شرح واره‌ ای بر خطبه شعبانیه نبویه (ص) (1) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

شرح واره‌ ای بر خطبه شعبانیه نبویه (ص) (1) - نسخه متنی

محمود جوهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

شرح واره‌اي بر خطبه شعبانّيه
نبويّه«ص»





شرح واره‌اي بر
خطبه شعبانّيه نبويّه«ص»





گلستان قرآن ـ شماره44 ،آذر 1379





شرح واره‌اي بر خطبه
شعبانّيه نبويّه(ص
)





(بخش
نخست)





مهندس محمود
جوهري





رسول خدا(ص) در
آخرين جمعه ماه شعبان و در آستانه حلول
ماه مبارك رمضان خطبه‌اي پيرامون
اهميت و ارزش اين ماه شريف ايراد فرموده
است كه همچنان پس از گذشت قرون متمادي
طراوت و تازگي دارد و براي اهل ايمان
درس‌آموز و تنبّه زاست.





اين
خطبه را كه به«خطب? شعبانيّه» معروف
است، امام ابوالحسن علي­بن موسي
الرضا(ع) از پدر بزرگوارشان و آن حضرت از
آباء گراميشان به نقل از اميرمؤمنان
علي(ع) روايت نموده است. مهمترين منابعي
كه اين خطبه شريف را نقل كرده‌اند
عبارتند از:





1- عيون اخبار
الرضا(ع) ج 1، ص 297.295، حديث 53





2-
امالي شيخ صدوق، ص218.226





3-
بحار‌الانوار، ج 93 كتاب‌الصوم، ص358.356،
حديث25





4- وسائل‌الشيعة، ج 7،
ص226.228، حديث20





در اين نوشتار
برآنيم كه به مدد آيات و روايات، تأملّي
هر چند كوتاه در اين كلام نوراني داشته
باشيم و به اين بهانه مروري ديگر بر
وظايف مهم خويش در اين ماه نماييم و
يكديگر را به اداي «حقّ بندگي» سفارش
كنيم.





اين خطبه در يك برداشت
كلّي از سه محور اصلي تشكيل شده است:





الف) بيان ويژگيها و فضايل ماه
مبارك رمضان.





ب) بيان آداب و
وظايف عبادي در اين ماه.





ج)
بيان منزلت امير مؤمنان علي (ع).





بر همين اساس نوشتار خود را به سه بخش
تقسيم نموده، و براي آنكه منظري كلّي
نسبت به اين خطبه شريف فراهم آيد، ابتدا
به اختصار توضيحي در هر يك از فصول ياد
شده را به خواننده ارجمند تقديم
مي‌داريم.





«پروردگارا، بر
محمّد و خاندان او سلام و درودي
بي‌پايان فرست و عظمت و بزرگي و برتري
ماه مبارك رمضان را به ما بشناسان.
آنگونه كه حريمش را نگه داريم و حقش را
به جاي آريم … »
[1]





بخش الف) بيان ويژگيها و
فضايل ماه مبارك رمضان





«ايهاالناس انه قد اقبل اليكم
شهرالله
بالبركه و الرحمة و المغفرة»





«هان اي مردمان، نسيم مغفرت و آمرزش
خدا وزيدن گرفته و آبشار رحمت بيكران او
سرازير گشته و ماه پربركتش از راه رسيده
و به شما روي آورده است».





اقبال از جانب اوست، اقبالي توام با
بركت و آكنده از رحمت و مغفرت، ابتدا
اوست كه سفره مي‌گستراند و آغوش
مي‌گشايد و بنده‌اش را فرا مي‌خواند.





تا كه از جانب معشوق نباشد
كششي كوشش عاشقِ بيچاره به جايي نرسد





«يا مبتدئاً بالنعم قبل
استحقاقها»
[2]





« اي
آغازگر نعمتها، پيش از آنكه استحقاق و
قابليّتي از سوي ما در كار باشد.»






