عمل به فرهنگ شهادت (1) نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
حجت الاسلام سيد محمد انجوي نژاد
حجت الاسلام
سيد
محمد انجوي نژاد
موضوع
:
عمل
به
فرهنگ شهادت-قسمت اول
در آخرين روزهاي بزرگداشت دفاع
مقدس و يادمان شهداي جنگ تحميلي هستيم و
امشب اگر
انشالله خداوند قوت
بده پيرامون عمل به فرهنگ شهادت با يك
نگاه جديد و منتقد و حتي
نگاهي كه در پي تغيير هست ، بحثي رو
خواهيم داشت و يه سري مسائل ناگفته أي
رو
كه
شايد جايي نشنيده باشيد يا
نَگفته باشند ، يا صلاح ندونند بگن رو
من امشب يه سري اش
رو عرض
خواهم كرد
.
انقلابي در
مملكت ما انجام شد و تحول معنوي بزرگي
در تمام مردم ما تقريباً ايجاد شد
.
اين كه مي گم تقريباً تمام ، اگر با
أمار بخواهيم نگاه كنيم حدوداً بالاي 90
درصد
مردم اول انقلاب تحول در
اينها ايجاد شد . لازمه اين كه اين تحول
ريشه أي تر بشود و
محكم تر بشه
و مردم ، جوانان و نسل انقلاب ما
بتوانند
بهتر درك كنند و معنويات در
آنها قوي تر بشه جنگي بود كه در سال
59 به ما تحميل شد و به دليل شرايط خاص و
ويژه
اي كه پيش اومد تأثيرات
بسيار زيادي در بعضي افراد داشت كه هنوز
كه هنوزه اين
تأثيرات براي
مملكت ما كارگشاست . يعني اين طوري نبود
كه يه جنگي بياد و بره و يه
عده أي كشته بشوند , يه بحث كاملاً
معنوي در كار بود ، يعني خداوند تبارك و
تعالي
مي خواست كه اصحاب اين
انقلاب پخته تر بشوند و براي پخته تر
شدن چاره أي نبود به
غير از
جنگ و اون محيطي كه جنگ فراهم مي كنه و
فضاي حاكم بر جبهه ها . اين جنگ
اثرات خودش رو گذاشت , يه عده أي
رفتند ، يك عده اي ماندند و يك عده اي نه
رفتند و
نه ماندند
.
حضرت امام (ره) مي
فرمودند : كه چقدر بي سعادت هستند كساني
كه در اين مدت جنگ
خودشون رو به بهانه هاي مختلف
كنار كشيدند و اهل جنگ نبودند .
ب
ه
عنوان مثال كساني
كه الان ادعاي بسيار زياد براي دفاع از
ارزشها و ميراث خواري خون
شهدا رو دارند و براي شهدا و
خانواده شهدا نطقهاي غرّا بيان مي كنند
، همين ها در
دوران جنگ
بعضاً
مي رفتند خدمت امام
(ره) و اجازه مي گرفتند كه نيروهاي
خودشون كه جوان هم بودند به
جبهه نروند چرا كه ما
مي خواهيم اينها رو تربيت كنيم
براي آينده انقلاب واين جمله چقدر با
مباني اصلي دين
ما يعني توكل
، يعني اينكه عمر دست خداست ، مرگ دست
خداست ، سازگاري داره ، نمي
دونم ؟ چقدر با اين مباني
سازگاري داره كه در جنگ ساختار انسان
عوض مي شه من نمي
دونم ؟ و
اينها رو نگه داشتند و اجازه گرفتند كه
اينها نروند جبهه و ماندند و بعد
از جنگ ديديم كه غرق در دنيا و حب
دنيا شدند و با ظاهري اسلامي تنها كاري
كه
تونستند بكنند اينه كه چون
ممكنه شهيد شوند و آينده انقلاب يتيم
بمونه . و الان مي
بينيم كه چه
كساني دارند كار مي كنند براي اين مملكت
و اونها الان كجايند . يكي
فرار كرده انگليس ، يكي فرار كرده
آمريكا ، يكي پرونده اختلاسش گيره ،
همين بچه حزب
اللهي هاي اون
زمان ، لذا به قول شهيد چمران جنگ
ميداني بود كه مرد رو از نامرد
متمايز مي كرد و يك ميداني بود كه
اگر امروزه يكي بخواهد براي ارزشها ،
خون شهدا و
امام شعار بده و سن
و سالش بخوره و سابقه جنگ و جهاد در
پرونده اش نباشه من يك ريال
حرف اين رو قبول ندارم . چون سن و
سالش مي خورده ، نرفته جنگ . حالا مدعي
ارزشها هم
هست . آموزشي كه
اونجا در جبهه مي دادند ، آموزش معنوي ،
كلماتي مثل اخلاص ، ايثار
،
توكل و 000 در وجود شخص جا مي افتاد نه
اينكه از رو جزوه ملا احمد نراقي
بخواد
بخونه . خُب اين يه
طايفه بودند
.
طايفه بعد
طايفه اي بودند كه در جنگ نبودند ، سن و
سالشون نمي خورد ، بعد از جنگ
تازه به سن بلوغ رسيدند و طايفه
سوم اونهايي بودند كه جنگ رو رفتند و
بعد از جنگ هم
بر مباني و
ارزشهاشون موندند . ما اين سه طايفه رو
داريم . يه زمان شهيد باكري
همتون شنيديد توصيه مي كرد به
فرزندانش در حقيقت ، چون اونجا رابطه
بين فرماندهان و
نيروها ،
رابطه پدر و فرزندي بود ، نه رابطه رئيس
و مرئوسي و يا سردار و سربازي
.
در اونجا توصيه مي كرد كه فرزندان
من برويد شهيد شويد چون اونها كه برمي
گردند از
جنگ به شهرها سه
گروهند
:
گروه اول ،
اونهايي هستند كه عادي مي شوند ، شروع
مي كنند زندگي كردن ، صبحونه ،
نهار ، شام ، زن ، بچه و كار ، گروه
دوم كساني هستند كه : از جنگ رفتنشون
پشيمون مي
شوند ، برمي گردند
و حتي همه جا هم اعلام مي كنند كه ما گول
خورديم رفتيم جنگ و
گروه سوم
كساني هستند كه مي خواهند بمانند به
ارزشهاشون اما جامعه اجازه شون نمي
ده
.
يعني اينها باعث مي شه كه
به غربت كشيده شوند و به قول شهيد باكري
دق مرگ شوند
.
با احترام
بسيار به اين بزرگوار من نظر سوم ايشون
رو قبول ندارم به نظر من مي رسه
كه اگر با اين تفكر بخوايد زندگي
كنيد پس همه بچه هاي جنگ بايد خودكشي
كنند . نه
، دق مرگ نمي شيم .
