سلامت جسمانى
دكتر داود عرفانىفر مىدانيم كه انسان موجودى است متشكل از روح و جسم، و اين دو بعد بر روى يكديگر تاثير دارند. در نتيجه همانطور كه روح بر جسم داراى تاثير است و اين مطلب رادر بيمارىهاى روان تنى (Psychosomatic) مىبينيم، جسم نيز بر روح داراى تاثير است. حال اگر اين بعد از وجود آدمى يعنى جسم مادى او داراى سلامت كافى باشد، اثرات مشغول كننده و باز دارنده آن برروح نيز كمتر خواهد شد و برعكس. بسيارى از بيمارىها بر روى جسم اثر سوء گذارده و از آنجا كه روح جسمانية الحدوث است مىتوانند بر روح نيز اثر سوء گذارند. (1) براى مثال بسيارى از بيمارىهاى جسمى داراى آثار غير جسمى بوده و موجب بروز اختلالات روانى از جمله ايجاد اضطراب در انسان مىگردند. در دين به سلامتى جسمى و هر آنچه كه به آن مرتبط است اهميت زيادى داده شده و دستورات زيادى در رابطه با عواملى كه سلامتى جسمى انسانها را به خطر مىاندازند آورده شده است كه به عنوان نمونه مىتوان به دستورات بهداشتى و پيشگيرى كننده از بيمارىها، توصيههاى درمانى، دستور رجوع به طبيب درهنگام بيمارى، ممنوعيت استفاده از موادى كه به بدن آسيب مىرسانند و.... اشاره كرد. (2) در واقع، از آنجا كه انسان موجودى جسمانى و روحانى است و دين نيز براى هدايت و به كمال رساندن انسان آمده است، به هر دو بعد وجودى وى و سلامتى آنها توجه كافى را مبذول نموده و از توانائى و سلامت در هر دو بعد تمجيد فرموده است چنانكه قرآن كريم درتوصيف طالوت كه از مردان الهى بوده مىفرمايد: «و زاده بسطة في العلم والجسم» (3) ;و خداوند علم و قدرت جسم او را وسعتبخشيده است. درآيات و روايات وارده از ناحيه ائمه اطهارعليهم السلام، دستورات وتوصيههاى فراوانى درباره تغذيه، بهداشت، ورزش و تحرك جسمانى، خواب و استراحت، مسائل جنسى و... به ما رسيده است كه به پارهاى از آنها در خلال بحث اشاره خواهيم كرد. تغذيه
يكى از اختصاصات شاخص جسمانى انسان، مسئله خوردن وآشاميدن است كه از اهميتبسزائى برخوردار است. تغذيه و نحوه آن ارتباط تنگاتنگى با سلامتى جسمى و در نتيجه سلامتى روانى دارد. در قرآن كريم در آياتى به اين مسئله اشاره شده و براى مثال فرموده شده: «فلينظر الانسان الى طعامه» (4) ; پس انسان بايد كه به طعام خود بنگرد. اساسا يك رژيم غذائى كامل و سالم بايد بتواند كليه نيازهاى بدن به انواع مواد غذائى از قبيل نياز به كربوهيدراتها، پروتئينها، چربىها، ويتامينها و مواد معدنى و آب را تامين نمايد. كربوهيدراتها بعنوان منبع اصلى تامين انرژى، پروتئينها براى حفظ ساختمان و كار نواحى مختلف بدن، ويتامينها و مواد معدنى و آب براى انجام كليه فعاليتهاى متابوليسمى بدن، سنتز و تاثير هورمونها و... داراى كاربرد هستند. اگر بخواهيم به زبانى سادهتر مواد غذائى ضرورى در يك رژيم غذائى مناسب را تقسيم بندى نمائيم، مىتوانيم آنها را به چند گروه تقسيم كنيم: الف) گروه شير; شامل شير، پنير، بستنى، كره، خامه، ماست، و بقيه غذاهائى كه از شير ساخته مىشود. ب) گروه گوشت; شامل گوشت قرمز (گوشت گاو، گوسفند، شتر و...)