بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
بايستى منشا اين حوادث را دريافت و سيل مخرب تفرقه رااز سرچشمه خشكاند. بايد محاسبه نمود كه براستى ريشه اين همه تنازع و تفرقه و درگيرى هاى جاهلانه كجاست ؟ آيااختلافات عقيدتى مى تواند زمينه اصلى اين گونه پى آمدهاى تلخ باشد؟ آيا فرق مختلف اسلامى بحكم عقيده و آرمان اصيل خود به اين همه درگيرى كشيده شده اند؟ راستى آيا عقايد فرق اسلامى اين همه با هم تباين دارند؟ يا نه !اختلافات عقيدتى تنها بهانه اى بوده است در دست كارگزارانى كه سلامت منفعت خود را در تشتت جماعت مسلمين مى ديده اند؟ به گفته مصلح مجاهد علامه سيدعبدالحسين شرف الدين : اين مطامع سياسى است كه اين دو (شيعه و سنى ) رااز هم دور كرده است . و باز هم به قول ايشان:[ بسيارى ازاختلافات سنى و شيعه پايه درستى ندارد بلكه سرچشمه آنها دروغها واتهاماتى است كه در شرايط زمانى خاص پيدا شده است و قدرتهاى سياسى گذشته آنها رااشاعه داده اند]. 15آتش بياران اين معركه - تنازعات فرقه اى - كيانند؟ دراينجا به برخى ازاين[ حماله الحطب] ها و كارگزاران تنازعات فرقه اى اشاره مى كنيم . 1- صهيونيزم جهانى ويهوديان سلطه طلب .جهان خواران آزمند كه سوداى حاكميت يافتن بر جهان را در سر مى پرورانند هر جا و در هر فرصتى در پى اين بوده اند كه معركه هاى ساختى ايجاد كنند و دراين ميان به تثبيت پايه هاى قدرت و نفوذ خود در سرزمينهاى مختلف بپردازند صهيونيزم او مظهر آز و طمع اروپائيان آزمند يكى ازاين كار گزاران تنازعات است . كاشتن بذراختلاف و درگيرى در درون كشورهاى جهان بدست عوامل مرموز سياسى و بااستفاده ازانگيزه هاى مختلف دينى قومى نژادى و براى فرسوده كردن توان داخلى دولتها از جمله اهداف صهيونيزم است و به ذكر دو نمونه دراين راستا بسنده مى نمائيم : الف : در يكى از مواد پروتكل پنجم سران صهيونيزم آمده است :...ولكنا مع ذلك لسنا فى حاجه الى الخوف من اى خطر ماد منافيامان بفضل البذورالعميقه لكراهيتهم بعضهم بعضا و هى كراهيه متاصله لايمكن انتزاعها لقد بذرناالخلاف بين كل واحد و غيره فى جميع اغراض الامميين الشخيه والقوميه بنشرالتعصبات الدينيه والقبله خلال عشرين قرنا.. 16....بااينهمه ما در سايه اختلافات عميقى كه بين ملل و فرق مختلف وجود دارد و بسادگى رفع نخواهد شد از هيچ خطرى بيم نداريم ما در سراسر ممالك جهان بذراختلاف پاشيده ايم و به اختلافات قومى و نژادى و تعصبات دينى از بيست قرن پيش تااينك دامن زده ايم. ب : يكى از عوامل از هم پاشى حكومت مقتدر عثمانى يهوديان سلطه طلب بوده اند دراين باره آورده اند كه : [... ناديده نمى توان گذاشت كه بخشى از يهوديان دنياخواهد سلطه طلب كه ... نقش اساسى را دراين ماجرا ( از هم پاشيدن حكومت عثمانى ) به عهده گرفتند... بهبران حزب[ اتحاد و ترقى[ [ جاويد] [ طلعت] از يهوديان بودند]. 17اين دو نمونه و موارد مشابه نشاندهنده آنست كه صهيونيستم از زمان تشكل سياسى آن تاكنون (وپيش از آن ناسيوناليست هاى يهودى و متعصبان آنان ) تلاش جدى در مناقشات[ مذهبى] از خود نشان داده اند.اينان زندگى در[ ارض موعود] را ز به چندبارگى كشورهاى اسلامى ميسر نمى ديدند و دراينراه با[ وحدت اسلامى] و[ دولت مقتدراسلامى] به مبارزه پيگير برخاستند. امروزه نيز دست صهيونيسم بين الملل درانبوهى از[ تنازعات فرقه اى] مشهوداست . در جريانهائى چون كنفرانس طائف طرح جدائى شيعيان ازاهل سنت در كردستان ايران [ درگيريهاى مداوم مذهبى بين فرقه هاى مسلمان در لبنان] انبوهى ازانتشارات توهين آميز عليه فرقه هاى اسلامى و ...رد عينى ايادى توسعه طلبان صهونيست را به وضوح مى تواند ديد. تفكر خطرناكى كه در جنوب لبنان تبليغ مى شد بااين عنوان : فلسطينيان از يهوديان اسرائيلى خطرناكترند چون آنان ناصبى اندواينان اهل ذمه !! و در مجامع شيعى ديگر نيزاين انديشه را رواج مى دادند اين تفكر جزاز ناحيه صهيونيستها از مغز كدامين مسلمان منصف ممكن است تراوش كند!اگر به فرض ازابداعات آنان نباشد مسلمااز ترويجات آنها بشمار مى رود. تبليغ اين انديشه زمينه اى بود براى اخراج فلسطينيان رانده شده از لبنان و در بدريهاى جديد. و ديديم كه اين تبليغ چندان بى تاثير هم نبود.بررسى ميزان تاثير[ صهيونيسم] درايجاداختلافات و فرقه اى نيازمند به تحقيقى گسترده است . و بر نويسندگان و صاحبنظران جوامع اسلامى ضرورى است كه دراين واقعيت تلخ بنگرند و حقائق را براى[ امت اسلامى بااسناد و مدارك و تحليل آن بازگو صهيونيسم نفرتى جانكاه دارد و مبين ارتباط سياست تفرقه و كارگزاران آن باايادى صهيونيستى در ايجاد[ تقارب مذهبى] تاثيرى ژرف خواهد داشت .2-حكومتهاىاستبدادى در داخله ممالك اسلامى امراء و پادشاهان در كشورهاى اسلامى كه افسار گسيخته براين ممالك حكم مى رانده اند ازايجاد تنازعات فرقه اى ابائى مى رانده اند از ايجاد تنازعات فرقه اى ابائى نداشته اند آنها هرگاه كه مى خواستنداز قدرت انبوه مردم مسلمان درراه اجراى مقاصد سياسى خود سود جويند با استفاده ازاحساسات پر شور دينى و با تحريك احساسات مذهبى به اختلافات و دامن زدن به حمايت از فرقه اى مى پرداختند. در واقع آنان دلسوز به مذهب يا طريقت خاصى نبوده اند و تمسك به اين يا آن فرقه جز براى اجراى نيات پليد خودشان نبوده است بدين جهت آنجا كه سياست اقتضا مى نمود به سختگيرى نسبت به فرقه اى خاص مى پرداختند واگر[ قواعد معدلت و رعيت پرورى]! اقتضا مى نمودازاين سخت گيرى دست مى شستند. به نمونه هايى از تاريخ دراين باب توجه كنيم :