوءظن در بين مسيحيان و مسلمانان است؛ يعني هر يك از ما در گفتار چيزي مي‏گوييم ولي در دلمان چيزي ديگري مي‏گذرد. در همين سفر وقتي مي‏خواستم به ايران بيايم به من مي‏گفتند مواظب باش، نمي‏داني چقدر اينها زرنگ هستند، اينها در ظاهر مهربان‏اند ولي در دل مي‏خواهند كه همه مسيحي‏ها را بكشند!! بله متأسفانه اين فرهنگ سوء ظن وجود دارد و ما بايد از درون خودمان آن را ريشه كن كنيم تا به قرب الي اللّه برسيم.

مطلب ديگر اينكه هدف دين پاسخگويي به مشكلات حياتي انسان است كه علم و فلسفه نمي‏تواند پاسخگوي آن باشد. مسائل و مشكلاتي از اين دست كه چرا بايد زندگي كرد و به آن اميدوار بود؟ چرا يك فرد سرطاني هنوز بايد معتقد به خداي مهربان باشد؟ و... دين متكفل پاسخ به چنين سؤالاتي است، حال اگر من در مسيحيت پاسخ اين سؤالات را بهتر يافتم مسيحي مي‏شوم و اگر شما در اسلام يافتيد مسلمان مي‏شويد و ديگري نيازي به تعويض و تجديد دين نيست و اگر ما همگي مبلّغ دين هستيم، بايد به اين دليل باشد كه سؤالات حياتي انسانها را پاسخ گوييم و آنها را در مسير قرب به خدا كمك كنيم، نه اينكه ميدان مسابقه و رقابتي باشد كه دين من طرفدار بيشتر يا مسابقه و رقابتي باشد كه دين من طرفدار بيشتر يا كمتري پيدا كند. البته با مطالعه اديان، ما از يكديگر چيزهايي فراواني مي‏توانيم ياد بگيريم. مثلاً خود من با مطالعه اسلام به روزه علاقمند شدم و وقتي در ايتاليا توضيح المسائل آية‏الله خميني را به زبان ايتاليايي براي مردم مسيحي مي‏خواندم، آنها نيز علاقمند شدند و مرا مورد بازخواست قرار مي‏دادند كه چرا كشيشهاي كاتوليك روزه را از دين حذف كردند و بر پرهيزهاي مختصري را جايگزين آن كردند، ما هم مي‏خوانيم روزه بگيريم. يا مثلاً در دين مسيح، ايمان يك هديه خداست براي تمام انسانها، اين خداست كه اين آتش را روشن مي‏كند، همين فطرت و ميثاقي كه در اسلام هم داريم، منتهي به نظر من آن ايمان مسيحي زيباتر آمده و من مسيحي شده‏ام و به نظر شما ايمان در اسلام به شما هديه شده است و شما مسلمانيد. اين همان مفاد آيه 48 سوره مائده است كه فرموده لِكلٍ جعلنا مِنْكم شِرْعَةً و مِنْهاجا و لو شاءِ اللّه لجعلكم اُمّةً واحدة... اِلَي اللّه مَرْجِعُكُم جميعا فَيُنَبِّئُكُكم بما كنتم فيه تخلفون. بنابراين اگر بخواهم يكي از اقوال اين كتاب «الهيات ناظر به همه اديان» را كه به صورت خيلي منسجم و زيبا به صورت مقاله در مجلّه شما آمده است، بپذيريم، بايد بگويم با فصل هفتم اين كتاب موافقم. در اين فصل مي‏خوانيم «وجه اشتراك آراء و نظرات عده‏اي از فلاسفه دين، تأكيد بر اهميّت گفتگوي بين الاديان است. به عقيده اين گروه، به سود هيچ دين تاريخي خاصي دعاوي انحصارگرانه نبايد داشت. بايد درصدد بود كه در مقام مطالعه و تحقيق در اديان و مذاهب گونه گون بيش از هر چيز، نوعي شرح صدر و احساس همدلي پديد آيد و نبايد پنداشت كه مؤمنان و پيروان هر دين و مذهب خاص، در نتيجه اين قبيل گفت و گوها، خلوص عقيدتي خود را از دست خواهند داد،بلكه اين گفت و گوها و شرح صدر و همدلي‏اي كه مقتضاي آنهاست، مؤمنان را تشويق و ترغيب مي‏كند كه از طريق تماس متقابل، از يكديگر چيز بياموزند و بر غنا و عمق فرهنگ ديني خود بيفزايند.

/ 1