دكتر محمد لگنهاوسن نرجس جواندل اشارهدر بخش نخست اين مقال، ليبراليسم سياسى و دينى و نيز پلوراليسم دينى تبيين شد. پلوراليسم دينى، كه جان هيك بنيان گذار آن است، انعكاس ليبراليسم سياسى در الهيات ليبرال مسيحى است. ليبراليسم سياسى، مدعى بى طرفى نسبت به افكار سياسى، و پلوراليسم دينى مدعى بى طرفى نسبت به اديان مختلف است. ولى واقع امر بدين گونه نيست. در بررسى تاريخ پيدايش ليبراليسم سياسى در آمريكا، مخالفت آن را با افكار مختلف سياسى و دينى مشاهده مى كنيم. به عنوان مثال هنوز در قوانين مدنى برخى از محله هاى آمريكا، فقط قوانين دينى بعضى از فرقه هاى مسيحى رواج دارد. ليبراليسم و پلوراليسم دينى هر دو با ارزش ها و معيارهاى ضرورى اسلام مخالف هستند. همچنين گذشت كه، پلوراليسم دينى جان هيك در واقع برنامه اى براى انحراف از اديان مختلف است، نه پذيرش اهداف آنان. اين برنامه را وى اصلاح اديان مى خواند. ولى به زعم اكثر متفكران مسيحى، برنامه اصلاحى او انحراف از دين مسيحى است. معيارهاى اصلاح اديان از نظر هيك معيارهاى اخلاقى است و اين معيارها را وى، از ارزش هاى رايج در جامعه ليبرال گرفته است. به همين دليل، مكتب او را «پلوراليسم دينى فروكاهشى» ناميده ايم. در قسمت دوم اين مقال، نظر متكلمين، عرفا و فلاسفه اسلامى بررسى و نشان داده مى شود كه «پلوراليسم دينى غير فروكاهشى» به يك معنا با افكار آنان سازگار است.
معرفت
پلوراليسم غير فروكاهشى اسلام پلوراليسم به عنوان واكنشى به انحصارگرايى مسيحىدر بررسى چگونگى تبيين و ارائه پلوراليسم دينى غيرفروكاهشى در متون اسلامى، بايد به اين امر توجه داشته باشيم كه پلوراليسم دينى در مسيحيت، ناشى از واكنشى است كه نسبت به اعتقادات به ويژه مسيحى، درباره نجات و رستگارى مطرح شده است. بدين معنى كه انسان صرفاً به واسطه دين مسيحى مى تواند از نتايج فداكارى حضرت مسيح(عليه السلام) برخوردار گشته و نجات يابد. نظريه انحصارگراى مشابه اى در برخى از تفاسير مدعيان يهودى مبنى بر اين كه آن ها قوم منتخب هستند به چشم مى خورد. در قرآن چنين ديدگاه هايى مذموم شمرده شده است: و قالوا لن يدخل الجنة الا من كان هودا او نصارى تلك امانيهم قل هاتوا برهانكم ان كنتم صادقين. بلى من اسلم وجهه لله و هو محسن فله اجره عند ربه و لا خوف عليهم لا هم يحزنون. (بقره: 111 ـ 110)پلوراليسم دينى منبعث از مسيحيت، واكنشى است بر ضد همان نگرش مطرودى كه در آيات قرآن به خوبى قابل مشاهده است. بر اساس تعاليم سنتى مسيحيت جز به واسطه فداكارى حضرت مسيح، راه ديگرى به سوى نجات وجود ندارد، و حتى پيامبران بزرگ(عليه السلام) بايد تا روز رستاخيز در ليمبو به انتظار بنشينند تا حضرت مسيح براى رهايى آن ها اقدام نمايد. گروهى از متفكران مسيحى كه مخالف چنين انديشه اى بودند در جستوجوى راهى برآمدند كه نجات غيرمسيحيان نيز ميسر گردد. اين گروه ادعا كرده اند كه ايمانى مى تواند موجب نجات شود كه فرد مؤمن بدان، على رغم داشتن هر دين ديگرى، دين مسيحى را به صورت خودآگاه و بالقوه پذيرفته باشد و يا ايمانى كه ميراث مشترك همه سنت هاى بزرگ دينى جهان باشد. على رغم اين تفاوت ها، پيش فرض مشتركى مورد توافق همه گروه هاى مسيحى درگير در پلوراليسم مى باشد. از نظر هيك و رينر و نيز هر جزم انديش، ايمان درست شرط لازم نجات است. رينر براى اين كه بتواند درِ بهشت را بازتر كند، مفهوم ايمان درست را توسيع معنايى داده تا دربرگيرنده آن دسته از افرادى شود كه مانند مسيحيان زندگى مى كنند و نيز اگر تحت تعليمات دين مسيحى قرار مى گرفتند مسيحى مى شدند. در حالى كه هيك يك قدم فراتر نهاده تا غيرقابل جمع بودن تفاوت هاى ظاهرى اديان را انكار كند.از نظر هيك توافق نهايى اين است كه همه اديان به ظاهر متفاوت مى توانند اديان درست باشند. و با اين تسامح، او عقيده درست را شرط نجات مى داند و آن را كوچك ترين وجه اشتراك همه اديان جهان محسوب مى كند. ولى اين عنصر مشترك بسيار انتزاعى است. هيك نيز مانند لوتر اعتقاد دارد كه نجات و رستگارى بدون داشتن ايمان درست ميسر نيست، حتى اگر، طبق گفته او، اين ايمان كوچك ترين مخرج مشترك باشد.براى ورود به موضوع پلوراليسم دينى بايد دو نكته ايمان درست و نجات را به روشنى متمايز كنيم. بر اساس تعاليم اسلام، دينى كه خدا بدان امر كرده، همان دينى است كه به آخرين پيامبرش محمد رسول الله (صلى الله عليه وآله) وحى كرده است و فقط پيروى از چنين دينى، نه دين ديگر، بر همه انسان ها واجب شده است. با اين مفهوم، اسلام دينى انحصارى محسوب مى شود، ولى خداوند به اطاعت از اديان ديگر پيش از اسلام نيز فرمان داده است. بنابراين، مقبول نبودن دين حضرت موسى(عليه السلام)در اين عصر نه بدان دليل است كه تعاليم او نادرست بوده و يا با تعاليم حضرت محمد(صلى الله عليه وآله)سازگارى ندارد، بلكه بدان دليل است كه خداوند تعاليم اسلام را به اين دوره اختصاص داده است. تعليماتى كه از سوى پيامبران پيشين آمده نه تنها نادرست نبودند، بلكه براى هدايت مردم عصر خود به سوى نجات كافى نيز بوده اند. گرچه برخى از علما مايل اند با اشاره به رواياتى با اين مضمون كه اختلاف ميان اديان چيزى فراتر از اختلاف در جزئيات عبادات نيست از اهميت اين امر بكاهند. على رغم اين گونه اظهارات، نمى توانيم منكر اين امر باشيم كه راه هاى متفاوتى به سوى خدا وجود دارد و هم اوست كه در موقعيت هاى مختلف بدان ها امر داده است.