مسلك فقيه محقّق، مقدّس اردبيلي و بازنگري در نظام آموزشي
انتشار اين شماره از پيام حوزه، از يك سو با دو رويداد آغاز سال تحصيلي و كنگره بزرگداشت مقدّس اردبيلي، همراه شده است و از سويي ديگر به برگزاري اجلاسيه بازنگري در نظام آموزشي ـ در سالگرد سفر مبارك مقام معظم رهبري به قم ـ نزديك ميشويم.نگرشي دقيق به دو مسأله اوّل، بويژه كنگره بزرگداشت مقدّس اردبيلي و كندوكاوي در آن، بستري تازه براي توجه مجدّد به مسأله مهم بازنگري در نظام آموزشي را فرا رويمان قرار ميدهد.فقيه محقّق، مقدّس اردبيلي، بزرگمردي است كه در دوران خويش، حوزه علميه نجف را رونقي تازه بخشيد و فقه و فقاهت را وارد دوره كاملتري كرد و نامش را در زمره فقهاي «صاحب مكتب فقهي» ثبت كرد.قبل از آنكه در حدّ توان اشاراتي به خصوصيتهاي مقدّس، به عنوان يكي از ثمرات شجره طيّبه حوزه علميه، داشته باشيم، يادآور ميشويم كه هدف از بازنگري در نظام آموزشي، دستيابي به محصولهاي فراوان اين چنيني، از اين درخت مبارك است. حوزه ميخواهد همچنان كه مقدّس، منشأ تحوّلي در فقه شد و دريچههاي نوي را گشود و روشي جديد در تبّع و تحقيق را نماياند و با نگرش خاص به مباحث اصولي و قواعد فقهي و اقتضائات زمان، به بهترين وجه استفاده كرده و تمامي ابعاد اسلام را مطابق نيازهاي زمان، تبيين و تشريح كند و موضوعات جديد را شناخته، پاسخ گويد و نظامهاي اسلامي را در هر زمينه بنيان نهاده و فقاهت را تعالي بخشد و فقه، تمامي عرصه زندگي بشر را فراگيرد.همه صاحبنظران معتقدند، آنچه اسلام و حوزه را حفظ كرده و اين گوهر گرانقدر را به دست ما رسانيده، وجود فقهايي بسان محقّق اردبيلي ـ و روش و منش ـ آنها بوده است و قطعا همين، هم، ضامن بقاي آن است. امام راحل قدسسره فرمودهاند:اسلام اگر خداي ناخواسته، همه چيز از دستش برود، ولي فقهش به طريقه موروث از فقهاي بزرگ بماند، به راه خود ادامه خواهد داد. ولي اگر همه چيز به دستش آيد و خداي ناخواسته، فقهش به همان طريقه سلف صالح، از دستش برود، راه حق را نتواند ادامه داد و به تباهي خواهد كشيد!پس برماست كه شيوه و طريقه فقهاي گذشته را، چراغ راه فعاليتها و اصلاحات بعدي حوزه، قرار دهيم.اينك اشاراتي به روش و منش فقيه محقّق، مقدّس اردبيلي داشته و از گوهر وجود او بهره ميگيريم.
الف) آگاهي از مسائل روز و بينش سياسي.
مقدّس اردبيلي، در عين آنكه به دنيا بياعتناست، مسائل جهان اسلام را به دقّت زيرنظر دارد. او، در حالي كه به ضرورت حضور روحانيان در عرصه حكومت و اداره اجتماع به منظور نشر اسلام و اجراي احكام الهي اعتقاد دارد، براين نكته بسيار مهم نيز آگاه است كه حوزههاي علميه، هيچ گاه، نبايد از تربيت دانشمندان ديني غفلت كند و حوزههاي ديني، بايد دائما در مرحلهاي از اعتلا و شكوهايي باشد كه زمامداران نتوانند به آن بياعتنايي كنند. وي، معتقد است حوزه بايد همواره به بررسي مسائل جديد و نيازمنديهاي جامعه بپردازد و همگام با زمان ـ بلكه جلوتر از آن ـ باشد. براين اساس است كه بر حضور خود در نجف و حفظ آن حوزه ـ به عنوان محوري براي اسلام ـ تأكيد بسيار دارد. گرچه خود، در صحنه سياست و اداره نظام شركت ندارد، امّا نياز زمان را ميداند و در جاي جاي كتب خود، خاصه «مجمع الفائده» مسأله حكومت و ولايت را مطرح ميكند و حدود و اختيارات زعماي ديني را بررسي ميكند.
ب) جامعنگري به مكتب.
برداشتهاي فقهي محقّق اردبيلي، با الهام از روح كلّي اسلام است. او، علاوه بر استفاده تام از روايات، هماره به قرآن، توجّهي كامل دارد؛ زبدةالبيان نشان عنايت بيانتهاي او به قرآن و گواهي بر اجتهاد قرآني اوست. او به «اصل سهولت» و اينكه احكام اسلام، همخوان با فطرت است، گرهگشاي بسياري از مسائل است.
ج) تحقيق در كنار تتبّع و عدم تأثيرپذيري مقلدانه
مقدّس اردبيلي، فقيهي است متتبّ، امّا با دست مايهاي از تحقيق و انديشه. او، دائما در طرح هر مسأله، كاوشگرانه به تجزيه و تحليل آن ميپردازد و ادلّه را به نقّادي مينشيند. مجمع الفائده او نشانه بارزي از هماهنگي «كاوش» و «نگرش» است.
د) در محضر خدا بودن.
اين بُعد از وجود مقدّس اردبيلي، بر همگان عيان است. «خداخواهي» او چنان بود كه اين ويژگي بر تمامي ابعاد او ـ از علمي گرفته تا اجتماعي ـ سايه انداخته و نامش را «مقدّس» گردانيده است به گونهاي كه بردن نام او را بدون ذكر «مقدّس» نشايد. و اين خصيصه اوست كه موجب ميشود، متهوّرانه به آراي علماي پيشين بنگرد امّا خُرده نگيرد؛ او متهوّر است امّا بسيار احترامگزار.اميد كه خداوند منّان، توفيق پرورش چنين افرادي را باز، به حوزه عطا فرمايد.