بیماری های درختان زیتون نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

بیماری های درختان زیتون - نسخه متنی

صفرعلی مهدیان

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

بيماري هاي درختان زيتون

لكه طاووسي زيتون (Olive Peacock Spot)

عامل بيماري : Spilocaea oleagina

رده بندي عامل بيماري

Deuteromycota , Deuteromycetes , Hyphales , Dematiaceae

علائم و خسارت

اين بيماري به نام لكه چشم پرنده اي (Bird's Eye Spot) زيتون هم خوانده مي شود. علائم به صورت لكه هايي است كه روي برگها، ميوه ها و دم ميوه ها بوجود مي آيند ولي اكثر آنها روي برگها ديده مي شوند. روي برگ، اين لكه ها گرد يا حلقوي و ابتدا دودي رنگند ولي بعدا به رنگ قهوه اي در مي آيند كه هاله اي زرد رنگ اطراف آنها را گرفته است. اين لكه ها در ظاهر شبيه به لكه هاي چشم مانند روي پرهاي دم طاووس است و به همين دليل به اين بيماري لكه طاووسي مي گويند. اگر تعداد لكه هاي ايجاد شده روي دمگل ها (Pedicel) زياد باشد، باعث ريزش شديد ميوه مي شود. برگهاي آلوده كلروزه شده، در نهايت مي ريزند. سرشاخه ها نيز ممكن است در اثر ريزش برگها از بين بروند. ريزش شديد برگها باعث ضعيف شدن درخت يا مرگ درختان كوچك مي شود و مقدار محصول كاهش مي يابد. البته چند سال طول مي كشد تا بيماري روي درخت به صورت حاد درآيد.

بيولوژي

قارچ درون لكه هاي موجود در برگهايي كه روي درخت باقي مانده اند، زمستان گذراني مي كند.كنيدي هايي كه در برگهاي ريخته شده تشكيل مي شوند، نقش بسيار كمي در گسترش بيماري دارند. ايجاد آلودگي رابطه نزديكي با بارندگي دارد و بيشتر آلودگي ها در طول زمستان ايجاد مي شوند. دماهاي بالا جوانه زدن و رشد اسپورها را محدود مي كند. به همين دليل بيماري در طول تابستان هاي گرم و خشك غيرفعال است. در مناطقي كه تابستان خشك و زمستان هاي ملايم دارند، دوره مناسب بيماري پاييز و زمستان ، و درنواحي كه زمستان سردتر است، بهار و اوايل تابستان مي باشد.

آلودگي هايي كه در فصل اخير ايجاد شده اند، مي توانند در فصل بعدي آشكار شوند چون قارچ مي تواند در شرايط نامناسب به صورت نهان (Latent) باقي بماند. در شرايط مناسب، دوره نهفته بيماري (Incubation Period) حدود دو هفته است.

اپيدميولوژي

شرايط مناسب براي توسعه بيماري عبارتند از : يك تا دو روز رطوبت نسبي بالا ( نزديك به اشباع )، دامنه دمايي گسترده ولي اپتيمم بين 21- 18 درجه . تابستان هاي گرم و خشكيهاي طولاني مدت از عوامل محدود كننده بيماري اند.

مبارزه

رطوبت و سايه اندازي كنوپي را كاهش دهيد. با هرس عبور هوا را در شاخ و برگ افزايش دهيد اين كار در باغهاي متركم و نهالستان ها اهميت دارد.

همانطور كه در بخش مبارزه با گره زيتون گفته شد، عليه اين بيماري از سموم مسي استفاده مي شود كه معمولا يكبار سمپاشي در سال، در اواخر پاييز، قبل از شروع بارندگي هاي زمستانه كافي خواهد بود

سرکوسپوريوز زيتون: Cercosporiose Of Olive

عامل بيماري

Mycocentrospora cladosporioides

رده بندي عامل

Deuteromycota , Deuteromycetes , Hyphales

علائم و شرح بيماري

قارچ داراي اسكلروت هايي به رنگ قهوه اي مايل به سبز، دايره اي يا تا حدودي سيلندري شكل است. كنيدي ها سبز زيتوني و كمي خميده هستند و 6-2 عدد ديواره عرضي دارند. اين قارچ باعث بوجود آمدن لكه برگي هاي خفيفي در زيتون مي شود. علائم به شكل لكه هاي خاكستري تا سربي رنگي است كه در سطح زيرين برگ وجود دارند و بعدا كاملا سياه رنگ مي شوند. سطح بالايي برگها كلروزه يا زرد شده، برگهاي مسن تر شاخه هاي خارجي تاج درخت، به ويژه در طول بهار و تابستان، مي ريزند.

