مرحوم شهيد اول6 مينويسد: ولايتي كه از باب قرابت براي پدر و جد ميباشد بر دختر نابالغ يا ديوانه يا دختر بالغ عاقلي كه سفيه بوده و نيز بر فرزند ذكوري كه متصف به يكي از اوصاف سه گانه باشد، ثابت است؛7 بنابراين طبق مفهوم مخالف اين نظر، فرزند ذكوري كه متصف به يكي از اوصاف سه گانه مذكور نباشد، ديگر تحت ولايت پدر و يا جد پدرش نخواهد بود.8اين نظر كه مورد اتفاق اكثريت فقها و حقوقدانان است انعكاس مستقيمي در حقوق مدني ما داشته چنان كه درماده 1180 ق.م آمده است كه: "طفل صغير تحت ولايت قهري پدر و جد پدري خود ميباشد و همچنين است طفل غير رشيد يا مجنون درصورتي كه عدم رشد يا جنون او متصل به صغر باشد. بنابر اين ولايت ولي در مورد مولي عليه شامل كسي است كه صغير يا مجنون يا غير رشيدي باشد كه عدم رشد يا جنون او متصل به صغر باشد پس صغير مطلقا و مجنون و سفيه در صورتي كه جنون و سفه آنها قبل از تمام شدن صغر وجود داشت و بعد از كبر هم ادامه پيدا كرده باشد تحت ولايت پدر و جد پدري هستند؛ پس صغير چون كبير شود موضوع ولايت از ميان ميرود و اگر بعد از آن سفيه يا مجنون گردد براي او قيّم معين ميشود.9مرحوم شهيد اول ميگويد: اما بر دختر باكرهاي كه بالغه و رشيده باشد بنا بر اصحّ اقوال ثابت نيست.10 قول دومي است كه ولايت را بنحو اشتراك براي هر دو (پدر و دختر) ثابت ميداند و رضايت هر دو را در صحت عقد دخيل ميداند و قول سوم هم معتقد به دوام و استمرار ولايت فقط پدر و يا جد پدري ميباشد و سهمي براي اجازه و رضايت دختر قائل نيست.11 اكثر فقها از جمله خود شهيد اول معتقد به قول نخست هستند.از مسايل مهم ديگري كه ميتوان در اين مبحث عنوان كرد، تعارض ولايتين است. همانطور كه ميدانيم پدر و جد پدري هر دو بر صغير يا صغيره ولايت دارند و هر كدام از آنها ميتوانند بنا به مصلحت صغير يا صغيره او را به عقد ديگري دربياورند. حال اگر هر دوي آنها (ابوين) همزمان صغير يا صغيره را به عقد ديگري دربياورند عقد كدام يك را بايد پذيرفت؟ عقدي كه توسط پدر انجام شده و يا عقد جد را ؟اگر پدر و جد پدري هر كدام جداگانه دختر را به عقد دو مرد درآورند و عقد آنها همزمان باشد به اين نحو كه زمان قبول در آن دو عقد يكي باشد، عقد جد مقدم ميشود.12در ميان اخبار و روايات نيز آمده كه زراره ميگويد به امام صادق« عليهالسلام » عرض كردم: دختري است كه پدرش ميخواهد او را به عقد مردي درآورد و جدش هم ميخواهد او را به عقد ديگري درآورد. امام« عليهالسلام » فرمود: "جد سزاوارتر است در اين امر مادام كه ضرري متوجه دختر نشود؛ مشروط بر آن كه پدر دختر پيش از جد، دختر را تزويج نكرده باشد.13 علاوه بر اين روايت، حكم مذكور اين گونه تحليل شده كه ولايت جد قويتر از ولايت پدر است؛ چون ولايت جد شامل پدر نيز ميشود، در صورتي كه در پدر نقصاني مثل جنون باشد اما پدر هيچ گاه بر جد ولايت نمييابد.14البته اگر عقد يكي از آن دو پيش از عقد ديگري واقع شود، عقد سابق صحيح خواهد بود به خاطر روايت مذكور و بهخاطر اين كه هم پدر و هم جد در ولايت مشتركند. پس هرگاه يكي از آن دو زودتر صغير يا صغيره را به عقد ديگري درآورد، عقد او صحيح خواهد بود.15اگر تاريخ عقد آنها مجهول باشد مقدم و موخر و تقارن هم معلوم نباشد لازم است حكم اجمالي16 اجرا شود به اين كه او زن يكي از آن دو نفر است و اگر تاريخ يكي از آنها ـ نه ديگري ـ معلوم شود و آن تاريخ عقد جد باشد، عقد جد بر عقد پدر مقدم ميشود و اگر آن تاريخ كه معلوم ميشود تاريخ عقد پدر باشد عقد پدر بر جد مقدم ميشود.17
ولايت بر صغير و صغيره
طبق تبصره ماده 1041 ق.م اضافه شده در سال 61 "عقد نكاح قبل از بلوغ با اجازه ولي و به شرط رعايت مصلحت مولي عليه صحيح ميباشد"؛ از اين ماده دو نتيجه18 گرفته ميشود:1ـ نفوذ نكاح ولي قهري مشروط بر اين است كه مصلحت مولي عليه نيز در آن رعايت شده باشد ؛ يعني صرف اين كه زناشويي اجباري، كودك را به مفسدتي نيندازد، كفايت نميكند؛ بلكه اين نكاح بايد به مصلحت كودك هم باشد.2ـ اين حق صرفا به ولي قهري كودك اختصاص دارد و حتي وصي هم نميتواند براي صغير همسر انتخاب كند ولو اين كه منتخب از سوي ولي قهري باشد.از ماده 1041 ق.م. چنين برميآيد كه قانونگذار نخواسته است نكاح خردسالان را نافذ بداند. .دكتر سيدعلي شايگان مينويسد:19 موارد بطلان نكاح: تخلف از شرايط ذيل موجب بطلان نكاح است :1ـ اختلاف جنس 2ـ بلوغ