فطرت و شخصيت
عليمحمد حاضري
يكي از موضوعات مهم و مجادله برانگيز در رشتههاي مختلف انساني، مبحث شخصيت است كه آرا و اقوال متبايني را از صاحبنظران و مكاتب، و تعارضي را در شعب و رشتههاي گوناگون علوم به دنبال داشته است. بحث شخصيت در رشتههايي چون روانشناسي، جامعهشناسي و روانشناسياجتماعي از جمله مباحث مبنايي است كه تئوريها و جهتگيريهاي متفاوتي از آن نشأت گرفته، علاوه بر آنكه سايه اين مبحث بر ساير موضوعات و فروعات رشتههاي مذكور نيز گسترده است. مباني نظري و آراي برخاسته از اين موضع، مكاتب و رويكردهاي متنوعي را در شعبههاي كاربرديتر علوم انساني از قبيل: مديريت، علوم سياسي، تعليم و تربيت، حقوق جزا و جرمشناسي، پايهگذاري كرده است.
اساس بحث شخصيت، در پاسخ به مسأله چرايي و چگونگي تعيّني است كه هر فرد انساني در مقايسه با ديگر همنوعان كمابيش از آن برخوردار است و اين تعيّن، هم براي صاحبان اقوال و آراي معتقد به فرديت و ويژه بودن انسان، ضرورت توجيه و چگونگي وقوع آن را الزام كرده است و هم سؤال مهمي فراروي جمع گرايان و كساني كه قائل به قانونمندي نوعي براي اجتماع انسانها بوده و در صدد نفي فرديت او برآمدهاند، قرار داده است كه واقعيت تنوع را چگونه توجيه ميكنند.
عليرغم تعاريف متعدد و متنوعي كه از شخصيت ارائه شده و اختلافات عظيمي كه در خصوص نحوه تكوّن و عوامل مؤثر در آن وجود دارد، ميتوان به تعريف زير به عنوان وجه مشترك بسياري از اين اقوال اشاره داشت: «شخصيت عبارت است از سازمان پويايي از عوامل مؤثر در يك فرد، كه موجبات سازگاري منحصر به فرد او را با محيط پيرامون فراهم ميسازد».1 مهمترين اجزاي اين تعريف، پويايي يا عدم ثبات سازمان شخصيت فرد در طول مدت عمر و تنوع واكنشهاي او در شرايط و زمانهاي متفاوت از يكسو، و كيفيت انحصاري آن واكنشها در مورد هر فرد از سوي ديگر است. به عبارت ديگر اگرچه افراد در فرآيند جامعهپذيري، براي انطباق با ارزشها و الگوهاي رفتاري و فرهنگ جامعه و قالبگيري شخصيتشان تحت تأثير قرار ميگيرند، ولي اين تأثير منجر به پيدايش محصولات قالبي از آن نوع كه در ساير فعاليتها و مكانيسمهاي برنامهريزي شده براي توليد محصولات دلخواه رخ ميدهد، نميگردد. در توجيه اين تفاوت چنانچه نگرش پوزيتيويستي همسنخي عالم انسان و طبيعت را مسامحتا بپذيريم و بر آن اساس از تمثيلي قياسي براي توضيح آن استفاده كنيم، بايد بگوييم فرايندهاي توليد محصولات، با دو شرط اساسي منجر به محصولات قالبي مشابه خواهد شد: اول تشابه و يكساني در كيفيت مواد اوليه؛ دوّم وحدت فرايند و عمليات اعمال شده بر اين مواد. در چنين صورتي با محصولاتي كاملاً مشابه و يكنواخت مواجه خواهيم بود؛ امّا با تنوع و عدم يكساني هر يك از اين دو عامل، با تنوع محصول روبرو ميشويم، بدين معني كه عمليات واحد بر مواد مختلف، منجر به توليد محصولات ناهمگون خواهد شد و همچنين اعمال عمليات متنوع بر مواد اوليه واحد نيز محصولات متنوع به دنبال خواهد داشت و در بسياري از موارد، تنوع ناشي از ناهمساني در هر دو عامل است.
با استعانت از اين تمثيل، تنوع رفتار يا كيفيت واكنش انسانهايي كه خروجي فرايند جامعهپذيري و تربيت اجتماعي محسوب ميشوند، يا به تنوع ذات و خميرمايه اوليه يا به تنوع مكانيسم جامعهپذيري يا تنوع هر دو بازگشت داده ميشوند. غالب آرا و نظريات مطرح شده در علوم انساني رايج در خصوص شخصيت، به نحوي درصدد توضيح همين موضوع و تأييد يا جانبداري از تأثير يك وجه و نفي وجوه ديگر يا اختلاف در ضريب يا وزن هر يك از عوامل فوق بازگشت دارد.