كار مي كنيم ، ما كار مي كنيم . ما مي گيم
جنگ تمام نشده ، ما
مي گيم فقط
نوع جنگيدن عوض شده ، نه دق مرگ مي شيم ،
نه به انزوا كشيده مي شيم ، نه
از جامعه فرار مي كنيم ، فقط اون
چيزي كه مي خوام بگم اينه كه عمل مي كنيم
به
فرهنگي كه آموختيم . ما حتي
بعضاً خوشحاليم كه خدا به ما يك عمر
دوباره داده كه اون
فرهنگ رو
امروز بتونيم بيان كنيم ، خواهش هم مي
كنيم از خدا كه اگر خواستيم بميريم
.
به همون شهادت از دنيا بريم .
بنابراين ما دق نمي كنيم ، به كوري چشم
دشمنان ما
محكم در سنگر مي
ايستيم به حمايت از كه دوست داشتند در
جهاد باشند و سنشان اقتضا
نمي
كرد . يعني جوانان اين مرز و بوم . اميدي
كه الان من و امثال من داريم به
جوانهاست . اغلب مردم گم شدند تو
زندگيشون ، بزرگترها فراموش كردند چه
خبره ، شما
بايد يادشون
بياريد ، الان اغلب سنگرهاي فرهنگي دست
جوانان است . خُب بزرگترهايي هم
كه هستند تجربه هاشون و
نورانيتشون كاملاً قابل استفاده هست .
اما اميد به جووناست
.
خُب
حالا بايد ببينيم چه كار بكنيم ؟
اولين مطلب اينه كه موقعيت جبهه
فرهنگي مون رو درك كنيم .
مقام معظم
رهبري چند سال
پيش
فرمودند : شبيخون فرهنگي ، يعني
مردم ، جنگ داريم ! الان كه چفيه ايشون
مي ندازند
منظورشون جنگ يا
اسلحه و هواپيما و توپ و تانك نيست ،
منظورشون اينه كه جنگ عوض شده
الان بايد با يك روال ديگه جنگيد .
اصلاً زندگي ما زندگيِ جنگيدن هاست . ما
در تمام
زندگيمون بايد
بجنگيم . با مشكلات مادي ، با مشكلات
معنوي ، جنگ با فقر ، با فساد ،
با بي عدالتي ، با هر چيزي كه خدا
را ناراضي مي كنه بايد بجنگيم . اين در
تمام
عمرمون هست . لذا اگر
تمام عمر چفيه گردن رهبر انقلاب باشه به
اين معناست كه جنگ
داريم ما ،
با بدي ها ، با خوبيها هم خوب هستيم ،
چفيه دليل بر جنگ نيست . تحمل ما
بالاست
.
در بحث قيام
فرهنگي در اعتكاف كه اگر عزيزان نبودند
بگيرند نوارش رو گوش كنند ،
آماري كه من دادم خيلي هاش رو
سانسور كردم و نگفتم بهتون اما اين رو
بهتون بگم كه
وضعيت وضعيتي
هست كه بايد جنگيد . من الان خدمتتون
موانع عمل به فرهنگ شهادت رو عرض
مي كنم . در اين دوره و زمونه با
موانع خاصي دارند جلوي ما رو مي گيرند .
وضعيت رو
درك كنيد ، بايد
جنگيد ، بايد كار كرد . بايد تا آخرين
نفس دفاع كرد از كيان
ارزشهامون ، از عقايدمون ، بايد
دفاع كرد . فقط يه مقداري ابزارهاش الان
فرق كرده
.
اولين چيز براي
دفاع معرفت و علم هست . علم الزاماً درس
نيست . علم الزاماً دانشگاه
نيست . علم الزاماً حوزه نيست . علم
يعني در تخصص خودت علم داشته باش . الان
اين
جبهه اي كه ما در اعتكاف
باز كرديم در قسمتهاي مختلف و همايش هاش
هم كه تا الان
خيلي خوب شركت
كرديد و انشاالله من بعد هم با شوق خيلي
بيشتر شركت خواهيد كرد
.
من حالا همايش بعد از ظهر رو خبر
ندارم چه طور بود ، همايش اينترنت و
كاربران
كامپيوتر ـ اگر خوب
بوده ، بدونيد ما در جبهه هاي مختلف
داريم اعلام آمادگي مي كنيم
.
خُب وقتي شما مي خوايد تو اين قضيه
كار كنيد بايد علم داشته باشيد . مثلاً
شما مي
خوايد در همايش دانش
آموزي شركت كنيد براي اينكه كار كنيد
بين دانش آموزان . آيا
مشكلات
دانش آموزان روكسي هست ندونه ؟ همه مي
دونيم . فقط كافيه شما بيان كنيد و
راه حل مشكل رو ياد بگيريد و بريد
در مدارستون مشكل رو حل كنيد . يعني ديگه
زبان
كانون ، بيان كانون از
يك
ميكروفن نباشه همه شما مبلّغ
باشيد
.
دوم بايد وجهه اجتماعي داشته
باشيد براي تبليغ . اگر شما در همون
قسمتي كه مي
خواهيد كار كنيد
علم داشته باشيد خود به خود به شما رو مي
كنند . اگر در دبيرستانت
، در
دانشگاهت ، در محل كارت بالا باشي از
نظر علمي هم خود شخص هم خانواده شخص
رغبت
پيدا مي كنند كه
فرزندشون با كسي رفت و آمد كنه كه
همه اطراف و همه جوانب رو
داره
.
الان بايد همه شما من
حيث المجموع همه چيزتون قابل دفاع باشه
. توي سوز و عشقتون
بايد اول
باشيد . تو خدمت كردنتون بايد اول باشيد
. نمي گم درس ، تو هر كاري كه
دوست داريد ، حالا من مي رسم به درس
كه يكي از موانع جبهه فرهنگي درس هست كه
در جاي
خودش مي گم . هر كاري مي
كني در هر جايي هستي ، هر شغلي داري بايد
اول باشي . به تو
كه نگاه مي
كنند تو رو الگو بپندارند . كيف كنند
وقتي نگاهت مي كنند . لذت ببرند ،
اگر در يك اداره اي ، دانشگاهي ،
مدرسه اي هست دوست و دشمن وقتي ازشون
سئوال مي كني
صفات خوب تو
مدنظرشون باشه و بگن : امينه ، پاكه ،
دلسوزه ، … ولو كه دشمن باشه ،
بزرگيِ مذهبي تو رو درك كنه
.
پس اين اولين كاري كه بايد انجام بديد .
علم و وجهه
اجتماعي
.
