تاكنون ترجمههايي كه از قرآن كريم به زبان فارسي نگاشته شده، هيچيك بياشكال نبودهاند . يكي از اين ترجمهها از آن دانشمندي از اهل سنتبنام شاه وليالله محدث دهلوي است . برخي از مهمترين اشكالات آن كه در اين مقاله بررسي شده، عبارتند از: ناهمساني ترجمه يك كلمه در مواضع گوناگون، ترجمه ناصواب يا نارسايي بعضي از كلمات، مخالفتبرخي از ترجمهها با قواعد صرفي و نحوي، ترجمه برخي از آيات قرآن به نحوي كه با مذهب خود موافق آيد و بالاخره عدم رعايت قواعد املائي و چينش دستوري زبان فارسي .
كليد واژهها:
ترجمه قرآن، محدث دهلوي، اهل سنت، زبان فارسي .
1) مقدمه
يكي از ترجمههاي معروف قرآن به زبان فارسي كه از ترجمه آن بيش از دو قرن ميگذرد و بارها در شبه قاره هند به صورت گستردهاي انتشار يافته است، ترجمه شاهوليالله محدث دهلوي (1114- 1176) ميباشد . اين ترجمه در سالهاي اخير توسط آقايان د . عبدالغفور بلوچ و شيخ محمد علي داري از سوي وزارت شؤن اسلامي و اوقاف عربستان سعودي مورد بازبيني و بررسي مجدد قرار گرفته و مجمع ملك فهد دو سال پيش آنرا چاپ و در سطح وسيعي منتشر و به حجاج فارسي زبان هديه نموده است . انتشار مجدد اين ترجمه آنهم بصورت رسمي و در سطحي وسيع از طرف كشور عربستان سعودي انگيزهاي شد تا نگارنده به مطالعه آن پرداخته و ضمن دقت در آن نكاتي را كه پيش روي داريد با عنوان نقد و بررسي اين ترجمه عرضه بدارد .
2) اشكالات ترجمه محدث دهلوي
1- يكي از اشكالات اين ترجمه، تفاوت و ناهمساني در ترجمه كلمات و واژههاي پركاربرد قرآني است . تا جايي كه واژه پراستعمال و قابل فهمي مثل «العالمين» نيز كه در اكثر ترجمهها از قديم و جديد به جهانيان ترجمه شده و ترجمه مناسب و قابل قبولي نيز ميباشد، از اين ناهمساني و تفاوت در ترجمه مصون نمانده است . اين كلمه در سور حمد: 1، اعراف: 80، انعام: 90، انبياء: 91 و 107، فرقان: 1، عنكبوت: 18 و صافات: 71 عالمها، در انعام: 86 اهل زمان، در سورههاي مائده: 115 و شعراء: 165 اهل عالم، در سوره مائده: 20 عالميان و در آل عمران: 108 مردمان ترجمه شده است . غريبتر آنكه اين كلمه در سوره الحجر: 70 به غريبان برگردان شده است . 2- در آيه 62 از سوره بقره «انالذين آمنوا والذين هادوا و النصاري و الصابئين من آمن بالله و اليوم الآخر . . .» ; واژه صابئين را به بيدينان ترجمه نموده است; اينچنين: «هر آئينه آنانكه مسلمان شدند و آنانكه يهود شدند و نصاري و بيدينان هر كه از ايشان ايمان آورد بخدا و بروز واپسين . . .» ; ولي همين واژه در آيه 69 سوره مائده و آيه 17 از سوره حج «ستاره پرستان» معنا شده است . اين چندگانگي در مواردي ديگر نيز از اين ترجمه وجود دارد شايان ذكر است كه هر دو ترجمه يعني هم بيدينان و هم ستارهپرستان در برابر واژه صابئين بنا بر آنچه اهل تحقيق نسبتبه صابئان ميگويند، ناصحيح و خلاف واقع است; زيرا صابئان نه ستارهپرستبودهاند و نه بيدين [1]. 3- آيه «الحق من ربك فلاتكونن من الممترين» [بقره: 147] چنين ترجمه شده است: «اين درست است از پروردگار تو، پس مباش از شك آرندگان» . اشكال اين ترجمه در اين است كه كلمه «الحق» كه در اين آيه مبتدا ميباشد به خبر تبديل شده و يك مبتداي محذوف در ترجمه اضافه گرديده است . همين اشتباه در ترجمه آيه 60 از سوره آل عمران تكرار شده، در آنجا آيه «الحق من ربك فلا تكن من الممترين» چنين ترجمه شده: «اين سخن راست است از پروردگار تو . پس مباش از شك آرندگان» . در هر دو مورد گويا چنين جملهاي ترجمه شده است: هذا حق من ربك و يا هذا الكلام حق من ربك; در حالي كه ترجمه صحيح آيه چنين است: حق از آن پروردگار توست . پس از شك آرندگان مباش . 