وقت ظهور
عاقبت عالم ما صلح و صفا خواهد شد
شام هجران و غم دل سپرى خواهد گشت
قدم از پرده غيبتبه برون خواهد زد
عالم پير جوان گردد و سر مستسرور
شب ظلمانى غم مهر رخش بشكافد
همه آفاق پر از زمزمه عشق شود
خود بينديش در آن روز چهها خواهد شد (1)
قلب معشوق پر از مهر و وفا خواهد شد
يار بىپرده نمايان ز خفا خواهد شد
خضر ما ساقى صهباى بقا خواهد شد
مشك ريزان نفس باد صبا خواهد شد
روشنى بخش به خورشيد و سما خواهد شد
خود بينديش در آن روز چهها خواهد شد (1)
خود بينديش در آن روز چهها خواهد شد (1)
امروز خانه دل نور و ضيا ندارد
شهرى است پر زآشوب كاشانهاى لگدكوب
آن دل كه از تغافل شوق لقا ندارد
جايى كه دوست نبود آنجا صفا ندارد
آن دل كه از تغافل شوق لقا ندارد
آن دل كه از تغافل شوق لقا ندارد
الف) اصلاح شدن امر ظهور در يك شب
على عليه السلام مىفرمايد: «قال رسول الله صلى الله عليه و آله: المهدى منا اهل البيتيصلح الله له امره فى ليلة; (8) مهدى از ما اهل بيت است كه خداوند امر [فرج] او را در يك شب اصلاح مىفرمايد .» و امام باقر عليه السلام نيز اين معنا را اين گونه بيان كرده است: «يصلح الله له امره فى ليلة; (9) خداوند امر [فرج] او را در يك شب اصلاح مىكند .» ب) آمدن همانند شهاب فروزان
امام باقر عليه السلام پس از بيان غيبتحضرت مهدى عليه السلام فرمود: «ثم يبدو كالشهاب الوقاد; (10) او همانند شهابى شعلهور ظاهر خواهد شد .» و پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله نيز در اين باره مىفرمايد: «فعند ذلك يقبل كالشهاب الثاقب; (11) در آن هنگام همچون شهابى فروزان خواهد آمد .» پر واضح است كه كلام حضرات معصومين عليهم السلام گزاف نبوده و تشبيهات ايشان بدون حساب نبوده است . از سوى ديگر، فرا رسيدن همچون شهاب سخن از ناگهانى بودن، بدون پيشبينى قبلى و غافلگيرانه و به سرعتبودن آن مىباشد .
خورشيد رخ مپوشان در ابر زلف يارا
ما را زتاب زلفت افتاده عقده بر دل
اى بحر عفو و رحمتبر ما تو بارشى كن
فخر جهانيان شد ننگ صنم پرستى
اى آشكار و پنهان برقع ز رخ برافكن
تا جلوهات ببينم پنهان و آشكارا
چون شب سيه مگردان روز سپيد مارا
بر زلف خم به خم زن دست گره گشارا
كز لوح دل بشوييم مسوده خطا را
جانا زپرده بنماى روى خدا نما را
تا جلوهات ببينم پنهان و آشكارا
تا جلوهات ببينم پنهان و آشكارا
زمان ظهور در روايات
در برخى روايات به صورت محدود زمانهايى براى رخداد اين حادثه بزرگ ذكر شده است . در اين بين، روايات به چند دسته تقسيم مىشود: 1 . رواياتى كه جمعه را به عنوان روز ظهور معرفى كردهاند: امام صادق عليه السلام در اين باره مىفرمايد: «يخرج قائمنا اهل البيتيوم الجمعة; (12) قائم ما اهل بيت در روز جمعه ظهور خواهد كرد .» 2 . رواياتى كه روز ظهور را مصادف با روز عاشورا ذكر كردهاند: امام باقر عليه السلام ضمن بياناتى درباره روز عاشورا فرمودند: «... وهذا اليوم الذى يقوم فيه القائم; (13) و اين روز (عاشورا) روزى است كه در آن قائم عليه السلام قيام خواهد كرد .» 