دوم : بايد حالا ديگه بعد از اين
همه وقت ، شما تحت عنوان مبلغين ، بيايد
دست از يك
سري قهرها و اختلاف
سليقه ها برداريد . يه بار براتون گفتم ،
الان هم دوباره دارم
مي گم به
كشور هم كار ندارم ، آمار خود شيراز رو
دارم مي گم ، اگه تمام روحانيت
شيراز اَعم از چپ و راست و شمال و
جنوب ، دست به دست هم بدهند يه نفر رو
معرفي كنند
تو اين شهر 2 زار
رأي نمي ياره . امتحان كرديم يا نه ؟
ديديم ،در انتخابات قبلي ،
در
مرحله اول رأي آورد شخصي كه در مرحله
دوم
كه همه روش متحد شدند چهل هزار رأيش
كم
شد . گفتم اِه … پس
هيچي ديگه نگيد
.
الان
وضعيت ما طوري نيست كه بتونيم فكر كنيم
خبريه . هر كسي فكر كنه دورش شلوغه
و
خبريه حداقل تو شيراز
خودمون من بگم خبري نيست . بيايد ديگه
اختلاف سليقه ها رو
بگذاريد
كنار . مردم نه پشت سر اين هستند نه پشت
سر اون ، مردم حيرانند . دنبال يكي
ميگردند نه اينور باشه ، نه اون ور
باشه ، حرف حق رو بزنه . چشماش رو نبنده
هرچي
اينور گفت بگه چشم ،
اونور گفت بگه چشم . مردم دنبال كسي
هستند كه تبعيت از اَحْسَن
رو
بكنه ، بهترين حرف رو انتخاب كنه ، بياد
به خوردشون بده . مردم دنبال اين
هستند
.
بيايد شما مركز وحدت
باشيد ، در قالب هيچ جناحي فرو نرويد و
به عنوان يك جناح
مستقل فكري
كار كنيد . نگيد ما سياسي نيستيم ، ما
عين سياست هستيم ، ولي مستقل
.
آشتي كنيد ، تحمل كنيد همديگه رو ،
بچه مذهبي ها جمع بشن دور و بر هم ، هي من
هر
دقيقه مي گم هيچ كس هم گوش
نمي ده ، اشكال نداره 4 سال ديگه باز ،
اين سري چهل هزار
تا رأي آورد
از 2 ميليون ، سال ديگه مي شه 5 هزار تا ،
غصه نخوريد بلاخره مي فهمند
ديگه . و بين خودتون يه سري چيزها
رو بگذاريد كنار . يه سري اختلاف سليقه
ها و
اختلافات رو . اختلافات
خانوادگي ، اختلافات سليقه اي بين
خودتون . ما اگه قرارِ تو
اين
مملكت كار كنيم بايد يك مشت واحد ، يك يد
واحده باشيم . اختلاف سليقه ها رو
بگذاريد كنار . همين خوديها به
خطها هم كاري نداريم . همين كانون
خواهرها و برادرها
، زنها و
شوهرها ، برادرها و برادرها ، خواهرها و
خواهرها ، تو خانواده پدرها و
فرزندها ، فرزندها و والدين و …
اينها رو بگذاريد كنار . چشمات رو ببند ،
سرباز
امام زماني ، اون هم
سرباز امام زمانه ، امام زمان (عج) نمي
خواد سربازهاش با هم
مشكل
داشته باشن . غيبت ، تهمت ، هرچه شنيديد
سكوت كنيد ، جواب نديد ، جواب دادن
كينه رو بيشتر مي كنه ، سكوت كنيد
به هيچ چيزي جواب نديد نسبت به خودتون
يا هر كس
ديگه أي كه شنيديد ،
سكوت كنيد ، و كار كنيد بعد از مدتي آرام
آرام خواهيد فهميد كه
اين
سكوت و صبر و تحمل به شما جواب مي دهد
” فستعينوا بصَّبرِ و الصَّلاه . اول
به
صبر ، قرآن مي فرمايد : اگر
مي خواهيد خدا به شما كمك كند نريد نماز
بخونيد ، اول
صبر . همين امشب
تعهد كنيد با هر كسي مشكل داريد بريد
بهش زنگ بزنيد از دلش در
بياريد . مشكل نبايد باشه در اين
جمعها . اگر بخوايم با اختلاف سليقه و
باريك بيني
و مسائل مختلف و
دامن به شايعه ها چون دشمن ها خيلي دوست
دارند كه ما با هم مشكل
داشته
باشيم ، كارها زمين مي مونه
.
اين نكته
بعدي
:
ببينيد مهمترين نكته اي كه در
شهادت نهفته هست اينه كه : مي گن آقا
شهيد يعني زنده
و جاويد .
بارها و بارها قرآن گفته و تأكيد كرده و
همچنين در روايات هست كه شهدا
زنده اند ، جاويدند ، اين جاودانگي
سرّ علاقه انسان به شهادت هست . چون
انسان دنبال
جاودانگي است .
سعي كنيد در زندگيتون دنبال چيزهايي
بريد كه جاويد بماند . اگر
مي بيني يه چيزي برات مقطعي هست
رهاش كن . اصول و ارزشهات رو بر مبناي
چيزهاي جاويد
بنا بگذار و
اهدافت را بر مبناي چيزهاي جاويد ،
ماندني و ابدي بنا بگذار . مواظب
باش اهدافت ، اهداف 5 ساله و ده
ساله و بيست ساله نباشه . محكم پاي كار
باش
.
اهدافت رو بسنج . شما اگر
خوب دقت كنيد و موانعي كه الان خدمتتون
عرض مي كنم رو بر
طرف كنيد يك
انساني مي شيد ، يك جوري بار اومدي كه
واقعاً هيچ كس نمي تونه هيچ خللي
به تو وارد كنه . اونچيزي كه گفتم
راجع به محكم بودن و استقامت داشتن در
اعتكاف ،
هيچ كس نمي تونه هيچ
خللي به انديشه ها و تفكرات تو وارد كنه
. يك سال بگذره ، پنج
سال
بگذره ، ده سال بگذره ، تو محكمي . شرطش
چيه ؟ شرطش اينه كه خودت رو جاودان
بار
بياري و جاودان طلب باشي
، سليقه ات به سمت جاودانگي ها باشه ، تو
اگر به جاودانگي
برسي شهيدي .
ولو اينكه تركش نخورده باشي ، ولو اينكه
الان ظاهراً نفس بكشي ، اما
اگر الان به جاودانگي نرسيده باشي
، بقول قرآن مردي
. ولو اينكه داري
راه مي ري و
نفس مي كشي . حالا
موانع رو مطرح مي كنم كه اين قسمت مهمِ
بحثه
.
من اين مقدمه رو
گفتم براي موانع ، چه موانعي سر راه ما
هست ؟ اينكه فرهنگ شهادت
الان
در جامعه ما نيست ، جامعه ما الان فرهنگ
شهادت دَرش نيست . حتي در جامعه
خودي
ها هم الان فرهنگ شهادت
نيست . در جامعه يِ خودي ها هم فرهنگ
شهادت نيست . تعارف كه
نداريم
، يك چيزهايي آدم مي بينه تو همين جوامع
خودي تعجب مي كنه كه اينها بعداز
اين هم وقت چرا اينقدر گيرند ؟
حالا تو مصداقهاي كوچك نريم ، خوب
نيست
.