، گوشتسفيد (گوشت مرغ و ماهى)، تخم مرغ، بقولات ومغزهاى آجيلى بعنوان جايگزين. ج) گروه ميوه و سبزىها (داراى نقش بسيار مهم) د) گروه نان و مواد آردى شكل (5) دريك رژيم غذائى متعادل بايد از اين چهار گروه حداقل يكى دو نمونه وجود داشته باشد و البته مسئله تنوع غذائى و اين نكته كه هر ماده غذائى آثار مخصوص به خود را در بدن بجاى مىگذارد را نبايد فراموش كرد. در همين باره به روايت زير درباره نحوه تغذيه رسول اكرمصلى الله عليه وآله كه برترين الگوى انسانها در همه ابعاد هستند و بجهت اختصار تنها ترجمه آنرا در اينجا مىآوريم، توجه فرماييد: «آن جناب همه رقم غذا ميل مىكرد، خيار را با خرما مىخورد ومحبوبترين ميوهها پيش آن حضرت خربزه و انگور بود، هندوانه را با خربزه و گاهى با شكر و بسا با خرما ميل مىكرد - تا آنجا كه گويد - وقتى كه روزه مىگرفت و مصادف ايام رسيدن رطب بود، فقط با آن افطار مىكرد. اكثر اوقات انگور را دانه دانه ميل مىفرمود. پنير ميخورد - تا آنجا كه گويد - خرما ميخورد و بعد آب مىنوشيد، اكثر غذاى آن حضرت خرما با آب بود. شير و خرما و حليم مىخورد، محبوبترى غذاها پيش آن جناب گوشتبود، كدو را دوست داشت و به يك نوع آن كه دباء ناميده مىشود علاقه داشت و از خوردنيهاى سفره دستبه سوى آن دراز مىكرد گوشت مرغ و گوشتحيوانات صحرائى و پرندگان و همچنين نان و روغن و سركه و كاسنى و ريحان كوهى و كلم ميل مىفرمود». (6) شيوه تغذيه اين بالاترين انسانها درهمه زمانها ومكانها كه روايت فوق تنها گوشهاى از آن است، مىتواند الگوى خوبى براى همگان باشد. غذا، خوشمزه يا ضرورى؟
متاسفانه عده زيادى از افراد بيش ازآنكه در فكر رفع نيازهاى ضرورى بدن از طريق مصرف غذاهاى مناسب باشند، درانديشه خوشمزگى و لذت بردن از غذا هستند. طعم خوراك هر چند از مسائلى است كه حتما بايد درنظر گرفته شود، اما مسئله مهمتر آن است كه آيا اين غذاها نقشى سودمند در رفع نيازهاى واقعى بدن ايفاء مىكنند يا خير؟ تعدادى از غذاها هستند كه با وجود مزه عالى نه تنها سود چندانى ندارند بلكه مصرف دائم آنها مىتواند به ايجاد انواع بيماريها منجر شود. مع الاسف با تغيير شيوه زندگى در دوران گسترش تكنولوژى و تبديل زندگانى طبيعى به يك زندگى ماشينى و مصنوعى كه درآن، اين انسانها هستند كه براى چرخاندن چرخه ماشين و تكنولوژى به دنبال آنها دوان دوان به نفس افتادهاند نه ماشينها براى اداره مطلوب زندگى انسان، مصرف اين مواد كم يا بىخاصيتيا مضر روز به روز در حال افزايش مىباشد و طبيعتا آثار سوء آن گريبانگير جامعه انسانى شده و خواهد شد. برخى از توصيههاى غذايى در روايات