بيولوژي

اسكلروت ها عمل بقاي قارچ هستند و ميسليوم هاي جديد از آنها بوجود آمده، در سطح زيرين برگ رشد مي كنند. البته گاهي قارچ روي ميوه ها توليد كنيدي و كنيديو فر مي كند.

اپيدميولوژي

اطلاعات كمي درباره نحوه پخش اين بيماري در دسترس است. باران نقش مهمي در انتقال كنيدي ها از برگهاي آلوده به برگهاي سالم دارد. در ضمن باد هم مي تواند كنيدي ها را از برگهاي افتاده در كف باغ به ساير برگها منتقل كند. آلودگي هاي اوليه در پاييز، بعد از اولين بارندگي، از اسكلروت ها بوجود مي آيند.

آنتراکنوز زيتون : Olive Anthracnose

عامل بيماري

Glomerella cingulata که آنامورف آن قارچ Colletotrichum gloeosporioides مي باشد.اخيرآ قارچ ديگري به نام C.acutatum در ميوه هاي پوسيده پيدا شده است.

رده بندي عامل بيماري

قارچ Glomerella در ويرايش چهارم کتاب قارچ شناسي الکسوپولوس همراه با جنس هاي Polystigma و Phyllachora در راسته Phyllachorales از آسکوميست ها قرار مي گيرد و خانواده اي براي آن تعيين نشده است ولي در ساير رده بندي ها اين قارچ در خانواده Phyllachoraceae از راسته Polystigmatales از آسکوميست ها قرار داده شده است.

شرح بيماري

اين بيماري براي اولين بار از پرتغال گزارش شد.در سطح ميوه ميتوان با چشم غير مسلح جوش هايي را ديد كه توده هاي اسپور روي آنها درون آسروول قرار گرفته است.

فرورفتگي هاي كوچكي در سطح ميوه ها بوجود مي آيد كه با آسروول ها پوشيده مي شوند. اين فرو رفتگي ها ابتدا به رنگ آجري مايل به كرم هستند كه در نهايت به رنگ قهوه اي در مي آيند. اندازه اين فرورفتگي ها به تدريج در ميوه افزايش پيدا مي كند و سرانجام تقريبا تمام سطح ميوه را مي گيرد و باعث چروكيدگي و پژمردگي آن مي شود.در شرايط مرطوب توده هاي مخاطي نارنجي رنگي از اسپورها در سطح ميوه بوجود مي آيد. برگهاي نزديك ميوه ازبين مي روند ولي برگهاي انتهاي شاخه به صورت دسته اي در مي آيند ( يعني برگها از يك نقطه يا از نقاط نزديك به هم روييده اند ) . روي اين برگها نقاط قهوه اي رنگي ( كه در ابتدا زرد رنگند ) ديده مي شود كه با يك هاله تيره احاطه شده است. اين برگها در طول پيچ مي خورند و به شكل ناودان ( جوي ) درمي آيند.

بيولوژي

آلودگي هاي اوليه در اثر اسپورهاي توليد شده در آسروول هاي روي ميوه ، برگها و يا شاخه هاي جوان بوجود مي آيد. علائم پوسيدگي هايي که در مراحل اوليه تشکيل ميوه بوجود مي آيند، ممکن است در زمان رسيدگي ميوه ها ظاهر شود. اين قارچ مي تواند ميوه را در تمام مراحل رشد آلوده کند. آسيب هاي ايجاد شده در اثر ضربه، برداشت نامناسب، استرس هاي مختلف، سوختگي هاي ناشي از آفتاب و سمپاشي، رسيدگي بيش از حد يا انبار شدن طولاني مدت، آلودگي را راحت تر مي سازند. دوره بحراني حمله بيماري زماني است كه رنگ ميوه ها در حال تغيير است و شرايط محيطي مناسب وجود دارد . شيوع بيماري ممكن است با افزايش حمله مگس زيتون Dacus oleae با نام انگليسي Olive Fly تشديد شود.