موانع
:
1
_
اينكه شيطان سعي مي
كنه ـ شيطان جن و انسان و نفست _ تو رو به
دنيا وصل كنه ، و
حب دنيا . هر
قسمت از دنيا رو كه خود به خود حب به
جاودانگي كه همون شهادته در
وجودت حاكم مي شه . و يك اثراتي بر
زندگي ات
مي گذاره . كه اين
اثرات باعث مي شه زندگي تو زندگي أي بشه
كه داري عمل مي كني به
فرهنگ
شهادت
.
وقتي انسان لذتهاي
نامشروع از دلش بيرون مي ره ، خود به خود
يك اثراتي در وجود و
رفتارش
مي
گذاره ، در جامعه ات خوب زندگي مي كني .
دزدي نمي كني ، اون كسي كه الان
داره دزدي مي كنه ، چه از وقتش ، چه
از اموال ، اون كسي كه حب دنيا داره ،
خُب اين
تا حب دنيا داره ،
هرچي ما صبح تا شب پوستر و فيلم بهش نشون
بديم ، فايده نداره ،
اگر حب
دنيا خارج بشود ، نه فيلم ، نه پوستر و
نه نمايشگاه مي خواد ، خود به خود
اين شهيده . همين الان فرهنگ شهادت
درش حاكم شده . بعضي وقتها مقام معظم
رهبري يك
صحبتهايي كه مي كنند
من خيلي دلم مي سوزه ، مثلاً مي بيني يك
جمع زيادي نشستن ، از
اُمرا و
وزراي دولتي ، ايشون اول شروع مي كنند
از مسائل اخلاقي گفتن ، كه دنيا دو
روزه ، يك روزي بايد جواب بديم ،
بايد فلان كنيم ، اينا مي دونيد چيه ؟
اينها ريشه
هاست . يعني هيچ
توصيه خاصي براي اين مقام روبروشون
ندارن . براي اينكه اين براش جا
بيفتاده كه دنيا دو روزه بعد من
دلم مي سوزه ، چون مي بينم اينهايي كه
نشستن انگار
نه انگار
.
اين اولين مطلب ، حب
دنيا
.
2 _
چيزي كه الان
خيلي تو بورس جامعه ما هست بحث اقتصاد ه
. حالا اسمش رو مي خواين
بگذاريد توسعه اقتصادي
.
اسمش رو مي خوايد بگذاريد زيربناي
اقتصادي ، جهاد اقتصادي ، هرچي كه مي
خوايد
بگذاريد . در اين وادي
جلو رفتن بايد با يك سري استراتژي هاي
خاص و مخصوصاً با اين
مطلب
باشه كه طرف براش حب دنيا حل شده باشه
اين در غير اين صورت بزرگترين چيزي
كه
ما رو از فرهنگ شهادت دور
مي كنه همينه . حب دنيا اگر براي طرف حل
شده باشه بره تو
وادي اقتصاد
كار كنه
.
اميرالمومنين (ع)
صبح تا شب نخل هرس مي كرد ، صبح تا شب ،
مي
كاشت تا ديگران بخورند
، امام
مجتبي (ع) تعداد زيادي كارتل هاي
اقتصادي اون زمان داشتند ، فكر كردي
از
صدقات و خمس امام مجتبي (ع)
اينقدر كرامت مي كرد . پيغمبر اكرم (ص) از
روز اولي كه
بنا گذاشتند
حكومت اسلامي رو پايه هاي اقتصاديش رو
محكم كردند . اما چه كساني ،
كساني كه مسئله دنيا و كار براي
خدا براشون حل شده بود . وگرنه عوام مردم
ما وقتي
وارد اقتصاد مي شن
ديگه قابل كنترل نيستند و اين بالاترين
چيزيست كه فرهنگ شهادت رو
لطمه مي زنه از دو بعد . بعد اول :
اقتصاد با جاودانگي منافات داره ، پول
كه تو كار
مي ياد بحث نقد است .
بحث همين الان بخور هست ، پول كه تو كار
مي ياد اين طوريه مگر
كه
هدفهاي والايي پشت قضيه باشه ، يعني
مسئله حب دنيا حل شده باشه ، وقتي پول مي
دي
دست شخص اين مزه
مي كنه به زبونش و بعد دوم : وقتي
كه مزه كرد پول به زبونش اينها تحت
عنوان متوليان
ديني و
الگوهاي ما بلايي به سر دين مي يارند با
همين اقتصاد كه ديگه هيچ كسي امثال
من نمي تونه حرفي از دين بزنه . با
همين درد سر آقا زاده ها ، كم داريم ؟
آقا ،
آقا زاده ، بنده مي
شناسم 20 ساله دزده ، حالا گرفتنش تو
اين بيست سال چقدر دين
رو
خراب كرد ، فقط چون آقا زاده بود كسي كار
به كارش نداشت . الان تو بحث جناح
بازي
ها افتادن دارن مي گيرن
همديگه رو ، وگرنه اگر يه دست بود مي شد
بخوري ، كسي رو هم
نمي گرفتن .
اون اين رو لو مي ده ، اين اون رو لو مي
ده ، ما هم راضي ايم الحمدلله
. «
اللهمَّ اشتغل الظالمين من
الظالمين . » والله به حضرت عباس
.
وگرنه تا ديروز هم اين دزد بود
كه . بابا اين من خودم صد بار گزارش دادم
بابا اين ،
اينطوريه ، اين
دزده ، اين فلان كار رو كرده ، اين رفته
به اسم دين با ريش و يقه
شيخي
بسته هزار تا كثافت كاري كرده ، چرا جلو
اين رو نگرفتيد ؟ حالا بعد از بيست
سال گرفتن
.
بعد مي
يان به ما غر مي زنن كه آخوندها چرا براي
دين مردم كاري نمي كنيد ؟ شما
متوليان ديني هستيد چرا كاري نمي
كنيد ؟ تو تمام ريشه دين رو زدي ، اسم
حكومتت
اسلاميه به اسم اسلام
هرچي دين بوده خراب كردي من چي كارش كنم
؟ هر جا مي رم مي
شينم دهنم
بسته مي شه تو پرسش و پاسخها ، بيام
نظامم رو حفظ كنم يا نه بيام بگم
دروغ دارن مي گن اينها ؟ حالا دارن
جلو آقازاده ها رو مي گيرن ، اين غير از
اين بود
كه ما رفتيم وارد بحث
اقتصاد شديم ؟ غير از اين نبود ؟ همين ها
خيلي هاشون بچه هاي
جبهه و
جنگند كه . الان چهار ميليون تومان يكي
از بچه هاي جنگ ، پول پرده دفترش
شده
حلالِ حلال . مال خودش
هم هست .