«هو شهر دعيتم فيه الي ضيافه الله و
جعلتم فيه من اهل كرامة‌الله، انفاسكم
فيه تسبيح، و نومكم فيه عبادة و عملكم
فيه مقبول و دعاؤكم فيه مستحاب.»






«رمضان ماهي است كه به ميهماني
خداوند فرا خوانده شده و مورد تكريم وي
قرار گرفته‌ايد. نَفَسهاتان
تسبيح‌الهي شمرده مي‌شود و خواب و
راحتتان، عبادت و پرستش وي محسوب
مي‌گردد و نيز هرچه انجام مي‌دهيد در
پيشگاه او پذيرفته است و دعا و خواهشتان
اجابت مي‌شود.»





چه خوان كرمي
خداوند كريم گسترانيده و چه ضيافتي بر
پا نموده است! سفره‌اي انداخته به وسعت
کَرَمش، و آن را به بركت و رحمت و مغفرتش
آراسته؛ آنكه دعوت حق را لبيك گويد و بر
سر سفره او بنشيند، هر نَفَسش ذكر تسبيح
و مناجات اوست، چه بيدار باشد و چه
خواب،
هر عملش عبادتِ مقبول درگاه اوست، و هر
دعا و خواهشش شنيدني و پذيرفتني است
… »





وه كه چه ميهماني
پرشكوهي است اينجا! و چه ميزبان كريمي
است خدا! هر كه هستي، هرچه كردي بيا و بر
او وارد شو و «بندگي» آغاز كن …
اكنون تو در زمر? كساني هستي كه اگر عملي
انجام دهي، از تو مي‌پذيرند، چرا كه تو
تصميم گرفته‌اي «بنده» باشي و «بندگي»
كني. اگر تو حقِّ بندگي را به جاي آري،
مولايت نيز حق بنده‌پروري و
بنده‌نوازي را نيك مي‌داند …






به راستي خدايي كه خود آفرينند?
ثروتها و مِكنتهاست و غنّي و بي‌نياز
مطلق است، پيش از همه خود با بندگان و
نزديكان و ميهمانانش چنين رفتاري داشته
و به شايسته‌ترين و نيكوترين وجهي آنان
را دعوت كرده و خواني لبريز از نعمت بر
ايشان گسترانيده است. و اكنون اين تو
هستي كه بايد قدم پيش بگذاري و دعوت اين
ميزبان كريم را اجابت كني …





و نيز باب آمرزش را خود مي‌گشايد و
توفيق توبه را به بند? گنهكارش عطا
مي­كند و هم اوست آغازگر توبه:






«ثم تاب عليهم ليتوبوا انّ الله
هوالتوّاب الرحيم»
[3]





«سپس خداوند به آنان توفيق توبه داد
تا
توبه كنند، چه آنكه خداوند- آري او-
توبه‌پذير مهربان است.»





و
آنگاه كه بندگان به توفيق خدا دعوتش را
لبيک گويند و آمرزش و مغفرتش را طلب
نمايند، او نيز مي‌آمرزد و باران رحمتش
را بر ايشان نازل مي‌گرداند و بركات و
خيرات بر آنان فرو مي‌فرستد.





اميرمؤمنان علي(ع) در اين باره چنين
فرموده است:





«ان‌ّ الله يبتلي
عباده عنده الاعمال السيئه بنقص
الثمرات و حبس البركات و اغلاق خزائن
الخيرات، ليتوب تائب و يقلع مقلع
ويتذكر متذكر و يزدجر مزدجر، و قد جعل
الله سبحانه الاستغفار سبباً لدور
الرزق و رحمه الخلق فقال سبحانه:
[استغفروا ربكم انّه كان غفاراّ يرسل
السماء عليكم مدراراً ويمددكم باموال
وبنين و يجعل لكم جنّات ويجعل لكم
انهاراً] » (سوره نوح/ 10 تا 12 )]
[4]