اپيدميولوژي

بهترين شرايط براي توسعه قارچ دماي 25 درجه سانتيگراد و حداقل رطوبت نسبي مورد نياز آن 92 درصد است. جوش هايي كه در سطح نواحي آلوده بوجود مي آيند، از كنيدي هايي تشكيل شده اند كه در يك ماده ژله مانند گرانوله ( دانه دانه ) قرار دارد. اين جوش ها در آب باران حل مي شوند و در طول درخت پخش مي گردند و يا باد و باران ، هر دو ، كنيدي ها را از درختي به درخت ديگر انتقال مي دهند.

مبارزه

مبارزه بيشتر به روش شيميايي صورت مي گيرد ، با استفاده از سموم مسي يا قارچكش هاي آلي . سمپاشي را بايد قبل از آغاز بارندگي هاي پاييزه انجام داد.

آنتراکنوز زيتون و لکه طاووسي را مي توان با سموم زير کنترل کرد:

ـ هيدروکسيد مس ( مثل Kocide 500 WP که خاصيت قارچکشي دارد ) و اکسي کلريد مس ( مانند Cuprox 500 WP که خاصيت قارچکشي و باکتري کشي دارد ) .

در ضمن بايد از كلتيوارهايي استفاده كرد كه حساسيت كمتري دارند و ميوه هاشان ديرتر مي رسد. هرس مناسب ساليانه باعث كاهش اينوكولوم و بهبود گردش هوا در درخت مي گردد.

ساير بيماري هاي قارچي

ـ شانکر Diplodia

در برخي مناطق گزارش شده است که البته خسارت آن کم است و باعث آسيب مستقيم به درخت نمي شود ولي ميتواند باعث تشديد خسارت هاي ناشي از غدد باکتريايي شود. در حال حاضر مبارزه اي عليه آن صورت نمي گيرد.

پوسيدگي ريشه

علاوه بر قارچ هايي که قبلا به عنوان عامل پوسيدگي ريشه ذکر کرديم، قارچ هاي ديگري مثل Rhizoctonia ، Pythium و Rosellinia necatrix هم مي توانند به ريشه زيتون حمله کنند.

ـ زوال شاخه ها ( Shoot Dieback )

Tip Dieback و مرگ شاخه ها به طورغير مستقيم، مي تواند ناشي از پوسيدگي ريشه باشد . با اين وجود، اين علائم در درختاني که هيچ مشکل واضحي در سيستم ريشه اي ندارند هم ديده شده است. در شاخه هاي جوان، قارچ Botrytis به عنوان عامل مرگ نوک شاخه ها شناخته شده است ولي در درختان مسن هيچ ارگانيزمي در اين رابطه کشف نشده است.

قارچ هاي عامل پوسيدگي ميوه

Alternaria , Cladosporium و Ulocladium نيز به عنوان عوامل پوسيدگي ميوه از بسياري از کلتيوارها گزارش شده اند. اين قارچ ها مي توانند هم به عنوان عوامل اوليه و هم به عنوان عوامل ثانويه پوسيدگي به ميوه ها حمله کنند. برخي از پوسيدگي هاي ايجاد شده مثل پوسيدگي نوک ميوه که در کلتيوار Sevillano ديده مي شود، مي تواند در اثر استرس هاي رطوبتي، مصرف زياده از حد کودهاي ازته و يا متعادل نبودن ميزان بر و کلسيم خاک باشد.

در اسپانيا هم عارضه اي که خشکيدگي نوک ميوه Apical Fruit Desiccation يا پوسيدگي راسي Apical Rot ناميده مي شود، در اثر تغييرات ناگهاني در دما و رطوبت که باعث دي هيدراتاسيون موضعي در ميوه زيتون، به ويژه در نوک آن، مي شود، بوجود مي آيد.

قارچ هاي ديگري نيز مثل Capnodium ( عامل ايجاد فوماژين در ميوه ها ) ، Phoma و Macrophoma از درختان زيتون گزارش شده اند.

بيماري هايي با عوامل ناشناخته

ـ لکه هاي سفيد روي برگها : White Spots On Leaves

در بسياري از واريته ها ديده مي شود ( Hardy Mammoth , Manzanillo , Jumbo , Paragon ) .

لايه اپيدرمي از بقيه سلول ها فاصله مي گيرد و اين امر باعث سفيد شدن رنگ سطح برگ مي شود. اين عارضه فقط در درختان جوان ديده شده است.