از رفيق هامونِ ، حلالِ
حلال هم هست . اما اين چه
بلايي بود سر اينها در آورديد شما
؟ مانور تجمل ، اينكه براي هر قضيه بايد
روي يه
صندلي بشيني هر اتاق
بايد يه فرشي داشته باشه ، فرش بايد اين
ابعاد باشه ، دسته
گلها بايد
اينقدر فرق كنه اينها آفات ديني كار
اقتصادي بود . و متأسفانه دهن ما رو
براي دفاع از فرهنگ جبهه و شهادت
بست . و امروز داريم اين كار رو مي كنيم
براي
اينكه بتونيم سرمون رو
بلند كنيم بگيم آقا ما نيستيم اصلاً ما
يه جاي ديگه هستيم
.
دارم از
فرهنگ جبهه و شهادت مي گيم . ما يه عده از
بچه هاي جنگ هستيم كه نه اينور
رفتن ، نه اون ور رفتن ، نه اين
مانورهاي تجملات و اقتصاد رو قبول
داريم ، اومديم
داريم كار مي
كنيم . چهار تا جوون هم جمع شدند ، فردا
يه بار يه همچين چيزي از خود
من ببيني ديگه مي ري دنبال كار و
زندگيت
.
مي يان مي گن آقا
وضع اقتصادي مردم خراب هست ، زواري كه
داريد مي ريد حرم ، خدا رو
زيارت كنيد ، وضع اقتصادي مردم ما
خرابه ، يه مقداري داريم صرفه جويي مي
كنيم تو
كاروان ها . موز و
كوكا نمي ديم ، همه هم قبول
مي كنن ، فقط يك گروه قبول نمي
كنند ، يك گروه اعتراض مي كنند ، چه
گروهي ؟ اون هم
متوليان ديني .
آقا موزها و كوكاها چي شد ؟ بيچاره ،
بدبخت تو هنوز شكمت رو نمي
توني كنترل كني ، حرف دين براي
مردم مي زني ؟ تو حتي نمي توني تقيه شكمي
بكني كه
بري خودت يواشكي بخري
بخوري ، آبروي دين رو نبري . داد مي زني
آقا موز ما چي شد ؟
مي خوايم
منبر بريم ، نمي دونم ، صدامون باز بشه ،
مرگ بخوري . والله به حضرت عباس
كه همه مردم بشينند مسخره كنند .
ديدي بابا ، اين درد ماست . اين هست كه
مانع فرهنگ
جبهه شده ، من چي
بگم به جوون اين دوره زمونه ؟ اين مانع
شده ، حب دنياهاي فوق
العاده
سطح پائين ، الكي و مسخره و مسائلي كه
الان در سطح پائين و بالا به چشم مي
خوره و ما نمي تونيم جوابگو باشيم
پس بحث اقتصاد اين چيزها رو داره . و بعد
باز بحث
اقتصاد كه مي شه ، بحث
سرمايه گذاري پيش مي ياد . ما پول نداريم
آقا ، خُب اين نكته
رو بايد در
نظر بگيريم ، هيچ كسي نمي ياد اينجا
سرمايه گذاري كنه ، فقط به اميد
اقتصاد ما
.
هر كي مي
ياد سرمايه گذاري كنه در اين مملكت
حتماً و حتماً پشتش يك سري مسائل
فرهنگي خوابيده ، مطمئن باشيد .
حتماً اينطوريه . من مطمئن نيستم ، اين
رو از
كارمندها شنيدم ، شايد
دروغه ، اما كارمندهاي بعضي از شركتها
مي گن اونهايي كه دارن
در
اينجا سرمايه گذاري مي كنند از خارج ،
اجازه سروِ مشروبات هم دارن تو
محيط
كارشون . يواشكي اشكال
نداره ، اين قدم اولمونه
.
مي ترسم يك مقدار ديگه ادامه
بدم
ديگه ما رو نبينيد ، لذا حذفش مي
كنم
.
سومين مانع : ظاهر
سازي ، اينو برادرا و خواهرا خوب دقت
كنند ، يك تعداد زيادي
جشنواره و همايش توي پرانتز بخور
بخور ، در جهت دفاع از ارزشها داره
انجام مي شه در
اين جامعه ما ،
كه به هيچ دردي نمي خوره . تعداد زيادي
جشنواره و همايش با بليط هاي
رفت و برگشت هواپيما و غيره و غيره
داره انجام مي شه كه به هيچ دردي نمي
خوره
.
تعداد زيادي پوستر
داره چاپ مي شه كه به هيچ دردي نمي خوره .
تعداد زيادي نمي دونم
كارهاي
تبليغي داره انجام
مي شه
كه به هيچ دردي نمي خوره و دردي رو درمان
نمي كنه . الان فقط بايد عمل كرد
.
نه همايش ، نه پوستر ، نه سمينار ،
هيچكدوم فايده نداره ، چه خرجهاي كلاني
، چه
خرجهاي زيادي ، خرجهاي
ميلياردي داره انجام مي شه ، همين رو
شما بيا تو سه تا درد
صد تا
جوون يك شهر بزن ، در كنارش چهار تا
مسائل اخلاقي هم بهش بگو ، صد تا
جووني
كه مشكل دارن ازدواج
كنند ، كنار دستش يك آخوند بگذار چهار
تا مسئله اخلاقي هم بگه
، اين
مي شه فرهنگ شهادت و جبهه . اين همايشي
كه تو داري برگزار مي كني با صد
ميليون تومان و هيچ فايده اي نداره
. فقط اصل همايش ، صدا و سيما مي ياد
فيلم
برداري مي كنه چقدر
هزينه مي بره ، اينا رو كاري نداريم .
بيايد دردي رو دوا كنيم ،
البته چيزهاي خوب هم هست . اينا رو
كاري نداريم . چيزهاي خوبش رو من نگفتم
گفتم يك
تعدادي همايش ( چون
حساب و كتاب نداره ) يكي از چيزهايي كه
تو مملكت ما اصلاً وجود
نداره
بحث ارزيابي هست . مثلاً آقا تو كه فلان
كاره هستي چكار كردي براي مملكت ؟
مگه از نظام و مملكت و دولت و همه
جا حقوق نمي گيري ؟ چكار كردي ؟ تنها
چيزي كه
الان وجود نداره
ارزيابي و ارزش يابي هست . خود من تا
حالا هيچ كس نيومده بگه تو كه
اين همه پول از مردم گرفتي صبح تا
شب كاسه گدايي تون اين ور اون وره ،
دويست ميليون
تومن مي گي
اينجا خرج كرديم ، هفتصد ميليون تومن
اونجا تو اين چند ساله ، اين هفتصد
ميليون كه از مردم گرفتي چكار كردي
؟ هيچ كس نيومد از من بپرسه . تو رو خدا
يكي
بياد بپرسه . بلكه ما يك
توضيح بديم ، يك كسي بفهمه ما چه كار
داريم مي كنيم
.
