نويسنده: سيدمحمدعلى ابهرى به نظر مى رسد جهانگردى پس از پيروزى انقلاب اسلامى, مورد بى مهرى قرار گرفته است. اين پديده كه مى توانسته به عنوان يكى از قدرتمندترين ابزارها در خدمت اسلام و انقلاب اسلامى قرار گيرد, از سوى طرفداران و دوستداران انقلاب با نگاهى بدبينانه, ارزش گذارى شده و به همين جهت, تاكنون حركتى جدى و اساسى در جهت راه اندازى و گسترش آن انجام نشده است. شايد مهم ترين عامل در پديد آمدن چنين برداشتى از سوى مسؤولان آن بوده كه اين مسأله هم بد مطرح شده و هم بد از آن دفاع شده است.بيش تر وقتى سخن از پذيرش جهانگرد مى رود, مى بينيم مردم ما بر اين انگار و پندارند كه مى خواهيم افرادى عياش, لاابالى و خوش گذران را به كشورمان بياوريم و در جهت آماده سازى ساز وبرگ خوش گذرانى آنان تلاش كنيم و ارزشهاى اسلامى جامعه خود را بر سر راه آنان قربانى كنيم. و آن گاه كه كسانى از گسترش دادن اين صنعت به دفاع بر مى خيزند پيش از همه بر درآمدها و دلارهاى به دست آمده از اين صنعت در جهان امروز تكيه مى كنند و به ضرورت دست يابى جامعه ما به سهم خود از اين بازار پرسود پاى مى فشارند, نتيجه اين مى شود كه مردم معتقد, اصيل, مؤمن و مسلمان جامعه ما با يك حساب ساده به اين نتيجه مى رسند كه ما حاضر نيستيم ارزشهاى اسلامى و انقلابى خود را با هيچ چيز ديگرى عوض كنيم و عطاى سود سرشار اين صنعت را هم به لقايش مى بخشيم.به نظرنگارنده, بايد اين پديده را از ديدگاهى ديگر به بوته بحث و بررسى قرار داد. حقيقت اين است كه امت اسلامى ما, پس از قرنها تحمل سلطه هاى طاغوتى, مردانه به ميدان آمده, همه هستى خود را در كفه اخلاص نهاده و با ايثار سرمايه هاى ارزشمندى, همچون جوانان برومند و مسلمان, يك نظام چند هزار ساله را از بيخ و بن بركنده و آن را به زباله دان تاريخ سپرده است. اين ملت مى خواهد بازگشت به فطرت انسانى را در جهان بشرى فرياد كند و تمامى دين باوران جهان را به يگانگى و اتحاد در برابر شيطان ها و شيطان پرستان فراخواند و بدين گونه مستضعفان و محرومان را به رهايى از زنجير بردگى ستم پيشگان نويد دهد و تشنگان فضيلت و معرفت را كه از چپ گرايى و راست گرايى خسته و سرخورده شده, در آستانه نوميدى قرار گرفته اند, از زلال گواراى آموزه هاى آسمانى مكتب وحى سيراب سازد. البته آشكار است كه شب پرستان نيز ساكت ننشته اند و در دو دهه گذشته تمامى توان و ابزار خود را به كار گرفتند تا اين فرياد را در گلو خفه كنند; از اين روى, با تمام قدرت و توان در بوقهاى تبليغاتى خود دميدند و آنچه از دروغ و تهمت و بهتان و افترا در كيسه داشتند, به اين حركت نسبت دادند, تا شايد بتوانند از صدور اين بينش جلوگيرى كنند و البته تا اندازه اى هم به خواسته هاى خود دست يافته و ذهن و انديشه ساده دلان را بازيچه خواسته ها و هوسهاى خود ساخته اند.از سوى ديگر, بارها و بارها سخنان دلنواز معمار و بنيانگذار انقلاب اسلامى, امام راحل خمينى كبير را به گوش جان شنيديم كه تأكيد مى كرد:(مقصود ما از صدور انقلاب برخورد قهرآميز و كاربرد سلاح و اقدام نظامى نيست. منظور ما انتشار شعاعهاى نورانى اين تفكر است كه اديان الهى و تعاليم آسمانى توان ايجاد و اداره يك جامعه سالم و متكامل انسانى را دارند.)بنابراين, صدور انقلاب اسلامى, يك مقوله فرهنگى است و به طور طبيعى ابزارهاى ويژه خود را مى طلبد و جهانگردى و پذيرش افرادى از ديگر ملتها به عنوان ميهمان, اگر با شرايط مورد نظر انجام گيرد, مى تواند به عنوان يكى از كاراترين ابزارها در خدمت اين هدف مقدس قرار گيرد. در سالهاى پس از پيروزى انقلاب اسلامى, بارها شاهد كارايى و خوش آيندى ديدار خارجيان از ايران اسلامى بوده ايم. آنان كه در اين سالها از ايران ديدن كرده اند, جامعه ما را به طور كامل جداى از تصويرى يافته اند كه ازكشور ما در رسانه هاى خارجى ترسيم مى شود و بازتاب مى يابد. بيش تر آنان پس از بازگشت به بيان حقايق پرداخته اند و شمارى خود مبلّغ توانمندى ارزشهاى انقلابى و اسلامى جامعه ما شده اند و پرده تزوير و دروغ دشمن ساخته را از چهره تابناك اين حقيقت برداشته اند. همه به ياد دارند كه خبرنگار آمريكايى پس از شرح كمالات عارفانه و زندگى زاهدانه امام راحل در گزارش از شبهاى تاريك تهران در جنگ شهرها نوشته بود:(امنيت شبهاى تاريك تهران از روزهاى روشن نيويورگ بيش تر است.)هزاران نمونه از اين تجربه در سالهاى گذشته, مى تواند جايگاه واقعى مسأله جهانگردى را به خوبى روشن كند, تا به خوبى دريابيم كه وقتى سخن از جهانگردى مى گوييم, هدفهاى فرهنگى والايى را در نظر داريم كه سرلوحه برنامه تمامى انبياء و مصلحان تاريخ بوده است. سخن از آشنا كردن انسان خود باخته امروز با فطرت الهى خويش است. سخن از صدور فرهنگ و تعاليم عاليه اسلامى است; نه ماجراى سود و بهره و درآمد و دلار. اگر چه سودها و بهره هاى مادّى جامعه اسلامى نيز امرى مهم و ارزشمند است و تلاش براى دستيابى به درآمد بيش تر نيز تلاشى ستودنى, ولى در فرهنگ متعالى اسلام, مسائل مالى و اقتصادى آن درجه از اعتبار را ندارندكه بتوانند هدف جامعه اسلامى قرار گيرند.بارى, بايسته است مسأله جهانگردى را در ضمن بحثهاى زير مورد بررسى قرار دهيم.1 . آثار و بهره هاى جهانگردى براى جمهورى اسلامى ايران2 . تواناييها, ابزارها, كششها و گيراييهاى ما براى جذب جهانگرد3 . نارساييها, دشواريها و بازدارندها.4 . راهكارهاى پيشنهادى.