ـ لکه دار شدن و رگه رگه شدن: Spotting And Flecking

لکه هايي که ناشي از مرگ و فرو رفتن بافتها هستند در دو طرف برگ ديده مي شوند. اين عارضه بيشتر در گياهان جوان واريته Barnea ، به ويژه در برگهاي مسن، ديده شده است. اين عارضه احتمالآ در اثر استرس بوجود مي آيد.

ـ پيچ خوردگي برگ : Leaf Distortion

برگها زبر شده و تقريبآ به شکل داس در مي آيند. اين برگها معمولآروي شاخه هاي جوان ديده مي شوند و در کل برگهاي شاخه اين عارضه ديده مي شود. اگر اين شاخه ها را قطع کنيم، بخشهاي پائيني رشد طبيعي خود را از سر مي گيرند. اين عارضه اولين بار در واريته هاي Frantoio , Picual و Barnea که يک تا دو ساله بودند ديده شد. تصور مي شد که اين عارضه در اثر کنه جوانه زيتون ( Olive Bud Mite ) بوجود مي آيد ولي هيچ کنه اي در گياهان آلوده ديده نشد. سپس احتمال ويروسي بودن اين بيماري مطرح شد ولي تا کنون ويروسي روي درخت کشف نشده است. به غير از استراليا، عوارض مشابهي هم از کاليفرنيا، ايتاليا، پرتغال و شيلي گزارش شده است که عارضه داسي شدن برگ ( Sickle Leaf Disorder ) ناميده مي شود. اين عارضه توسط ارگانيزمي که از طريق پيوند قابل انتقال است، بوجود مي آيد و احتمالآ يک ارگانيزم ويروس مانند مي باشد که ميوه ها را آلوده نمي کند. در ضمن برخي اين عارضه را ناشي از کمبود بر و تغذيه حشرات مي دانند.

ـ مرگ ساقه ها : Stem Death

در بسياري از واريته ها ديده مي شود . معمولآ در نهالهاي زير دو سال، چندين سانتيمتر از بافتهاي ساقه اصلي، تقريبآ به فاصله ??-? سانت از سطح زمين، از بين مي روند.بدين ترتيب بافتهاي بالاي منطقه آلوده مي ميرند ولي بخشهاي زيرين به رشد خود ادامه مي دهند. اگر ساقه اصلي را درست از زير منطقه مرده قطع کنيم، گياه از پايه توليد ساقه هاي ديگري خواهد کرد و به رشد خود ادامه خواهد داد. Botryosphaeria تنها قارچي است که تا به حال از منطقه مرده گزارش شده است ولي اين قارچ به احتمال زياد يک عامل پوسيدگي ثانويه است.در ضمن باکتري هاي مختلفي از اين ناحيه جدا شده اند ولي هيچ کدام عامل بيماري نبودند و به عنوان عواملي که بعدآ بافتهاي مرده را آلوده کرده اند، شناخته شدند. قارچ هاي رايزوکتونيا، فيتوفترا و پيتيوم نيز از ريشه يرخي از درختان آلوده جدا سازي شدند ولي غيرمتحمل است که پاتوژن هاي ريشه بتوانند، در فاصله اي بالاتر از سطح خاک، به ساقه آسيب برسانند. سرمازدگي هم به عنوان يک عامل در نظر گرفته شده است ولي برخي از نمونه ها در منطقه اي نبودند که در معرض سرمازدگي قرار گرفته باشند.

ـ عفونت هاي پيوندي : Graft Infection

چندين قارچ و باکتري از پيوندهاي آلوده جداسازي شده اند که باعث ازبين رفتن پيوندک و مرگ بافتهاي بالايي محل پيوند شده اند. ولي هيچ کدام به عنوان عامل اصلي بيماري شناخته نشده اند. اکثر آنها به آساني قادر به نفوذ در زخمهاي ايجاد شده از پيوند زدن هستند. با رطوبتي که در اثر پيچيدن محل پيوند بوجود مي آيد، آلودگي در شرايط ايده آلي پيشرفت مي کند. بنابراين در هنگام پيوند و تکثير بايد بهداشت را کاملآ رعايت کرد تامانع از آلودگي پيوند به اين ارگانيزم هاي فرصت طلب شويم.

/ 1