حق سرپرستى و نگهدارى كودك ـ حضانت - حق سرپرستی و نگهداری کودک، حضانت نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

حق سرپرستی و نگهداری کودک، حضانت - نسخه متنی

ابراهیمی، حائری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

حق سرپرستى و نگهدارى كودك ـ حضانت

حائرى ـ ابراهيمى

وقتى بنيان خانواده فرو مى ريزد و آرامش روحى و روانى كه زاده پيوند طبيعى زن و مرد است, تبديل به دل نگرانى مى گردد و زن و مردى كه زينت يكديگرند, سبب عذاب همديگر مى شوند و آن هنگام كه طلاق پايه هاى زندگى را ويران مى كند و يا مرگ گريبانگير يكى از دو ركن خانواده مى شود, قربانيان زيادى را به جا مى گذارد كه نمى توان با بى تفاوتى از كنار آنها گذشت از جمله قربانيان, كودكان خانواده اند كه ناگزير در گرداب حوادث دست وپا مى زنند و يارى مى خواهند. در برابر كودكان, كه با آه و ناله, پدر و مادر را به زندگى فرا مى خوانند, به راستى چه بايد كرد؟ حال كه كانون پرمهر خانواده و آغوش گرم پدر و مادر به آنها آرامش نمى دهد, كدام كانون براى آنان شايسته تر است؟

بارى, اين كودكان را به چه كسى بايد سپرد؟ پدر, مادر, خويشان يا جامعه؟

اين مسأله از زاويه هاى گوناگونى درخور بررسى است.

البته فقيهان بزرگ, تلاشهاى بسيار براى حل اين مشكل كرده و آراى راهگشايى ارائه داده اند, امّا بايد اعتراف كرد كه دشواريها همچنان خودنمايى مى كنند و براى برداشتن آنها از سر راه, نياز به تلاش گسترده, و تجديد نظر در ديدگاههاى فقهى است كه اين لازمه دانش پويا و زنده و جاودانه است. تكامل و بالندگيِ ديدگاههاى فقهى, جز به تلاش همگانى و حركت جديد, رخ نخواهد داد.

ديدگاه ها در اين كه سرپرستى و نگهدارى كودكان وظيفه چه كسى است, بسيارند و در اين بين كشف ديدگاه ناب, كارى است دشوار.

در اين مقاله سعى شده است كه بحث (حضانت) ريشه يابى شود و مبانى روايى و روانى مسأله مورد توجه قرار گيرد و نظريه اى پيشنهاد شودكه راهگشاى اين مشكل درعصر حاضر باشد, بر عالمان و طالبان علوم اسلامى است كه بر اين امر همت گمارند و چراغى را برافروزند كه در پرتو آن, راهيابى به حقيقت آسان گردد. اميدواريم كه اين مقال نيز ما را به اين هدف نزديك كند.

حضانت در لغت

حضانت, از حِضن گرفته شده و برابر فارسى آن, (پهلو) است, قسمت زير بغل تا برآمدگى لگن. به معناى نگهدارى چيزى مى باشد, همچون پرنده اى كه از تخمهاى خود در زير بال نگهدارى مى كند: (حضن الطائر بيضه). هنگامى كه زنى, بچه اش را در آغوش مى گيرد, گفته مى شود: (حَضَنت وَلَدها.)1

در حديث آمده است:

(عجبت لقوم طلبوا العلم حتّى اذا نالوا منه صاروا حُضّاناً لابناء الملوك.)

در شگفتم از گروهى كه در پى دانش مى روند و وقتى آن را به دست مى آورند, تربيت فرزندان پادشاهان را بر عهده مى گيرند.

و به زنى كه تربيت كودك را به عهده مى گيرد, (حاضنه) مى گويند.2

حضانت در نزد اهل اصطلاح

فقيهان (حضانت) را برابر همان معناى لغوى, معنى كرده اند و حضانت دراصطلاح ايشان عبارت است از:

(حق نگهدارى و سرپرستى طفل كه به شخصى واگذار مى شود.)

و از نظر توسعه مفهومى, همه گونه نگهدارى از كودك را در بر مى گيرد: پاكيزگى, خورانيدن غذا و برآوردن نيازهاى غذايى, پوشش, تربيت, آموزش, ياد دهى آداب اجتماعى و….