هفتصد ميليون
تو دفترچه ات نوشته ، قرض كرديم ، چه كار
كرديم آقا ؟ چقدرش رو خودت
خوردي ؟ حداقل يكي بياد اينو بپرسه
، هيچ كس از من نپرسيد ، از كس ديگه هم
نمي پرسه
چه كار كردي ، فقط
آقا مسئوليت مي دن تا صداي مردم در بياد
عوض مي كنن ، اينو از
اين شهر
مي گذارن يك شهر ديگه . باز اينو مي
گذارن توي اون
.
دو تايي هم
صداشون دراومده ، فكر مي كنن مردم يك
عده مال مريخ هستن ، يكي مال
هيپتون ، يا كليپتونه مثلاً . اينا
همه آدمن ، اينجا اگه نتونست بچرخونه ،
اونجا هم
نمي تونه
بچرخونه
.
همايش ها ،
جشنواره ها ، و تنظيم قطع نامه ها و عمل
نكردن ها ، هنوز من يادم نمي ره
، متني رو كه براي مقابله با فساد
در جامعه سال 69 مجلس تصويب كرد و همه
روزنامه ها
نوشتند و حتي يك
روز عمل نشد در اين مملكت ، حتي يك روز .
متنش رو اگه شما بخونيد
يه
متن انتظاميِ خيلي خوبه ، ممكنه كار
فرهنگي نباشه اما كار انتظامي كه لازمه
براي
اين مملكت ، نظامي ها
بايد انجام بدن ، يك روز هم در اين مملكت
اجرا نشد ، حتي يك
روز و الان
دوباره بيان اگه بگن ، همه مي خندند . هي
سمينار ، هي بررسي ، بابا نمي
خواد سمينار برگزار كني براي
اينكه مثلاً بفهمي بحرانهاي جوانان چيه
؟ بحرانهاي
جوانان همين چهار
تايي كه فعلاً مي دوني چيه بيا عمل كن ،
رفع كن ، بعد وقتي كه
تموم شد
دوباره سمينار بگير بحرانهاي جديد رو
كشف كن . مگر نمي شه ديد بحرانهاي
جوان رو ؟ مگر كوريم ما ؟ عمل نمي
كنند
.
آقا پريروز يه دونه
مقاله اقتصادي مي خوندم ، توي اطلاعات
اقتصادي ( يه كتابچه اي
هست )
كه در اين اطلاعات اقتصادي 51 جلسه
مديران ارشد صنايع اين مملكت ( شما
مي
دونيد 51 جلسه كه از همه اين
مملكت بخوان جمع بشن تو تهران جلسه
بگيرن چقدر خرج
داره ) 51 جلسه
برگزار كردند ، يك سيستم خيلي خوب و
مدون براي اينكه سيستم اقتصادي
ما آماده بشه در 12 جلد دادن بيرون
كه عمل بشه بهش . 51 جلسه قريب به يك سال و
نيم
، چقدر هزينه برداره
اينها ، پول هتل و بليط و اينها من كاري
ندارم و محل همايش
.
همين وقت
اين مدير ارشد رو گرفتيد يك شبانه روز ،
51 شبانه روز وقتش رو گرفتيد تا
بيا تهران و برگرده شهرستانش اين
جوري مي شه آقا اين 12 جلد رو يكي باز
نكرده ببينه
چي نوشته ، چرا ؟
چون عوض شد حكومت ، دولت عوض شد ،
حكومتها فرق كرد ، اي بابا ، كي
گفته حتماً اينها همش اشتباه بوده
، 51 جلسه مديران ارشد كه فقط 6 تا وزير
توش بوده
، باز نكردن ببينند
چي نوشته حتي . اينها چيه ؟ اين فقط بعد
اقتصادمونه . غير از
همه
بعدهاي ديگه صبح تا شب سمينار ، جلسه ،
مشاوره و عمل نكردن . اين شده كار ما
و
بعد ظاهر سازي ها ، بسيجي
خوب اوني هست كه بياد رژه اش رو شركت كنه
بعد هم بره
خونشون اگه اين
بسيجي بره اعتكاف شركت كنه كه پايه هاي
ديني اش رو بسازه و دلش درد
حقيقي بگيره و در اين اعتكاف به
خداش نزديك تر بشه ، بتونه فرهنگ بسيج
رو ، بتونه
القا بكنه ، اين
بسيجي بايد اخراج بشه چون رژه شركت
نكرده ، ما
وقت مي خوايم
تو
خيابون صاف بتوني راه بري
فقط پشت سر نفر جلوئيت رو بتوني ببيني .
پاهاتون هم با هم
بخوره زمين .
كار ندارم كه تو دلت پر از شهوت و حبهاي
دنيا هست كه بري يه سه روز
بنشيني با خدات تصفيه حساب كني . من
اصلاً بااينها كاري ندارم . چند نفريد؟
صدو يك
نفر باشيد بهتر از
صدنفرهست همين . بابا مملكت رو آبِ ، برو
ولمون كن ، بسه ديگه
.
نمي گم
رژه نريد ها ، اما اگر يه روزي رژه و
اعتكاف همزمان شد يه نفر خواست بره
اعتكاف تشويق نامه بهش بديد كه
باريك الله به تو ، تو بسيجي هستي كه
فهميدي كه درد
اين مملكت چيه
؟ نه كه برداري پايگاهش رو منحل كني ، كه
فلان پايگاه نيومده رژه
منحل
هست . تا اطلاع ثانوي منحل بشه ، مگه ما
زير بيرق خاصي داريم كار مي كنيم
ما
براي خدا مي خوايم كار
كنيم ، برا رهبرمون داريم كار مي كنيم .
بايد تشويق نامه بدن
به بسيجي
هايي كه سه روز رفتن براي خداشون خلوت
كردن ، راه ياد گرفتن ، مگه ما تو
اين سه روز چي به شما گفتيم ؟ غير
از اينكه همش تهييج تون كرديم كه تو اين
مملكت
بايد براي رهبرت و امام
زمانت نيرو سازي كني ؟ اين مي شه ظاهر
سازي اصلاً درك نمي
كنند كار
فرهنگي رو . اصلاً من براي كي دارم صحبت
مي كنم ؟ پشت كوه قاف نشستند دارن
براي فرهنگ مملكت تصميم
مي گيرند ، بابا اين بسيجي بايد
بتونه مقابله كنه . بايد دلش پاك باشه .
عنايت مي
كنيد ؟ ما بايد
فرهنگ سازي كنيم نه نيرو سازي . آمار به
چه درد ما مي خوره كو بسيجي
هايي كه 5 سال تو اين پايگاه ها
بسيجي بوده الان بيست و هفت ، هشت سالش
شده انگار
نه انگار كه نه دين
داره ، نه مملكت داره ، كجا هستند ؟ چه
دردي رو داريم دوا مي
كنيم ؟
بيايم در حاشيه كار ، كار اخلاقي كنيم .
