بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
الف : جلال الدين محمديزدى در تاريخ عباسى در ذيل وقايع سال .1008 ه..ق آورده است :[..دراواخر ماه صفراين سال به جهت زيادى و عدم اطاعت قانون ؟! جماعت سنيان سرخه را گرفتند و گوش و بينى ملايان ايشان را به جهال ايشان خوراندند و سيصد تومان هم برسم جريمه ازايشان گرفتند]. 18 و نيز درباره سياست مذهبى شاه عباس اول آورده اند:[...البته گاه به مقتضاى سياست با مردم سنى شهرهائى كه در خراسان از پادشاهان ازبك مى گرفت به مهربانى و مدارا رفتار مى كرد. و سربازانه متعصب خود رااز آزارايشان باز مى داشت چنانكه در سال 1009 ه.ق چون قلعه[ مروشاهجان] رااز نور محمدخان ازبك گرفت ... همين مرويان و كافه خلق آن ديار را بجهت مغايرت مذهب از طايفه قزلباش خائف و هراسان ديد بنابراقتضاى قواعد معدلت و رعيت پرورى فرمان داد كه به سبب اختلاف مذاهب متعرض كسى نشوند]. و درسال .1011 ه.ق قلعه [ اندخود] را در خراسان محاصره كرده بود. به مردم آن قلعه كه بيشترازبكان و پيرو مذهب تسنن بودند پيغام فرستاد كه:[ ... ما را طمعى دراين ولايت نيست ... و ما را با مذهب و ملت كسى كارى نيست ... شايد صدق اين معنااز مردم[ مرو] و[ نسا] و [ ابيورد] خاطر نشان ايشان شده باشد كه از تاريخى كه به حيطه نصرف و تسخيراولياء دولت قاهره در آمده در مساجد و معابداهل سنت و جماعت و طبقه شيعه هر يك به شيوه و شعار خود سلوك مى كنند به هيچ آفريده تكليفى كه مكروه خاطرايشان باشد نشده و نمى شود ...ولى در آغاز سال بعد... بى سبب به سربازان اجازه غارتگرى داد به فرمان وى اكابر و اعيان و قاضى و مفتى و بزرگان قصبه[ اندخود] را گرد آوردند و هر خانوار را بيكى از مردم اردوى پادشاهى سپردند تا چون اسير با خود به عراق برند. 19 ب : شاه اسماعيل اول پس از شكست از سليم خان - وقتى سلطنت خود را در خطر ديد به مقتضاى سياست در روش برخورد خود بااهل سنت تغيير عقيده داد و[ ...از آن پس در ترويج مذهب شيعه از سختگيرى و كشتار خوددارى كرد و به حكام ولايات دستور داد كه خلق خداى را براى ترك و تبديل مذهب نرنجانند]. 20
3- زمان شناسان عالم نما
جاهلان متنسكى كه ماسك علم بر چهره دارند مزدوران بى مزد دشمن آنها كه ناآگاهانه به مثابه ستون پنجم دشمن عمل مى كنند زمان نشناسان متعصب كه قلمرو ديدشان محدود منزل تا محراب است اين گروه در همه زمانها و در همه جا هستند در مكه در محراب مساجد در تكيه ها در بيتها و بركرسيهاى تدريس ! آنان كه موقعيت زمان واهميت مساله را درك نمى كنند و به جاى خدمت به اسلام ناخودآگاه بدان خيانت مى كنند. آنان كه در هفته وحدت بر طبل تفرقه مى كوبند و به نام ولايت على جنايت مى كنند و به نام او كه مظهر وحدت بود منشا تفرقه مى شوند در حوزه هاى علميه نيزازاين انسانهاى كوته بين زمان نشاس مى توان يافت آنان كه بيشتراز خود على[ ع] سنگ ولايتش را بر سينه مى زنند اينان نه از تيزبينى على بهره اى برده اند و نه از دورانديشى حضرتش توشه اى برگرفته اند نه راه على را مى شناسند و نه اهداف بلندش را و ولايتشان[ حبى] و[ گل مولائى] است .از درك اهميت وحدت عاجزند و رشته اى را كه خداوندامر به پيوستنش كرده است وى گسلند گروهى كه على[ ع] درباره آنان فرمود: ... فاجتمع القوم على الفرقه وافترقوا على الجماعه كانهم ائمه الكتاب و ليس الكتاب امامهم . 21آنان براى ايجاد تفرقه گرد هم مى آيند و متحد مى شوند واز جماعت مسلمين جدا مى گردند گويا ايشان پيشواى قرآن اند نه قرآن پيشواى ايشان.آرى اين گروه ناآگاهانه آلت قتاله دشمن مى گرده مسلمين وارد مى آيند. به دستور دشمنان اسلام به تشكيل كنفرانسهايى دست مى يازند كه فرجامى جز تشديد تفرق مسلمين ندارد.اينانند كه فتوا مى دهند:[... ثواب كشتن يك سنى با ثواب قتل پنج كافر حربى برابراست] 22 . و[ ...