حجةالاسلام والمسلمين سيد احمد خاتمي از مباحثي كه بايد پيش از ورود در بحث سيره امامان مورد بحث قرار گيرد، جايگاه فقهي سيره اهل بيت(ع) است. در مورد سيره پيامبر گرامي اسلام(ص) اختلافي بين شيعه و اهل سنت نيست. لكن در دو مورد از سيره، بينش شيعه با اهل سنت مختلف است: 1ـ سيره اهل بيت(ع): اهل سنت با آن كه در موارد زيادي ابراز محبت به اين انوار تابناك نمودهاند (در يكي از مقالههاي گذشته شواهد فراواني در اين زمينه آورديم و اثبات كرديم محبت اهل بيت(ع) ميتواند محور وحدت جهان اسلام قرار گيرد) ولي جايگاه شايستهاي كه بايد براي سيره اهل بيت(ع) قائل باشند نيستند، اما پيروان مكتب اهل بيت(ع) سيره امامان را در كنار سيره پيامبر اكرم مصدري معتبر از مصادر استنباط احكام خداوند ميدانند.2ـ سيره صحابه: اهل سنت براي سيره صحابه، بها و ارزش فوقالعاده قائلند و آن را مصدري از مصادر استنباط ميدانند ولي شيعه اين ارزش را براي سيره صحابه قائل نيست. و اينك به بررسي محور اول ميپردازيم و نقد و بررسيِ سيره صحابه را به مقاله آينده واميگذاريم.
سيره اهل بيت(ع)
ما معتقديم كه سيره اهل بيت(ع) كه مقصود ما معصومين(ع) هستند از مصادر استنباط احكام خداوند است و ارزشي همانند ارزش و جايگاه سيره پيامبر گرامي اسلام دارد. دلايل ما بر اين امر عبارتند از: 1ـ علوم اهل بيت(ع) برگرفته از پيامبر بزرگ اسلام است. و رجوع به سيره آنان در حقيقت رجوع به سيره رسول الله(ص) است. حال سؤال اين است براي برگرفتن آب حيات معنوي، (معارف دين)، سراغ سرچشمه بايد رفت يا جويهاي فرعي، كه بعضا گل آلود و يا آلوده است؟ پرواضح است هر عقل سليمي حكم ميكند كه بايد آب را از سرچشمه برگرفت.جابر از حضرت امام باقر(ع) روايت ميكند كه:«يا جابر واللّه لو كنّا نحدّث الناس أو حدّثناهم برأينا لكنّا من الهالكين و لكنّا نحدّثهم بآثار عندنا من رسول الله صلي الله عليه و آله يتوارثهما كابر عن كابر نكنزها كما يكنز هؤلاء ذهبهم و فضّتهم؛ جابر! به خدا سوگند اگر ما با رأي خويش براي مردم حديث كنيم (آن چنان كه ديگران چنين ميكنند) نابود خواهيم شد لكن حديث كردن ما بر اساس آثار رسول الله(ص) است كه نزد ماست و دست به دست ميگردد همان ارزشي كه ديگران براي طلا و نقره خود قائلند ما آن را براي اين اصول ارزشمند قائليم.»1در روايت ديگري فضيل از امام باقر (ع) نقل ميكند كه: «لو انا حدثنا برأينا ضللنا كما ضلّ من كان قبلنا و لكنّا حدثنا ببيّنة من ربّنا بيّنها لنبيّه فبيّنه لنا؛ اگر ما با رأي و سليقه خود حديث بگوييم گمراهيم، آن چنان كه گذشتگان چنين بودند، (مقصود اصحاب رأي و قياسند) لكن ما با نشانههاي الهي كه خداوند در اختيار پيامبر و او در اختيار ما گذارده سخن ميگوييم.»2اين تذكر لازم است كه معناي روايات فوق اين نيست كه امامان را در حد راوي روايت پيامبر بشناسيم كه منزلت امامان، فوق اين است، و امامان خود مصدري مستقل براي استنباطند لكن تمامي آراء امامان مستند به خداوند است، سخني بر اساس سليقه شخصي نميگويند آن چنان كه در زمان حضرت امام باقر و امام صادق(ع) اصحاب رأي و قياس اين چنين بودند. شاهد اين نكته روايتي از حضرت امام صادق(ع) است:«قتيبه» گويد: «سأل رجلٌ ابا عبدالله(ع) من مسألة فاجابه فيها؛ مردي از امام صادق(ع) مسألهاي پرسيد و حضرت جوابش داد.»، سپس گفت: «أرأيت ان كان كذا و كذا ما يكون القول فيها؟» به رأي شما اگر چنين و چنان باشد جوابش چيست؟ حضرت فرمود: «ما اجبتك فيه من شيءٍ فهو عن رسول الله(ص) لسنا من «ارأيت؛ في شيء؛ هر جوابي كه من به تو ميدهم از قول رسول خدا(ص) است ما از خود رأيي نداريم.»3بنابراين براساس مطالب فوق آنان كه در پي سنّت رسول الله(ص) هستند بايد به سراغ اهل بيت بيايند كه اينجا خاستگاه نور است.
اعلميّت اهل بيت(ع)
2ـ بيترديد حتي نزد دشمنان امام علي(ع) و فرزندانش، اهل بيت اعلم از ديگران بودند، اين روايات در منابع اهل سنت آمده است كه بارها پيامبر(ص) با تعابير مختلف فرمود: من شهر علمم و علي در آن است: انا مدينة الحكمة و عليٌ بابها؛4 انا مدينة العلم و عليٌ بابها،5 انا دار الحكمة و عليٌ بابها،6 انا دار العلم و عليٌ بابها،7 انا مدينة الفقه و عليٌ بابها.8و گاه پيامبر ميفرمود: «عليٌ اعلم الامة من بعدي؛ علي عالمترين امت بعد از من است».9 در اين باره سخنان نبيّاكرم(ص) فراوان است و اعلميّت امام علي(ع) واقعيتي است كه نياز به بحث فراوان ندارد.10 در مورد ديگر امامان نيز حتي دشمنان آنها هم اعتراف به اعلميّت آنها داشتهاند.به عنوان نمونه در مورد امام باقر(ع) ميخوانيم:ما معتقديم كه سيره اهل بيت(ع) كه مقصود ما معصومين(ع) هستند از مصادر استنباط احكام خداوند است و ارزشي همانند ارزش و جايگاه سيره پيامبر گرامي اسلام دارد.