4- مترجم آيه 61 سوره آل عمران يعني آيه مربوط به مباهله را اينگونه ترجمه كرده است: «پس هر كه مكابره كند، با تو درباره عيسي بعد از آنچه آمد بتو از دانش پس بگو بيائيد تا بخوانيم فرزندان خود را و فرزندان شما را و زنان خود را و زنان شما را و ذاتهاي خود را و ذاتهاي شما را، پس همه بزاري دعا كنيم پس لعنتخدا گوئيم بر دروغگويان» . اشكال عمده اين ترجمه كه شايد به عمد هم صورت پذيرفته باشد، ترجمه «انفسناو انفسكم» به «ذاتهاي خود و ذاتهاي شما» است; در حالي كه در اينجا نفس به معناي ذات نيست; گرچه در جاهاي ديگر به اين معنا بكار رفته باشد . زيرا پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم خود دعوت كننده به مباهله بودهاند و درست نيست انسان خويشتن را دعوت نمايد و لزوما بايد داعي غير از مدعو باشد; بعلاوه آنگونه كه مفسران فريقين آوردهاند، پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم پس از نزول اين آيه براي مباهله، علي، فاطمه، حسن و حسين عليهم السلام را با خود به محل موعود آوردند . طبق روايت طبري، پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم اين چهار تن را با خود براي مباهله انتخاب كرد . شيخ طوسي (ره) در تفسير تبيان در اينباره ميگويد: «رسول خدا صلي الله عليه و آله وسلم علي عليه السلام را به منزله نفس خويش معرفي كرد; زيرا او مصداق «انفسنا» بود، چرا كه بلاخلاف مراد از ابنائنا را حسن و حسين و مراد از نسائنا را فاطمه عليها السلام و مراد از انفسنا را خويشتن و علي ميدانسته است; چه اين روشن و مسلم است كه جز آنها كسي ديگر در مباهله حضور نداشتهاند» . شيخ طبرسي در مجمع البيان در تفسير «انفسنا» آورده است كه مراد از آن فقط علي عليه السلام است و جايز نيست كه از آن خود رسول الله صلي الله عليه و آله وسلم اراده شده باشد; زيرا آن حضرت فراخوان بودند و درست نيست كه انسان خودش را فرا خواند و اگر پذيرفتيم كه مراد از انفسنا، كسي غير از رسولالله صلي الله عليه و آله وسلم باشد، قطعا مصداق و مرجع آن علي عليه السلام خواهد بود; زيرا كسي ادعا نكرده كه بجز رسول الله، علي، فاطمه و دو فرزندشان حسن و حسين عليهم السلام شخص ديگري در مباهله شركت داشته است . عمده مفسران فريقين همين قول را در تفسير آيه ذكر كردهاند . اصحاب لغت نيز از جمله معاني نفس را برادر و دوست گفتهاند . بنابراين انفسنا را در آيه بايد بگونهاي معنا كرد كه بين داعي و مدعو فرق گزارده و با آنچه در شان نزول آيه اتفاق افتاده است و نيز آنچه اغلب مفسرين فريقين بر آن هستند، سازگار باشد; يعني بايد گفت: معناي «انفسنا و انفسكم» نزديكان ما و نزديكان شما يا برادران ما و برادران شما و يا عزيزانمان و عزيزانتان است [2]. 5- در ترجمه آيه «شهدالله انه لااله الا هو و الملائكة واولوالعلم قائما بالقسط، لااله الا هوالعزيز الحكيم [آلعمران18] چنين آمده: «گواهي داد خدا آنكه نيست هيچ معبود برحقي مگر او و گواهي دادند فرشتگان و خداوندان دانش در آن حال كه خدا تدبيركننده عالم استبعدل، نيست هيچ معبود بر حقي مگر او . غالب استوار كار است» اين ترجمه نارسا و بلكه ناصحيح است; چون قائما بالقسط حال براي الله ميباشد; برايناساس در ترجمه صحيح آن بايد گفت: خداي يگانه كه پيوسته دادگر است گواهي داد كه . . . 