محمد پايدار ـ روان شناس شناخت جايگاه كودك در عرصه اجتماعي زندگي از دير باز توجه كارشناسان مسائل خانواده را به خود جلب كرده است . طي سالهاي اخير مقالات و كتب متعددي در زمينه چگونگي رفتار با كودكان چاپ شده است ، ولي باز هم به عنوان روانشناسي با مقوله تعليم و تربيت كودك و پيامدهاي آن به موارد تازه اي برخورد شده كه نياز به بررسي ديدگاههاي تازه اي ضروري مي نمايد تابا آگاهي بيشتري بتوان از مشكلات عديده اي كه آينده بهداشت رواني كودكان را به خطر مي اندازد جلوگيري نمود . در اين نوشته به طور خلاصه به مواردي كه در درمانگاه و كلينيك در رابطه با مشاوره و روان درماني كودكان با آنها مواجه بوده ايم اشاره مي شود :
1. اسم گذاري و دادن پسوند و يا تحريف اسم و فاميل كودكان :
كودكي را به خاطر چاقي ، ديگري را بعلت لاغري و يا شباهت چشم و اعضا او را ژاپني خواندن و چيني گفتن ، آن يكي را به خاطر نقص عضو از سوي دوستان ، همبازيها ، و حتي فاميل و پدر يا مادر با واژه هاي ناپسند كودكان را به مسخره گرفتن ، همواره سبب احساس حقارت شديد ، حمله به عزت نفس و اعتماد بنفس كودك مي شود كه پي آمد آن بي علاقگي به خود ، گوشه گيري و مواردي چون افت تحصيلي و بالاخره هراس از مدرسه را براي كودك به ارمغان خواهد آورد ، به مثالهايي از مراجعين اشاره مي شود تا بتوان مسئله را بهتر باز نمود ، حسين 9 ساله به علت افت تحصيلي به كلينيك ارجاع شده است ، وقتي در جريان درمان به عوامل افت تحصيلي مي پردازيم به اولين موردي كه بر مي خوريم كودك مي گويد : به علت شباهت و نزديكي فاميليم به كلمه لال ، بچه ها در مدرسه بمن لاله مي گن و بر سر همين كلمه به دفعات با آنها درگيري و دعوا داشته ام ولي آنها هنوز هم ، به من لاله مي گن ، من فرار مي كنم و توي مدرسه در جايي پنهان مي شوم از ترس اينكه بچه ها نكند بمن لال بگويند ، مشكلم را با بابا و مامان نيز گفتم ولي آنها گفتن مشكلت را بايد خودت حل كني ، بعد از مدتي يك روز كه بابام حرفي به من زد و من دير جوابش را دادم به من گفت : پس حقت است بهت مي گن لال ! من از خودم و نام فاميلم بيزارم و از مدرسه ام بدم مي آيد. مورد ديگر احمد ده ساله را كه از افسردگي رنج ميبرد و به همراه آن از يكسال قبل افت تحصيلي و گوشه گيري نيز داشته است به ما ارجاع كردند . در بررسي اوليه مشاهده شد كه يكي از عوامل عمده در افت تحصيلي وي اين بوده است كه به قول خودش : هر وقت مي خندم كل صورتم مثل ژاپني ها ميشه و بچه ها بهم مي گن ژاپني ، آخه من ژاپني هستم ؟ من دوست ندارم بهم بخندند بهمين دليل هم نميخواهم مدرسه بروم . اسم گذاري روي كودك براي خنده و استهزاء ممكن است به ايجاد هسته مركزي پرخاشگري بيانجامد كه بصورت موارد فوق الذكر پيامدهايي از جمله كندي عملكرد چه در تحصيل و يا ساير فعاليتهاي طبيعي كودك داشته باشد . وقتي به هنگام عصبانيت و در جهت تربيت كودكان وي را به پسوندهايي همچون بي خرد ، خنگ ، گيج و امثالهم مي ناميم ، از كودك نيز اين انتظار خواهد رفت كه همچون پسوندهاي ياد شده و بر چسب هاي داده شده عمل كند . ودر اين واكنش از سوي كودك نه تنها وتادين از لحاظ تربيتي ثمري براي كودك خود نداشته اند بلكه به مشكلات تربيتي وي نيز افزوده اند.
