بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
بنابراين, از اين روايت, اصل جواز بهره بردارى از پوست مردار در غير نماز و خريد و فروش و كاسبى با آن استفاده مى شود.* بزنطى مى گويد: از امام صادق(ع) پرسيدم, مردى گوسفنددار, دنبه هاى آنها را مى بُرد. آيا مى تواند از آنها استفاده كند؟قال: نعم يذيبها ويسرج بها ولايأكلها ولايبيعها.80)بله, آنها را آب كند و در سوخت براى روشنايى استفاده كند, ولى حق ندارد آن را بخورد و يا بفروشد.در اين روايت, به جواز استفاده از مردار, در روشنايى تصريح شده است و از خوردن و خريد و فروش آن منع, احتمال مى رود كه منع از بيع, بلافاصله بعد از منع از خوردن, به اعتبار حرمت اكل باشد. از روايت حرمت فروش آن براى استفاده در روشنايى و نيز كارهايى كه شرط آنها طهارت نيست, استفاده نمى شود.* ابوبصير مى گويد: از امام صادق(ع) درباره پوستين پرسيدم, فرمود:(ان على بن الحسين كان يبعث الى العراق فيؤتى مما قبلكم بالفرو فيلبسه, فاذا حضرت الصلاة ألقاه وألقى القميص الذى يليه فكان يسئل عن ذلك, فقال: انّ أهل العراق يستحلون لباس الجلود الميتة ويزعمون انّ دباغه ذكاته.)81.امام سجاد(ع) همواره سفارش مى كرد, از عراق, برايش پوستين مى آوردند و آن را مى پوشيد. چون هنگام نماز مى رسيد, پوستين و لباس چسبيده به آن را كنار مى گذاشت. از وى, در اين مورد سؤال كردند فرمود: مردمان عراق82, لباسى كه از پوست مردار تهيه شده, حلال مى دانند و گمان مى كنند كه با دباغى پاك مى شود.در اين روايت, بر استفاده از پوست مردار, به صورت پوستين, تصريح شده است. در عين حال, تاكيد شده است نمى توان با آن نماز خواند و در امورى كه شرط آنها طهارت است, به كار گرفت.* حسن بن على مى گويد از امام كاظم(ع) پرسيدم: مردمان مالدار, در ناحيه كوهستان, چون دنبه هاى گوسفند سنگين مى شود آنها را مى بُرَند, اين چگونه است؟ فرمود:(حرام هى)عرض كردم: مى توانيم از آن براى روشنايى استفاده كنيم؟ فرمود:(أما علمت انه يصيب اليد والثوب وهو حرام.83)آيا نمى دانيد كه دست و لباستان به آن اصابت مى كند و حرام است.از مفهوم سخن امام(ع) فهميده مى شود: اگر دنبه گوسفند, موجب آلوده شدن بدن و لباس نگردد, مى توان از آن, براى روشنايى بهره برد.حرمت, به خاطر آلوده شدن بدن و لباس است. از اين روى, اگر لباس و بدن, آلوده نشود و يا در كارى مورد استفاده قرار گيرد كه شرط آن, طهارت نيست, اشكالى ندارد.برخى, كلمه (حرام) را در كلام امام, به معناى نجس گرفته اند84. ولى اين بعيد مى نماد. زيرا خلاف ظاهر روايت است. علاوه, مفاد روايت و سؤال سائل, نشان مى دهد كه منظور از (حرام) همان حرمت است, نه نجاست. سائل, تصور مى كرده, مى شود از دنبه ها استفاده غذايى كرد85.افزون بر اينها, دلالت مى كنند بر جواز بهره ورى و خريد و فروش مردار, رواياتى كه مجاز مى دانند فروش گوشت مردار را كه با گوشت مزكى مخلوط شده باشد, به گونه اى كه تشخيص آن ممكن نباشد, به كسانى كه گوشت مردار را حلال مى دانند86.اشاره كرديم كه مشهور فقها بر اين باورند, خريد و فروش و بهره ورى از مردار, حرام است.برخى از آنان استفاده از پوست مردار را در كارهايى كه طهارت لازم نيست, مجاز شمرده اند. ولى اينان نيز همچون مشهور, به نجاست آن معتقدند.شيخ صدوق در (من لايحضره الفقيه), روايتى را مى آورد كه افزون بر جواز بهره ورى از پوست مردار, پاكى آن نيز استفاده مى شود.از آن جا كه در آغاز كتاب, تصريح دارد به اين مطلب: روايات مندرج در كتاب, هماهنگ با فتوايش مى باشد87, مى توان گفت از نظر شيخ صدوق, پوست مردار پاك است. اينك روايت:از امام صادق(ع) پرسش مى شود در پوست مردار, روغن, آب و شير مى ريزند, نظر شما چيست؟ امام(ع) مى فرمايد:(لابأس بان تجعل فيها ماشئت من ماء أولبن أو سمن, وتتوضأ منه و تشرب ولكن لاتصل فيها)88.اشكالى ندارد هر چه مى خواهيد مى توانيد در آن بريزيد: آب يا شير يا روغن. و مى توانيد از آب آن وضو بگيريد و بياشاميد, ولى با پوست مردار نماز نگذاريد.ظاهر روايت بر طهارت پوست مردار, دلالت دارد. حرمتِ استفاده از آن در نماز نيز, ظاهراً, به اعتبار حرمت استفاده از پوست حيوان حرام گوشت در نماز است, نه نجاست آن.يا, حسين بن زراره از امام صادق(ع) مى پرسد: پوست گوسفند تذكيه نشده اى را دباغى كرده اند و در آن شير, يا آب مى ريزند, آيا مجاز هستيم با آن آب وضو بگيريم و يا از شير داخل آن بياشاميم؟ حضرت مى فرمايد:(نعم, يدبغ فينتفع به ولايصلى فيه...)89بله, پس از دباغى, مى تواند مورد استفاده قرار گيرد, ولى نبايد با آن نماز گزارد.روايت حسنه است. حسين بن زراره, توثيق نشده ولى ممدوح است90. امام صادق(ع), در حق وى و برادرش حسن بن زراره, دعا كرده است91.با اين همه, مشهور فقهاى شيعه, به اين روايت فتوا نداده اند. بسيارى از آنان, از جمله شيخ 92و صاحب وسايل الشيعه93 آن را حمل بر تقيه كرده اند.روشن است كه حمل بر تقيه, صرفاً, به منظور جمع بين اين روايات و رواياتى است كه دلالت بر نجاست و عدم جواز بهره ورى از مردار مى كنند. ولى بايد ديد, غير از اين, راه ديگرى براى جمع بين روايات نيست؟ و آيا در چنين مسائلى, جاى تقيه هست, بويژه آن كه بسيارى از فقهاى عامه, در همان زمان, مخالف نظر ابو حنيفه بودند و به نجاست پوست مردار, حتى پس از دباغى, فتوا مى دادند. افزون بر اين, اين مسأله چندان ارتباطى با دستگاه خلافت و مخالفت با آنان نداشته, تا نياز به تقيه باشد.شيخ انصارى, بر نظر شيخ صدوق اشكال كرده است و به توجيه كلام وى, كه مى نويسد:(مطالبى كه در اين كتاب آمده با فتواى من هماهنگى دارد), مى پردازد.مى نويسد: هر چند شيخ صدوق, در آغاز (من لايحضره الفقيه) به اين مطلب تصريح دارد, ولى با تتبع در رواياتى كه در آن كتاب آورده در مى يابيم كه وى, از اين سخن برگشته است و در همه جا, ملتزم به آن نيست: (وحكاية الطهارة عن الصدوق, نظراً الى ذكره رواية ظاهره وضمانه فى اول كتابه صحة جميع ما يورده وانّه حجة بينه وبين ربّه وانت تعلم ان التتبع فى روايات الفقيه, يشهد برجوعه عمّا التزام به فى اول كتابه.94)نقل طهارت [پوست مردار] از صدوق به استناد روايت خلاف مشهورى كه آورده و با توجه به اين كه به صحت آورده ها, ملتزم شده و آن را بين خود و خدا حجت قرار داده است, [درست نيست] زيرا, جست و جو و تتبع در روايات (من يحضره الفقيه) گواه است كه از آنچه در اول كتاب, ملتزم شده, برگشته است.سخن شيخ انصارى را نمى توان پذيرفت, زيرا:1 . استفاده چنين مطلبى از روايات (من لايحضره الفقيه) مشكل است و موارد تتبع شيخ, بر ما روشن نيست.2 . بر فرض كه چنين باشد و صدوق از نظرى كه در آغاز كتاب (فقيه) ابراز داشته, برگشته باشد, باز هم دلايل كافى براى اين كه وى, به طهارت پوست مردار, معتقد بوده, وجود دارد. در (مقنع) مى نويسد:(لابأس ان تتوضا من الماء اذا كان فى ذق من جلدة ميتة ولابأس بان تشربه ...95)وضو گرفتن با آب مشكى كه از پوست مردار تهيه شده, يا آشاميدن از آن آب اشكالى ندارد.3 . افزون بر شيخ صدوق, عالمان ديگرى نيز هستند كه به پاكى پوست مردار, معتقدند, از جمله:على بن موسى بن بابويه در (فقه الرضا96):(وزكاة الجلود الميتة دباغته97).پاكى پوست مردار, به دباغى است.ابن جنيد اسكافى98, صاحب مدارك99 و محدث كاشانى100.محدث كاشانى مى نويسد: