خريدوفروش خون - خرید و فروش خون نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

خرید و فروش خون - نسخه متنی

اسماعیل اسماعیلی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

خريدوفروش خون

اسماعيل اسماعيلى

بسيارى از فقها, خريد و فروش و هر نوع استفاده اى از خون را حرام مى دانند. اينان, به كتاب و سنت تمسك جسته اند. اين نظريه از آن جا ناشى شده كه در گذشته دور, بويژه در ميان اعراب, هيچ گونه استفاده اى از خون, به جز آشاميدن, رايج نبوده است. از اين روى, نيازى نديده اند كه بر دامنه بحث, بيفزايند و به كندوكاو بپردازند و... به همين قدر كه خون را در رديف محرمات و نجاسات آورده اند, اكتفا كرده اند. در باره خون انسان, نه از حليت سخنى دارند و نه از حرمت, زيرا, فايده و منفعت عقلايى و مفيد و كارساز, براى خون انسان متصور نبوده است كه فقها آن را به بحث بگذارند كه آيا چنان استفاده اى از خون رواست, يا ناروا.

از آن جا كه امروز, منافع كثيرى براى خون, بويژه خون انسان كشف شده, اين بحث مطرح مى شود كه مفاد ادله حرمت استفاده چيست؟ آيا مطلق بهره بردارى و دادوستد حرام است, يا فقط آشاميدن آن و خريد و فروش در راستاى منافع حرام؟ آيا ادله اى كه فقها اقامه كرده اند بر حرمت خون, خون انسان را كه امروزه, در پزشكى و معالجه بيماران از آن بهره مى برند, در برمى گيرد؟ يا خير منظور آنان فقط خون حيوان بوده و آن هم (اكل) و خريد و فروش در اين راستا و ديگر راههاى نامشروع. به هر حال, ما در اين بحث, فرض را بر آن مى گذاريم كه فتواى فقها در حرمت خريد و فروش و هر نوع بهره ورى از خون, طبق معيارهايى كه آنان بر آنها تكيه كرده اند, خون انسان را نيز در بر مى گيرد.

بله, فقهاى اسلام, خريد و فروش خون و نيز هرگونه استفاده و كسب با آن را حرام و از مصاديق اكل مال به باطل مى دانند و نوعاً بر حرمت مطلق خون تأكيد كرده اند و فرقى بين (خوردن) و ساير منافعى كه خون دارد, نگذاشته اند. آنان براى اثبات نظر خويش, به دلايلى تمسك جسته اند, كه بررسى مى كنيم:

كتاب

مى گويند: آيات بسيارى بر حرمت خون دلالت مى كنند, از جمله:

(انّما حرّم عليكم الميتة والدم ولحم الخنزير و ما اهّل لغير اللّه فمن اضطرّ غير باغ ولاعاد فلا اثم عليه, انّ اللّه غفور رحيم1.)

خداوند, تنها مردار و خون و گوشت خوك و آنچه را نام غير خدا به هنگام ذبح, بر آن گفته شود, بر شما حرام كرده است. امّا هر كس در حال ضرورت و ناچارى و بدون تجاوز از حد و عدوان [از آنها تناول كند] گناهى بر او نيست. به يقين خداوند آمرزگارى مهربان است.

اين مضمون در آيه 3 سوره مائده و آيه 145 سوره انعام و آيه 115 سوره نحل, با تفاوتهايى آمده است.

در دو آيه, به صورت حصر و با كلمه (انّما حرمت عليكم) بيان شده است و در دو آيه, بدون (حصر).

ظاهر آيات عام است و هرگونه انتفاع و بهره گيرى و خريد و فروش و تحصيل درآمد با آن را در بر مى گيرد. ولى با توجه به جمله: (او دماً مسفوحاً2), روشن مى شود كه منظور از حرمت خون در اين آيات, خونى است كه در هنگام ذبح از حيوان بيرون مى آيد. بر اين اساس, روشن مى شود كه خونى كه پس از ذبح در رگها و عروق و در لابه لاى گوشتهاى حيوان باقى مى ماند, از شمول اين حكم خارج است و حرمت شامل آن نمى شود.

روشن است كه از اين آيات, نمى توان حرمت مطلق استفاده كرد, زيرا از ظاهر آيات كه حليت و حرمت (اكل) را بيان مى كنند3, آمدن حرمت خون در رديف حرمت استفاده از گوشت خوك و گوشت حيوانى كه نام غير خدا در هنگام ذبح آن برده شده, استثناى (مضطر) از اين حكم, آيات قبل كه به (اكل طيبات) توصيه مى كنند و همچنين به آيات بعد, استفاده مى شود كه منظور, حرمت خوردن و استفاده تغذيه اى از خون است, نه هرگونه استفاده و يا خريد و فروش آن. به عبارت ديگر, حرمت در اين آيات منصرف به (اكل) است4.

علاوه بر اين, از منابع اسلامى استفاده مى شود كه خوردن خون در ميان اعراب, پيش از اسلام, متداول بوده است و عربهاى جاهلى, از خون,به شكلهاى گوناگون در تغذيه استفاده مى كرده اند و آيات شريفه, در مقام نهى آنان از اين كار هستند:

فاضل مقداد, در ذيل آيه شريفه (حرمت عليكم الميتة والدم) مى نويسد:

(اَشار فى هذه الاية الى تحريم أشياء كانت الجاهلية لاتحرّمها... وكانوا يأكلون أنواعاً من الأكل, منها العلهز, كما قال على(ع) فى بعض كلامه تقريعاً للعرب, و بياناً لنعمة الله عليهم بتحريم الخبائث بقوله: (تأكلون العلهز5.)