«خدا بندگانِ خود را به كيفرِ
كارهاي زشت آنان، مبتلا سازد و به كاهش
ميو? درختان و ناباريدن باران، و بستن
گنجينه‌هاي خير به روي ايشان، تا توبه
خواه،توبه كند،ومعصيت كار ، دل از
معصيت بكَند، وپند گيرنده پند بپذيرد ،
وبازدارنده ، راه نافرماني را بر
بندگان بگيرد. و خدا آمرزش خواستن را
وسيلت پيوسته داشتن روزي بر
روزي‌خواران قرار داده است، و موجب
رحمت بر آفريدگار، و فرموده است: [از
پروردگارتان آمرزش بخواهيد چرا كه او
آمرزگار است، تا بر شما از آسمان باراني
پيوسته و پيگير بفرستد و شما را با
بخشيدن اموال و پسران مدد رساند و براي
شما باغها و جويبارها پديد آورد].»





اين چنين خداوند بركت و رحمت و
مغفرت را به يكديگر پيوند زده است. از
آنجا كه باب مغفرت در ماه مبارك رمضان
گشوده‌تر و شرايط استغفار براي بندگان
مهيّاتر و اقبال و توجّه مردم به توفيق
خداوند فزون‌تر از ساير ايّام است
بنابراين خيرات و بركات و رحمات الهي
نيز افزون‌تر و بيشتر خواهد شد. از رسول
خدا (ص) نيز رسيده است كه: ماه رمضان، به
اين دليل كه گناهان را
مي‌سوزاند،
[5]
آنها را محو مي‌كند
و مي‌آمرزد، رمضان ناميده شده است. نيز
گفته‌اند: «رمضان» نامي از نامهاي
خداوند است. سعيد بن سالم مي‌گويد: نزد
حضرت باقر (ع) بوديم و از رمضان سخن
مي‌گفتيم. حضرت فرمود:





نگوييد
«رمضان رفت» و «رمضان آمد» زيرا
«رمضان»
نام از نامهاي خداي تعالي است، نه
مي‌آيد و نه مي‌رود، آنكه زايل شونده و
از بين رونده است، مي­آيد و مي‌رود.
بلكه بگوييد: «شهر رمضان» كلمه «ماه» را
به اسم رمضان اضافه نماييد.
[6]






قرآن نيز مي‌گويد:





«شهر
رمضان‌الذي انزل فيه‌القرآن …
»
[7]





رسول خدا (ص) هم تعبير
«شهرالله» نموده است. و اين به خاطر
شرافت و بزرگي اين ماه است كه به خداوند
نسبت داده شده است. همچون تعابير:
يَدُالله بيت‌الله، ناقه‌الله،
روح‌الله و … كه همه اضافه تشريفي
هستند.





حلول و
اقبال«شَهرالله» يعني اقبال و توجّه
ويژه خداوند و اعطاي توفيق فراوان به
بندگان در اين اياّم خاص براي اقبال و
توجّه و تعبّد بيشتر آنان به درگاه
ربوبي، كه اين امر ريزش گناهان و آمرزش
خطاكاران را در پي دارد و نزول بركات و
خيرات و رحمات فراوان را به ارمغان
مي­آورد.





بخش ب) بيان آداب
و وظايف عبادي در اين ماه





«شهر هو عندالله افضل الشهور، و
ايامه
افضل الايام، و لياليه افضل الليالي و
ساعاته فضل الساعات»





« وه كه
چه ماهي است اين ماه! منزلتش نزد خدا بسي
بزرگ و والا است، والاتر از هر ماه
ديگر،
روزهايش بسيار ارزشمند است ، با
ارزش‌تر از هر روز ديگر، شبهايش بسي
گران و پربها است، گران‌‌تر از هر شب
ديگر، و لحظات و اوقاتش برتر و بالاتر
است از هر لحظه و آنِ ديگر.»





در
فضيلت و برتري اين ماه همين بس كه خداي
بزرگ آن را به نامي از نامهاي خويش زينت
بخشيده است، آن هم نامي كه يادآور رحمت
و شفقت او بر بندگان است:





«يا
من سبقت رحمته غضبه»





«اي آنكه
رحمتش بر غضبش پيشي دارد.»





