در سال 1314 هـ.ش آية الله سيد محمد حسن الهي و برادرش به دليل اختلال در وضع معاش و نرسيدن مقرّري از ايران به موطن خويش (تبريز) بازگشت، آية الله الهي در حوزه تبريز به تدريس فلسفه از شفا و اسفار و ساير كتابهاي ملاصدرا اشتغال ورزيد و در ضمن برخي جويندگان كمال را به سوي قله معنويت هدايت نمود.نامبرده انساني بسيار ساده، بيآلايش، فروتن، مهربان و مربي نفوس بود. علامه طباطبايي در مناسبتهاي گوناگون براي شاگردان خود از خصوصيات روحي ايشان سخن ميگفت و اخلاق و رفتارش را تمجيد و تحسين ميكرد و هوش و استعداد و تواناييهاي علمي برادر را ميستود و در جلسهاي نقل كرده بود:«برادر ما راجع به تأثير صدا و كيفيت آهنگها و تأثير آن در روح و به طور كلّي از اسرار علم موسيقي و روابط معنوي روح با صداها و طنينهاي وارده در گوش، كتابي به رشته تحرير درآوردند كه انصافا اثر نفيسي بود و تا به حال (زمان نقل اين مطلب) در دنياي امروز بينظير و از هر جهت بديع و بيسابقه بود، لكن بعد از اتمام آن، بيم آن را پيدا كرد كه به دست نااهلان و حكّام جائر بيفتد و تشكيلات نامشروع از آن استفاده سوء بنمايند، لذا آن را به طور كلي مفقود نمود.»آية الله حاج سيد محمد حسن الهي از جميع جهات مشابه علامه طباطبايي بود و در سبك و شيوه، سعه صدر و همت عالي، زندگاني زاهدانه به معناي واقعي، دوري از اهل دنيا، رابطه با خداوند، انس و الفت با ذكر و عبادت توأم با ادراك و بصيرت و معرفت، شيفتگي به شرع مطهر و محبت توأم با معرفت نسبت به خاندان عصمت و طهارت، تلاش در جهت اعتلاي كلمه حق و از خودگذشتن در اين راه، كمك به همنوع و رسيدگي به فقرا و مساكين نمونهاي بارز و در خطه آذربايجان و منطقه تبريز معروف و مشهور و در بين اهالي به پاكي و طهارت نفس و وارستگي زبانزد خاص و عام بودند.1اين فرزانه ناشناخته در سال 1345 هـ.ش به شهر مقدس قم مشرّف گرديد و قريب يك سال در اين مكان مبارك اقامت گزيد و تني چند از افاضل حوزه علميه قم در همين مدت كوتاه از فيض وجودش بهرهمند گشتند، كه در ميان آنان علامه حسنزاده آملي بيش از ديگران از حضور پرفروغش استفاده كرده است، چنان كه خود در جايي نوشته است:آية الله حاج سيد محمد حسن الهي از جميع جهات مشابه علامه طباطبايي بود و در سبك و شيوه، سعه صدر و همت عالي، زندگاني زاهدانه به معناي واقعي، دوري از اهل دنيا، رابطه با خداوند، انس و الفت با ذكر و عبادت توأم با ادراك و بصيرت و معرفت، شيفتگي به شرع مطهر و محبت توأم با معرفت نسبت به خاندان عصمت و طهارت.«در سنه هزار و سيصد و چهل و پنج هجري شمسي آيةالله جناب آقاي سيد محمد حسن الهي قاضي طباطبايي (برادر مكرم استاد علامه طباطبايي ـ رفع الله تعالي درجاته المتعالية) كه در حوزه علميه قم براي افاده و افاضه رحل اقامت افكنده بود، اين كمترين از محضر انورش بهرهمند بود.»ايشان در جاي ديگري خاطر نشان نموده است: «در همه حال استادم، حكيم متأله آية الله آقا محمد حسن قاضي طباطبايي تبريزي مشهور به الهي ـ اعلي الله مقامه ـ پيوسته مرا به مراقبت و نگاه داشتن ادب در برابر خداوند و محاسبه نفس بسيار توصيه ميفرمود و من نفحات انفاس شريفش و بركات فيوضات منيعش را فراموش نميكنم.»2وقتي در خصوص اين شخصيت از استاد حسن زاده آملي سؤالي شده بود، ايشان چنين جواب دادند: «آن جناب از تبريز گرفته تا نجف اشرف و مراجعت از نجف ـ كه به تبريز آمدند ـ و علامه طباطبايي در تمام درس و بحث و شئونات ديگر با هم بودند، آن بزرگوار هم جامع علوم عقلي و نقلي بود و رياضتهاي نفساني او بسيار عجيب بود.وقتي به حضور استاد علامه طباطبايي رسيدم آن جناب از من سؤال كرد: شما اخوي را چگونه يافتيد، بنده واقعيتي را اظهار كردم، گفتم: آقاجان، جناب اخوي خيلي بذول است و اين اخوي (علامه) خيلي كتوم است آن جناب خيلي بخشنده بود، البته در تبريز ماند و از اين گونه تأسفها (محروميت از كمالات علمي او) براي ما هست، من مشاهداتي، مكاشفاتي و حلاوتي از جناب حاج محمد حسن الهي دارم كه اگر بخواهيم بعضي از اين امور را بازگو كنيم شايد موجب استعجاب بعضي واقع شود.»3 آية الله جعفر سبحاني نيز به اين مكاشفات اشاره دارند.4