6- در ترجمه آيه «بلي ان تصبروا و تتقوا و ياتوكم من فورهم هذا يمددكم ربكم بخمسة آلاف من الملائكه مسومين [آلعمران 125] چنين آمده كه: «بلي اگر صبر كنيد و پرهيزگاري نماييد و بيايند كافران بسوي شما باين جوش خود امداد كند شما را پروردگار شما به پنج هزار كس از فرشتگان نشانمند كرده» . ترجمه كلمه مسومين با توجه به قرائت مشهور به «نشانمند كرده» درست نيست; چون در قراءت مشهور كه قرآن موجود نيز با اين قراءت موافق است، مسومين به كسر واو خوانده شده و نه به فتح واو . طبرسي در مجمعالبيان آورده است كه ابوالحسن گفته است: «كساني كه مسومين را با كسره خواندهاند، از آن روست كه فرشتگان اسبهاي خود را نشان زده بودند و كساني كه با فتحه خواندهاند، از آن روست كه آنان نشان خورده بودند . . .» عليبنعيسي گفته است: آنان كه قراءت با كسره را اختيار كردهاند، از آن جهت است كه اخباري چند وارد است كه آنان اسبان خود را نشان زده بودند و رسول خدا صلي الله عليه و آله وسلم فرمودند: شما نيز نشان بزنيد، زيرا فرشتگان نشان زدهاند [3]. ترجمه كلمه «من فورهم» به «اين جوش خود» نيز در آيه بسيار نامفهوم و نارسا و نامانوس است . 7- «ليس لك من الامر شيء اويتوب عليهم اويعذبهم فانهم ظالمون» [آل عمران 128] را اينچنين ترجمه كرده است: نيست ترا از اين كار چيزي يا به مهرباني توبه ايشان را ميپذيرد يا غالب كند ايشان را زيرا كه ايشان ستمكارند» . دو اشتباه عمده در اين ترجمه رخ داده است: اول اينكه در ترجمه قسمت اول آيه از اين نكته غفلتشده كه «تاب» اگر با «علي» استعمال شود به معناي «غفرله و رجع عليه بفضله» ، يعني آمرزش و رحمت را از سرگرفتن است و نه به معناي قبول توبه . اشتباه دوم در ترجمه «اويعذبهم فانهم ظالمون» رخ داده است كه به معناي «غالب كند ايشان را» ترجمه شده است; در حالي كه «يعذبهم» به معناي «عذاب كند» ميباشد و هيچ گونه مناسبتي با «غالب كند» ندارد . ترجمه صحيح آيه چنين است: «يا بخشش و آمرزش خويش را با ايشان از سر ميگيرد و يا ايشان را عذاب مينمايد، چرا كه ايشان ستمكارند» . 8- حواشي در اين ترجمه فراوان به چشم ميخورد و اين حواشي كه گاهي تحت تاثير ديدگاههاي خاص مترجم آورده شدهاند، بسيار نامناسب و از ديگر اشكالات وارده بر اين ترجمه است; بعنوان نمونه از حواشي مترجم به هنگام ترجمه آيه 24 سوره نساء يعني همان آيه مربوط به متعه و ازدواج موقت ميتوان نام برد . در حاشيه شماره 4 ايشان بر اين آيه در توضيح جمله «ان تبتغوا باموالكم محصنين غيرمسافحين» آورده است: «نكاح صحيح آن است كه مهر باشد و مؤبد باشد بحسب ظاهر زيرا كه چون حاجت جماع هميشه است و احصان بدون عقد مؤبد حاصل نشود و الله اعلم» . روشن نيست مترجم اين معنا را كه نكاح صحيح آن است كه مهر باشد و مؤبد باشد، از كجاي آيه استفاده كرده و قسمتبعد آيه كه طبق نظر فريقين مربوط به نكاح متعه ميباشد، [4] چگونه با اين حاشيه قابل توجيه است . 