و
ماه رمضان ماهي است كه خداي رحيم، رحمتش
را روز و شب بر بندگان فرو مي‌ريزد و
گناهان آنان را با زلال رحمتش مي‌شويد
و پاك مي‌كند. آيا اين نشان? برتري و
فضيلت براي اين ماه نيست؟!





آيه
كريمه قرآن فضيلت و بتري اين ماه را با
نشانه‌اي آشكارتر بر همگان روشن نموده
است، بدينگونه كه حريمي براي آن تعيين
كرده و اين چنين فرمان داده است:






«يا ايهاالذين امنوا كتب عيكم
الصيام كتب علي‌الذين من قبلكم لعلكم
تتقون»
[8]





«اي باور داران!
«روزه» بر شما واجب گشته است همچنانكه
بر پيشينيان شما واجب شده بود، باشد كه
بدين وسيله پرهزكار شويد.»





اينك به پاس بزرگي و عظمت اين ماه، هر
روز از سپيده دم فجر تا سرخي شفق، حريم
نگه داريد و دهان از طعام و شراب
برگيريد و دست از لذايذ حلال نيز بشوييد
و دل و ديده را براي او خالص نماييد، آن
چنانكه پيامبران پيشين مي‌كردند.





حَفص بن غياث نخعي گويد كه: شنيدم
حضرت صادق (ع) مي‌فرمود: «خداوند روز?
ماه رمضان را بر هيچ يك از امتّهاي
پيشين واجب نكرده است». از اين خبر به
شگفت آمدم، چرا كه قرآن خبر از وجوب آن
براي امم سابق مي‌دهد. در اين خصوص از
آن گرامي پرسيدم و حضرت پاسخ فرمود:
خداوند روز? ماه رمضان را بر پيامبران
واجب گردانيد نه بر امتّها، اما اين
امّت را بر امّتهاي گذشته برتري داد و
روزه اين ماه را بر رسول خدا (ص) و بر
امتّش نيز واجب نمود.
[9]





حضرت سيّدالساجدين (ع) در دعاي چهل و
چهارم صحيف? خود به شيعيان مي­آموزد
كه اين عبادت اختصاصي را چنين سپاس
گويند.





« … الحمدالله الذي
حبانا بدينه و اختصنا بملتّه وسبلنا في
سبل احسانه لنسلكها بمنّه الي رضوانه
حمداً يتقبله منّا و يرضي به عنّا …
»





«ستايش ويژ? ذات اقدس
خداوندي است كه دين مبين خويش را به ما
واگذاشت و ما را به ملت غرّاي خود شرف
بخشيد و به راه احسان هدايتمان فرمود و
تا به ياري و عنايت وي راه احسان پوييم و
نعمت رضوان وي را دريابيم آن ستايش به
درگاه وي آوريم كه شايان قبول باشد و
رضايت ذات الوهيت را براي ما تامين
كند.»





«والحمدالله الذي جعل
من تلك السبل شهره شهر رمضان،
شهرالصيام، … »





«ستايش
ويژ? پروردگاري است كه ماه مبارك را نيز
راهي از راههاي خير و رحمت شمرد و اين
ماه را به نام مقدس خود افتخار و شرافت
داد.»





فايان فضيلته علي سائر
الشهور بما جعل له من الحرمات الموفورة
و الفضائل المشهوره، فحرم فيه ما احّل
في غيره اعظاماً، وحجر فيه المطاعم
والمشارب اكراماً، و جعل له وقتاً
بيناً لايجيز جل و عز آن يقدم قبله ولا
يقبل ان يؤخّر عنه»





«به موجب
مقررات مقدسه و فضائل عاليه اين ماه را
بر يازده ماه ديگر برتري داد. آنچه در
ماه‌هاي ديگر حلال است در اين ماه
تحريم شده تا عظمت و جلالش آشكار شود و
خوردن و آشاميدن را در اين ماه به وقت
ويژه‌اي اختصاص داد تا كرامت و حرمتش
برملا گردد.»





ديگر از برتر‍ي
اين ماه بر ساير ماهها، نزول
«قرآن»دراين ماه است.