در فرهنگ قرآن وائمه اطهار عليهم السلام در باب تغذيه وخوراكىها و نحوه غذا خوردن نكات زيادى آمده است كه رعايت آنها باعث ايجاد يك سلامت جسمانى مطلوب در انسان خواهد شد و ما در اينجا به دو نكته از مهمترين آنها اشاره مىكنيم: اولين نكته حلال بودن غذاست. قبلا اشاره شد كه دستورات تشريعى دين، اعتبارى محض نبوده بلكه براساس تكوين، تدوين شدهاند; يعنى بايد و نبايدهاى مطروحه در دين براساس هستها و نيستهائى است كه در متن هستى وجود دارد. به تعبير فقهاى عظام: «احكام تابع مصالح و مفاسد واقعى است». بنابراين اگر گفته مىشود فلان غذا حلال است، اين به معناى مفيد بودن آن غذا براى جسم و روح است و اگر بيان مىگردد كه ماده خاصى حرام است. اين به معناى مضر بودن آن براى جسم و روح انسان است. البته عوامل ديگرى در حكم به حليت و حرمتيك چيز دخيل است كه ربط چندانى به بحث فعلى ماندارد. (7) طبق اين تفسير حليتيك ماده غذائى ارتباط مستقيمى با سلامت جسمى و روانى پيدا مىكند و داراى يك اثر مثبت واقعى در جسم و روح انسان مىباشد. قرآن كريم به اين مسئله مهم و رابطه على و معلولى بين مصرف غذاى حلال و انجام اعمال صالح و مفيد چنين اشاره مىفرمايد: «يا ايها الرسل كلوا من الطيبات و اعملوا صالحا» (8) ;اى رسولان ما از غذاهاى پاكيزه و حلال متناول كنيد و به اعمال نيكو بپردازيد. از اين آيه مىتوان چنين استنباط كرد كه بين از طيبات تغذيه كردن و انجام رفتارهاى شايسته رابطه مستقيمى وجود دارد. دومين توصيه مهم در باب غذا خوردن، توصيه به كم خورى و اجتناب از پرخورى است، در روايات براى كم خورى آنقدر آثار مفيد مادى و معنوى ذكر شده كه انسان رامتعجب مىكند، همانطور كه در متونى كه راجع به عرفان عملى بحث مىنمايد به اين مسئله مهم اهميت زيادى داده شده است. اميرمؤمنان على عليه السلام فرمودند: «قلة الاكل يمنع كثيرا من اعلال الجسم». (9) ;كم خوردن ازبروز بسيارى از بيماريهاى جسمى جلوگيرى مىكند. درباره اثرات معنوى و روانى آن نيز فرمودند: «من قل اكله صفى فكره» (10) ; هركس كم بخورد، فكرش صفا ونورانيت پيدا مىكند. و صفا و نورانيت فكر نعمتى است كه آنرا به هركس ندهند. نيز در روايات از پرخورى و آثار سوء جسمى و روانى آن شديدا مذمتشده ومومنان به پرهيز از آن توصيه شدهاند. براى مثال رسول اكرمصلى الله عليه وآله فرمودند: «اياكم و البطنة فانها مفسدة للبدن و مورثة للسقم و مكسلة عن العبادة» (11) ; بپرهيز از پرخورى كه فاسد كننده بدن و موجب بيمارى و كسل كننده از عبادت است. و هم فرمودند: «لا يدخل ملكوت السماوات والارض من ملا بطنه» (12) ; به ملكوت آسمانها و زمين (و مقامات بلند معنوى) راه پيدا نمىكند كسى كه شكمش پر باشد. و اين عدم راهيابى به معناى توقف در رشد و شكوفائى و به منزله حركتبه سوى حيوانات و دور شدن از مسير انسانيت است. گياههاى دارويى آرامشبخش
در طب سنتى كه اساس آن را درمان با داروهاى گياهى و برخى مواد غذائى طبيعى تشكيل مىدهد، به مسئله اضطراب وناآرامى توجه شده و بررسى هائى صورت گرفته و برپايه آنها داروهاى گياهى معينى به عنوان آرامبخش و مسكن اعصاب وروان معرفى شده است. (13) يكى از اين داروها كه از قديم در طب سنتى ايران به عنوان آرامشبخش به كار مىرفته و بررسىهاى علمى اخير صحت آرامبخش بودن آن و مزيت نسبى آن نسبتبه «بنزو ديازپينها» (ديازپام، اگزازپام، كلونازپام و...) را تائيد مجدد نموده است، سنبل الطيب يا والريان (Valerian) مىباشد (14) . اين بررسىها نشان داده كه اين دارو در رفع بيخوابى ونيز برطرف