شرح حال و زندگاني علمي علامه آيت‏الله حسن حسن‏زاده آملي - شرح حال و زندگانی علمی علامه آیت الله حسن حسن زاده آملی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

شرح حال و زندگانی علمی علامه آیت الله حسن حسن زاده آملی - نسخه متنی

زهرا آشیان

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

شرح حال و زندگاني علمي علامه آيت‏الله حسن حسن‏زاده آملي

زهرا آشيان

معـارف اسـلامـــي

گزيده‏اي از كتــاب "نامه‏هـا بر نامه‏هــا"

اين كلمه عليا نامه‏اي است كه براي دوستي نوشتم:

انيس سفري و جليس حضري، برادرم سلام‏الله تعالي عليكم و علينا و علي عبادالله الصالحين. صباحي ـ كه صبّحكم الله بالخيرـ از اين بي‏خبر بي خير التماس دعا داشتي، آنچنان كه در شوره زار دلم تخم محبت كاشتي. از ديوانه چه آيد تا راهنمايي را شايد؟ از ويرانه چه اميد آبادي رود؟ و از پژمان چه شكفتگي و شادي ساخته شود؟ اگر چه گفته‏اند گنج در ويرانه است ولي هر ويرانه را گنج نيست و در آنجا كه گنج است يافتنش بي‏رنج نيست.

الحمدلله نعمت بيداري يافتي كه ندانم روي از چه تافتي كه در بهار عمر به مناي دوست شتافتي؟

آري !




  • در جواني كن نثار دوست جان
    پير چون گشتي گران جاني مكن
    گوسفند پير قرباني مكن



  • رو عوان بين ذلك را بخوان
    گوسفند پير قرباني مكن
    گوسفند پير قرباني مكن



قربان حقيقتت كه تا بيدار شدي در راه ديدار شدي. با تضرّع و ادب در پيشگاه دوست معروض دار كه:




  • تيري زدي و زخم دل آسوده شد از آن
    هان اي طبيب خسته دلان مرهم دگر



  • هان اي طبيب خسته دلان مرهم دگر
    هان اي طبيب خسته دلان مرهم دگر



و با التماس بخواه كه «ربنا لاتزغ قلوبنا بعد اذهديتنا وهب لنا من لدنك رحمة انك انت الوهاب» اين فيض عظيم را از انفاس قدسي شهر الله المبــارك در ليلـــة الجوائز جايــــزه گرفته‏اي؛ «هنيئا لارباب النعيم نعيمهم»

باري بيمار بيدار باش پيش از آن كه دست از جان بشويد و منادي حق را لبيك بگويد، طبيب طلبد و درد خويش را بدو گويد و درمان جويد. از اين بنده شرمنده طبيب خواستي و راه چاره جستي، بسان آن تشنه كه در طلب آب به دنبال سراب شتافت تا چون رسيد خبر حرمان چيزي نديد و نيافت؛ كسراب بقيعة يحسبه الظمآن ماء حتي اذا جاءه لم يجده شيئا.

برادرم نعمت بيداري روزي هر بي‏سر و پا نمي‏شود و اين پيك كوي وفا با هر دلي آشنا نمي‏گردد و هر مشامي اين نسيم صبا را بويا نمي‏شود و هر زباني به ذكر آن گويانمي‏گردد. بيداري مي تلخ وش است، با هر كامي سازگار و گوارا نيست چه ام‏الخبائث است هر كه آن را نوشيده است، بلكه اندكي از آن چشيده‏است از مشتهيات نفساني حتي از حور و غلمان چشم پوشيده و دست كشيده است.

آري !




  • آن تلخ وش كه صوفي ام‏الخبائثش خواند
    اشهي لنا و احلــــي من قبلة الغــداري



  • اشهي لنا و احلــــي من قبلة الغــداري
    اشهي لنا و احلــــي من قبلة الغــداري



حالا كه آمدي گويمت: «و استقم كما أمرت» كه «ان الذين قالوا ربّنا الله ثمّ استقاموا تتنزّل عليهم الملائكة ...» چه خواهي كه نداري و براي تو نيست؟ اگر طالب مقام محمودي: «و من الليل فتهجّد به نافلة لك عسي أن يبعثك ربك مقاما محمودا.»

اگر عاشق موافق شهودي « أولم يكف بربك انه علي كل شي‏ء شهيد»

اگر دستور العمل خوراك خواهي الحمدلله همه ما در سر سفره عالم غير معلميم، مي‏دانيم چه كاره‏ايم احتياج به دستور نداريم. شيخ اجل سعدي گويد: "حكيمان دير دير خورند و عابدان نيم سير و زاهدان تا سدّ رمق و جوانان تا طبق برگيرند و پيران تا عرق‏كنند اما قلندران چندان‏كه درمعده نفس نماند و بر سفره روزي، كس."

قرآن صورت كتبيه انسان كامل ـ اعني حقيقت محمديه « صلي‏الله‏عليه‏و‏آله » ـ است ببين تا چه اندازه بدان قرب داري؟ رسول الله« صلي‏الله‏عليه‏و‏آله »فرمودند:

ان هذالقرآن مأدبه الله بنگر بهره‏ات از اين مادبه تا چه حد است. ولي الله الاعظم امام اول« عليه‏السلام » به فرزندش محمدبن حنيفه اندرز همي كرد كه: درجات بهشت بر عدد آيات قرآن است و در رستاخيز به قاري قرآن گويند: بخوان و بالابرو! و بعد از نبييّن و صدّيقين كسي در بهشت به رتبت وي نيست.

/ 5