بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
5ـ احتمال پنجم: از بين فقها يك نفر منصوب است.اين سخن نيز قابل پذيرش نيست زيرا:اولاً: كسي آن را نگفته است.ثانيا: دليلي بر آن نداريم.ثالثا: دلايل نصب فقها بهگونهاي عام و شامل همه فقهاست.همانگونه كه ملاحظه شد اشكال اصلي به ديدگاه انتصاب، كه باعث روي آوردن برخي از علما به ديدگاه انتخاب در طول انتصاب شده است، فرض احتمالات پنجگانه و منتفي دانستن آنها جز احتمال سوم است كه در درون خود، راه انتخاب و صحت آن را دارد و چون پاسخ اين اشكال را نيافتهاند از باب نيافتن راه چاره، آن را پذيرفتهاند.
پاسخ اشكال
در جواب اين اشكال بايد گفت كه تبيين صحيح مسأله در فقه شيعي به شرح زير است:اولاً: همانطور كه در احتمال سوم نيز ذكر شده همه فقها منصوب هستند ولي اعمال ولايت بر آنان به شكل وجوب كفايي است. وجوب كفايي در مسأله به اين معني است كه اصل اقدام و قيام به اين واجب بر همه فقها لازم است ولي با اقدام يك نفر از ديگران ساقط ميشود. به مقتضاي فقه اماميه هرگز اشكالي از اين جهت به وجود نميآيد. مشابه اين فرض را در موارد متعددي از فقه خود سراغ داريم با اين تفاوت كه در امثال اين فرع مثل حكم قاضي مجتهد و يا حكم به رؤيت هلال، هيچ مجتهد ديگر حق ورود و دخالت در حكم حاكم جامعالشرايط را ندارد.بنابر اين با بحث وجوب كفايي در مقابل وجوب تعييني بدون نياز به انتخاب و قرعه و امثال آن، مسأله رهبري در اسلام، كه به عهده همه فقهاي واجد شرايط است، حل ميشود و در مقام ثبوت و اثبات مشكلي ندارد.ثانيا: نگاهي به دلايل، فراواني و تعدد شرايط رهبري را نشان ميدهد. علم بلكه اعلم بودن، قدرت و توانمندي بلكه بالاترين توانمنديها، تقوا و عدالت بلكه برترين مراتب آن و ساير شرايط مذكور در ادله يعني آيات و روايات و از همه مهمتر، اقتضاي طبيعت كار رهبري و صعوبت به دست آوردن شرايط و تفاوت استعدادهاي انساني بهگونهاي است كه هميشه و در هر زمان، همه شرايط در بالاترين سطح خود جز بر يك فرد خاص صدق نميكند و دائما اينگونه است كه فقط يك فرد مصداق واقعي اين ولايت است بويژه اينكه ظهور قدرت رهبري و مشكلات بسيار گسترده در مقابل وي، اغلب قريب به اتفاق فقها را از تمايل به آن نيز منصرف ميگرداند چه برسد به ادّعاي آن.ثالثا: حدود 12 قرن، تاريخ زعامت فقها و سيره سلف صالح مجتهدان و عالمان شيعي الگوي بياشكال و كاملي از اين مسأله است. در هر برهه از تاريخ تشيع، يكي از فقهاي جامعالشرايط زعامت عامه را به عهده داشته و هرگز منازعه در اعمال اين ولايت و حاكميت در تاريخ شيعه گزارش نشده و هميشه يكي از آنان با برجستگيهاي خاص و بافاصله زيادي از ديگران همراه با پذيرش عمومي بين فقها و مردم، مصداق ولايت فقيه بوده و از اين جهت نيز اشكالي نبوده است.رابعا: براساس ادله نصب و همچنين دلايل كلامي در باب امامت و ولايت همچون آيه امامت،29 رفع اين اشكال با خالق انسان است نه با انسانها كه نياز به انتخاب باشد و لذا هم او از خلقت آدم تا كنون اين مسأله را برطرف كرده و رهبران الهي را به مردم شناسانده است.خامسا: با توجه به اينكه از نظر نگارنده رهبري شورايي و يا شوراي رهبري در كلام و فقه شيعه به دليل عقل و نقل وجود ندارد بنابر اين همه فقها منصوب هستند و از بين آنان تنها فردي كه حائز اكثريت شرايط يا شرايط بالاتر و برتري است حق اعمال ولايت را دارد و با اقدام او اين حق يعني حق اعمال ولايت از ديگران ساقط ميگردد و بقيه همانگونه كه در سيره آنان مذكور است و با شيوه سنتي كه تا كنون بوده او را به مردم معرفي، و خود نيز از او پيروي ميكردهاند.آيةاللّه جواديآملي در پاسخ به اشكال مذكور مطالب مبسوطي ارائه كردهاند.30
دلايل انتصاب
طرفداران ديدگاه انتصاب، كه عموم علماي شيعي را دربر ميگيرد، دلايلي را بر اثبات نظر خود آوردهاند كه دو دسته است و به اختصار به آنها اشاره ميشود: