تمدن و تفكر اسلامي در اندبشه عرفاني سياسي امام خميني(س) - تمدن و تفکر اسلامی در اندبشه عرفانی سیاسی امام خمینی (ره) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

تمدن و تفکر اسلامی در اندبشه عرفانی سیاسی امام خمینی (ره) - نسخه متنی

نعمت الله باوند

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

تمدن و تفكر اسلامي در اندبشه عرفاني سياسي امام خميني(س)

«بسم اللّه الرحمن الرحيم»

با توجه به موضوع بحث، خدمت عزيزان، مطالبي را ايراد مي‏كنم و سعي مي‏كنم كه جغرافياي كلي تفكر و نقش و رسالت حضرت امام را در انقلاب اسلامي، جهان معاصر و آينده در حد بضاعت محدودي كه دارم و وقت كم ترسيم كنم.

از اين نظر محور اصلي من تببين افكار و شخصيت و تاثيري كه حضرت امام در جهان معاصر داشتند خواهد بود و اين جغرافيا را در يك صورت كلي و به همين جهت مطالب را به اختصار و فهرست‏وار عرض خواهيم كرد.

ببينيد به طور كلي، جوهرؤ تفكر و شخصيت حضرت امام كه يكي از ثمراتش، تحقق حكومت اسلامي است، چيزي نيست جز در يك كلمه و آن عبارت از مجاهده بوده و اين مجاهده ابعاد بسيار وسيعي داشته هم بعد فردي داشته، هم بعد اجتماعي داشته، هم تاريخي و هم جهاني و هم مابعدالطبيعي.

من سعي مي‏كنم اين ابعاد را در ارتباط با هم و در اتصال با هم خدمت برادران عرض كنم.

ببينيد به عنوان يك مجاهد، حضرت امام و همه مومنين مكلفند مجاهده كنند ولي مجاهده ومبارزه با چه؟ مجاهده با شرك به منظور تحقق توحيد، به همين جهت در ابتدا، يك مومن كامل، مجاهده‏اش در عرصؤ تفكر است و در ساحت تنهايي و آرامش يعني انديشه در اينكه آيا جهان خودبنياد است يا خالقي دارد.

در اين جاست كه يك مجاهد و يك مسلمان متفكر متعادل سليم النفس، متوجه خدايي هست اين تفكر و درك در مرتبؤ نخست او را از شرك و از اينكه خدا را انكار كند، و يا شريكي براي او قرار دهد منزه و مجرد مي‏كند.

در اين جا عرصه، عرصؤ تفكر است. عرصه آرامش است و عرصؤ تعقل است، امّا ما مي‏بينيم كه در همين مساله وقتي به كتابهاي كلامي مراجعه كنيم.

به كتب راجع به ملل و نحل اسلامي مراجعه كنيم، مي‏بينيم چقدر اختلاف هست.

در اينكه مثلاً آيا صفات خدا، زائد بر ذات است يا عين ذات است؟ صفات، عينيت با يكديگر دارند يا ندارند.

در ارتباط با انسان جبر حاكم است يا تفويض است؟ يا يك شق ديگر است؟ همين كتاب ملل و نحل شهرستاني را شما باز كنيد.

/ 10