نماز و نياز عارفانه - نماز و نیاز عارفانه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

نماز و نیاز عارفانه - نسخه متنی

رحمان مشتاق مهر

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

نماز و نياز عارفانه

رحمان مشتاق‏مهر




  • به آب ديده و خون جگر طهارت كرد
    خوشا نماز و نياز كسي كه از سردرد



  • خوشا نماز و نياز كسي كه از سردرد
    خوشا نماز و نياز كسي كه از سردرد



(حافظ)

عرفان از جهتي برداشتي عميقتر و دقيقتر از حقايق، تعاليم و معارف ديني است. از اين ديدگاه، عارفان، مؤمناني هستند كه مي‏كوشند در فهم معاني و مفاهيم متون ديني از پوسته، سطح و صورت درگذرند و به باطن و ژرفاي آن، كه به گمان آنان در حكم مغز و حقيقت آن است، برسند.

تفسيرها و متنهاي عرفاني از اين برداشتها و استنباطها، سرشار است. با مراجعه به اين متنها، مي‏توان طرز تلقي خاص عارفان را از تعاليم و حقايق ديني ملاحظه، و با آن آشنايي حاصل كرد.

علاوه بر نكته‏ها و لطايفي كه در اين استنباطها هست، آنچه در رويارويي با اين تفسيرها، خواننده را سخت تحت تأثير قرار مي‏دهد، شور و حالي است كه در لحن و بيان آنها موج مي‏زند و همين امر صبغه تعليمي آنها را شديدتر و آنها را از سوي خواننده پذيرفتني‏تر و با طبيعت و فطرت انساني سازگارتر مي‏كند.

ما در اين نوشته كوشش كرده‏ايم بخشي از استنباطهاي خاص عرفاني را در مورد مسأله نماز و نياز برمبناي حديقه سنايي، مثنوي مولوي و ديوان حافظ طرح و نقل و بررسي كنيم.

چكيده

عرفان از جهتي برداشتي عميقتر از حقايق، معارف و آموزه‏هاي ديني است. عارفان، نه تنها طريقت و سلوك عرفاني خود را با تعاليم شريعت مغاير نمي‏دانند، بلكه عرفان را تلقي عميقتر و دقيقتري از شريعت به‏شمار مي‏آورند.

تفسيرهاي عرفاني قرآن كريم و منظومه‏هاي عرفاني، مشحون از اينگونه برداشتهاست.

شور و حالي كه در اين استنباط موج مي‏زند به اين متنها، صبغه تعليمي خاصي مي‏دهد. اين مقاله بر مبناي چند متن عرفاني منظوم ـ حديقه سنايي، مثنوي مولوي و ديوان حافظ ـ مقوله نماز و نيايش را از ديدگاه سرايندگان عارف آنها بررسي مي‏كند.

حقيقت نماز

حديقه سنايي برخلاف مثنوي مولوي از انسجام و ترتيب و تبويب خاصي برخوردار، و براي مطالعات موضوعي مناسبتر است.

سنايي براساس طرحي قبلي، كتاب خود را به ده باب تقسيم كرده و به ترتيب، بابهاي نخست تا سوم را به توحيد و ذكر كلام باري و نعت پيامبر (صلي‏اللّه‏عليه‏وآله) اختصاص داده است.

سنايي در باب اوّل حديقه از غالب مفاهيم، موضوعات و مسايل ديني از جمله نماز سخن گفته است.

اولين نكته‏اي كه سنايي مطرح مي‏كند و تا آخر بدان پا مي‏فشارد، توجه به باطن و معني عبادات است. حقيقت روزه و امساكها و پرهيزهاي زاهدانه تنها دست كشيدن از خورشها و تحمل گرسنگي نيست بلكه از نفس و خواهشهاي نفساني دست شستن و از قيد تعيّنات و تعلّقات رستن است؛ همچنانكه حقيقت نماز نيز در احساس پشيماني از تقصيرات و ناشايستهاست.

وي دوتا از ندم، ركوع آن است اي زخود گشته سير، جوع آن است

(غزل 98)

مولانا نيز در دفتر سوم مثنوي، ضمن بيان حكايت سلوك عارفانه «دقوقي» تكبير نماز را به قرباني شدن و كشتن نفس در برابر حق تعالي تعبير مي‏كند:




  • قوم همچون اطلس آمد او طراز
    در پي آن مقتداي نامدار
    همچو قربان از جهان بيرون شدند
    كاي خدا پيش تو ما قربان شديم
    همچنين در ذبحِ نفس كشتني
    وقت ذبح، اللّه‏ اكبر مي‏كني



  • پيش در شد آن دقوقي در نماز
    اقتدا كردند آن شاهان قطار
    چونكه با تكبيرها مقرون شدند
    معني تكبير اين است اي اِميم
    وقت ذبح، اللّه‏ اكبر مي‏كني
    وقت ذبح، اللّه‏ اكبر مي‏كني



(مثنوي، دفتر سوم، بيت 2140 به بعد)

نماز در شكل عادت آن

در مقابل اين نماز روحاني، كه با كفّ نفس و توجه به معني و حقيقت آن اقامه مي‏شود، نماز عادتي قرار دارد كه سنايي و مولانا، هر دو از آن به «خشك جنبيدن» يا «خشك جنباني» يعني حركت بيفايده كردن، تعبير مي‏كنند. سنايي با تلميحي به آيه قرآن (و قدمنا الي ماعملوا من عملٍ فجعلناه هباءً منثورا) نماز عادتي را گرد و خاك پراكنده (= بي‏حاصل و بي‏نتيجه) مي‏داند:




  • خاك باشد كه باد برپاشد
    كان نمازي كه عادتي باشد



  • كان نمازي كه عادتي باشد
    كان نمازي كه عادتي باشد



آن به آيد كه خشك جنباني1 جان گدازد نماز بار خداي خشك جنبان بود هميشه گداي اندرين ره نماز روحاني

(حديقه، ص 140 و 141)

مولانا مي‏فرمايد:




  • گويدت سوي طهارت رَو بتاز
    خود نمازت رفت پيشين اي غوي!
    ور نرفتي، خشك‏جنبان مي‏شوي



  • چون حدث كردي تو ناگه در نماز
    ور نرفتي، خشك‏جنبان مي‏شوي
    ور نرفتي، خشك‏جنبان مي‏شوي



(مثنوي، دفتر دوم، ابيات 3519 و 3520

/ 8