3 . رواياتى كه ظهور حضرت مهدى عليه السلام را در سال فرد ذكر كردهاند: امام صادق عليه السلام فرمودند: لا يخرج القائم الا فى وتر من السنين; (14) قائم ظهور نمىكند مگر در سال فرد .» 4 . برخى روايات نيز روز ظهور را شنبه ذكر كردهاند: امام باقر عليه السلام فرمود: «يخرج القائم يوم السبتيوم عاشورا; (15) قائم در روز شنبه كه روز عاشورا استخروج مىكند .» اگرچه قرائن بيشترى بر ظهور حضرت مهدى عليه السلام در روز جمعه وجود دارد، ولى اين روايت و امثال آن را مىتواند به اين صورت توجيه كرد كه اولين روز ظهور جمعه است و از آنجايى كه حوادث فراوانى با شروع ظهور رخ خواهد داد، بخشى از آن حوادث روز شنبه واقع خواهد شد .» راه آگاهى امام زمان عليه السلام
حال اين پرسش پيش مىآيد كه اگر خود حضرت مهدى عليه السلام از زمان دقيق ظهور آگاهى ندارد، پس چگونه در آستانه ظهور از وقت آن مطلع خواهد شد؟ در اين بخش نيز روايات فراوانى ذكر شده كه راههاى حصول علم حضرت به زمان ظهور را گفتهاند . به تعدادى از آنها اشاره مىشود: 1 . آگاه شدن از طريق الهام
بدون شك معصومين عليهم السلام مورد الهام خداوند قرار مىگيرند و اگرچه وحى به صورت رسمى با رحلت پيامبر صلى الله عليه و آله پايان گرفت، ولى در موارد فراوانى به اهل بيت عليهم السلام الهاماتى مىشده و خواهد شد از جمله، برخى روايات چگونگى آگاه شدن حضرت مهدى عليه السلام از زمان ظهور را از طريق الهام ذكر كردهاند . مستند اين نظر روايتى است از امام صادق عليه السلام كه ذيل آيه شريفه «فاذا نقر فى الناقور» فرمود: «ان منا اماما مستترا فاذا اراد الله اظهار امره نكت فى قلبه نكتة فظهر فقام بامر الله تعالى; (16) به درستى كه از ما امامى پنهان است و چون خداى تعالى بخواهد او را ظاهر سازد، نكتهاى در قلبش ايجاد مىكند، پس او ظاهر شود و به دستور خداى تعالى قيام نمايد .» 2 . آگاه شدن از طريق برافراشته شدن علم قيام
در رواياتى چند اشاره شده كه وقتى ظهور آن حضرت نزديك شد و وقت قيام فرا رسيد، پرچمى كه آن حضرت هنگام ظهور در دستخواهد داشت، به اذن و اراده الهى برافراشته شده، آن حضرت را به فرمان قيام آگاه خواهد كرد . پيامبر گرامى اسلام صلى الله عليه و آله در اين باره فرمودند: «... له علم اذا حان وقتخروجه انتشر ذلك العلم بنفسه فناداه العلم اخرج يا ولى الله واقتل اعداء الله فلا يحل لك ان تقعد عن اعداء الله; (17) براى او پرچمى است كه وقتى هنگام خروجش فرا رسيد، خود به خود باز شده و آن حضرت را مورد خطاب قرار داده مىگويد: ظهور كن اى ولى خدا! و دشمنان خداوند را نابود ساز كه ديگر براى تو نشستن در مقابل دشمنان خدا جايز نيست .» 3 . آگاه شدن از طريق بيرون آمدن شمشير از غلاف
