حجت الاسلام سيد محمد انجوي نژاد
موضوع : شناخت شيطان_قسمت دوم
بحث در شناخت شيطان بود و شناخت شخص شيطان و شناخت حيله ها و مكرها و دامهايي كه در مسير بني آدم قرار مي ده ، با جنسيت و خلقت شيطان آشنا شديم . اخلاق رذيله اي كه داره رو گفتيم ، و بعد نحوه حمله شيطان رو گفتيم ، اينكه از چه جاهايي حمله مي كنه ؟ گفتيم كه از چهار جهت حمله مي كنه ، راه هاي روبه رو و پشت سر رو خدمتتون عرض كرديم ، گفتيم در آيه شريفه قرآن براي روبرو و پشت سر حرف جاره من اومده يعني شيطان مي ياد حمله مي كنه و مستقر ميشه ، اونقدر مي شينه تا كار كاملاً خراب بشه . وقتي شيطون از روبرو حمله مي كنه ، بي تفاوتي نسبت به آخرت ، فراموشي مرگ و . . . رو در پي داره و از پشت سر كه مي ياد ، حلال و حرام خدا رو به هم
مي دوزه يعني شخص ديگه دقت نمي كنه كه اموالش حرام هست يا حلاله . از چپ و راست كه مي خواد بيايد ، حرف جاره عن اومده يعني مي ياد يه چيزي مي گه و رد مي شه . چرا ؟ چون از روبه رو و پشت سر به قدر كافي كار رو خراب كرده . خُب اين كل جلسه قبل توي چند خط . اما ادامه بحث دو جهت راست و چپ :مرحوم كفعمي در كتاب بسيار بسيار ارزشمند و گران بهاي محاسبه النفس يه مثل زيبايي زده كه من همين اول كار ، براتون مي گم ، براي اين كه خطر شيطان رو جدي بگيريم .مرحوم كفعمي مي گه : شما به مسجد تشريف مي بريد ، مي خوايد وضو بگيريد ، كت تون رو در مي ياريد و مي ديد دست يه بچه چهار ساله ، مي گيد : اين كت من دست شما باشه تا وضو بگيرم . بچه هم قبول مي كنه ، شما براي 5 دقيقه ، 10 دقيقه مي ريد وضو مي گيريد و برمي گرديد . مي خوايد كت رو بپوشيد بچه چهار ساله كه تازه حرف زدن ياد گرفته به شما مي گه ، يه عقربي رفت داخل كت تون ! با وجود اين كه يه بچه چهار ساله اين حرف رو زده ، آيا حاضر هستيد كت رو بدون تكون دادن و نگاه كردن بپوشيد ؟ !اين سؤال مرحوم كفعمي هست ، هيچ كدومتون همچين كاري نمي كنيد . يعني هيچ آدم عاقلي بدون اطمينان كت رو نمي پوشه . كت رو مي گيره ، چك مي كنه ، جستجو مي كنه ، وقتي كه اطمينان حاصل كرد توي كت عقرب نيست ، اون وقت مي پوشه .مرحوم كفعمي خودش جواب مي ده : نه ! انسان اگر عاقل باشه ، همچين كاري نمي كنه . بعد ايشون در همين كتاب محاسبه النفس مي فرمايند : صد و بيست و چهار هزار پيغمبر ( ع) ، قرآن كريم ( كه معجزه است ) چهارده تا معصوم (ع) اولياء ، صلحا ، بزرگان و خوبان اين عالم ، همه گفتند : بابا ! اعمالتون مورد حمله شيطونه ، دقت كنيد ! توي اين نمازهايي كه مي خوني عقرب داره ، توي اين روزه هايي كه مي گيري ، توي اين گناههايي كه مي كني زهر خوابيده و ما بدون كوچكترين توجهي راحت داريم كتمون رو مي پوشيم ! مي فرمايد : وقت اون نيست كه بني آدم فكر كنه ؟ با خودش بگه : بابا ! اين همه گفتند ، شايد واقعاً يه چيزي باشه ؟ !يكي از بحث هاي اعتقادي در كلام ، احتمال خطره . مي گن : رفع خطر محتمل ، بر عاقل واجبه ! وقتي كه احتمال يه خطر وجود داره حتي اگه درصد احتمالش خيلي پائين باشه ، ( مثلاً يك درصد ) عقل حكم مي كنه از اون پرهيز كني . يك درصد احتمال داره كه توي اين كت عقرب باشه ، خُب نمي پوشي ، حتي اگه يه بچه چهار ساله گفته باشه . اما صد و بيست و چهار هزار پيغمبر (ع) و اين همه بزرگان و اولياء اومدن گفتن : آقا ! گناه بده ، كار رو خراب مي كنه ، شيطون حمله مي كنه و . . . و ماها اصلاً روي عبادت هامون فكر نمي كنيم ، روي نحوه زندگيمون و . . .بيست سال نماز مي خونيم بعد تازه مي شينيم فكر مي كنيم كه اين نمازهايي كه ما خونديم قبول بوده يا نه ؟! بعد از اين كه كُت رو پوشيديم ! نگاه مي كنيم ببينيم عقرب توش بود يا نه ؟! آقا ! عقرب زد و رفت . دقت مي كنيد ؟
اما ادامه بحث راه ها و جهت هاي حمله شيطون : عن ايمانهم و عن شمائلهم بر طبق آيه شريفه قران ، شيطون از دو جهت راست و چپ مي خواد حمله كنه ، گفتيم در اين آيه براي راست و چپ كلمه عن بكار برده و كلمه عن در حروف جاره دلالت بر گذشت مي كنه . شيطون در اون جهت هاي روبه رو و پشت سر كه مستقر مي شه ، كار اصليش رو كرده ، حالا مي خواد كارهاي فرعي رو بكنه . مي خوايم ببينيم كارهاي فرعيش چيه ؟
ريشه شيطون :