بسيجي ، بسيجي هست كه بتونه 2 تا
كلام حرف بزنه براي دين خدا . بسيجي
كسي هست كه اگر فردا ازدواج كرد ، فردا
به پول
رسيد ، اينقدر دلش رو
محكم ساخته باشه كه همه چيز رو زير پا
بگذاره براي دينش و
ارزشها و
مملكتش . اين بسيجي ماست . خدا خير بده
اينهايي كه دارن دل مي سوزونند و
اين جوري بسيجي بار مي يارن كم هم
نيستن الحمدلله ، يعني اگر هم كم بودند
الان ديگه
خيلي ها مطلب رو
گرفتن . باز فردا نريد بگيد فلاني
مخالفه . مخالف ، موافق به من
نبنديدها . ولي اون كسي كه مي ياد
به يك بسيجي مي گه تو رفتي اعتكاف پس از
بسيجي
اخراجي دو زار مخ
فرهنگي نداره ، اصلاً نمي دونه اين يعني
چي ؟ تشويق نامه به اين
بده
.
اون برادر و
خواهري كه ارضا مي شه با يه نمايشگاه تو
طول سال هيچ كاري نمي كنه فقط
فيلم نمايشگاهش رو نگاه
مي كنه كه چه كرديم ، چه نكرديم
اين كار فرهنگي رو درك نكرده . نمايشگاه
براي اينه
كه طرف رو جذب كني
وقتي جذب كردي بهش برنامه بدي . جذب در و
ديوار كه نمي شه . با
يه عكس
حالا گريه هم كرد بعد رفت بيرون تموم شد
ديگه . ما از اين گريه ها گوشمون
پره . از اين اشكها زياد ديديم ،
نمي گم نمايشگاه نزن ها ، بزن اما جذبش
كن ، من تو
اعتكاف
مي گم راضي نيستم اگر كسي فرم
كانون پر نكرده باشه و تو اعتكاف باشه ،
براي چيه ؟
من دوست دارم آمار
بدم به كسي؟ براي اينه كه نمي خوام تو
اعتكاف بياي و بري . مي
خوام
اگه رفتي و نيومدي زنگ بزنم بگم كجايي .
اعتكاف رو من كافي نمي دونم ، 5 روز
بعد از اعتكاف جلسه هفتگي مون راه
افتاده با همون وضعيت قبلي ، اين رودقت
كنيد . به
ظاهر بسنده نكنيد ،
ما ظاهر نمي خوايم ، ما مي خوايم ظاهر و
باطن هماهنگ باشن
.
مانع
بعدي
:
يه تكه
ديگه از بحث رو بگم بقيه اش مي افته
براي جلسه آينده . چند تاچيز موند براي
جلسه
بعد كه چيزهاي خيلي مهمي
هم هست . من هنر رو الان مي گم خدمتتون ،
بعد مي ياد
متوليان ، دبيرها
، مسئله كنكور ، درس گرايي بيش از حد ،
خشونت و برادر كشي كه
جديداً
مطرح شده و از همه مهمتر تطبيق ندادن
فرهنگ جبهه با زمانه فعلي ، اين
خيلي
بحث مهميه . انشاءالله
شنبه آينده و آخرش هم يه شعري كه ديگه
اون هم مي شه براي
جلسه
آينده
.
اما هنر : يكي ديگه
از موانع به اصطلاح عمل به فرهنگ شهادت
، هنر هست ، هنر يك چيز
خيلي
مهمي هست انشاءالله تو همايش فردا قسمت
دانش آموزي اعلام خواهيم كرد گروه
تواشيح ، سرود و تآتر . 2 تا فيلم
برادرمون هم گفتم برن آموزش فيلم
برداري حرفه اي
ببينند با
هزينه خود تشكيلات ، مي خوايم فيلم
سينمايي هم بريم تو واديش
انشاءالله
.
الحمدلله هيچي كم
نداريم از هيچ كس
!
ببينيد
هنر با دل ارتباط داره ، هنر ظريفه ، هنر
بند دل رو حركت مي ده ، هنر با
احساسات بازي مي كنه ، اعم از سرود
، تآتر ، فيلم سينمايي ، صدا ، سيما و
اينها و
اين رو دشمن ما
كاملاً گرفته و يه عده از هنرمندان
متعهد ما هم گرفتند . اما خيلي
كم ، از هر 50 تا فيلم سينمايي كه
داره مي ياد بيرون ، به نظر من چهل تاش
هيچ فايده
و ضرري نداره ، 5
تاش خوبه ، 5 تاش هم مضره ،اون چهل تايي
كه ضرر نداره سرگرميه ،
چه
اشكالي داره آدم نگاه مي كنه ، 5 تا مضر
داره مي ياد بيرون و 5 تاخوب و اين
شايد
بعضي وقتها اين موازنه
به هم بخوره ، و تعداد فيلمهاي خوب كمتر
باشه ، يه جمله از
آقاي
ملاقلي پور كه پريشب يه ربعي رسيدم نگاه
كنم آخر شب پخش مي كنه تلويزيون
راجع
به فيلم مجنون بود ،
همون صحبتي كه خيلي عزيزان راجع به من
ترانه 15 سال دارم يا
ارتفاع
پست به ما ايراد مي گرفتند ، خيلي هم نه
، بعضي عزيزان ، كه آقا اين چه
فيلمهاي ضد ديني بود كه شما برديد
؟ من جلسه بعد توضيح مي دم كه چرا نمي
تونيد
خودتون رو تطبيق بديد
با شرايط جامعه و حرف خوب رو در اين
لواها بزنيد تا مردم قبول
كنند . كي مي گه اينها فيلمهاي بديه
؟ بهترين فيلمهاست . آقاي ملاقلي پور مي
گفت من
مجنون رو كه ساختم در
مجلس شوراي اسلامي اون زمان پشت سر من
اومدن گفتن : چه شده
است ملا
قلي پور را كه از پرواز در شب مي رسه به
مجنون ؟ بيايد فكري به حال اين
فيلمساز متعهد بكنيم كه به اين
وادي ديگه كشيده نشه
!
مي
گفت فيلم بعدي رو ما جنگي ساختيم تشكر
كردن حالا خوب شد ، اين فيلم خوبه ،
تو
فيلم همه وضو مي گيرن وامي
سن مي گن الله اكبر نماز مي خونن ، اين
شد فيلم ديني ،
نه اين نيست .
