درگذشت کمال الملک نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

درگذشت کمال الملک - نسخه متنی

مظفر شاهدی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

درگذشت كمال الملك

مظفر شاهدي

محمد غفاري (ميرزا محمدخان غفاري) معروف به كمال الملك از بزرگترين و نام آورترين نقاشان ايران فرزند ميرزا رضاخان غفاري در حدود سال 1264ق/1226ش در شهر كاشان متولد شد. ميرزا ابوالحسن غفاري (صنيع الملك) عموي كمال الملك و برادرش ميرزا رضاخان از برجسته ترين نقاشان عصر قاجار محسوب مي شدند. محمد غفاري پس از پايان دوران مقدماتي تحصيلي در شهر كاشان، جهت ادامه تحصيل (عمدتاً در رشته نقاشي) در مدرسه دارالفنون به تهران رفت. در آن هنگام او فقط 13 سال سن داشت. معلم نقاشي دارالفنون مزين الدوله نقاش دربار ناصرالدين شاه بود و لقب « نقاشباشي » دربار را داشت. محمد غفاري به خاطر ذوق و استعداد كم نظيرش به سرعت در عرصه نقاشي پيشرفت قابل توجهي كرد و خيلي زود آوازه او در نقاشي در شهر پيچيده و رجالي از دربار قاجار براي نقش تصاوير خود به او مراجعه مي كردند. در اين ميان ناصرالدين شاه در سال 1298ق كه تحت تأثير هنر نقاشي محمد غفاري قرار گرفته بود او را به عنوان پيشخدمت مخصوص و نقاشباشي به دربار برد و اين واقعه فرصت و امكان مناسب و مطلوبي براي اين هنرمند جوان به وجود آورد تا دهها تابلو نقاشي نفيس و زيبا از خود به يادگار گذارد.

محمد غفاري نقاش باشي دربار در سال 1310ق از سوي ناصرالدين شاه به لقب مهم « كمال الملك » مفتخر شد. در همين زمان بود كه تابلو مشهور و معروف به « تالار آيينه » را كه حدود هفت سال طول كشيده بود و از شاهكارهاي نقاشي او به شمار مي رود، با امضاي كمال الملك به اتمام رسانيد. حدود يك سال پس از مرگ ناصرالدين شاه و در سال 1314ق براي تكميل دانش خود در عرصه نقاشي و آشنايي با هنر نقاشي اروپايي به آن قاره عزيمت كرده و حدود سه سال در موزه هاي فلورانس، لوور و ورساي به مطالعه و بررسي نقاشي هنرمندان اروپايي پرداخته و چندين تابلو نقاشي از آثار نقاشان بزرگ اروپايي را بازسازي كرد. كمال الملك كه طي اين مدت سه ساله به تجارب و دانش قابل توجه و ثمربخشي از هنر نقاشي دست پيدا كرده بود، به درخواست مظفر الدين شاه كه در سفر نخست اروپايي اش در سال 1316ق با او ملاقات كرده بود، به ايران بازگشت.

كمال الملك كه به تقاضاي مظفرالدين شاه بار ديگر كار نقاشي را در دربار شروع كرده بود، به ويژه به سبب جوّ مسموم و حسادت آميز حاكم بر دربار و مشكلاتي كه رجال دربار براي او ايجاد مي كردند پس از حدود 5 سال براي زيارت مشاهد ائمه اطهار در عتبات عاليات راهي عراق شد و در سال 1321ق وارد كربلا شد.

كمال الملك طي چندين سال اقامت در عتبات عاليات تابلوهاي نقاشي متعددي را ترسيم كرد كه در زمره مهمترين آثار هنر نقاشي ايشان به شمار مي رود. از جمله اين آثار پرارزش و ماندگار بايد به تابلوهاي « فالگير بغدادي »، « زرگر بغدادي و شاگردش »، « ميدان كربلاي معلا » و « عرب خفته » اشاره كرد.

كمال الملك در سال 1319ق به ايران بازگشت و مدرسه صنايع مستظرفه را با هدف تدريس و توسعه هنر نقاشي در ايران برپا داشت و همگام با آن به رشته هاي منبت كاري، موزائيك سازي و قاليبافي هم عنايت ويژه اي نشان داد و اين روند را تا هنگام كودتاي 1299 ادامه داد. در اين ميان وزارت معارف براي تداوم كار مدرسه نقاشي كمال الملك مساعدت مالي لازم را به او مي نمود.

به دنبال وقوع كودتاي 1299 كمال الملك حاضر نشد به رضاخان روي خوش نشان دهد و در اين راستا حتي تقاضاي رضاشاه جهت ترسيم تصوير محمدرضا وليعهد وقت را رد كرد. اين موضعگيري همگام با سعايت ها و حسادت ها و فرصت طلبي هايي كه اطرافيان و برخي رجال نشان مي دادند، موجبات سرخوردگي رضاخان را از او فراهم كرده و منجر به برخورد و بي عنايتي حكومت و دولت رضاخان با او شد، سپس وزارت معارف چنانكه دلخواه رضاشاه بود بودجه مدرسه صنايع مستظرفه را كه تحت مديريت كمال الملك اداره مي شد، قطع نمود و مشكلات متعدد ديگري را پيش روي او قرار داد، تا جايي كه ديگر امكان اداره مدرسه از او سلب شد و به ناچار از خدمت در مدرسه نقاشي كه ساليان طولاني براي توسعه و اعتلاي آن زحمات طاقت فرسايي را متحمل شده بود، كناره گرفت و به فاصله كوتاهي شهر تهران را به مقصد مزرعه اي در روستاي حسين آباد از توابع شهر نيشابور ترك كرد و گوشه انزوا برگزيد.

كمال الملك طي برخي نامه هايي كه از روستاي دورافتاده حسين آباد براي تعدادي از دوستان قديم و شفيقش در تهران مي نويسد، با اشاره و گلايه و شكايت از مشكل سازي ها، حسادت ها، كوته نظري ها و خردستيزي هاي بي پايان درباريان، رجال و بسياري از كساني كه در تهران با او در ارتباط بوده اند، پناه آوردن به بيابان هاي خشك و عزلت گزيدن در مناطق دورافتاده و بدون امكانات و حتي دچار دزدان و قطاع الطريق شدن را مطلوب تر و خوشايندتر از مراوده و ارتباط با آن گروه پرشمار و خطرناك ساكن شهر و دربار ارزيابي مي كند و از اين كه با عزلت گزيدن در حسين آباد نيشابور ديگر سعادت برخورد و رو در رويي با آن جماعت را از خود سلب كرده است، احساس آرامش و شادماني مي كند.

آنچه بود كمال الملك نقاش چيره دست و كم نظير ايران زمين كه در عشق ورزي به وطن، آزاديخواهي، اخلاق و شرف و انسانيت سرآمد اقران بود، تا پايان عمر، زندگي در مزرعه شخصي اش در حسين آباد نيشابور را بر بازگشت به شهر ترجيح داد. از رخدادهاي واپسين سالهاي عمر او نابينايي يكي از چشم هايش در اثر يك حادثه بود. كمال الملك نهايتاً در 27 مرداد 1319 در سن 93 سالگي بدرود حيات گفت. مقبره او در نيشابور زيارتگاه هزاران تن از دوستداران كمال الملك است.

(براي كسب اطلاعات بيشتر در اين باره بنگريد به : نامه هاي كمال الملك، به كوشش علي دهباشي، چاپ دوم، تهران، 1386. و كمال الملك هنرمند هميشه زنده، به كوشش حميد باقرزاده، چاپ اول، تهران، اشكان، 1376.)

/ 1