شرح حال و زندگاني علمي علامه آيتالله حسن حسنزاده آملي
زهرا آشيانمعـارف اسـلامـــي
گزيدهاي از كتــاب "نامههـا بر نامههــا"اين كلمه عليا نامهاي است كه براي دوستي نوشتم:انيس سفري و جليس حضري، برادرم سلامالله تعالي عليكم و علينا و علي عبادالله الصالحين. صباحي ـ كه صبّحكم الله بالخيرـ از اين بيخبر بي خير التماس دعا داشتي، آنچنان كه در شوره زار دلم تخم محبت كاشتي. از ديوانه چه آيد تا راهنمايي را شايد؟ از ويرانه چه اميد آبادي رود؟ و از پژمان چه شكفتگي و شادي ساخته شود؟ اگر چه گفتهاند گنج در ويرانه است ولي هر ويرانه را گنج نيست و در آنجا كه گنج است يافتنش بيرنج نيست.الحمدلله نعمت بيداري يافتي كه ندانم روي از چه تافتي كه در بهار عمر به مناي دوست شتافتي؟آري !
در جواني كن نثار دوست جان
پير چون گشتي گران جاني مكن
گوسفند پير قرباني مكن
رو عوان بين ذلك را بخوان
گوسفند پير قرباني مكن
گوسفند پير قرباني مكن
تيري زدي و زخم دل آسوده شد از آن
هان اي طبيب خسته دلان مرهم دگر
هان اي طبيب خسته دلان مرهم دگر
هان اي طبيب خسته دلان مرهم دگر
آن تلخ وش كه صوفي امالخبائثش خواند
اشهي لنا و احلــــي من قبلة الغــداري
اشهي لنا و احلــــي من قبلة الغــداري
اشهي لنا و احلــــي من قبلة الغــداري