9- در آيه 163 از سوره النساء كلمه «اسباط» را كه پس از نام حضرت يعقوب آمده، به «نبيرگان» ترجمه كرده است; ولي در آيه 140 بقره و 84 آل عمران اين كلمه را به «نبيرگان او» و «نبيرگان وي» و در آيه 136 بقره آنرا به «ذريتيعقوب» برگردان كرده است . گويا در سوره نساء اسباط به معناي مطلق نبيرگان ولي در ديگر موارد مراد از آن فقط نبيرگان و ذريه حضرت يعقوباند; در حالي كه در هر چهار مورد اين كلمه پس از نام يعقوب آمده و قطعا مراد از آن در همه اين موارد يكسان است . 10- آيه 55 از سوره مائده «انما وليكم الله و رسوله والذين آمنوا الذين يقيمون الصلاة و يوتون الزكاة و هم راكعون» يعني همان آيه ولايت كه طبق روايات فراوان فريقين درباره صدقه دادن حضرت علي عليه السلام در حال نماز نازل شده [5]، از ديگر آياتي است كه مترجم در ترجمه آن دچار خطا شده، و برخلاف روش خويش كه معمولا در اينگونه موارد حاشيهاي مينگارد، بدون كوچكترين اشاره به جريان نزول آيه عمدا جمله حاليه «وهم راكعون» را بصورت غيرحاليه ترجمه نموده است . ترجمه وي چنين است: «جز اين نيست كه دوستشما خداست و رسول او و مؤمناني كه بر پاي دارند نماز را و ميدهند زكات را و ايشان پيوسته نماز گزارند» . ترجمه كلمه ولي به دوست در اين آيه تحت تاثير گرايش كلامي مترجم است . 11- حاشيه مترجم بر ترجمه آيه 67 از سوره مائده «يا ايها الرسول بلغ ما انزل اليك من ربك و ان لم تفعل فما بلغت رسالته و الله يعصمك من الناس ان الله لا يهدي القوم الكافرين» از ديگر مواردي است كه با آنچه در تفاسير فريقين از صحابه بزرگي مانند ابن مسعود، ابيسعيد خدري رزينبنعبدالله، ابيبن كعب و ديگران نقل كردهاند ناسازگار است [6]. مترجم آيه را چنين ترجمه كرده: «اي پيغامبر برسان آنچه فرود آورده شده استبه سوي تو از جانب پروردگار تو و اگر نكردي، نرسانده باشي پيغام خدا را و خدا نگاه دارد تو را از مردمان . هر آئينه خدا راه نمينمايد گروه كافران را» سپس در پاورقي جمله «و ان لم تفعل» را اينگونه توضيح داده است: «يعني اگر يك آيه هم نرساندي و اللهاعلم» . 12- در برخي موارد مترجم فاعل يك فعل را كه ضمير مستتر بوده، ظاهر نموده و به اين وسيله موجب عدم شناخت فاعل و احيانا اشتباه در تطبيق آن و باعث قطع ارتباط فقرات قبل و بعد آيه شده است; مانند آيه 189 سوره اعراف: «هوالذي خلقكم من نفس واحدة و جعل منها زوجها ليسكن اليها، فلما تقضاها حملتحملا خفيفا فمرت به فلما اثقلت دعوا الله ربهما لئن آتيتنا صالحا لنكونن من الشاكرين» كه در ترجمه آن آورده است: «اوست آنكه پيدا كرد شما را از يك شخص و پيدا كرد از آن يك شخص زنش را تا آرام گيرد با وي، پس چون جماع كرد مردي با زن خود، بار گرفتباري سبك، پس آمد و رفت كرد بآن بار سبك بعد از آن، چون زن گران بار شد، هر دو دعا كردند بجناب پروردگار خويش كه اگر فرزندي شايسته بدهي ما را، باشيم از شكركنندگان» . همانگونه كه ملاحظه ميشود، در ترجمة «فلما تغشاها» فاعل را مردي ذكر كرده; در حالي كه كاملا مشخص است كه فاعل آدم عليه السلام است و اگر «مردي» را از اين ترجمه حذف كنيم، معنا روشنتر و ارتباط قبل و بعد آيه در ترجمه نيز محفوظ ميماند . ترجمه «خلق» به «پيدا كرد» در اين آيه نيز به رسايي آفريد و يا خلق كرد نيست . 