بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
البته اين به معنى ايستادن در مقابل حكومت و ملت نيست بلكه به معنى استقلال از اعمال نظر و نفوذ آنها در عين حمايت و تأمين نيازهاى آنهاست.11 . يكى از آفتهاى مهم عموم تشكيلات زمان ما حاكميت روابط به جاى ضوابط و از بين رفتن اصول و معيارهاى معقول و مستند ارزش گذارى و سنجش در سطوح مختلف آن تشكيلات است.پيوندهاى قوم و خويشى روابط دوستانه معرفى و توصيه ويران كننده ترين ضوابطى است كه جايگزين ضوابط و معيارهاى معقول گرديده است.حتى مجامع علمى ما متأسفانه از اين بلا بركنار نبوده و چه در مرحله گزينش و چه در ارتقاء مدارج و يا تخصيص امكانات و تعلق امتيازات آلوده حاكميت ارتباطات و نور چشمى گراييها بوده است.اگر ما بخواهيم حوزه نيرومند و پولادينى بنا كنيم كه رشد مستمر بيابد و از فرو افتادن در ورطه فساد و هلاكت در امان بماند و نيروها و عناصر دلگرم و اميدوارى بپروراند چاره اى جز مراقبت شديد و اكيد در جهت حفظ حاكميت اصول و ارزشهاى معقول و دينى بر همه سطوح آن نداريم. در مرحله گزينش در تخصيص امكانات در واگذارى پستهاى داخلى در توضيح سهميه ها و امتيازهاى خارجى و ديگر مراحل تنها چارچوبها و ضوابط تعيين شده و مورد پذيرش مى تواند تعيين كننده باشد وگرنه در اين تجديد بناى جديد راهى به جز مسير بروكراسيها و سازمانهاى ادارى هم عصر خودمان نخواهيم رفت.12 . جزم انديشى و انتقاد ناپذيرى در مراحل مختلف كار از ديگر مسائلى است كه مى تواند ما را دچارو مبتلا سازد.اسلام دين عصبيت و جمود نيست مكتبى كه از منطقى قوى و استوار برخوردار باشد از تضارب و تقابل با آراء و نظرات ديگران و كشاكش دهر هراسى به خود راه نمى دهد; زيرا نه تنها آن را سبب تضعيف خود نمى داند بلكه به گونه اى آن را تقويت كننده و اصلاح گر مى شمارد.بناى رفيع حوزه ما اگر بر اساس تضارب آراء شور و مشورت و همفكرى همه جريانها و عناصرى كه در سرنوشت مشتركشان خود را سهيم مى دانند بنيان گردد به طور قطع به آسانى به سستى و زوال نخواهد گراييد لكن اگر بر اساس يك سو نگرى و احكام از پيش تعيين شده بدون توجه به آراء و ديدگاههاى ديگران مسائل شكل گيرد ناگزير سامان مناسبى نخواهد يافت.از اين روى وجود سعه صدر و تحمل بسيار در دست اندركاران و مجريان و ايجاد مكانيزم بررسى و نقد انتقاد كارهاى انجام شده و طرحهاى در دست اجرا از اصولى ترين نيازهاى اوليه مجموعه جديد است.13 . رخنه و نفوذ فرصت طلبان چاپلوسان و افرادى كه در اصل باور و اعتقادى نسبت به اصل جريان تحول و يا وسعت و دامنه مورد نظر اكثريت پشتيبان جريان تحول ندارند از آفتها و بلاهاى مهمى است كه ممكن است گريبان گير جريان فوق گردد.در اساس نهضتها و حركتهاى اجتماعى پس از مرحله ويرانگرى و نفى گذشته در مرحله اثبات و سازندگى دچار نفوذ فرصت طلبان و ابن الوقتها كه در كمين بوده و خود را مهيا ساخته بودند مى شوند و توجه نداشتن رهبران نهضت به اين مسأله و برخورد شديد و قوى نكردن نسبت به اين جريان سبب نزج و رشد آنها در بدنه تشكيلات قدرت و در نتيجه نوميدى نيروهاى مخلص و معتقد و كناره گيرى آنها از جريان مى شود و در نتيجه پس از مدتى مى بينيم همه آنان كه به گونه اى در شروع حركت و پى ريزى آن سهيم و داراى نقش بوده اند بركنار مى روند و دسته هاى ديگرى كه اعتقادى به اين جريان نداشته و حاضر و به ايفاى نقش نبوده اند هدايت جريان را به دست مى گيرند و اين مسأله نتيجه اى نخواهد داشت جز انحراف اساسى و اصولى جريان از مسير اصلى و تعيين شده قبلى و قرار گرفتن در مسير ناخواسته و حوادث به وجود آمده توسط دشمنان آماده و مسلح خارجى.اميد كه در هر يك از اين مقوله ها و مانند آنها تامل و توجه كافى صورت پذيرد.