هم آن حضرت فرمودند: «له سيف مغمد فاذا حان وقتخروجه اقتلع ذلك السيف من غمده وانطقه الله عزوجل فناداه السيف اخرج يا ولى الله فلا يحل لك ان تقعد عن اعداء الله فيخرج; (18) براى او شمشيرى است در غلاف، پس هنگامى كه وقت ظهورش فرا رسيد، آن شمشير از غلافش خارج مىشود . خداوند آن شمشير را به سخن درمىآورد و شمشير به حضرتش مىگويد: اى ولى خدا! خارج شو كه ديگر نشستن در مقابل [ستم] دشمنان خدا جايز نيست . پس او ظهور مىكند .» حكمتهاى مخفى بودن زمان ظهور
در پايان ذكر اين نكته خالى از لطف نيست كه مخفى بودن زمان ظهور حضرت مهدى عليه السلام داراى حكمتهاى فراوانى است كه برخى از آنها عبارت اند از: 1 . زنده نگه داشتن روح اميد و انتظار در جامعه در طول غيبتحضرت مهدى عليه السلام; چرا كه در صورت معلوم بودن زمان ظهور به كلى بحث انتظار بى معنا خواهد شد . 2 . معنا پيدا كردن امتحان شيعيان در عصر غيبت . 3 . غافلگير كردن مخالفان و دشمنان . از آنجايى كه يكى از دلائل غيبتحضرت مهدى عليه السلام تلاش براى نابودى آن حضرت بود، از اين رو، روشن بودن زمان ظهور، دشمنان را براى از بين بردن و مقابله با آن حضرت آماده مىسازد، در حالى كه نامعلوم بودن و ناگهانى بودن زمان ظهور باعث غافلگيرى دشمنان خواهد شد .1) نوبهار عالم جان، احمد احمدى بيرجندى، شعر از ناصر مكارم شيرازى به نقل از مجله درسهايى از مكتب اسلام، شماره 11، سال بيست و نهم، اسفند 1368 ه . ش . 2) اعراف/187 . 3) عيون اخبار الرضا عليه السلام، شيخ صدوق، انتشارات جهان، 1378 ه . ش، 2 جلد، ج2، ص266 و كمال الدين، شيخ صدوق، دار الكتب الاسلاميه، ج2، ص372 . 4) كتاب الغيبه، شيخ طوسى، مؤسسه معارف اسلامى، قم، ص291 . 5) الخرايج والجرايح، قطب الدين راوندى، مؤسسه امام مهدى عليه السلام قم، 1409 ه . ق، 3 جلد، ج3، ص1128 و كتاب الغيبة، ص395 . 6) كتاب الغيبة، ص426 و الكافى، ثقةالاسلام كلينى، دارالكتب الاسلامية، تهران، 8 جلد، 1365 ه . ش، ج1، ص368 . 7) الكافى، ج1، ص368 . 8) كمال الدين، ج1، ص152 . 9) غيبت نعمانى، محمدبن ابراهيم نعمانى، مكتبة الصدوق، تهران، 1397 ه . ق، ص163 . 10) كتاب الغيبة، ص159 و كمال الدين، ج1، ص324 . 11) كمال الدين، ج1، ص287 . 12) الخصال، شيخ صدوق، انتشارات جامعه مدرسين، قم، 1403 ه . ق، 2 جلد، ج2، ص394 و بحارالانوار، علامه مجلسى، مؤسسه الوفاء، بيروت، ج56، ص26 . 13) تهذيب الاحكام، شيخ طوسى، دارالكتب الاسلاميه، تهران، 1365 ه . ش، 10 جلد، ج4، ص300 . 14) كتاب الغيبة، ص453 و روضة الواعظين، محمد بن حسن فتال نيشابورى، انتشارات رضى، قم، ص263 و اعلام الورى، فضل بن حسن طبرسى، دارالكتب الاسلاميه، تهران، ص459 . 15) تهذيب، ج4، ص333 و كمال الدين، ج2، ص653 . 16) كافى، ج1، ص343; كتاب الغيبة، ص164 و رجال كشى، محمد بن عمر كشى، انتشارات دانشگاه مشهد، 1348 ه . ش، ص192 . 17) كمال الدين، ج1، ص155; الخرايج و الجرايح، قطب الدين رواندى، ج2، ص550 . 18) كمال الدين، ج1، ص155، و با تفاوت اندكى: كفاية الاثر، على بن محمد خزاز قمى، انتشارات بيدار، ص266 .