شين ، طاء و نون هست ، و در ادبيات عرب در هر كلمه اي كه باشه دلالت بر فساد و افساد مي كنه يعني شيطون همه هنرش اينه كه عبادت ها رو فاسد كنه . مي خوايم ببينيم از راست و چپ كجاها رو مي زنه ؟ چي كارمي كنه ؟ مي فرمايند از راست كه مي ياد ، عبادات رو فاسد مي كند يعني چي ؟ يعني شما نماز مي خوني ، روزه مي گيري حتي گناه رو ترك مي كني ، تمام عبادات رو انجام مي دي ، روي مستحبات تاكيد داري ، مكروهات رو رد مي كني ، همه جور عبادتي مي كني اما مي ياد يه كار مي كنه كه اين عبادته خراب بشه ، فاسد بشه . چه جوري فاسد مي شه ؟
مي گن : اگه ريا قاطي اعمال باشه ، مثل اين كه خورده شيشه واردش شده باشه . طرف سي ساله نماز شب خونده خيلي هم عالي ، مي شينه توي يه جمعي ، صحبت مي كنه ، مي گه : خب الحمد الله ! آقا ما سي ساله نماز شبمون ترك نشده !! با يه جمله سي سال نماز شبش خراب مي شه . اين كار شيطونه . البته قابل برگشت هست . اگر آدم توبه كنه دوباره
برمي گرده ، در روايت هست كه اگه انسان توبه كنه حسناتش برمي گرده . ولي توبه لازمه ، نگو : آقا ! يعني چي ؟ اين چه عدالتيه ؟ سي سال نماز شب با يه جمله از بين رفت ؟ ! نه ، عدالت سر جاش هست ، اگه توبه كنه برمي گرده ، و اگر توبه نكنه با همين يك جمله تمام سي سال كنسل ! التماس دعا ، هيچي به هيچي !اين هنر شيطونه ، اينجوري كار مي كنه . 8 سال توي جبهه جون كنده ، زحمت كشيده ، جانباز شده ، دلاوري كرده رشادت به خرج داده ، براي اين مملكت خون ريخته ، چهار ، پنج سال هم خودش رو نگه داشته ، سال ششم ديگه لو
مي ده و خرابش مي كنه ! مي گه : بله آقا ! ما اونجا يك حالي داشتيم !! تموم شد ! با يه جمله . مگر اين كه توبه كنه !يكي از بزرگان مي فرمود : يه بنده خدايي كه ايشون هم از اولياء و بزرگان بوده ، سالهاي سال ( مثلاً سي سال ) به صف اول نماز جماعت مي رسيده ، با اون ثواب عجيبي كه داره ، ( پيغمبر اكرم (ص) مي فرمايند : اگر مومنين ميدونستند ايستادن در صف اول نماز جماعت چقدر از صفهاي ديگه ثوابش بيشتره سر ايستادن در صف اول بر روي يكديگه شمشير مي كشيدند ! ، حالا اين كه چرا گفتن صف اول بهتره ، دلايل مختلف داره ، يكيش اينه كه آدم زودتر از بقيه
مي ياد و . . . ) ايشون هم خيلي خوشحال بوده ، ( جاي خوشحالي هم داره ) يه روز اتفاقي مي يوفته ، و نمي تونه برسه ، توي صفهاي ششم يا هفتم مي ايسته و نمازش رو مي خونه ، بعد از سلام دادن نماز ، مي بينه مردم دارن بهش نگاه
مي كنن ، بعد تعريف مي كنه كه من در دلم ناراحت شدم از اين كه امروز مردم من رو در غير صف اول ديدند . بعد تازه اينجا فهميدم كه سي سال نمازم باطله ، همه اين سي سال رو قضا كردم !مردم از دين شون مي ترسند ، از فاسد شدن دينشون مي ترسند . لذا مواظب عبادت هامون باشيم . همه اش قربت الي الله باشه ، هيچيش براي مردم نباشه ، هيچي ! يعني سر سوزني مردم رو در عباداتمون شريك نكنيم . اين حيله شيطونه . از راست كه مي ياد عبادت ها رو فاسد مي كنه .ديگه چي كار مي كنه ؟ حيله بعدي شيطون ، وقتي كه از سمت راست حمله مي كنه ، مي فرمايند : عُجب است . طرف رو به عجب وادار مي كنه . شخص از عبادات خودش راضيه . كسي هم نمي دونه ، ريا هم نكرده ، تكبر هم نداره ، فخر
نمي فروشه ، اما عُجب داره . عجب دو تا پايه داره يه پايه اش عمله و يه پايه اش هم كسي هست كه عمل رو انجام داده و دچار عجب شده . همين دو تا ، ولي تكبر ، يه پايه سوم هم داره ، كسي كه بهش تكبر مي كنه هم هست .در عجب شخص ثالثي وجود نداره ، فقط خودشه ، خودش في نفسه خيلي از خودش راضيه . همين طور از خودش كيف مي كنه ، نگاه مي كنه به خودش مي گه : به به ! الحمد الله ما يه برنامه اي داريما ! و بهتون بگم : آدمي كه عجب داره ، بدجور زمين مي خوره ! خيلي بد جور زمين مي خوره ! لذا شيطان خوب جايي هم داره كار مي كنه . يعني شخص تمام عبادت ها رو انجام داده ، يه عمر جون كنده ، بعد شيطون مي ياد و اين بلا رو سرش مي ياره . دچار عجبش مي كنه ! اين بلاييه كه خود شيطان سرش اومده ، براي همين هم به اين خوبي وارده . در جلسه قبل گفتيم كه خود شيطون بعد از اون همه عبادت ، عجب به زمينش زد . اون هم چه زمين زدني ! خالدين في الجهنم در جهنم خالده . الان هم كارش همينه ، انسانها رو دچار عجب كنه .حالا ممكنه اين عجب هميشگي هم نباشه ، ممكنه لحظه اي باشه ، يكي امشب نماز شب خونده خيلي از خودش راضيه ، فكر مي كنه الان ديگه بايد فرشته ها بيان جلوي پاش كفش هاش رو جفت كنن !! نه آقا ! از اين خبرا كه نيست !يا طرف پنج روز رفته زيارت امام رضا (ع) ، 5 روز گناه نكرده . 5 روز خيلي با حال بوده ، توي اتوبوس كه مي شينه ،
