تمدن و تفکر اسلامی در اندبشه عرفانی سیاسی امام خمینی (ره) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

تمدن و تفکر اسلامی در اندبشه عرفانی سیاسی امام خمینی (ره) - نسخه متنی

نعمت الله باوند

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

متاسفانه بخشي از فرهنگيان جامعؤ ما توجه كافي به جنبه‏هاي استدلالي مباني فكري حضرت امام ندارند.


در واقع حضرت امام براي مسلمانان منادي توحيد بوده‏اند در تمام عرصه‏ها و به همين خاطر معتقد بوده‏اند به دو اصل كه تفكّر تشيع و حكمت وعرفان نظري اسلام هم از نظر معرفت شناسي و فلسفي مبتني بر اين دو اصل است در ساحت تفكر اعتقاد به تطابق عقل با وحي يا اعتقاد به ارتباط هماهنگ انسان با خدا، عالم ناسوت با ملكوت و در صحنه عمل اصل شريف يگانگي دين و سياست.


يعني ارتباط و تاثيرپذيري كامل دو عرصه جامعه و سياست از جهان غيب كه حاصل آن حكومت ديني مي‏باشد.


اين پيام ايشان بوده و لازمه اين مهم اين بوده كه حكومت اسلامي تشكيل شود و لازمه‏اش هم اين است كه در حيطؤ جهاني اسلام رسالتي را ايفا كند كه اين را هم ايفا كرده تا حدودي و در آينده نيز خواهد كرد.


اما در اينجا حضرت امام يك رسالت ديگري براي غير مسلمانان داشتند كه بسيار مهم است و به آن هم توجه كافي نمي‏شود و آن نفي سلطه است.


نفي سلطه ضروريترين نياز جهان امروز است. مي‏دانيد كه جهان امروز دنياي تكنولوژي پيچيده است مي‏دانيم مسالؤ تكنولوژي در عصر ارتباطات در عرصه تفكر مسائلي رامطرح كرده.


وسايل ارتباطي و شبكه‏هاي ارتباطي بسيار مدرن جهان را به هم پيوند داده و دهكدؤ كوچك و واحد جهاني را دارد تشكيل مي‏دهد.


پيمانهايي نظير پيمان گات هم بسته مي‏شود. و جهان وارد اتحاد اقتصادي جهاني مي‏شوند.


اما در اين جهاني كه همؤ اجزأ و كشورها با هم ارتباط دارند ديگر سلطه از سوي كشورهاي غربي چه معنايي دارد در حاليكه اگر در ژاپن يك اتفاق بيفتد فلان كشور در اروپا هم صدمه مي‏بيند يا در آفريقا ممكن است نظامي سرنگون شود.


پس در جهاني كه همه چيز ارتباط متقابل با هم دارند آيا مسالؤ سلطه يك تفكر ارتجاعي و غير واقع‏بينانه و غير علمي و غير مترقي نيست؟ حضرت امام در جهان معاصر، و از 18 سال قبل ايران اسلامي، تنها كشوري بوده كه در مقابل بزرگترين عامل سلطه كه آمريكا و شوروي و جهان غرب باشد ايستاد و 18 سال انقلاب اسلامي مقاومت كرد.


از جمله تحمل جنگ تحميلي بر اثر مقاومتي كه ما كرديم هم اكنون اين زمزمه در جهان پيچيده كه ديگر عمر سلطه سياسي بپايان رسيده به صورتي كه برخي دولتمردان جهان مي‏گويند چه ضرورتي دارد آمريكا از آن سر دنيا تكليف براي ما تعيين كند.


چه ضرورتي دارد كه آمريكا خط مشي اقتصادي و سياسي ما را بايد تاييد كند. هم اكنون روسيه هم اين را مي‏گويد در آسياي جنوب شرقي نيز زمزمه مي‏شود كه ديگر معنا ندارد و در عصر ارتباطات سلطه استثمار ملتها به صورتي كه هم اكنون بحثهايي مثل بحث پلوراليسم اعتقادي و سياسي مطرح است در دنيا كه در واقع آن سلطه و وحدت‏گرايي تحميلي و استعماري بايد ديگر از بين برود و تنوع اعتقادي و سياسي بايد بر جهان حاكم شود.


لازمؤ همؤ اينها حفظ حقوق مادي و معنوي. همؤ ملتهاي جهان است يعني حفظ و تحقق و رعايت حقوق كشورها و اين مخالفت جدي با سلطه دارد و دفاع از تز نفي سلطه در سراسر جهان است.


در چنين شرايط جهاني در قرن معاصر تنها كشوري كه وابسته به هيچ قدرتي نمي‏باشد ما سراغ نداريم جز كشور اسلامي ايران به رهبري حضرت امام(ره).


تنها قدرتيكه در برابر همه سلطه‏ها ايستاد و منادي آزادي براي تمام بشريت شد به همين خاطر حضرت امام نقش بسيار مترقّي و جهاني در عصر حاضر را متكفل شدند در جهت نفي سلطه و رعايت حقيقي حقوق ملتها و كشورها خصوصاً كشورهاي دربند سلطؤ جهان غرب.


الان قدرت آمريكا در حال افول است و ديگر امكان ندارد جهان يك قطبي يا دو قطبي گردد.


صرف نظر از نوع مذهب و اعتقاد حضرت امام ايستادند و پيام آزادي را به همؤ جهان دادند و دنياي مترقي امروز از اين جهت مديون حضرت امام(ره) است.



/ 10