سيد محمد جواد مهري روز عرفه، روز شناخت است و هرچند نام عيد بر آن نهاده نشده ولى يكى از اعيادبزرگ اسلام به شمار مىرود. امروز روزى است كه خداى سبحان بندگان خود را به عبادتو اطاعتخويش فرا مىخواند و خوان كرم و احسان و لطف خود را براى آنان مىگسترد ودرهاى مغفرت و بخشش و رحمتش را بر روى آنان مىگشايد. امروز روز دعا و به خاك افتادن در برابر خدا و نيايش و توجه به معبود است. هركس به اندازه معرفت و شناختش بايد دست راز و نياز را به سوى حضرت ذىالجلال بلندكند و مناجات و استغفار نمايد و هر اندازه تضرع و خشيتبيشتر باشد، قرب به خداافزونتر خواهد بود. بايد از امام حسين عليه السلام فرا گرفت كه چگونه در اين روز باعظمت، بااشك ديده و قلب شكسته و نيتخالص، خدا را مىخواند. او است كه شناخت واقعى ازپروردگارش دارد و مىداند كه در اين روز، در كنار «جبل الرحمه عرفات»، چگونهبا خدايش گفتوگو كند و او را نه از روى خوف و نه از روى طمع، بلكه چون شايستهعبادت است، پرستش نمايد و نيازهايش را برشمرد و درخواست عفو و بخشش از او كندبا اين كه خود معصوم از هر خطا و اشتباهى است ولى مقام الهى را قدرى است كهتنها بندگان زبدهاش به آن معرفت دارند و عارفان حقيقى از خاندان اهلبيت عصمتاندكه مىدانند چگونه او را بخوانند و در درگاهش تضرع و زارى كنند و از پيشگاهربوبى على رغم هيچ گناهى عذر تقصير بخواهند. بارالها ! چقدر به من لطف دارى با آن همه جهل و نادانيم، و چه اندازه بر منترحم مىكنى با آن همه كارهاى ناشايستهام. خدايا! چقدر به من نزديكى و چقدر من از تو دورم. و تو كه به من اينقدر محبتمىكنى، پس چه مرا از تو پنهان نگه داشته؟ ! كور باد ديدهاى كه تو را مراقبرفتارهايش نداند و زيانبار باد تجارت بندهاى كه از محبتت، نصيبى برايش معيننكردهاى... خدايا! من به وسيله خودت، تو را مىشناسم، پس با فروغ نورت مرا بهسوى خود رهنما باش و بردگى و بندگى راستين را به من بياموز تا در پيشگاهت،خالصانه پرستش كنم. خدايا! از دانش نهانت، مرا دانش بخش و در پوشش نگه دارندهات مرا نگه دار. بارالها! مرا با حقايق «اهل قرب» آشنا ساز و راه «اهل جذب» را به منبنمايان... خداوندا! تويى كه پردهها را از دلهاى محبان و عاشقانت پس زدى تا جز تو دوستىبر نگيرند و جز به سوى تو، دستى دراز نكنند. تو مونس آنان هستى در وقتى كه تمامجهانها و عوالم برايشان غريب است و تو راهنمايشان مىباشى آنجا كه راهها را بررويشان مىگشايى. كسى كه تو را دارد چه ندارد و كسى كه تو را ندارد چه دارد! بىگمان نوميد شدكسى كه به جز تو دل بست و زيان ديد كسى كه از تو روى گرداند. چه گونه به سوى ديگران روى آورد در حالى كه تو هرگز يك آن از او احسانت راقطع نكردى و چگونه از غير تو رخواستيارى كرد، در حالى كه تو منت را بر اوپيوسته داشتى. اى كسى كه شيرينى هم نشينيش را به محبانش چشاند، پس در پيشگاهش، متملقانه رازو نياز كردند و اى كسى كه لباسهاى هيبتش را بر اوليايش پوشاند تا در برابرش سربه خاك افتادند. تو پيش از ياد يادكنندگان به ياد آنهايى و قبل از توجه بندگان،آغازگر احسانى و پيش از درخواست درخواست كنندگان، از درياى بىكران كرمت،بخشندهاى; پس مرا شامل رحمتت قرار ده تا به تو برسم، و بر من منت گذار و مراجذب خويش گردان تا بر تو وارد شوم. خداوندا! هرگز اميدم از رحمتت قطع نمىشود هرچند نافرمانيت كنم و هرگز ترسم ازقهرت نمىريزد، هرچند اطاعتت كنم، و اينك كه از همه چشم برگرفته و به تو ديدهدوختهام، آماده دريافت لطف و بخشندگيت هستم. الها! چه گونه نوميد گردم در حالى كه تو اميدم هستى و چهگونه اهانتشوم درحالى كه تكيه گاه و پشتيبانم مىباشى... راستى اگر دعاى عرفه امام حسين عليه السلام را با شناختبخوانيم، تااندازهاى شيرينى و لطافت عبارتهاى عرفانى آن حضرت را لمس مىكنيم; زيرا حسين خدارا مىشناسد و او را نزديكتر از «حبل الوريد» به خود مىداند، پس روش سخن گفتنبا او و راز و نياز كردن در پيشگاهش را خوب درك مىكند و ما بايد اين سخنان رابخوانيم و تكرار كنيم و دقت نماييم و در معانيش غرق شويم و از يم عرفانش نمىبرداريم، تا شايد نظر لطف خدا شامل حالمان گردد و پوششى از رحمت و مغفرتش بر آنهمه گناهان و نافرمانىهايمان كشيده شود چرا كه خداوند خود را به لطف و رحمت ورافت توصيف نموده، پس هرگز از خود نمىراند بندهاى را كه در اين روز شناخت، بابرشمردن گناههايش، به سويش روى آورده و از مقام ربوبيش درخواست عفو و بخششنموده است. آرى! اگر پوشش او نبود رسوا مىشديم و اگر ابر رحمتش آنى بر سر ما نمىباريد،هلاك مىگشتيم. اگر با تاييدات پنهانيش ما را يارى نمىكرد، شكست مىخورديم و اگرما را پناه نمىداد، پناهگاهى نداشتيم.