روش اثر آنزيمي - خشك كردن در شعله و رنگ آميزي با گيمسا
همان طوركه، در قسمت قبلي توضيح داده شد. كروموزوم هاي برنج بي نهايت كوچك است و تشخيص آن ها مشكل مي باشد. براي فائق آمدن براين مشكل نكات متعددي پيشنهاد شده است. اين روش ها به طور تاريخي عبارت بودند از، نرم كردن ديواره ياخته در اثر آنزيم و اسيد كلريدريك، استفاده از مخلوط استوكارمن و يون هاي فرّو، حرارت دادن در براي بهبود رنگ گيري. براي هريك از اين ها، روش آمايش له كردن ( فشار وارد كردن ياخته ها بين لام و لامل ). معمولا مانند گياهان ديگر انجام شد، براي آمايش كروموزوم هاي برنج روي لام به كار برده شد. تصور شد كه به علت وجود ديواره ياخته اي و سيتوپلاسم باقي مانده در مجاور كروموزوم، در بهبود شفافيت كروموزوم هاي كوچك برنج ممانعت ايجاد شده باشد. به ويژه ضخامت ظاهري و سختي ديواره ياخنه هاي اندامي از موانع بزرگي محسوب مي گردند. به اين دلايل، تهيه نمونه به روش آمايش نرم كردن مناسب درحالت كروموزوم هاي برنج قادر نشد آن را با شفافيت كامل نشان دهد. پيشرفت تحليل ساختار ظريف كروموزوم هاي جانوري، در سال 1970 در نتيجه آمايش با استفاده از خشك كردن شعله، خشك كردن در هوا، به كار بردن روش هاي رنگ آميزي مختلف تحقق يافت. براساس اين حقايق، كوراتا و همكاران براي بهبود آمايش كروموزوم هاي گياه برنج كوشش هاي زيادي به كار بردند. با اين تلاش ها، در شناسايي سيماي روشن كروموزوم هاي اندامي و ستبرنواري به روش اثر آنزيمي - خشك كردن شعله - رنگ آميزي با گيمسا در اين مقاله تشريح شد ( كوراتا و همكاران، 1978 ) شرح روش شناسايي آن مانند: اطلاعات و مشكلات تحليل كروموزوم هاي حاصل از اين روش در ذيل مي آيد. طرز عمل اختصاصي روش هاي آمايش كروموزوم با اثر آنزيم - خشك كردن روي شعله - رنگ آميزي گيمسا در جدول 1 - 3 نشان داده مي شود. مشكل اصلي با اين روش، همان طور كه در جدول 1 - 3 توضيح داده شد، اين است كه نتايج ثابتي در مراحل پكتيناز به دست نمي آيد، نتيجه گيري در گوناگوني هاي كيفيت آمايش كروموزومي نيز ممكن نيست. علاوه براين، اين روش از روش آمايش له كردن درحالت مواد تازه هميشه استفاده مي شود، متفاوت است. زمان آمايش نمونه بر طبق اين دستوركار در مرحله ستبرنواري است. در ذيل نتايج تحليل شكل كرموزومي به طورعملي نشان داده مي شود.
تحليل كرموزوم هاي متافاز درحين ميتوز
همان طور كه در شكل 1 - 1تصاوير هسته ياخته اندامي در حين متافاز، پرومتافاز و آخر پروفاز نشان مي دهد، كروموزوم هاي برنج در هسته مرحله پرومتافاز يا پيش از آن به دليل محدود بودن طول آن نمي تواند مورد تحليل قرار گيرد. شكل 1 - 2 تصاوير هسته مون مطابق طول كروموزوم با استفاده از هسته پرومتافاز را نشان مي دهد. اين تصاوير در ياخته هاي انتهاي ريشه كولتيوار نيپون بار Nipponbare ، ازگونه اوريزا ساتيوا، زيرگونه ژاپني شناسايي شده اند. در زير نمونه كلي تحليل هسته مون نشان داده مي شود. گياه برنج ( برنج زراعي: اوريزا ساتيوا ال. ژاپني ) داراي 24 = 2n كروموزوم است. يعني از 12 جفت آن، 5 جفت كروموزوم متاسنتريك ( m )، 5 جفت زيرمتاسنتريك ( sm ) و 2 جفت زير تلوسنتريك ( st ) هستند. يكي اززير تلوسنتريك ها داراي تراكم ثانويه است. شكل 1 - 2 كروموزوم هايي را كه برحسب طول و برچسب به ترتيب K1 ? k12 رديف شده، نشان مي دهد، و نيز طول نسبي ( با در نظر گرفتن 100 براي طول كل 12 جفت ) و نسبت بازوي ( بازوي بلند بر بازوي كوتاه ) هر دسته كروموزومي را نشان مي دهد. + نوشته شده در چهارشنبه بيست و دوم فروردين 1386ساعت 20:1 توسط فردوس عادلي مسبب | 4 نظر كيفيت روغن زيتون - مترجم: فردوس عادلي مسبب
كيفيت روغن زيتون
اين مقاله چندين سال پيش ترجمه شده بود و اكنون نسخه اينگليسي آن و نام نويسنده و حتي ادامه مقاله در دست رس نيست. وجود اسكوآلن ها و ساير كربوهيدرات ها، الكل هاي تري ترپنوئيك، به اضافه ساير گروه هاي مواد كم مقدار در روغن زيتون مشاهده شده است. تشخيص مرحله اي روغن هاي زيتون مختلف نيز به روش تجزيه طيفي انجام مي گردد. براي تعيين كيفيت و شناسايي روغن، استفاده از روش مستقيم هم رايج است. براي تجزيه مستقيم روغن زيتون خالص از روش طيف سنجي رزونانس مغناطيسي هسته اي (HNMR) با شدت ميدان زياد ( 600 مگاهرتز ) نيز استفاده شده است و اين كار براي برآورد كيفيت و خلوص اين روغن مورد استفاده قرار مي گيرد. ارتعاشات مربوط به الدئيدهاي اشباع و غير اشباع نيز علاوه بر ساير تركيبات قابل تبخير كه در ناحيه با شدت ميدان پائين با روش هاي طيف دوبعدي شناسايي شدند. دي آسيل گليسرول ها، اسيد لينولينيك، و ساير تركيبات تبخيري، آب، اسيد استيك، فنل ها و استرول ها به طور هم زمان شناسايي شدند. تحليل آماري داده ها، افزايش روغن يك رقم زيتون روغني را مشخص كرد. توكوفرول ها از تركيبات تشكيل دهنده مهم روغن زيتون هستند. زيرا در مقاومت به اكسيداسيون و افزايش كيفيت روغن تأثير دارند. محتويات توكوفرول ها به نسبت زيادي به رقم بستگي دارد، ولي در اولين دوره برداشت بالاترين مقدار را حايز است. ولي در اولين دوره برداشت بالاترين مقدار را دارد. غلظت آن در روغن از 5 تا ppm 300 متغير است. اما معمولا در روغن هاي با كيفيت خوب بيش از ppm 100 مي باشد، كه 95% كل آن را آلفا- توكوفرول تشكيل مي دهد. تخريب تدريجي در طول فرآوري زيتون و در دوره انباري روغن و نيز روش هاي مختلف تجزيه اي احتمالا علل مقادير مختلف هستند و وجود توكوفرول هاي مختلف را نشان مي دهند. توكوفرول ها در روغن زيتون به شكل آزاد ( استري نشده ) حضور دارند كه با روش HPLC به سهولت تعيين مقدار مي شود.
ارزيابي حسي
خواص ارگانوليپتيكي از قديمي ترين معيارهاي مورد استفاده در تعيين كيفيت روغن است و از سال 1991 ارزيابيث حسي روغن زيتون، همراه با تجزيه هاي شيميايي و فيزيكي معيني به عنوان يكي از مقررات اتحاديه اروپا در درجه بندي روغن زيتون تلقي مي شده است. با توجه به اين كه كيفيت ارگانوليپتيكي روغن بايستي مطابق تقاضاي مصرف كنندگان درجهت اطمينان از بازار روغن زيتون باشد، اهميت ارزيابي حسي نمي تواند يك روش تخميني دقيقي باشد. اين نوشته چگونگي دستيابي به حداكثر شانس مؤفقيت آميز در پاسخگويي به نيازها و اولويت هاي مصرف كنندگان را نشان مي دهد. به هر حال، تشخيص حسي يك ويژگي فردي است، و بنابراين، براي ارزيابي كيفيت روغن زيتون خالص نمي توان به عنوان يك وسيله قانوني سود مند باشد. آزمايش IOOC كه در سال 1970 رواج يافت يكي از اولين كوشش هايي است كه براي استاندارد كردن ارزيابي حسي روغن زيتون صورت گرفته است. در سال 1987، IOOC براي ارزيابي حسي روغن زيتون خالص روش جديدي را پيشنهاد كرد كه براساس استفاده از حس چشايي براي تشخيص خصوصيات طعم استوار بود. نمونه ها در 9 درجه نمره دهي مي شوند و مطابق ميانگين نمرات روغن به اين صورت طبقه بندي مي گردند: خيلي خالص ( 5/6 < )، خالص ( 5/6 > x > 5/5 )، روغن با خلوص معمولي ( 5/5 > x > 5/3 )، روغن زيتون با خلوص كم ( 5/3 > ). چون اين بررسي برپايه درجات ترتيبي انجام مي شود، تفاوت در چشايي بين درجات 7 و 8 ضروتا برابر با تفاوت هاي بين 7 و 6 نيستند و يقينا برابر با تفاوت هاي واحد در هردو انتهاي درجه بندي نيست. در نتيجه روغن با اندازه ارگانوليپتيكي يكسان حتما داراي ماهيت يكسان نخواهد بود. از اين رو در اين عمل از انحراف معيار دو پانلي كه باهم مقايسه مي شوند جلوگيري به عمل مي آورد. موجت و دجونگ در سال 1994 در كوششي براي ساده كردن ارزيابي ارگانوليپتكي سيستمي مبتني بر 3 صفت ظاهري ، 3صفت ساختماني و 12 صفت چشايي با هماهنگي 18 گزارش دهنده را كه چه احساسي داشته اند، پيشنهاد كردند. اين گزارش ها بيش تر براي حصول تشخيص ويژه بيش تري از نمونه هاي روغن گروهبندي شدند. اين سيستم براي اطمينان به تشخيص كيفي بيش تري برپايه وجود يا عدم وجود نقص روش حسي ( Boskou,1996)، و كاوش نسبت هاي بين صفات حسي كمك مي كند. آمار مربوط به مطالعه حسي اگر چه پيچيده است، اغلب مي تواند مانع فرآيند كيفي گردد. دقت عمل حسي چشايي هم به اختلاف نتايج حاصل از چشايي ( خطاي چشيدن ) و هم به گوناگوني نتايج مكرر حاصل از همان عمل بستگي دارد. علت ديگر هم معني بودن خطاهاي ارزيابي حسي، مداخله x نمونه طعم داري است كه به موجب ضوابط و حساسيت هاي مختلف گروه ها در دامنه مربوط به نوع مزه وجود دارد. به هرحال، با انتخاب يك گروه مزه كننده اي كه خوب خوب آموزش ديده باشد مي توان ميزان درك را افزايش داد. اين روش براي ارزيابي ارگانوليپتيك توسط IOOC دائما مورد ارزيابي ارگانوليپتيكي قرار مي گيرد. به اين دليل اين روش كار در سال 1987 مورد پذيرش قرار گرفت و همان طور كه توضيح داده شد، درسال 1996 باطل اعلام شد و روش ديگري در نوامبر 1996 جانشين آن شد. اين روش مستلزم طبقه بندي روغن هاي خالص زيتون بر اساس ميزان ناخالصي توسط گروه مزه كننده منتخب و آموزش ديده تعيين مي شود. روغن برطبق مقدار متوسط ناخالصي هاي تعيين شده توسط گروه مزي كننده طبقه بندي مي گردد. براي مثال روغن فوق خالص به صورت روغني طبقه بندي مي شود كه ميانگين ناخالصي هاي آن ها برابر با صفر و ميانگين صفت خوشمزگي بالاتر از صفر باشد. اعتبار اين روش با استفاده از تحليل هاي آماري دقيقي كه در IOOC به اثبات رسيده است انجام مي شود. لازم به توضيح است، اگرچه اندازه گيري هاي ارگانوليپتيكي تنها روش نيستند و كيفيت روغن با تجزيه شيميايي و ارگانوليپتيكي انجام مي شود، اصولا بر اساس تخمين فقدان ناخالصي استوار بوده و به برتري مزه توجه نمي شود و ارزيابي كيفيت روغن به سليقه مصرف كننده از فروشگاه ها و روند مصف وي بستگي دارد. بيش ترين مشكل تعيين كيفيت ارگانوليپتيكي مربوط به پيچيدگي ارزيابي حسي منفي ومثبت آن است. همان طور كه ذكر گرديد در در مراحل ارزيابي و استاندارد كردن درجه بندي نهايي روغن هاي مختلف مشكلاتي را به همراه دارد. درآزمايشگاه هاي مختلف مطالعات از مراحلي عبور مي كند كه تخمين و نظم درجه بندي را آسان تر نمايد و ماهيت روغن هاي مختلف يكنواختي و شفافيت بيش تري را توضيح دهد. براي اين كار نظام درجه بندي با به حساب آوردن نواقص ارگانوليپتيكي و نوع مزه هر روغن آزمايش مي شود و تكرار پذيري و قابليتت توليدمجدد كه همراه با آزمون چشايي از رضايتبخشي كم تري برخوردار است و اين تحقيق اهميت و اعتبار