2. تنبيه :
در تنبيه كودكان حتما مي بايد علت تنبيه را به كودك توضيح داد ، بايد كودك بطور كاملا واضح و روشن به علت تنبيه خود از سوي والدين آگاه باشد ، بچه ها را به خاطر ابزار عقيده نمي بايست تنبيه كرد و اگر كودكتان با شما اختلاف عقيده و يا سليقه دارد به اين علت نبايد مورد ضرب و شتم قرار گيرد يكي از موارد رايج كه هم اكنون به كلينيك ها مراجعه دارد ، تنبيه به خاطر نمره بد است كه نمونه هايي در اين زمينه ذكر مي شود . هوشنگ 11 ساله مي گويد : هر وقت صفر مي آورم بابام منو زير لگد ميگذارد . و سهيلا 8 ساله ميگويد : هر وقت نمره بد مي آورم ، مامانم ميرود درب خانه همسايه را مي زند و نمره بد مرا به او نشان مي دهد . بعنوان روانشناس با اصرار مي گويم از سرزنش كودكانتان در مقابل ديگران و از مقايسه آنها با فرزندان ديگرتان و يا ديگر همسالانش جدا خودداري كنيد . از تنبيه به عنوان اولين وسيله براي تربيت استفاده نكنيد و آنرا در گنجينه فاكتورهاي تربيتي به عنوان آخرين وسيله تربيتي بكار بگيريد. تنبيه بايد با رفتار نامناسب كودك هماهنگ و منطبق با آن رفتار نامناسب كودك ارائه شود .اگر كودك شما در ساعت 3 بعد از ظهر كار خطايي انجام داده ولي تنبيه او در ساعت 9 شب صورت بگيرد اين تنبيه تنبيه رفتار ساعت 9 شب است نه تنبيه رفتار ارائه شده در ساعت 3 بعد از ظهر و به همين دليل تنبيه بي موقع ثمر بخش نخواهد بود ، و نبايد از اينگونه روش هاي تربيتي براي ايجاد احساس آرامش عصبي خود سود برد . معمولا وقتي به والدين مي گوييم چرا از كودك خود براي تخليه خشونت دروني سود ميبريد ؟ جواب مي دهند : ما خودمان نيز عصبي هستيم و با اين جمله سعي در جوابگويي به همه سوالات در اين زمينه دارند . جمله اي از يك كتاب به عنوان شاهد مثال مي زنيم به اين مضمون كه كسي كه محبت نبيند نميتواند خود را هم دوست بدارد و آنچه را كه خود بوجود خواهد آورد نامطلوب و ناقص و بيهوده است . منظور اين است كه اگر بعوض محبت ، دائما كودكانمان را تنبيه كنيم ، آنان نيز اين نقيصه تربيتي را به فرزندان خود منتقل خواهند كرد و به جاي هديه عشق و محبت به آنان از خشونت خواهند گفت ، چرا كه خود محبت را نياموخته اند و به اين ترتيب غنچه هايي كه مي توانند به زيبايي به گل نشيند آنها را با گلبرگ سياهي تزئين مي كنيم و در اين صورت ساده انديشي است كه در چنين حالتي به فكر چاره انديشي باشيم . در پايان اين گفتار يكبار ديگر بر ارائه محبت به كودكان و دوري از ايجاد محيط نا امن در خانواده و دوري از انتقاد و استهزاء و توهين و تحقير و مخالفت و برچسب زدن موكدا سفارش مي كنم و سر انجام اين كه اجازه ندهيد نونهالان شما از چنين سمومي بهنگام رشد بهره گيرند كه اين خود بر رشد سلامت روان كودك تاثير منفي مي گذارد و براي آينده وي نيز مخاطره آميز خواهد بود . با آرزوي خوشبختي براي تمام نونهالان سرزمين اسلاميمان . از تنبيه كودك به عنوان وسيله براي تربيت استفاده نكنيد و آن را در گنجينه فاكتورهاي تربيتي به عنوان آخرين وسيله تربيتي بكار بگيريد .