وش تحقيق اجتماعي از واقعگراييي [پوزيتويسم] تا معيارگرايي [واقعگرايي تؤم با ارزشگاريي]المعهد العالمي - روش تحقیق اجتماعی از واقعگرایی (پوزیتویسم) تا معیارگرایی (واقعگرایی تؤم با ارزش گرایی) نسخه متنی
وش تحقيق اجتماعي از واقعگراييي [پوزيتويسم] تا معيارگرايي [واقعگرايي تؤم با ارزشگاريي]المعهد العالمي
حميد رضا شريعتمداري محمد امزيان، محمّدمنهج البحث الاجتماعيّبين الوضعيّة و المعياريّةالمعهدالعالمي للفكر الاسلاميالولايات المتحدةالاميركيّة. 1992
مقدمه
در طول تاريخ تمدن اسلامي روابط ميان اسلام و ديگر تمدّنها هميشه از دو جنبه مثبت و منفي برخوردار بوده است. جنبه مثبت اين روابط، رويكرد انديشمندان مسلمان به علوم و معارف ديگر ملتها و تجربهها و آزمودههاي آنان بوده است. در اين رويكرد، هدف، يافتن حكمتي بوده كه طبق نصوص ديني گمشده مؤمن است، هرجا بدان دست يابد از آن بهره خواهد گرفت و اينگونه، تعامل مباركي ميان تمدّن اسلامي و ديگر تمدّنها صورت ميگرفته است.از طرف ديگر همواره با نفوذ انحراف، گمراهي و اشتباه در قالبهاي گيرا و جذاب به ويژه در دوران ضعف تمدّن اسلامي، نيز روبرو بودهايم. آنچه بدين شكل روي داده، چيزي نبوده است جز فريفته شدن در برابر فرهنگهاي حاكم بدون تميز دادن ميان آنچه كه حكمت و فرآورده مشترك تمدّنها انساني است و آنچه كه گمراهي يا تحليلها و راه حلهاي منطبق با خصوصيّات ديگران است.از دو قرن پيش امت اسلامي با تهاجم استعماري نويني از سوي غربيها روبرو شد. اين بار جامعه اسلامي خود را در برابر لشكرياني يافت كه تنها به توپ و سلاح آتشين مجهز نبودند بلكه با خود چاپخانه، روزنامه، كتاب و هيأتهاي علمي را نيز دنبال ميكردند، تا با استعمار فكري، تسلّطشان بر زمين و انسان و سرمايهها هميشگي و جاودان گردد.اينك، براي گريز از تنگناي ناشي از حاكميت فرهنگ غرب ناگزير بايد در پي جايگزيني اسلامي و منطبق با خصوصيات ملل مسلمان برآمد و براي نيل به اين مطلوب چارهاي جز دو گونه نقد و كاوش نيست؛ بررسي تمدن غربي و بازشناسي ويژگيهاي مثبت آن كه با تمدن شرايط زيستي و اجتماعي ما همخواني دارد و نيز تفحص در مواريث فرهنگي خودمان براي تميز اصول و ثوابت از فروع و متغيّرها.كتاب حاضر «منهج البحث الاجتماعيّ بين الوضعيّة و المعياريّة» در راستاي اين هدف والا به نقد پوزيتويسم غربي با مكاتب مختلف و تأثيرات گسترده آن برگرايشهاي مختلف علوم انساني پرداخته است و پس از نقدِ كوششهايي كه در جهان اسلام براي ارائه نظامهايي فكري بدون در نظر گرفتن اسلام يا تحت شعار اسلامي كردن علوم اجتماعي بدون رهايي كامل از تأثيرات پوزيتويسم غربي صورت گرفته است، در پي ساخت و پرداخت جايگزيني اسلامي براي متدولوژي پوزيتويستي برآمده است. براي آنكه بيشتر با اهداف و ديدگاههاي نويسنده اين كتاب، آقاي محمد محمد اِمزيان از تونس آشنا شويم، بخشي از گفتههاي وي در پيشگفتار كتاب همراه با توضيحاتي برگرفته از متن كتاب تقديم خوانندگان گرامي ميشود:بي ترديد، برجستهترين ويژگي دوران ما توجه به متدولوژي تحقيق است، به ويژه در زماني كه تقابلهاي فكري و ايدئولوژيك ميان فلسفهها و گرايشهاي مختلف به اوج خود رسيده است. امروزه فلسفههاي تحصّلي و مادي علي رغم اختلافهايشان از روشهاي نوين علمي براي عرضه توجيهي مقبول در مورد تبيينهاي ماديشان از انسان، جهان و زندگي مدد ميگيرند.