كردن اضطراب موثر بوده بدون اينكه حالتخمارى را كه از عوارض جانبى آزار دهنده داروهاى ضد اضطرابى چون ديازپام، فلورازپام، كلونازپام و... است راداشته باشد. نحوه مصرف اين دارو به شرح زير است: مقدار 5 گرم ريشه سنبل الطيب را در 2 ليوان آب جوش دم كرده بزرگسالان صبح و ظهر و عصر شب يك استكان با كمى قند تناول نمايند (كودكان نسبتبه سنشان كمتر) يااينكه 2-1 گرم ريشه خشك آن را به صورت چاى دم نموده و 30 تا 40 دقيقه قبل از رفتن به رختخواب مصرف نمايند (براى رفع بى خوابى). از ديگر داروهاى گياهى آرامبخش مىتوان به روغن بادام شيرين (Almond oil) ، گشنيز (Coriander) ، فندق ( (15) (Pear) اشاره كرد كه مقدار و شيوه مصرف آنها در كتب مربوط آمده است. (16) مختصر آنكه تغذيه مناسب يكى از عوامل مهم در تامين سلامتى جسمى بوده و به نحو غير مستقيم به سلامت روانى نيز كمك مىنمايد و نبايد در پيشگيرى و درمان معضلات روانى اين عامل مهم را فراموش كرد. ورزش
امروز درباره ضرورت ورزش و نقش آن در تامين سلامت جسمى آنقدر مطلب گفته ونوشته شده است كه ديگر ضرورت چندانى ندارد كه ما در اينجا به توضيح اهميت اين عمل بپردازيم و تنها به آثار ورزش در ارتباط با اثر آرامبخشى آن اشاره مىكنيم. اما قبل از آن بايد بدانيم كه در اسلام به ورزش و تحرك داشتن و دورى از كسالت و تنبلى اهميت فوق العادهاى داده شده و اين دين همه مومنان را به تامين قدرت در قواى جسمى و هم نظامى تشويق فرموده است. همه پيامبران واولياء الهى ازنظر جسمى داراى قدرت و تحرك و پويائى بوده و حتى يك نفر از آنها نبوده است كه در اين جنبه ضعيف باشد. براى مثال رسول اكرمصلى الله عليه وآله آنقدر قدرت جسمانى داشتهاند كه علىعليه السلام مىفرمايد هرگاه كار جنگ شدت مىگرفت، مابه آن حضرت پناه مىبرديم. قدرت جسمانى اميرمؤمنانعليه السلام كه در اين جهت نيز مقتداى همه پهلوانان بوده و هستند آنقدر بوده كه هيچ جنگاورى به جنگ ايشان نيامد مگراينكه شكستخورد. قدرت بدنى حضرت موسىعليه السلام آنقدر زياد بود كه تنها با يك مشت فردى را به هلاكت رساندند. اولياء دين همواره ورزش و تحرك را تشويق و حتى گاهى خود ترتيب مسابقات ورزشى متناسب باآن زمان را مىدادند و گاهى خود نيز دراين مسابقات شركت مىفرمودند. (17) تشويق به انجام ورزش اسب دوانى، تيراندازى، شنا، شمشيربازى، پياده روى، ورزشهاى رزمى مختص آن زمان و مكان، از جمله كارهائى بوده است كه رسول اكرمصلى الله عليه وآله و ائمه اطهارعليه السلام در طول زندگى خود آن را انجام داده و خود نيز در آنها پيشقدم بودهاند. (18) دستور كلى دين در دين باره اين است كه: «اياك و الضجر و الكسل فانهما يمنعان حظك من الدنيا و الآخرة (19) ; بپرهيز از بىحوصلگى و كسالت كه اين دو تورا از بهرهگيرى از دنيا و آخرت محروممى كنند. ورزش و آرامش روانى