مي خواد برگرده ، فكر مي كنه وقتي برگشت به شيراز همه پيش پاش به سجده مي افتن ! اتفاقاً روز اول كه مي رسه ، ده تا گناه مي كنه ، همه اش رو خراب مي كنه ، فقط به خاطر همين عجبي كه داشته ، حتي خرابتر از قبل رفتنش به مشهد !! عجب اين جوري بلا به سر آدم در مي ياره . لذا خود عجب في نفسه گناه نيست ، اگه آدم عجب داشته باشه ، في نفسه گناهي انجام نداده ، اما عجب از اون زمينه هاي قويه كه انسان رو به جايي مي رسونه كه عباداتش خراب مي شه ! يا گناه انجام مي ده ، يا ريا مي كنه ، يا يه عملي رو ترك مي كنه و . . . به جايي مي رسه كه همه سوابقش رو خراب مي كنه ، يعني در يك جمله و يا در يك حركت همه اش خراب مي شه .پس اولين كاري كه شيطون وقتي از راه راست مي ياد ، انجام مي ده اينه كه عبادت ها رو فاسد مي كنه ، دومين كار ايجاد يأس . انسان رو نسبت به خودش مأيوس مي كنه . بحث يأس رو هم من قبلاً گفتم . فقط دارم اشاره مي كنم براي اين كه يادتون بيايد يأس چيه ؟ مهمترينش اينه كه مثلاً بنده خدا با خودش مي گه : آقا ! ديدي يه ماه رمضون رو جون كندي ، هر شب گريه كردي ، شب هاي قدر احيا گرفتي و . . . اما بعد ماه رمضون آدم نشدي ! ديدي رفتي مشهد توبه كردي باز برگشتي آدم نشدي ؟ ديدي رفتي مدينه يك ماه اونجا گريه كردي زاري كردي برگشتي آدم نشدي ؟ ديدي همون آدم قبلي ، موندي !شيطون انسان رو از خودش نااميد مي كنه . مي گه : من خوب بشو نيستم ! لذا همون طور كه قبلاً گفتم ، بعضي از ضرب المثل ها در بين ايراني ها حكم آيه قرآن رو داره ، فكر ميكنند ديگه حتماً همينه مي گن : آب كه از سر گذشت چه يك وجب چه صد وجب !مي گه : آقا ! ما كه تا حالا صد تا گناه كرديم ، اين گناه هم روش ! خب عزيز من ! صد تا گناه ، صد تا گرز داره ، صد و يكي هم صد و يك گرز . يكي هم يكيه قربونت برم . به هر حال هر كسي بايد طاقت خودش رو هم بسنجه .مي گه : آقا ! آب كه از سر گذشت و . . . ما كه ديگه آدم بشو نيستيم ! ديگه نماز رو هم نمي خونيم . خُب نخون . اين چيه ؟! اين حيله شيطونه . مي فرمايند : شيطون انسان رو از خودش مايوس مي كنه . مي گه : آقا ! ما كه آدم بشو نيستيم ! ما كه واجباتمون قبول نيست مستحبات رو انجام بديم چه كار ؟
اتفاقاً مي گن : يكي از راههايي كه واجبات قبول مي شه حتي اگه اون واجب دست و پا شكسته باشه اينه كه مستحبات رو انجام بدهي . يعني امام صادق (ع) فرمودند : و عليكم بالنوافل بر شما باد نوافل . اگر مي بيند واجباتتون همچنين به دلتون نيست نافله ها رو بچسبيد .سومين كار شيطون وقتي كه از راست حمله مي كنه : مي فرمايند : شبهه است . ببين عزيز من ! يه مثال مي زنم : قوانيني هست كه در فيزيك وجود داره ، اينها رو مي يان در دانشگاهها روشون بحث مي كنن و اثبات مي كنن . يعني چهار تا دانشجوي رشته فيزيك به همراه استادشون ، توي دانشگاه مي شينن و روي قانون بحث مي كنن . دانشجوها نشستن ، مي دونن استاد چي داره مي گه ، استاد هم خودش مي دونه كه چي داره مي گه . اين ها با همديگر مباحثه مي كنند و صحبت هاي يكديگه رو گوش مي دن ، قشنگ قانون رو فرا مي گيرن و براشون اثبات مي شه . اما در دبيرستان اين طور نيست ، اين قانون رو توي كتاب دبيرستان چاپ مي كنن و به دانش آموز دبيرستاني مي گن : ( مثلاً ) اين قانون دوم نيوتنه و يا قانون سوم نيوتنه و . . . براش هم توضيح نمي دن كه اين قانون نيوتن از كجا اومده . هيمنه ديگه !اگه بگه : آقا ! چرا اوله ؟ چرا دومه ؟ چرا سومه ، مي گن : تو فعلاً ياد بگير ، ان شاء الله وقتي رفتي دانشگاه ، اثبات اين فرمول رو هم فرا مي گيري .باز مثلاً در علم طب . براي علم طب مي گن : آقا ! اگر فلان قرص رو زير زبونت بذاري ، در مقابل حمله هاي قلبي كمكت مي كنه . مي گن : نيتروگليسيرين بذار زير زبونت در مقابل حمله هاي قلبي كمكت مي كنه . شما از قرص چي رو مي بيني ؟ يه قرص قرمز رنگ ژلاتيني ! همين رو مي بيني . يه چيز قرمز . اگه به دكتر بگي : ا اين چي چيه ؟ مي گه : آقا ! تو بذار زير زبونت ، كارت نباشه ! مي گي : حالا نمي شه براي من توضيح بدي ؟ مي گه : قربونت برم ! توضيح مي دم ، اما اول كنكور شركت كن ، پزشكي قبول شو ، سال ششمت رو هم تموم كن ، وقتي خواستي تخصص بگيري برات توضيح مي دم نيتروگليسيرين چيه !! چه تاثيراتي بر دريچه هاي قلب و دريچه ميترال و . . . داره . اما الان كه نمي تونم برات بگم .حالا ممكنه يه ننه قمري از راه برسه و بگه : آقا ! اين چي چيه گذاشتي زير زبونت ؟ مي گي : نيتروگليسيرينه ، دكتر داده . مي گه : نه نه ! اين رو نخوري ها . اصلاً معلوم نيست چيه ! اينا دكون و دستگاست ! مي خوان قرصشون فروش بره ! اصلاً اين قرمزه ، مشخصه رنگ شيميايي توش داره ، براي بدن ضرر داره ! خُب اين شبهه است .يا مي گن : آقا ! اين كپسولي كه مي خوري ، پلاستيكي كه دورش هست ، توي معده ات گير مي كنه !! اون بنده خدا هم كه نمي دونه پلاستيك نيست . قبول مي كنه ، مي گه حتماً راست مي گه . حالا اين در ذهنش جا مي يوفته كه اين پلاستيكي هست و معده اش رو هم اذيت مي كنه . اگر يكي بخواد اين مسئله رو از ذهنش خارج كنه ، بايد اينقدر بشينه براش توضيح بده كه آقا ! اينجوريه ، اين پلاستيك نيست ، ماده اش فلانه ، اون جوريه و . . .ده جلسه هم بشيني براش توضيح بدي ، ممكنه ياد نگيره . چرا ؟ چون علمش رو نداره . چون حرف من رو نمي فهمه . چرا نمي فهمه ؟ براي اين كه كار نكرده ، زمينه نداره ، مقدمه لازم داره ، بايد پزشكي رو ياد بگيره و . . .در دين هم ممكنه شبهه بوجود بياد ، منتهاي مراتب در امر دين متاسفانه بر عكسه . چرا ؟براي اين كه همه ماها به دكترامون اعتماد داريم ، هر چي بگه چشم بسته قبول مي كنيم . اما به متخصصين دين اعتماد نداريم .يكي به يه بنده خدايي گفت : آقا ! چرا نماز جماعت نمي ري ؟ گفت : آقا مگه قرآن نخوندي ؟ اصلاً نماز جماعت ، حرامه !! نماز رو بايد به تنهايي بخوني . گفت : چرا ؟ گفت : من خودم خوندم ، در قرآن مي فرمايد : اعوذ بالله من الشيطان الرجيم ان الصلوه تنهي عن . . . خب اين يه برداشتي از دين هست . آيا مي شه واسش توضيح بدي كه مثلاً تنهي فعل نهي هست ؟ مضارع است ؟ و . . . مي گه : خُب مضارع چي چيه آقا ؟! بعد هم مي گه : من همين رو فهميدم . ما نماز جماعت برو نيستيم .اتفاقاً يكي از شگردهاي فرقه ضله بهائيت همينه كه از آيات قرآن اين طوري استفاده مي كنن . مي گي : آقا ! براي چي نماز مي خوني ؟ مي گه : فرمودند : و لا تقرب الصلوه . . . نزديك نماز نشويد . . . .مي گم : خُب بقيه اش رو هم بخون ، ادامه داره : و انتم سكري . . . . مي گه : من به بقيه اش ديگه كار ندارم . مگه نگفته : و لا تقرب الصلوه ؟! يعني شما از خدا هم داغ تري ؟ !آقا ! يك ساعت برو روي طرف كار كن ، ( بدون پايه و زمينه قبلي ) بگو : نماز صبح دو ركعته، اين جوري بايد بخوني و . . . نماز ظهر و عصر دو تا چهار ركعته و . . . مسلمونش كن . بعد يكي از راه برسه ، بگه : آقا ! ببين قربونت برم ! صبح ها كه از خواب بلند مي شي ، بدنت احتياج به نرمش و ورزش داره ، سرحال هم مي شي ، صبح هشت ركعت نماز بخون ، ظهر كه خسته و كوفته اي ، نهار هم خوردي ، سنگيني ، دو ركعت بخون ! حالا براي اين كه خدا ناراحت هم نشه ، صبح ده ركعت بخون ! دو ركعت هم طلبش و . . .خُب اين بنده خدا زياد از مسلموني چيزي نمي دونه ، چه جوري براش توضيح بدن كه راه درست كدومه ، راه غلط
كدومه ؟! بعضي از مسائل در امر دين هست كه ممكنه درست نباشه ، اگه اينها به نام دين بيان بشه ، ايجاد شبهه مي شه . شبهه ! طرف با يك جمله مسئله دار مي شه ! اما سي جلسه وقت لازمه كه اين مسئله رفع بشه ، و اين سي جلسه رو
نمي ياد بشينه . اين ، همون يه جمله رو مي شنوه .پس يكي از كارهايي كه شيطون وقتي از راست حمله مي كنه و دين رو فاسد مي كنه ، مي فرمايند شبهات هست . يعني شبهه رو در ذهن انسان مي ندازه و دينش رو فاسد مي كنه . اصلاً طرف مي بُره ! خيلي ها هستند كه ديگه به اين مجالس نمي يان ، بعدش كه سؤال مي كني ، مي بيني فقط يه شبهه در ذهنشون بوجود اومده بوده .يه بنده خدايي از همين بچه هاي كم سن و سال ، يه چند جلسه اي نيومد . زنگ زدم بهش : آقا ! كجايي ؟! گفت : من يه چند تا شبهه پيدا كردم و . . . با خودم گفتم : يا ابوالفضل ! خدا به خير كنه .بهش گفتم : شما بفرماييد شايد ما بلد باشيم ، بتونيم جوابت رو بديم ! گفت : نه ، محاله ، اصلاً اينها جوابي نداره ! گفتم حالا بفرماييد شبهاتتون چي هست ؟ گفت : حاج آقا ! آيا خدا مي تونه سنگي رو درست كنه كه خودش هم نتونه بلندش كنه ؟ ( به اينها ما مي گيم : شبهات پنجاه و هفتي ! همين چرت و پرت ها قبل از انقلاب و سال پنجاه شش ، پنجاه وهفت خيلي رو بورس بود .)اين بابا حالا فكر مي كنه ديگه يه چيزه خيلي مهم كشف كرده ! آقا ! عجب حرف حكيمانه اي !! گفتم : بله خداوند قادره ، اما خداوند حكيم هم هست و حكمت خدا اقتضا مي كنه كه كار غير حكيمانه انجام نده . گفتم : بعدي ! مي خواست مثلاً ما رو گير بيندازه . گفت : آها ! پس چرا شما مي گيد فلان و . . . ؟! خُب آخه من چطوري براش توضيح بدم ؟ !همين تو ذهن يك بچه مي مونه . آقا ! بچه ده ساله است ، دوازده ساله است ، اومده اينجا توي جلسه نشسته ، داره سينه مي زنه ، مي بينه اون وسط حالا دور و وري ها پيرهنشون رو در آوردند ، اين هم پيرهنش رو در مي ياره ، ديده دورو وري ها دارن گريه مي كنن ، اين هم گريه مي كنه ، ده سالشه ! يه كناري مي كشنش و مي گن : بيا ببينم ! شما مي دوني فلسفه سينه زني چيه ؟