پيروان تسنن از حريت اسلامى خارج اند و بدين سبب كشتن - مردانشان واجب و خريد و فروش زنانشان حلال است]... . 23و در مقابل اين فتواى جاهلانه گروهى ديگرازاين عالم نمايان فتوا مى دهند:[...كشتن هر فرد شيعه ايرانى برابر با كشتن هفتاد كافر حربى است]! . 42شهيد مطهرى در ضمن بيان داستانى ازاين كج انديشى ها چنين ياد مى كند:[ چند سال پيش ار موسسه اسلامى حسينيه ارشاد دو سخنرانى ايراد كردم كه عنوانش[ كتابسوزى اسكندريه] بود و بى پايگى آنرا روشن كردم يادم هست كه بعداز پايان آن سخنرانيها از مومن مقدسى نامه اى دريافتم به اين مضمون كه تو چه داعى دارى كه دروغ بودن اين قصه را اثبات كنى !؟ بگذاراگر دروغ هم هست مردم بگويند زيرا دروغى است به مصلحت !! و تبليغى است عليه عمربن الخطاب و عمر و بن العاص .اين مومن مقدس گمان كرده بود كه اين همه بوق و كرنا كه ازاروپاتا هند را پر كرده كتابها دراطرافش مى نويسند و رمانها برايش مى سازند و براى آنكه مسلم و قطعى تلقى شود در كتب منطق و فلسفه و سئوالات امتحانيه آن را مى گنجانند به خاطراحساسات ضد عمرى يا... قربه الى الله و براى خدمت به عالم تشيع و بى آبرو كردن مخالفان اميرالمومنين على[ ع] است .اين اشخاص نمى دانند كه در فضايى كه اين مسائل مطرح مى شود مساله اسلام مطرح است و بس]... . 25آرى آنان كه با پوشش علم و تقدس به ايجاد تفرقه مى پردازند نه عالم اند و نه دلسوز به مذهب و طريقت عالمان زمان شناس دلسوز نه چنين است .از قول مرحوم آيه الله بروجردى[ قدس سره] نقل شه است كه در يك جلسه خصوصى حديث فرمود:[ كسى كتابى نوشته و بى احترامى به برخى از خلفا نموده من دستور دادم آنها رااز بين ببرند حالا وقت نوشتن چنين كتابهايى نيست] . 26واينك بر حوزه هاى علمى فريقين است كه بااين عناصر به مقابله جدى بپردازند.اگر علماى متعهد و مسئول مسلمين سستى و كاهلى نمايند [ متنسكان] نادان و جاهلان صحنه گردان همچنان كارگردانى بازار آشفته تضاد فرقه اى را بر عهده خواهند داشت .اينكه در[ ملا]از وحدت سخن برانيم و در[ خلوت] آن كار ديگر راانجام دهيم سودى نخواهد داشت . گمان نكنيم كه مجلس در خفا همواره پنهان مى ماند. شرايط كنونى به گونه اى است كه هر نجوائى در محفلى فرداها در هزاران بوق تبليغاتى به صدا در مى آيد و با هزاران بوق تبليغاتى به صدا در مى آيد و هزاران پيرايه ساخته و پرداخته صاحبان آن مراكز به گوش مستمعان و ديد خوانندگان خواهد رسيد. هزاران بار مناديان وحدت از فريقين گفته اند كه اين دعوت به معنى كنار گذاشتن معتقدات نيست . واين را به عنوان يك اصل پذيرفته اند. اما بحث در كيفيت طرح مسائل اختلافى و زمان آن است . بحث در آن است كه چه كسانى اين مسئوليت را بر عهده دارند كه انتقادهاى منطقى و علمى را بر مذاهب ديگر بر گونه اى كه توهين آميز. و خوار كننده نباشد بيان كنند. آيا هر... به عنوان اينكه رگ مذهبى اش گل كرده و به جوش آمده است اين حق را دارد كه با زبان و قلم براين و آن فرقه بتازد و آن را دفاع از[ ساحت خلفا] و يا[ مقام ولايت] بنامد!.چه كسى بايد:اين[ ملعبه بازار] در نشريات و كتب و محافل چرند گونه را متوقف كند؟ آيا جز علماى فريقين كسى ديگراين وظيفه را دارد؟ هيچ كسى باانتشار تاليفاتى گرانقدر و مستند و منطقى چون [ الغدير] [ احقاق الحق] [ عبقات الانوار] و ... مخالف نيست .اينان به حق شايستگى طرح اين مباحث را داشتند اما سخن بر سر مجموعه عظيم ديگرى است كه نان خود رااز[ تعصب عوام] مى گيرند و به آنان نام [شريعت و ديانت و ولايت] مى دهند] !اگر دراين زمان تعلق واقعى و قلبى خود را به شعار[ وحدت اسلامى] به اثبات نرسانيم . فرداهااز ما هيچ سخنى را دراين زمينه نخواهند پذيرفت . و حوزه هاى علميه مسئولان واقعى .اين مهم هستند.