«شهر
رمضان‌الذي انزل فيه‌القرآن هدي
للناس و بينات من الهدي و
الفرقان»
[10]





«ماه رمضان،
ماهي است كه «قرآن» براي هدايت بشر و
راهنمايي و امتياز حق از باطل در اين
ماه نازل شده است.





قرآن به
شيوه‌هاي مختلف دفعي و تدريجي نازل شده
است كه نزول دفعي آن، در ماه مبارك
رمضان
انجام گرفته است. اين كتاب گنجين? كاملي
از معارف و معاريف نوراني و بي‌پايان
الهي است كه روشنگر زندگاني زمينيان
است. اين موهبت گرانسنگ آسماني در چنين
برهه‌اي از زمان، به زمين آمده است تا
بر ارزش اين ماه بيفزايد.





بخش
ج) بيان منزلت اميرمؤمنان علي و
پيشوايان معصوم از ذريّه او (ع)





ديگر از نشانه‌هاي برتري اين ماه بر
ساير ماهها، وجود «شب قدر» در ميان
شبهاي آن است. شبي كه برتر از هزار ماه
است. در آن شب، فرشتگان و روح بزرگ- به
فرمان پروردگارشان بر بند? برگزيده‌اش
پيامبر (ص)- يا هر يك از امامان (ع) در
زمان امامتشان- با سلام و درود فرود
مي­آيند و مقدّرات عالَم را بر او
عرضه مي‌دارند.





امام سجّاد (ع)
در ادامه همان دعا مي‌فرمايد:





« … ثم فضل‌ ليله القدر واحده من
لياليه علي ليالي الف شهر و سماها ليله
القدر ، تنزل الملائكه و الروح فيها
باذن ربهم من كل امر سلام دائم البركه
الي طلوع الفجر علي من يشاء من عباده
بما احكم من قضائه … »





«و
در اين ماه شبي به وجود آورد كه بر هزار
شب رجحان و برتري دارد. و نام اين شب
عزيز و عظيم را شب قدر گذاشت. شبي كه
ملائكه و روح از ملكوت اعلي به اذن
پروردگار فرود آيند و با خويشتن سلامي
كه بركت جاويدان دارد تا سپيده دم فرود
آورند و اين موهبت را به بندگاني كه
مستحق سلام و بركت باشند واگذارند.»





مسلّماً شبي كه سرنوشت يك سال?
آدميان در آن رقم مي‌خورد و آنگاه به
«حجّت بالغه الهي در آن زمان» ابلاغ امر
مي‌گردد، بسيار مهّم است و به درستي بر
تمامي شبهاي هزار ماهه برتري دارد.





امام اميرمؤمنان علي (ع) به
ابن‌عباس چنين فرمود:





«ان
ليله القدر في كلّ سنه و انه ينزل في تلك
الليله امر السنه و لذلك الامر ولاه بعد
رسول‌الله (ص)»
[11]





«در هر
سال شب قدر وجود دارد و آن شبي است كه
امور يك سال? نظام هستي تقدير مي‌شود و
فرود مي‌آيد، و پس از رسول خدا (ص) اين
امر در اختيار واليان امر- امامان (ع)-
قرار مي‌گيرد.





ابن عباس
مي‌پرسد: اينان چه كساني هستند؟ حضرت
مي‌فرمايد:





من و يازده فرزندي
كه از صلب من مي‌آيند. اينان امامان
آگاه به امر هستند.





پانوشت‌ها:












[1]
. دعاي چهل و چهارم صحيفه
سجاديّه (ع)






[2]
. مفاتيح
الجنان، دعاي يا من اظهر الجيل در اعمال
روز جمعه






[3]
. سوره توبه/ 118






[4]
. نهج‌البلاغه، خطبه 143






[5]
. يُرمِضُ الذّنوبَ






[6]
. الكافي 4/69، ج2







[7]
. سوره بقره /185






[8]
. سوره بقره /183






[9]
. من لايحضره الفقيه 2/61، ج 267






[10]
. سوره بقره/185






[11]
. الكافي 1/532، ج11





/ 1