شهيد ثانى در تعريف حضانت مى نويسد:

(الحضانة بفتح الحاء ولاية على الطفل والمجنون لفائدة تربيته و مايتعلّق بها من مصلحته من حفظه و جعله فى سريره و رفعه وكحله ودهنه و تنظيفه و غسل خرقه و ثيابه و نحو ذلك.)3

طريحى نيز, همين عبارت را ياد كرده و در پايان افزوده است:

(وجميع مصالحه غير الرضاعة.)4

دكتر وهبة الزحيلى در تعريف حضانت مى نويسد:

(… وشرعاً هى تربية الولد لمن له حق الحضانة او هى تربيته و حفظ من لايستقل بامور نفسه عما يوذيه لعدم تمييزه كطفل وكبير مجنون و ذلك برعاية شؤونه و تدبير طعامه و ملبسه و نومه تنظيفه وغسله و غسل ثيابه فى سنّ معيّنه و نحوها والحضانة نوع ولاية وسلطنة.)5

ديگر فقيهان نيز, بسان همين عبارات را در تعريف حضانت آورده اند كه نيازى به يادآورى آنها نيست.

حضانت و رضاع

با توجه به معنى لغوى و اصطلاحى حضانت, بى گمان, اين مفهوم شيردادن را در بر مى گيرد, چون از شؤون نگهدارى كودك و شايد مهم ترين جنبه نگهدارى به شمار مى آيد.

ولكن فقيهان, بين حق حضانت و رضاع, جدايى افكنده اند; از اين روى, امكان دارد كودك را براى شيرخوردن در اختيار زن ديگرى, غير از مادر, قرارداد, مثل اين كه مادر مزد بيش ترى براى شيردادن از پدر درخواست كند. در چنين صورتى, اين پرسش مطرح است:

آيا با از بين رفتن حق شيردادن, حق نگهدارى و سرپرستى هم از بين مى رود؟

آراى فقها در اين زمينه, گوناگون است:

محقق در (شرايع), در برداشته شدن حق حضانت در صورت يادشده ترديد كرده است و صاحب (جواهر), علت ترديدرا ناشى از اين مى داند كه از سويى سرپرستى, به طور معمول, پيرو شيردادن است و جداكردن اين دو حق سبب عسر و حرج است و از ديگر سوى, اين دو حق جداى از يكديگرند. سپس نظر خود را چنين بيان مى كند:

(سقوط حق سرپرستى و تيمارداشت, در اين صورت, به اصول و قواعد مذهب نزديك تر است زيرا سزاوار تر بودن پدر نسبت به تيمارداشت و سرپرستى فرزند به عنوان يك اصل, روشن است و آنچه از اين اصل به طور يقين خارج شده, سرپرستى مادر است كه همراه با شيردادن باشد و در مورد شك, به اصل اولى كه سزاوارتر بودن پدر باشد, رجوع مى كنيم.)6

شهيد ثانى نيز, در روشنگرى نظر محقق, روايت داود بن حصين7 را از امام صادق(ع) نقل مى كند, به اين شرح:

(اگر پدر براى شيردادن فرزند خود, كسى را بيابد كه به چهار درهم راضى باشد; اما مادر به پنج درهم, پدر حق دارد فرزند را از مادر بگيرد.)

آن گاه نظر خود را بر خلاف نظر محقق بيان مى كند و به از بين نرفتن حق سرپرستى و تيمارداشت, نظر مى دهد; زيرا بر اين باور است كه عسر و حرج به اندازه اى نيست كه سبب از بين رفتن حق مسلّم مادر گردد و دايه مى تواند براى شيردادن به كودك نزد مادر برود, يا كودك را نزد وى ببرند. البته اگر هيچ راهى وجود نداشت, براى از بين نرفتن حق كودك, بايد حكم به برداشته شدن حق سرپرستى داد.8

ابن ادريس نيز عقيده دارد كه حق سرپرستى مادر, ربطى به مسأله شيردادن ندارد.9

ابوالصلاح حلبى مى نويسد:

/ 13