همين ، تموم شد ديگه ! اين رفت كه ديگه اين دورو ورها پيداش بشه ! خب من چه جوري براي اين توضيح بدم ؟! شبهه يعني اين . شبهه در دين انداختن ! شبهه يك خطه . اما جوابش ده جلسه است . براي همين مي فرمايند : از شبهات بپرهيزيد . چه از شبهه انداختن و چه از شبهه گرفتن ، بپرهيزيد ! اگر اشكال علمي هست بياييد توي مجامع علمي بحث كنيد . هيچ ايرادي نداره . دين تشيع ديني هست كه الان داره روي اينترنت مبارز مي طلبه . با همه مباحثه مي كنه ، داد مي زنن : بابا ! اگر كسي حرفي داره ، بياد بگه ، ما جوابش رو مي ديم .اما اين رو هم بايد در نظر داشته باشيدكه آقا ! هر سخن جايي و هر نكته مكاني دارد ! هر حرف زمان و مكان خودش رو لازم داره ، در جاي خودش بايد مطرح بشه . اين جور شبهه انداختن هاي طلبگي بايد باشه ، ان قلت بايد باشه ، خيلي عاليه ، براي اين كه اين ها پايه دين رو محكم مي كنه اما نه تو جلسه پنجاه نفري ، كه چيز زيادي از دين نمي دونن .مي يان توي يه جلسه كه صد تا دبيرستاني ، صد تا دانشجو يا چهل تا دبستاني نشستند ، شبهه پراكني مي كنن !من هم بايد اينجا بشينم بالاي منبر جواب اين شبهات رو بگم . شبهات عجيب غريب . نه به اون شبهات مسخره اي كه اونها دارن و نه به شبهات بزرگي كه ما داريم ! در بحث صبر و اختيار شبهاتي داريم كه اگر مطرح بشه ، همه تون گير
مي كنيد ! شماها كه هيچي ، روحانيوني كه توي اين زمينه كار كردن هم گير مي كنن .يكي از بزرگان در بحث حديث الشقي شقي في بطن امه . . . . ( شقي در شكم مادرش هم شقي است و . . . ) گير كرد . ديد نمي تونه سر و تهش رو جمع كنه ، خودش به فارسي نوشت : آقا ! قلم شكست ، تمام !! ديگه ما نيستيم ! بعضي بحث ها اين طوريه . براي اين كه عقل بشري در حال تكامله . شايد حالا بتونن اون بحث رو جمع و جورش كنن ، ولي يه در اون زمان نمي تونستن . خب اين از جهت راست حمله شيطون .اما از جهت چپ ، شيطون وقتي از جهت چپ حمله مي كنه ، مي فرمايند : با شهوات انسان رو فريب مي ده و به زمين
مي زنه . امام صادق (ع) مي فرمايند : قلبي كه در آن شهوت حاكم شد ، حكمت نخواهد پذيرفت . شهوت ! حالا شهوت مي تونه شهوت شكم باشه ، مي تونه شهوت جنسي باشه ، شهوت مقام باشه و . . . به طور كلي شهوات !هر كدوم از اين شهوت ها مربوط به يه برهه اي هست . شهوت شكم ، مال مسن هاست ، شهوت مقام مال ميان سن هاست ، شهوت جنسي مال جوون هاست ، و . . . اين ها هر كدوم يه سني داره . مي فرمايند : وقتي اين شهوت هم وارد بشه ، زيرآب دين رو مي زنه . من يه بار توي بحث گناه چشم گفتم ، در گناه ، نگاه به نامحرم ، دفعه اولي كه آدم نگاه به ريبه مي كنه ، اين گناه صغيره است ، دفعه دوم و سوم هم صغيره است ، اما دفعه چهارم ، به فرمايش امام علي (ع) ديگه صغيره نيست ، ايشون مي فرمايند : لاصغيره مع الاصرار گناه صغيره با اصرار و تكرار گناه ، ديگه صغيره نيست ، تبديل به كبيره مي شه .از نظر تجربه اخلاقي هم براي علماي ما ثابت شده بعضي از گناهان زيرآب دين رو مي زنن ولو اين كه صغيره باشن . از جمله همين نگاه شهواني به نامحرم . كسي كه به شهوت عادت كرد ، دلش حكمت رو نمي پذيره . مي فرمايند لذت عبادت هم از او گرفته مي شه . لذا وقتي از عبادت لذت نبرد ، عبادتش هم كم مي شه .مي فرمايند : يأس بر وجود او حاكم مي شود . چون اين هم خيلي روي وجدان تأثير بدي داره . وجدان رو تخريب مي كنه . نگاه به نامحرم ، يكي از بزرگترين گناهان عالم هست ، چون به قدري كثيفه كه مي فرمايند شما خودتون هم خبر نداريد بوي بد اين گناه تمام عرش رو پر مي كنه .