در تطبيق شرايط جامعه بهتون مي گم اگر
ما بخوايم در وادي هنر وارد
بشيم يعني ظرايف رو رعايت كنيم ،
براي هنرمند رك حرف زدن هنر نيست ، براي
هنرمند (خدا
رحمت كنه شهيد
مطهري رو فرمودند : معلم خوب كسي نيست كه
فكرها را بياموزد ، كسي است
كه
به من فكر كردن را بياموزد ، انديشه ها
را بياموزد ، آقا اين اسلامه ، اين
هم
فيلم ما
!
اين
فيلم موسي ، اينِ فيلم محمد رسول الله
(ص)
، نه ، انديشيدن رو بياموزد كه
فردا
تو داري مي ري تو اين
جامعه 5 تا هم خراب داره مي ياد جلو اين
فيلم خوب رو ديد ،
مورد تآثير
واقع شد رفت اون فيلم بد رو ديد باز هم
تآثير بگيره . اين تفكرش يه جوري
شكل بگيره ، كه بابا ماهواره رو
ولش كن ، فردا پس فردا همه مي تونن بگيرن
اصلاً
بگذار آزاد شه اين
ماهواره و اين رو تو يه جوري بار آوردي
كه اين نخواهد نگاه كرد
. "
انديشيدن را بياموزد
"
فرهنگ جبهه و شهادت امروز نمي
ياد
بهت بگه 2 × 2 يعني 4 ، فرهنگ امروز مي ياد
بهت
مي گه آقا ما يه اعدادي
داريم كه اگر در هم ضرب شوند يه نتايجي
داره ، خودت برو
پيدا كن ببين
چه خبره ؟! اگه وارد اينترنت مي شيم ،
اگه جبهه اينترنتي باز كرديم كه
من به اين خيلي اميدوارم . عزيزان
حتماً در اين همايشها شركت كنند ، مطمئن
باشيد من
همين الان خيلي تماس
دارم از جاهائيكه خيلي تشويق كردند .
اگر ما داريم وارد اين مي
شيم
، قراره فردا شيراز بشه مركز اينترنت
ايران ( اولين شهر اينترنتي كشور) چرا
،
از قبلش يه پايگاه آماده
نداشته باشيم . آماده ! الان بچه هايي كه
دارن اينجا كار
مي كنن بچه
هاي متخصصي هستند ، بازي نمي كنند ،
الان كساني كه دارند توي سايتهاي
ديگه مي يان و سايت ما
مي يان ، از امكاناتي كه براي
تسهيل ورود و سوال و جواب مي ياد متعجب
هستند ، مي گن
آقا اين چه
جوريه ؟! چه جور شما راه انداختين ؟ مي
فهمند اونهايي كه اهل فن هستند
.
وقتي يكي دو كلمه انگليسي صحبت
مي
كنه تعجب نكنيد بگيد آقا اين چه مخيه !؟
شما هم
اگه دو هفته بنشينيد
پاي كامپيوتر دو تا كتاب بخونيد همش رو
ياد مي گيري . مخ نيست
اين كه ،
كاري نيست كه ، دو روز بشين بجاي بازي
كردن پاي كامپيوتر همه اين
اصطلاحات
رو ياد مي گيري . بيا
برومخ شو تو اين قضايا
!
نذار كسي مرعوبت كنه ، ابزار
امروزما اينترنته ، درسه ، زبان
انگليسيه ، من سفارش
كردم يكي
از بچه ها مجوز كانون زبان انگليسي رو
بگيره ، انشاءالله راه بيندازيم ،
بياين همين جا زبان انگليسي رو ياد
بگيريد و زبان فارسي رو براي كيا داريم
مي گيم ؟
بعضي ها همين زبان
فارسي رو هنوز بلد نيستند . قيافشو فقط
عالمانه كرده ، دو تا
كلام با
بغل دستيش نمي تونه حرف بزنه ، حداقل تو
كه مي خواي در مورد حجاب ، موسيقي
، هنر حرف بزني حداقل بيا گوش كن
اندازه ما ياد بگير ، برو بگو . يه زمان
كه ما
تازه كار فرهنگي شروع
كرده بوديم يه مغازه زده بوديم پر از
نوارهاي فرهنگي ، براي
شروع
كار فرهنگي ، هم زمان مغازه بقالي هم
بود ، امكانات اين جور بود ديگه
!
نوار آقاي سيد علي نجفي ، حاج
آقا
انصاريان ، سخنرانان قوي كشور ، هنوز
توشيراز
اينا نيومده بود .
منتظر بوديم يه نفر بياد قدر بدونه ،
استفاده كنه ، اون زمان كسي
نمي شناخت ما رو . يه روز راحت
وايساده بوديم تو مغازه مثل الان نبود
كه يه نماز
جماعت كه مي ريم صد
تا مي ريزن رو
سرمون ! اولين
كسي كه به ما بدبين مي شه امام
جماعت مسجده ، مي گه دكون ما رو
كنسل كرد ، مجبوريم نريم ديگه
.
خلاصه نشسته بوديم تو بقاليه و
ديديم يه بنده خدايي با ريش مرتب و يقه
شيخي بسته
خيلي با ابهت اومد
داخل ، آقا سلام عليكم ، گفتيم سلام
عليكم ، بعد شروع كرد به
نوارها نگاه كردن ، يه دقيقه ، دو
دقيقه ، 5 دقيقه ، خوب غرق شد تو نوارها و
ما به
بغل دستيمون گفتيم الان
سري نوارها رو مي خره و مي بره . بهترين
كار فرهنگي
!
يه مدل كه مي
گم بعضي ها فقط تيپ شون خيلي عالمانه
هست حرف كه مي زنن خراب مي شه
!
يه مدت كه خوب نگاه كرد و خيره شد ،
رو كرد به اين دوستمون كه مي خواست
بفروشه گفت
:
آقا سيگار
وينستون داري ؟
اين طوري
نباشي ، علمت و عملت پشت سر هم باشه و
حرف براي گفتن داشته باش ! همه
عزيزان كه مي خوايد در همايش ها
شركت كنيد آخر جلسه زمانش اعلام مي شه
ضمن اينكه
خواهش مي كنم ازتون
اگه مي خوايد خانواده باهاتون همكاري
كنن همون طوري كه در
اعتكاف
قول داديد نگذار درسهات رو هم تلمبار
بشه ، روزي 2 ساعت ، 3 ساعت درست رو
بخون خانواده ببينه هم درسخون
خوبي شدي ، اونهايي كه درس مي خونن ،
اونهايي هم كه
كار
مي كنن كه كار مي كنن كارمند
خوبي
، كارگر خوبي ، هم احترامت بيشتر شده به
پدر و
مادر هم اينكه قوي كار
مي كني . آقا شعار نمي دم عمل كردم . مي
تونيد هم درس بخونيد
هم مدرك
بگيريد ، هم به مدارج بالا برسيد ، هم
قوي باشيد در جامعه تون ، مي تونيد
،
بي زحمت يك كم از
تفريحاتتون كم كنيد ، مي تونيد
انشاءالله اينطوري باشيد
.