ورزش از چند طريق باعث ايجاد آرامش در انسان مىگردد: الف) از طريق تخليه انرژىهاى درونى. انسان در ارتباط با محيط بصورت دائمى داراى تبادلات انرژى مىباشد. يعنى از راه خوردن مواد غذائى و مايعات، خواب و... انرژى دريافت نموده و از طرف ديگر اين انرژىهاى دريافتى را مصرف و تخليه مىنمايد. اگر اين انرژىها در درون انسان متراكم شده و راه تخليه خود را به صورت صحيح نيابند، ممكن استخود را به شكلهاى گوناگون مثل انفجارات روانى، ناآرامىهاى فردى و اجتماعى هيجانات كنترل نشده و همچنين اضطراب و ناآرامى نشان دهند. ورزش كردن باعث مىگردد كه اين انرژىهاى متراكم درونى انسان كه در زمان قديم صرف كار و رفت و آمد و... مىشد، در مسيرى سالم و سازنده مصرف و تخليه شود و تعادل درونى بين انرژىهاى دريافتى و پرداختى برقرار و در نتيجه آرامش روانى بر وجود وى حاكم گردد. درنظر گرفتن اين مسئله بخصوص درنوجوانان و جوانان كه داراى انرژى و جنب و جوش فراوانى مىباشند بسيار مهم است. خود شما هم شايد حالت آرامش روانى توام بانشاطى را كه پس از يك ورزش كردن متعادل به انسان دست مىدهد، تجربه كرده باشيد و شايد يكى از علل اين مطلب كه گفته مىشود بيماريهاى روانى بخصوص اضطراب وافسردگى در زمانهاى قديم كمتر از امروز بوده است، اين بوده كه افراد آن روزگار داراى تحرك و فعاليتبدنى فراوان بودهاند و فرصتى براى ابتلاء به اضطراب و افسردگى نداشتهاند! امروزه كار درمانى يكى از شيوههاى درمان بيماران روانى است، چرا كه كار كردن هم به مثابه نوعى ورزش كردن است كه موجب تخليه انرژىهاى درونى و بسيارى آثار مفيد ديگر مىشود. ب) از راه ايجاد نشاط روحى. يكى از آثارى كه همه ورزشكاران درسخنان خود به آن اشاره مىكنند، نشاطى است كه از طريق ورزش كردن نصيب انسان مىشود. پرواضح است كه نشاط را با اضطراب و غم و اندوه و افسردگى سرسازگارى نبوده و آنها را از ميان برخواهد داشت. ج) گزارشاتى مبنى برتاثير ورزش بر افزايش آزاد كردن آندروفينها در بدن وجود دارد. آندروفينها از مخدرهاى درونى بدن انسان هستند كه داراى اثرات ضد درد آرامبخشى (Sedation) مىباشند. نيز اين مواد با اثرات خواب آورى خود در آرامش بخشى به افراد كمك مىكنند. د) از راه تغيير وضعيتبدن. بطور كلى حالت جسمى و وضعيتهاى مختلفى كه جسم و بدن و حالات صورت انسان به خود مىگيرد، هم نشانگرى از حالات روانى او مىباشد و هم براين حالات روانى داراى تاثير بوده و زمينه تغيير آنها را فراهم مىكند. (20) شايد يكى از علل اينكه در روايات فرمودهاند هرگاه دچار غضب شديد، برخاسته و وضو بگيريد، همين مطلب باشد. تغيير با اضطراب بيان شده است. (21) براى مثال گفته شده چارلز ديكنز هر وقت دچار ناكامى و اضطراب مىشده، در خيابانها به قدم زدن مىپرداخته است. (22) ورزش كردن مىتواند بعنوان يكى از راههاى خوب و مفيد تغيير وضعيتبدن و دور شدن از محيط و انديشه اضطرابزا مطرح باشد. ه) و بالاخره از راه تقويتحس اعتماد به نفس و احساس عزت نفس. امروزه هر چه بيشتر مىگذرد نسبتبه آثار جسمى و روانى ورزش توجه بيشترى نشان داده شده، آثار مفيد ورزش بيشتر كشف مىشود. براى مثال «در مطالعه اخيرى كه در ژورنال اپيدمى شناسى آمريكا (American gournal to Epidemiology) به چاپ رسيده نشان داده شده كه افزايش مشاركت در برنامههاى ورزشى، تمرينات بدنى و فعاليتهاى جسمانى به شدت باكاهش علائم افسردگى (احساس اينكه زندگى بى ارزش است و يا برخوردارى از يك روحيه ضعيف)، بى قرارى و اضطراب (تنش و بى قرارى بدن) و احساس كسالت (بى خوابى، احساس فرسودگى) همراه است». (23) خواب