شما فكر كنيد به يه مهموني دعوت شديد ، يه مهموني خيلي عالي و باكلاس ! خُب عقل حكم مي كنه كه براي شركت در چنين مهموني اي ، بايد لباس خوب بپوشيد ، دهنتون بوي بد نده و . . . كلاً بايد آداب معاشرت رو بلد باشيد و رعايت كنيد ، همه اين ها رو مي دوني و عمل مي كني ، اما توي راه كه داري مي ري ، به زمين مي خوري ، لباست گل آلود مي شه ، اين گل آلود بودن ، يكي از بدي هاي رفتن به اين مهموني هست ، چون ظاهر رو خراب كرده ، كلاً فيض رو باطل مي كنه . يعني نگاه كردن به نامحرم كثيف كردن اخلاقه و كل فيض رو باطل مي كنه . ولو اين كه شايد دروغ گفتن ، گناهش خيلي بالاتر باشه و هست .و شايد گناهان ديگه مثل غيبت ، تهمت و . . . گناهشون خيلي بالاتر باشه ، اما اونقدري كه نگاه به نامحرم ما رو از فيض مي اندازه ، غيبت و تهمت و دروغ ، نمي اندازه .لذا فرمودند ممكنه كسي عادت به غيبت داشته باشه ، اما در يه مجلس خداوند نورانيتي رو در دلش حاكم كنه و برگرده . ولي اون كسي كه مبتلا به گناه شهوت هست ، اصلاً حكمت رو نمي پذيره . لذا يكي از كارهاي اساسي شيطون اينه كه شهوت رو وارد گود مي كنه ، بعد هم خودش مي ره كناري مي شينه و نگاه مي كنه ديگه دست خودته و وقتي هم شهوت جوشش پيدا كنه ، بدترين و كثيف ترين جنايات رو مرتكب مي شي . بدترين جنايات !مرحوم ايرج ميرزا ( با اين كه چند شعر ناجور داره ) يه شعر زيبا داره ، به نام مستي ، در اين شعر مي گه شيطون مي ياد پيش يه شخصي مي شينه و مي گه : آقا ! تو مجبوري يكي از اين سه كار رو انجام بدي . ( البته گفتم اين يه شعر هست ، چون همون جلسه اول بهتون گفتم شيطون اجباري نداره ، فقط وسوسه مي كنه )يكي از اين سه كار : يا پدرت رو بايد بكشي ، يا فلان مال رو مي دزدي و يا اين يك بطري عرق مي خوري ! اون بنده خدا با خودش مي گه : آدم كه نمي تونه پدر خودش رو بكشه ! اون مال رو هم نمي شه بدزدم ، وحشتناكه ! خُب مشروب رو مي خورم و مي رم ديگه !! مشروب رو مي خوره ، وقتي مست شد هم پدر رو مي كشه و هم مال رو مي دزده !!يعني بعضي از گناهان زيرآب دين رو مي زنن . حالا بحث شراب كه اينجا جايي نداره . درسته ؟! مرحوم كافي تعريف مي كرد يه روز ( زمان شاه لعنت الله عليه ) بالا شهر تهرون منبر داشتم ، گفتم : آقا ! خجالت نمي كشيد دوازده ريال مي ديد اين عرق زهرماري رو مي خريد و مي خوريد ؟! يكي از اون عقب گفت : آقا ! پاتون گرون حساب كردن ! شش رياله ! حالا من كه مي دونم شماها اهلش نيستيد !پس از سمت چپ كه شيطون مي ياد زيرآب دين رو مي زنه ولو اين كه با يه گناه كه توي ذهن و نظر ما كوچيك جلوه كرده باشه .اما كار ديگه شيطون ، ( از جهت چپ كه مي ياد ) : اين يكي رو خوب بايد دقت كنيد . اين رو توي هيچ كتابي ننوشتند ، بزرگواري كه اين نكته رو در آورده بود مي گفت : آقا ! من خدا رو شاهد مي گيرم كه سي سال زحمت كشيدم تا اين نكته رو از توي دام هاي شيطون در آوردم . يه جمله عربي هست مي گه : كَفي شيطان نصيباً ان ينقلك طاعه الي طاعه يعني : اگر شيطون ببينه ديگه هيچ كاري نمي تونه بكنه ، هر راهي كه اومد ، شكست خورد ، مي گه : اين براي شيطون كافيه كه تو رو از عبادتي به عبادت ديگه منتقل كنه ! يعني همين راضيش مي كنه . تو رو از يه عبادت به يه عبادت ديگه مي ندازه ! اين احتياج به توضيح بيشتر داره :ببينيد فرمودند : بهترين طاعت اوني هست كه دوام داشته باشه ، بارها و بارها گفتم : اومدن به همين جلسات هم بايد مداوم باشه . اگر آدم يك در ميون بخواد بياد به جايي نمي رسه .مثل درس خوندن . مي خواي كلاسي بري . از اول كلاس ، از اول ترم تا آخر ترم ، اگه يه روز بري ، يه روز نري فايده اي نداره . خودتون مي ريد ديگه . يعني يه كسي كه يه روز بره ، يه روز نره ، انگار كه نرفته . چون هيچ فايده اي براش نداره . مي گه : آقا ! براي شيطان كافيست كه شما را از تداوم در عبادات بيندازد . ولو به انتقال دادن شما از اين عبادت به عبادت ديگر .از اين عبادت به عبادت ديگه ، از اين ور به اون ور ! يك ماه نماز شب مي خونه ، ماه بعد مي گه : آقا ! نشد ، نماز غفيله مي خونم ، ماه بعد مي گه : نه حالا روزي دويست تا صلوات مي فرستم ببينم چي مي شه ؟! يك ماه مي گه : نه ، روزي پانصد تا استغفر الله مي گم . يك ماه مي گه : هر شب مي رم سينه مي زنم و . . .اين خودش فكر مي كنه خيلي حال خوبي داره ، اما اين در و اون در زدن حتي توي عبادتها ، يه دام ديگه شيطون هست ، و همين براي شيطون كافيه ، چون مي دونه تو به جايي نخواهي رسيد . راحته ! مي گه : بابا ولش كن ، اين سرش تو كار خودشه ، مشغوله . حالا حالا ها داره مي گرده . آخر هم معلوم نيست چي كار مي كنه . اصلاً خودش هم نمي دونه چيكار مي كنه . بعضي ها اين طوري هستند .بارها گفتم آقا تو برنامة عبادتيون يه روال منظم داشته باشيد ، حتي اگه كم هست ، مداوم باشه ، يه روز اونقدر قرآن مي خونه كه چشماش داره در مي ياد ! هشت جزء قرآن مي خونه . بعد مي بيني شش ماه نمي خونه ، مي گي : چي مي خوني ؟ مي گه : جوشن كبير مي خونم حاج آقا ! مي گم : اين شبها جوشن كبير مي خوني چكار ؟
