عباس زارع نياز به تحول و دگرگونى در وضعيت حاضر امرى نيست كه دليل و توجيه لازم داشته باشد. نيازهاى گسترده و گونه گون انسان اين عصر و سرگردانى او در برآوردن و رفع نيازمنديهاى خود از سويى و فقر و تهى دستى ما در تدوين و ارائه پاسخهاى متناسب هر يك از اين نيازها از ديگر سو با توجه به مدعاى بزرگ ما كه هدايت و رهنمود همواره انسان است به روشنى ضرورت امر تحول را مى نمايد.گرچه حوزه هاى ما از حيث داشتن مواد خام و اصول و بنيادهاى درخور تكيه از بيشترين غنا برخوردارند و درواقع به كوهى عظم تكيه دارند كه هيچ گاه از اين حيث دچار تزلزل و سستى نخواهند گشت لكن آنچه درخور تدوين و ارائه باشد و آنچه به آسانى درخور انتقال باشد يا بسيار كم داريم و يا هيچ نداريم و اين امر تأسف بار حياتى بودن مسأله تحول را به روشنى تأكيد مى كند.حوزه هاى علميه تشيع تاريخ پر درد و رنج و پرفراز و نشيب را پشت سر دارند و در مسير تاريخ خود موانع و حوادث بسيار و را در نورديده اند. حيات امروز آنها معلوم تلاشهاى خالصانه و زحمات بى دريغ و شايانى از سوى علماى بزرگ دين و دلسوزان مكتب حيات بخش تشيع است كه بهاى گزافى تا بدين جا به منظور حفظ و حراست و تحويل آن به نسلهاى بعد پرداخته اند.حوادث و گرفتاريهاى گوناگون سرنوشت حوزه را همواره با افت و خيزها و اوج و فرودهاى بسيار توأم ساخته لكن هيچ گاه نتوانسته رگه حيات آنها را از هم بر تابد و اين همه معلولِ صدق صادقان و خلوص مخلصانى بوده كه خود را حامل رسالتهاى بزرگ الهى مى ديدندو بار عظيم هدايت و عهده دارى و تأمين صلاح و سعادت بشرى را بر شانه هاى خود عميقاً احساس مى كردند از اين روى هيچ بازدارنده اى نمى توانست آنان را از مسيرشان و اهدافشان باز دارد.در دوران حاكميت گذشته در دهه هاى اخير سخت ترين فشارها بر حوزه ها وارد گشت و حوزه دورانى از مظلوميت و محكوميت خود را بنمايش گذاشت چه ايام زورو ظلم رضاخانى و چه سالهاى تزوير و نيرنگ محمدرضاخانى ولى هيچ كدام نتوانست حوزه را از هدفش جدا سازد.گرچه با قهر و طرد حكومت از صحنه فراخ اجتماعى و سياسى به انزوا گراييد و نيز مورد طرد و طعن حكومت واقع شد لكن در آن عرصه محدود هم به كار خود مشغول و به دنبال هدف در تلاش بود.و اما با تغيير نظام و حاكميت طاغوت و در پى بنيان حاكميت جديد بسيارى از شرايط و معادلات تغيير يافت و حكومت باطل و دشمن با حوزه تبديل به حكومتى حق و نيازمند به حوزه گشت.ملتى كه تنها در فروعاتى از دين به حوزه ها و علماء نيازمند بودند در گستره تمامى نيازهاى بشرى به حوزه ها متوجه شدند كه نيازهاى روان شناختى جامعه شناختى اقتصادى سياسى فرهنگى در همه سطحها و گروههاى جامعه كنونى بخشى از آن بود.