بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
با اين همه, هنوز شيخ, احساس مى كند كه تعميم عنوان (تمثيل و نمونه سازى),نسبت به مجسمه و تصوير صرف, نياز به مؤيّدات بيشترى دارد. از اين روى, مطالبى را به عنوان تأييد مى آورد كه ضمن تقويت نظريه فوق پيامدار جنبه ديگرى از بحث نيز مى باشد و آن اين است كه در حقيقت, فلسفه حرمت مجسمه سازى و تصوير موجود جاندار را نيز از ديدگاه شيخ آشكار مى سازد.فلسفه حرمت تصوير جانداران, از ديدگاه شيخشيخ انصارى, براى اين كه حرمت مجسمه سازى را به تصويرگرى چهره و اندام انسان و حيوانات تسرّى دهد, سعى مى كند تا ملاك حرمت را تبيين كند و از طريق تنقيح مناط, تصويرگرى را چونان مجسمه سازى معرّفى كند. البتّه وى, تعبير (علّت و مناط اصلى) را به كار نگرفته و سخن از (حكمت) به ميان آورده است.مى گويد:(ظاهر امر چنين مى نمايد كه حكمت تحريم در چنين مقوله هايى كه در آنها سخن از (نمونه سازى انسان از طبيعت و مخلوقات خداوند) به ميان آمده, اين است كه انسان با چنين اقدامى, تشبّه به خالق مى ورزد! و چنين تشبّهى حرام و ممنوع است.)بديهى است كه اگر مجسمه سازى, تشبّه به خالق به حساب آيد, تصويرگرى نيز خود نوعى ديگر تشبّه به خالق است; چه اين كه در آفرينش, تمام ارزش و اهمّيت از آنِ مادّه و جسم نيست, بلكه شكل و نقش نيز وجهه ديگرى از آفرينش است. به علاوه, ابداعات شگفت بشرى بيشتر, بلكه تماماً مربوط به آفرينش شكلها و ايجاد تغيير در قالب و ظاهر مادّه است و اصل مادّه را از طبيعت مى گيرد و چه بسا خود مادّه, نقشى در شگفتى اختراعات و ابتكارهاى وى نداشته باشد.22 مانند جوهر و مركّبى كه اگر بر صفحه كاغذ بپاشد, ارزش و هنرى را پديد نمى آورد, ولى اگر به وسيله خطّاط يا نقّاش به كار گرفته شود, خطّى جذّاب و نقشى دلربا به وجود مى آورد.شيخ, پس از اشاره به حكمت حرمت, نتيجه مى گيرد كه بنابر اين, بايد حكم حرمت, مخصوص تصاوير موجودات جاندار باشد و نه جمادات و نباتات. به اين دليل كه تصوير ساير اشياء, گاهى بدون اراده انسان هم شكل مى گيرد. مثلاً اگر انسان, ظرف آبى را بر زمين بريزد, چه بسا از آن اشكال مختلفى پديد آيد كه شباهت زياد به اجسام طبيعت داشته باشد. بديهى است كه با اين مقدار تصرّف و شكل گيرى اين گونه تصاوير, عنوان (تشبّه به خالق) محقّق نمى شود.البتّه, بعداً تصريح مى كند كه اين گونه تقريبها و توجيه ها, چندان كار آمد و موٌثّر نيست, بلكه اصلى ترين دليل حصر حرمت به تصاوير جانداران را بايد در جاى ديگرى جست و جو كرد.
دليل جواز تصوير موجودات بى روح
1 . شيخ انصارى, عمده ترين دليل جواز تصوير موجودات بى روح را, (اصالة الاباحه) مى داند, زيرا اصل اوّلى در هر كار اباحه است, مگر آن جا كه دليل بر عدم اباحه قائم شود. دلايلى كه حرمت تصوير را مى رساند, به طور مسلّم شامل تصوير جانداران مى شود و امّا شمولش نسبت به تصوير غير جانداران قطعى نيست و در چنين موردى (اصالة الاباحه) جارى مى شود.2 . علاوه بر اصل (اباحه), در برخى روايات, به جواز تصوير غيرجانداران, تصريح شده بود, مانند: صحيحه محمدبن مسلم كه قبلاً توضيح داده شد و نيز روايت تحف العقول.3 . در قرآن, خداوند به منظور ترسيم امكانات سليمان(ع) فرموده است:(يعملون له ما يشاء مِن محاريب و تماثيل.)23جنيّان در خدمت حكومت سليمان بودند و براى او, هرگونه غرفه و قصر مى ساختند و تمثالها مى آفريدند.امام صادق(ع), در بيان معناى (تمثالها) مى فرمايد:(واللّه ماهى تماثيل الرّجال والنساء ولكنّها الشجر و شبهه).24به خدا سوگند, منظور از تمثال, نقش مردان و زنان نيست, بلكه عكس درخت و چيزهاى شبيه آن است.اين آيه, به ضميمه روايت, بيانگر جواز ترسيم شكل غير جانداران است; چه اين كه سليمان(ع), از انبياى الهى بوده است و عمل او نمى تواند مخالف رضاى الهى باشد.پس از بيان اين دلايل, شيخ نتيجه مى گيرد كه اگر لسان برخى روايات, مطلق است و به طور كلّى هرگونه تمثال و يا تصويرى را حرام و ممنوع شمرده و استثنايى در آنها ياد نشده, آن اطلاقات به وسيله ادّله سه گانه اى كه ياد شد, تقييد مى خورد و ادلّه حرمت, فقط شامل تصوير جانداران خواهد بود.
تـصوير مصنوعات بشرى و مناظر طبيعى
شيخ انصارى, از مباحث گذشته, دو نتيجه ديگر نيز مى گيرد:1 . با توجّه به حكمت حرمت تصوير جانداران و تصريح روايات به عدم حرمت تصوير موجودات بى روح, به طور مسلّم كشيدن تصوير مصنوعات بشرى و ساخته هاى هنرمندانه وى كارى است مباح, هر چند آن مصنوعات و تصوير آنها در نهايت زيبايى و جذابيّت باشد, مانند تصوير كاخها, كشتيها, شمشير, نيزه و...2 . تصوير نيزارها و چوبها و كوهها و نهرها نيز مباح خواهد بود. زيرا هرچند اين پديدهاى طبيعى, مخلوق خداوند مى باشند, پس چون در ساختمان اين پديده ها, شگفتيهاى حيرت انگيز و جذّاب به كار نرفته است! ادلّه حرمت تصوير شامل آن نمى شود25.سخن شيخ در نكته اخير, دو پهلوست, زيرا از يك سو به عدم جذّابيّت نيزارها و نهرها اشاره مى كند و مى خواهد اين عدم جذّابيّت و عدم شگفتى را دليل اباحه تصوير آنها معرّفى كند و از سوى ديگر, لسان ادلّه را مطرح مى سازد. اين كه در لسان روايات, سخن از پديده هاى شگفت و غير شگفت به ميان نيامده است, بلكه در آنها تصريح شده است كه تصوير غير جانداران مانعى ندارد. ولى آن گونه كه شيخ استدلال كرده, چنين به نظر مى آيد كه در متن اين ادلّه شگفت بودن و شگفت نبودن مخلوقات خدا, از جمله ملاكهاى حرمت تصوير و يا مباح بودن تصوير آنها معرّفى شده است!