كتاب اول رو خونده نفهميده ، مي ره سراغ كتاب دوم . باز اون رو هم نمي فهمه ، مي ره سراغ كتاب سوم !! رفته وارد حوزه شده ، اين طلبه هايي كه الحمدلله توي جلسه زياد هم هستند ، الان درك مي كنند . وارد حوزه شده همون روز اول مي ره كتابهاي سال سوم و چهارم حوزه رو مي خونه ، فكر مي كنه اگه اينها رو بخونه ديگه مجتهده ، مي تونه فتوا بده . بعد هم مي ياد مي گه : آقا ! شما كتاب فلسفه نداريد ؟ ! يه كتاب فلسفه به من معرفي كنيد . يه بار يه بنده خدايي همين سؤال رو از من كرد . گفتم : بدايه الحكمه اولين كتاب فلسفي هست ، به فارسي هم ترجمه شده ، بهش دادم . گفتم : خط اولش رو بخون براي من ترجمه كن ، گفت : آقا مگه فارسي نوشته نشده ؟ گفتم : آره ولي تو بخون همين فارسي رو براي من معني كن . خط اول رو خوند ، دوباره برگشت ، دوباره خوند ، دوباره و . . . چيزي ازش نفهميد . گفت : آقا يعني چي چي ؟ گفتم : چي يعني چي چي ؟ هيمنه ديگه ، يواش يواش . قدم به قدم . مرحله به مرحله بايد جلو بري .با تداوم پايه رو خوب محكم كنيد . بنده خدا مي گفت چهار سال مردود شده . ازش مي پرسن چي كار مي كني ؟! گفت : دارم پايه ام رو محكم مي كنم ! با مردود شدن پايه رو محكم نكنيد . با جا افتادن ذكر پايه رو محكم كنيد .در بحث ذكر گفتم : عبادات ما همه ذكره و بعد گفتم يكي از بزرگان مي فرمايند : چند نوع ذكر داريم . ذكر بِالسان ، ذكر باركان ، ذكر بالجنان و . . . بذاريد يكي يكي جا بيوفته . ذكر اول روي زبون تون باشه ، يواش يواش در قلب جا بيفته . بعد به عقل حاكم بشه ، و بعد يواش يواش به دست و پا و بقيه اعضا و جوارح حاكم بشه .ذكر مثل همين شورگرفتن در سينه زني هست ، سينه زني هم دقيقاً ذكره . يكي ميگفت : آقا ! شما براي چي شبي چهار صد بار مي گيد حسين !! يه حسين (ع) بگيد ، تمومش كنيد بره ديگه ! گفتم : آقا ! نمي فهمي ديگه ، ذكره عزيز من ! مثل صلوات ، مي گن : آقا ! چرا مثلاً سينه كه مي زنيد بيست بار مي گيد حسين ؟! خب يك بار بگو تموم بشه بره ديگه ، جمع كن يا علي مدد !! اين مجلس ها هم ذكره . يواش يواش اين حسين اول رو كه داري مي گي ، داري داد مي زني بذار يواش يواش اين ذكر جا بيوفته . يواش يواش اين ذكر به قلبت تلقين مي شه . وقتي اين ذكر به قلب تلقين شد مي فرمايند نوبت عقله ، ذكر بالجنان ، اين ذكر بر عقلت حاكم مي شه ، يواش يواش تمام وجودت ذكر مي گه .پس يكي ديگه از كارهاي شيطون اينه كه شما رو از تداوم در عبادتها مي اندازه ، مي گن : اين براي شيطون كفايت مي كنه . اصلاً ديگه ولت مي كنه ، به بقيه شيطونك ها هم مي گه : آقا ! اين رو ولش كنيد ! تموم شد . آقا كاري به كارش نداشته باشيد . ( چون شيطونك هم داريم . بهشون بچه شيطون مي گن . بچه شيطون براي امثال من مي ياد ، براي شما عرفاي جليل القدر خود حضرت شيطان تشريف مي يارن ! براي ما خورده پاها، همون بچه شيطون ها مي يان ! )يكي مي گفت : آقا ! شيطون رو لعنت نكنيد ! نگيد : اعوذبالله من الشيطان الرجيم جدي هم مي گفت . روي منبر ! مي گفت شيطون باهاتون لج مي كنه ! بهتون پيله مي كنه ! خدا شاهده بعضي برداشت ها از دين مي شه ، آدم وقتي
مي شنوه از خنده روده بر مي شه !! يعني چي لج مي كنه ؟! پيله مي كنه ؟! بر اسلاميتش يك صلوات بفرستيد !پاسخ به سؤال و يا شبهه اي كه در مورد دختر امام حسين (ع) ( حضرت رقيه (س) ) وجود داره :وقتي به زندگي بزرگان و علماء نگاه مي كنيم ، مي بينيم اغلب عبادتشون از شش ، هفت سالگي شروع شده . در خاطرات بعضي از اين بزرگان كه خيلي هم بزرگ هستند ، دقت مي كنيم مي بينيم تا ده سالگي ارتباط آن چناني با خدا نداشتند . فرق اهل بيت (سلام الله عليهم اجمعين) با ما و با بقيه اولياء و بزرگان اينه كه اون ها از لحظه خلقت عالم ، با تمام وجود محو جمال الهي بودند . نه فقط معصومين (س) ، حتي وابستگان به معصومين (س) اغلب اين طور بودند ، كساني مثل جعفر طيار ، كه از وابستگان نزديك ائمه ( س) بودند ، ارتباط شون با خدا از لحظه تولد شروع شد ، دختري سه سال از امام حسين ( ع) در سوريه مدفونه . كه ما ايشون رو به نام رقيه (س) مي شناسيم ، اونجا دفن شده . اين سند داره . بحث تاريخ بحث برداشت و استنباطه . يعني وقتي مثلاً حضرت امام (ره ) مي فرمايند : استنباط من در فلان حكم شرعي اين است ، يعني ايشون استنباط كردند ، تمام احكام رو در نظر گرفتند و حكم دادند . اما اگر يك بزرگواري بگه كه مثلاً دختر امام حسين (ع) در فلان جا دفن نشده ، اين يعني : ايشون مروري در تاريخ كرده ، يك سري سندها رو ديده و به اين نتيجه رسيده ، ممكنه بعد از اين ، يه نفر ديگه تحقيق كنه و بعضي از سندها رو پيدا كنه و به نتيجه ديگه اي برسه لذا شهيد مطهري يك جمله بيشتر راجع به رقيه (س) نمي گه ، اون هم در كتاب حماسه حسيني هست ، در روضه ابي عبدالله (ع) ، بند هشتم يا نهم ، مي گه : اين كه مي گويند امام حسين (ع) دختري به نام رقيه داشته است خرافات است ديگه بيشتر از اين هم توضيح نمي ده . ايشون ( شهيد مطهري رحمه الله عليه ) در مرور تاريخي شون به سنديتي نرسيدند كه حضرت رقيه (س) رو براشون اثبات كنه . اما خيلي از بزرگان بعد از رحلت و شهادت ايشون كه اين جمله رو در كتاب حماسه حسيني ديدند ، سندهاشون رو ، رو كردند . و اين اثبات شد .مرحوم حضرت حجه الاسلام و المسلمين كوثري مداح اهل بيت (س) كه مداح حضرت امام (ره ) هم بود ، در مقابل
حضرت امام ( ره ) روضه رقيه (س) رو خوندند . و ايشون اعتراضي نداشتند . الان هم در مقابل مراجع خونده مي شه . من در حضور حضرت آيت الله بهجت خودم شنيدم ، نه يك بار ، نه دو بار ، خيلي زياد ديدم مي خونند . چون ما هم مجلس ايشون زياد مي رفتيم شايد ده پانزده سال من تمام محرم و صفر رو ، صبح ها به مجلس ايشون مي رفتم و مداح ها مي خوندند . بقيه مراجع رو هم من شنيدم كه در محضرشون مي خونن ، مقام معظم رهبري خودم باز فيلمش رو ديدم نوارش رو ديدم روضه رقيه (س) خونده مي شه . اساتيد بزرگواري كه در كشور تخصص دارن و خودشون محقق هستند ، مثل حضرت آيه الله فاطمي ، ايشون روضه حضرت رقيه (س) رو مي خونند . علامه بزرگوار عسگري كه اولين تاريخ شناس اسلام هستند و در قيد حيات هم هستند ايشون ذكر مي كنند و . . .اغلب شماها به اين مطلب واقف بوديد اما واقعاً ممكنه بعضي ها اطلاع نداشته باشند . يك جمله من فقط از قول حضرت زينب ( س) براتون مي گم ، كه اين جمله دنيايي از معرفت درش خوابيده : در خرابة شام ديدم كه دختر سه سالة
حسين (ع) نماز شبش رو نشسته خوند ، ( خوب دقت كنيد ! ببينيد وقتي مي گن فلاني نماز شبش رو نشسته خوند دلالت بر يك چيز ديگه داره ، يعني هر شب نماز شب مي خونه ، اما اين يك شب رو نشسته خونده ، اما وقتي مي گن فلاني امشب نماز شب خوند نمازش رو هم نشسته خوند ، دلالت بر اين داره كه فقط امشب خوند ! معلومه اين سه ساله با نمازشب مانوس بوده ) مي بينيد ؟! همون طور كه گفتم نزديكان اهل بيت (س) از خيلي زودتر با خدا مانوس مي شن حالا خوب دقت كنيد ! يه شب ما اين جا يه كم سينه مي زنيم . شب عاشورا يا تاسوعاست ، مثلاً مجلس سنگين مي شه ، شما به خونه مي ريد ، خسته هستيد ، استراحت مي كنيد . اون شب رو اگه خيلي عشق داشته باشي ، با زحمت بلند مي شي و دو ركعت نماز شب مي خوني . اما اين بچه سه سالش بيشتر نيست ، تا شام كتك مي خوره . حضرت مي فرمايد : در خرابة شام ديدم كه نماز شبش را شكسته مي خواند ، يعني تا شام ايستاده خونده بوده ! تا شام !اون وقت ما با خداي خودمون چه مي كنيم ؟! اين كه معصوم نيست ، اين كه امام نيست ، اما ببينيد اين كوچولو چه جوري به آدم درس مي ده ؟! الان مي شه براي خودت فرض كني ! تمام بدنش كبوده ، مي خواد نماز بخونه !!خدا شاهده ما چه نمازهايي رو خراب كرديم ؟! آقا ! خراب كرديم . امشب بيايم با سينه زدن مون ، خجالت مون رو نشون بديم . بعد حضرت زينب (س) مي فرمايد : نگاه كردم ديدم آروم دو تا دست كوچيكش رو بالا آورد . يه نگاه غريبانه اي به آسمون كرد . نزديك شدم ببينم اين سه ساله چي داره به خدا مي گه ؟! ديدم با همون زبون بچگي رو به آسمون كرده
مي گه : خدايا ! بابام كي مي ياد ؟ امشب از دخترهاي شهدا معذرت مي خوام به هر حال اونها هم اين برهه رو رد كردند . بچه كوچولو كه نمي فهمه شهيد و شهادت چيه .بهش گفتم : عمه جون ! گريه نكن بابات شهيد شده پيش خدا رفته . اصلاً نمي فهميد شهيد يعني چي ؟ بگم كي فهميد ؟! وقتي كه ديد يه ظرفي براش گذاشتند ، فكر كرد غذاست ، تا در طبق رو برداشت ديد بابا هست اما بدن نداره !!وصلي الله علي سيدنا محمد و آل محمد