اين آيه, اشاره دارد به تحريم چيزهايى كه اعراب جاهلى, آنها را حرام نمى دانستند و به گونه هاى مختلف, خون را مى خوردند. از جمله: (علهز) همان طور كه اميرالمؤمنين(ع) در يكى از سخنانش, در مقام مذمت و سرزنش اعراب جاهلى و يادآورى نعمتهاى خداوند بر آنان, به وسيله تحريم پليديها فرمود: علهز مى خوردند.

(علهز) غذايى بوده كه از خون و پشم شتر تهيه مى شده است. بدين گونه كه خون را با پشم در مى آميخته اند, آن گاه بريان مى كرده اند و مى خورده اند6.

عبدالرحمان سيوطى, در ذيل اين آيه, از قول ابى امامة, نقل مى كند:

(بعثنى رسول اللّه(ص) الى قومى, أدعوهم الى اللّه ورسوله وأعرض عليهم شعائر الأسلام, فأتيتهم فبينما نحن كذلك اذ جائوا بقصعة دمٍ, واجتمعوا عليها يأكلونها, قالوا: هلّم ياصدى, فكل, قلت: ويحكم انّما اُتيتكم من عند من يحرم عليكم هذا و أنز اللّه عليه, قالوا: و ما ذاك؟ قال: فتلوت عليهم هذه الآية: (حرمت عليكم الميتة والدم ولحم الخنزير7.)

پيامبر(ص) مرا به ميان عشيره ام فرستاد تا آنان را به اسلام دعوت كنم. وقتى رفتم, كاسه اى پر از خون آوردند و همه به دور آن گردآمدند و شروع به خوردن كردند. از من نيز خواستند: از آن غذا بخورم. گفتم: واى بر شما, من از جانب كسى مى آيم كه اين غذا را بر شما حرام كرده و خداوند آيه اى بر او فرو فرستاده است. گفتند: آن آيه چيست؟ من اين آيه را بر آنان تلاوت كردم. (حرمت عليكم الميتة والدم...)

يا:

(كان اهل الجاهلية اذا جاع احدهم يأخذ شيئاً محدوداً من عظم ونحوه فيقصد به بعيره أو حيوانه فيجمع مايخرجه منه من الدم فيشربه8.)

در دوران جاهليت, هرگاه يكى از مردمان, گرسنه مى شد, ابزار تيز و برنده اى از استخوان و مانند آن را به بدن شتر و يا حيوانى فرو مى برد, خونى كه خارج مى شد, جمع مى كرد و مى نوشيد.

امثال اين تعابير, درباره اعراب جاهلى, فراوان, وجود دارد. از اين جا به دست مى آيد: حرمت در آيات مزبور, به (اكل) انصراف دارد.

خداوند, بدين وسيله مى خواسته اعراب و ديگر مخاطبان را از اين عمل ناپسند باز دارد9. به عبارت ديگر, آيات, در مقام نهى مطلق استفاده از خون و نيز نهى از خريد و فروش آن نيستند. نمى توان به استناد اين آيات, به حرمت هرگونه استفاده از خون و دادوستد و مبادله آن, فتوا داد.

2. سنّـت

به دو دسته از روايات, براى حرمت خريد و فروش خون و نيز بهره ورى از آن استدلال شده است:

* عمومات و اطلاقاتى كه به طور كلى, از خريد و فروش و بهره ورى از (نجس) نهى مى كنند مثل اين حديث: (انّ اللّه اذا حرم شيئاً حرّم ثمنه10) و روايت مرسله تحف العقول11 و برخى اطلاقات ديگر كه در بخش قبلى به پاره اى از آنها اشاره شد.

بيشتر فقها, براى حرمت اعيان نجسه, از جمله: خون و خريد و فروش آنها, به اين روايات استدلال مى كنند, كه جاى تأمل دارد زيرا: سند اين روايات, ضعيف و روايت تحف العقول مرسله است و عبارت:

(ان اللّه اذا حرم شيئاً حرّم ثمنه) در منابع روايى شيعه وجود ندارد و در حديث بودن آن ترديد است.

علاوه, دلالت آنها بر حرمت جميع انتفاعات و مطلق خريد و فروش نيز روشن نيست, زيرا احتمال دارد نهى از آنها, به اعتبار حرمت (اكل) باشد. يا بهره گيرى از آنها, در امورى كه طهارت شرط است, منع شده باشد. بنابراين, به استناد اين عمومات و اطلاقات, نمى شود هرگونه استفاده و يا خريد و فروش خون را حرام دانست12.

* رواياتى كه در (ذبيحه), چند چيز را حرام دانسته اند, از جمله خون را. مرحوم صاحب وسائل, روايات زيادى را به اين مضمون آورده است كه به دو نمونه از آنها اشاره مى كنيم:

امام موسى بن جعفر مى فرمايد:

(حرم من الشاة سبعة اشياء: الدم والخصيتان و القضيب والمثانه والغدد والطحال والمرارة13.)

هفت چيز از گوسفند حرام است: خون, دنبلان, پى, بول دان, سپرز, زهره دان و غدد.

يا نقل كرده اند:

(مرّ اميرالمؤمنين(ع) بالقصابين فنهاهم عن بيع سبعة أشياء من الشاة, نهاهم عن بيع الدم والغدد وآذان الفئواد والطحال والنخاع والخصى والقضيب...14)

حضرت امير(ع) از [بازار] قصابان عبور مى كرد, آنان را از خريد و فروش هفت چيز گوسفند نهى فرمود: خون, غدد, گوشه هاى دل, سپرز, نخاع, يا حرام مغز, دنبلان و پى.

/ 5