بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
ميبينيد دقيقاً در قرون گذشته در اسلام صدها و شايد اگر جريانات كوچك را هم احصا كنيد، بيش از هزار مكتب كوچك و بزرگ كلامي بوجود آمدند، كه در واقع، تفرّق و حيرت عظيمي در جهان اسلام بوجود آوردند و در عين حال كه تخصصاً مباحثي را مطرح كردهاند ولي كليتاً به تفكر خاص اسلام در كنار برخي خدمات صدمه زدهاند. و اين مساله هم علل تاريخي و هم عقيدتي دارد كه بنده در اين جا نميتوانم در موردش در حد توان علمي محدود خود بحث كنم، مگر در يك فرصتهاي ديگر ولي بايد از اين مساله سريع رد بشوم پس در همين مرحله در همين عرصه اول مجاهده، 99 درصد متكلمين به نحو كامل به حاقّ مطلب پس نبردهاند. يك درصد از متكلمين، و برخي فلاسفه و عرفاي اسلامي كه در واقع، يك تمسك بسيار قوي فكري به قرآن و عترت داشتند، توانستند حق مطلب را تحت تاثير تعاليم قرآن وائمه، درك و تبيين كنند. اما بسياري از متفكران با شدّت و ضعف به فهم حاق حقيقت نائل نيآمدند. بنابراين در مرحله اول، سالك ميفهمد خدا هست و بعد توحيد در سه مرتبهاش را درك ميكند. يعني توحيد ذاتي را، توحيد صفاتي و توحيد افعالي را.وقتي كه اين سه مرتبه توحيد را درك كرد. عقل و فهم او و علم او مجرد و منزه از شرك ميشود. اما آيا مجاهده در اين جا تمام ميشود؟ خير. مجاهده بعد بايد متوجه ساحت ديگري از وجود بشر بشود كه ساحت عمل است. او كه در حكمت نظري به حقيقت رسيده، در حكمت عملي هم بايد متحقق به حقيقت توحيد بشود. و دريابد كه "لاموثر في الوجود الّا ا...".در توحيد افعالي حقيقت را در عرصه تفكر ميفهميد، حالا بايد در مرحله تحقّق با اخلاص كامل به دنبال تفكر اين جنبه از توحيد نظري را در عرصه عمل و با ايجاد ويژگي اخلاص در خودش، در اعمالش و سكناتش، متحقق كند و در اين مرحله 5 مرتبه براي سالك وجود دارد؛ مرتبه اول، مرتبه ظاهر است كه هفت عضوش نبايد گناه كند ـ من خودم را عرض كنم در همين مرحله، ما متوقف شدهايم ـ اين پائينترين مرتبه سلوك در عمل است. ما ميبينيم كه بايد مسلمان واقعي غيبت مطلقاً نكند. دروغ مطلقاً نگويد. تملق نگويد. بزرگ نكند چيزي را. كوچك نكند چيزي را. به مقام صدق برسد. اين مرتبه اول است. وقتي كه مرتبه اول را و اين حجاب اول را خرق كرد، به مرتبه دوم كه باطن است ميرسد كه مرتبط با عالم ملكوت يا برزخ است. در اين جا ديگر تنها ظواهر و اعمال و جوارح مسلمان نبايد منزه باشد، اينها منزه شده. بايد قدرت "خيال" كنترل بشود. يعني طوري بشود كه سالك، خيال، خود را تحت قدرت و تربيت خود در جهت عبوديت، در برابر ربوبيت حق تعالي قرار دهد.