خواب از نيازهاى انسان است. تقريبا همه انسانها قسمتى از شبانه روز را به خواب اختصاص مىدهند. خواب بخصوص خواب شبانه باعث تجديد قواى جسمى و روانى شده و به انسان آرامش مىبخشد چنانكه قرآن كريم فرمود: «هو الذي جعل لكم الليل لتسكنوا فيه» (24) ; او خداوندى است كه شب را قرار داد تا در آن بياراميد. امام صادق عليه السلام فرمودند: «النوم راحة للجسد» (25) ; خواب براى بدن مايه راحتى است. مقدار نياز خواب براى افراد و گروهها سنى مختلف بايكديگر تفاوت دارد. بصورت كلى مىتوان گفت مقدار خواب بين 8 - 6 ساعت مىتواند نياز يك فرد بزرگسال را برطرف كند. اين مقدار قابل كاستن است هر چند كه اين كاهش شايد براى بسيارى از افراد به مصلحت نباشد. اما افزايش بى دليل خواب اقدامى است نابخردانه كه باعث اتلاف عمر آدمى شده و در روايات از آن نهى شده است چنانكه امام صادق عليه السلام فرمودند: «كثرة النوم مذهبة للدين و الدنيا» (26) ; پرخوابى تباه كننده دين و دنياى انسان است. 1) البته اين مسئله كلى نبوده و بعضا بيمارىها داراى اثرات مثبتى در روح و روان انسان هستند كه از جمله آنها مىتوان به پاكى و طهارت آن از گناه و ازتقاء درجه و شدت وجودى اشاره كرد. اين مسئله از مطالعه رواياتى كه درباره آثار بيمارىها در افراد با ايمان آمده، فهميد مىشود. 2) براى مثال ن. ك. "طب الائمه"، علامه سيد عبدالله شبر. 3) بقره: 247. 4) عبس: 24. 5) درمان طبيعى، دكتر ميشل مورى، ترجمه دكتر عبدالرحيم گواهى، ص 364. 6) سنن النبيصلى الله عليه وآله، علامه طباطبائى;، ص 172. 7) ن.ك: اسلام ومقتضيات زمان، استاد شهيد مطهرى، ج 2. 8) مؤمنون، آيه 51. 9) غررالحكم. 10) غررالحكم. 11) ميزان الحكمه، ج 1، ص 117. 12) همان، ص 118. 13) ن. ك: دارو و درمان گياهى، دكتر محمد صادق رجحان، ص 92. 14) درمان طبيعى، ص 335. 15) در روايات به اين اثر ضد اضطراب گلابى اشاره شده است (طب الائمه ،ص 474). 16) بديهى است كه منظور از مطالب بالا اين نيست كه هر نوع اضطرابى رامىتوان بوسيله خوردن اين مواد درمان كرد، بلكه بخشى از انواع مختلف اين بيمارى بوسيله آرامبخشهاى فوق قابل رفع هستند. حجامت نيز از روشهاى درمانى خوبى است كه در روايات وارده از ناحيه ائمه: و نيز در طب سنتى از آن و آثارش بسيار ياد شده است و بجاست كه متوليان امور بهداشتى و درمانى كشور بجاى مبارزه بااين روش كه روز به روز در حال گسترش استبه اتخاذ يك برخورد منطقى و معقول باآن بپردازند. 17) همان، ص 350. 18) ن. ك: ورزش در اسلام، حسين صبورى. 19) ميزان الحكمه، ج 8، ص 394. 20) نك به: كلام جسم، جودى جميز، ترجمه دكتر آرين ابوك. 21) درآمدى به روانشناسى انسان، دكتر على اكبر شعارى نژاد، ص 146. 22) همان. 23) درمان طبيعى، ص 400. 24) يونس: 67. 25) ميزان الحكمه، ج 1، ص 258. 26) همان، ص