ارزيابي حسي را كاهش مي دهد، كه به دليل فقدان تأثير محصولات ، مشكل آموزشي مزه كنندگان و احساسات مختلف اعضاي گروه ها، اين كاهش صورت مي گيرد. بنابراين، تحقيق حاضر برطرف كردن بي اطميناني ارزيابي حسي را با استفاده از متمركز ساختن و به كارگيري شبكه هاي وابسته مصنوعي ( ANN) همراه با تجزيه شيميايي در تعيين كيفيت ارگانوليپتيكي و تشخيص روغن زيتون تقلبي هدف قرار مي دهد. نمونه هاي روغن شاهد براساس سليقه مصرف كنندگان انتخاب مي شود و در برنامه ANN مورد استفاده قرار مي گيرد. يك بار روش ANN آموزش داده مي شود، و نمونه مجهول مي تواند دايما به روز شود و براي همگام شدن با سليقه مصرف كنندگان تغيير داده مي شود. آنجه روزا و همكاران نشان داده اند كه ارزيابي حسي با استفاده از مزه به طور مؤفقيت آميزي مي تواند جاي گزين روش ANN شود. درحالي كه كل و گوداكر در سال 1993 نشان داده بودند كه طيف سنجي جرمي تجزيه گرمايي و ANN به طور مؤفقيت آميزي مي توانند براي تشخيص روغن زيتون خالص از روغن زيتون تقلبي مورد استفاده قرار مي گيرد. اين روش ها بايستي نياز به گروه هاي مزه كننده آموزش يافته را در آينده كاهش دهند و قابليت بازتوليدي و ارزش درجه بندي هاي ارگانوليپتيكي را براي تشخيص كيفي روغن زيتون افزايش دهد. اگر چه، بايستي تأكيد شود كه ارزيابي ارگانوليپتيكي روغن زيتون، نتيجه كيفي تضمين شده اجتماعي است و احتمالا ضروريت اجتناب ناپذيري خواهد بود كه نمي تواند حتي به تنهايي جانشين كار پر زحمت تجزيه شيميايي شود. بنابراين، همان طور كه امروزه حس ذائقه پسندي مي تواند مواد شيميايي تشكيل دهنده و تأثير متقابل آن ها را به طور جزئي توصيف نمايد.
تقلب در روغن زيتون
در فرهنگ لغات آكسفورد، تقلبي به عنوان خيانت در اثر اختلاط كردن اجزاء اصلي معني شده است. تقلبي كردن مواد غذايي در بسياري موارد از قبيل روغن، آرد و آشاميدني ها صورت مي گيرد، قابل انتقاد است. آكوم تعداد زيادي از تقلبي هاي فاحش مواد غذايي گوناگون را در كارهاي انتشار يافته خود شرح داده است. اين تقلبي هاي برجسته براي سلامتي قلبي خطرناك هستند. شيوع مسموميت غذايي در اسپانيا در سال 1981 با علائم مسموميت اسپانيايي باعث مرگ صدها نفر شد و هزاران نفر مريض وخيم به علت مصرف روغن زيتون با كيفيت پائين كه با روغن راسپيد تقلبي شده بود مسموم گرديده بودند. چنين اتفاقات مهمي مارا مجبور به اجراي مراقبت هايي مي نمايد. با وجود اين، تقلب در بسياري از حالات معمولا در ايمني غذايي و كيفيتي آن زياد طول نمي كشد ولي آثار اقتصادي آن طولاني مدت است. اين مشكل تقلب گري ناشي از سود جويي اقتصادي بوده و از نظر درست نگهداري كردن محصولات توسط مصرف كننده قابل بررسي است. تقلب كردن، اگرچه ممكن است با تغيير غير مستقيم كيفيت و برجاي گذاشتن آثار اين محصول در متابوليسم بدن مورد انتظار باشد. در سال 1822، آكوم پيشرو شيمي غذايي اينگليسي نوشت كه تمام فريب كاري ها كه توسط فروشندگان سود جو انجام مي شود، سزاوار سرزنش زيادي نيست و در اين مورد گمراه كنندگي مقالات گوناگن غذايي بيش تر است. اين يك عمل غير اخلاقي و زشت است، و بر مشكلات تشخيص مي افزايد، تقريبا در هر كالايي انجام مي شود. ماهيت تقلب گري امكان داردتغيير كند ولي مشكل تشخيص ثابت باقي بماند. تقلبي زياد از اندازه به ندرت صورت مي گيرد. درحال حاضر تقلبي كردن به جهت گم راه كردن است و روش هاي تشخيصي آن را دچار سر درگمي مي سازد.