13- آيه «خذ من اموالهم صدقة تطهرهم و تزكيهم بها وصل عليهم ان صلاتك سكن لهم والله سميع عليم» [توبه 103] اينگونه ترجمه شده است: «بگير از اموال ايشان زكوة را تا پاكسازي ايشان را و با بركتكني ايشان را بآن و دعاي خير كن براي ايشان هر آئينه دعاي تو سبب آرامش است ايشان را و خدا شنواي داناست» . همانطور كه ملاحظه ميشود، در اين ترجمه جمله وصفي «تطهرهم و تزكيهم بها» به گونه سببي ترجمه شده است و گويا آنرا جواب فعل امر خذ دانسته است; در حالي كه اين جمله وصفي است و ترجمه صحيح آن چنين ميباشد: «از اموال ايشان زكاتي كه آنان را با آن پاك ميسازي و با بركت ميكني بگير» . 14- آيه «و ان اقم وجهك للدين حنيفا ولاتكونن من المشركين» را اينچنين ترجمه كرده است: (و فرموده شد آنكه راست كن روي خود را براي دين حنيف و هرگز مباش از مشركان). همانگونه كه پيداست، در اين ترجمه كلمه «حنيفا» صفتيا قيد براي «الدين» گرفته شده است; در حالي كه اين نادرست است و اين كلمه حال براي فاعل «اقم» ميباشد; بنابراين منظور قرآن در اين آيه رويكرد به دين با حالتحقگرايست و نه پذيرش دين حنيف . همين اشتباه در ترجمه قسمت اول از آيه 30 سوره روم نيز تكرار شده است . ترجمه صحيح آيات فوق چنين است: «پس راست كن روي خود را با حالتحقپذيري بسوي دين» . 15- در ترجمه آيه «و لااقول للذين تزدري اعينكم لن يؤتيهم الله خيرا الله اعلم بما في انفسهم اني اذا لمن الظالمين» [هود 31] آورده است: «و نميگويم آنان را كه بخواري مينگرد بديشان چشمهاي شما كه نخواهد داد خدا بديشان هيچ نعمتي . خدا داناتر استبآنچه در ضميرهاي ايشان است . هر آئينه من آنگاه از ستمكاران باشم» . در آيه مذكور برخلاف آنچه مترجم آورده است، لام در «للذين» لام مجاوزه و به معناي «عن» ميباشد و معمولا به، درباره در حق و مانند آن ترجمه ميشود; بنابراين ترجمه درست آيه اينگونه است: «و نميگويم درباره آنان كه چشمهاي شما آنها را به خاري مينگرد . . .» . 16- عدم اتخاذ يك روش يكسان در اظهار فاعلهاي مستتر از ديگر اشكالات قابل ذكر در اين ترجمه است . مترجم گاه فاعل را ظاهر نموده و آنرا در ترجمه اضافه كرده; بدون آنكه آنرا از ديگر كلمات متمايز سازد; بعنوان نمونه ترجمه آيات 27 و 29 از سوره نمل «قال سننظر اصدقت ام كنت من الكاذبين» را چنين آورده است: (گفتسليمان خواهيم ديد آيا راست گفتي يا هستي از دروغگويان). 17- برخي از اشكالات املايي نيز در اين ترجمه مشهود است; از جمله در پاورقي ص 780 «پايمال» را «پائمال» و در پاورقي شماره 2 ص 839 «بدحال نشد» را، «بدحال نه شد» نوشته است . نيز در ص 185 در ترجمه آيه 119 از سوره مائده «اين است» با حذف الف يعني بصورت «اين ست» نگاشته شده است و باز در همان ص 185 در ترجمه آيه 118 «تويي» با حذف يك يا يعني بصورت «توي» نوشته شده است . همينطور در پاورقي ص 158 «بيفكند» به شكل «بيفنگند» كتابتشده است .
منابع
1) در اينباره رجوع كنيد به مقالات: صابئين اهل كتابند، از استاد محمد محيط طباطبايي، يادنامه استاد شهيد مرتضي مطهري، ج 2 ص 48- 60 سازمان انتشارات و آموزشي انقلاب اسلامي و صابئين موحدين از ياد رفته سيدقاسم ياحسيني، كيهان فرهنگي سال ششم شماره 7 مهرماه 1368 . 2) رجوع شود به تفاسير مختلف فريقين ذيل آيه مزبور از جمله: الكشاف 1/368 ، الدرالمنثور 2/231، مجمعالبيان2/579 و الميزان 3/229 . 3) مجمعالبيان، ذيل آيه . 4) رجوع كنيد به تفاسير مختلف ذيل همين آيه از جمله: الكشاف 1/498، الدرالمنثور 2/482 و مجمعالبيان 3/44 . 5) رجوع كنيد به: الدرالمنثور 3/105، الكشاف 1/649 و مجمعالبيان 3/263 . 6) رجوع كنيد به: الدرالمنثور 3/117 .